اصول و پرنسیپ های ما ایرانی هستند نه اسلامی ( شمارهٔ ۲)

مژگان پورمحسن :

یکی از تجربيات زندگی در کشورهای غربی، آشنايی از نزدیک با انسانهايی است که از اقصی نقاط عالم آمده و
همکلاس یا همکار یا همسايهٔ ما هستند و در نتیجهٔ برخورد با آنها، تا حدودی با فرهنگ آنها آشنا می شویم.
من با مسلمانانِ کشورهای مختلف زیاد برخورد داشته و دارم و بجز افراد بسیار معدودی، این مسلمانان ـ زن یا مَرد ـ اولّین جملهٔ معرفی خودشان « من مسلمان هستم » می باشد و سؤال اوّلشان « شما مسلمان هستید؟»
می باشد. این نوع اظهار هویت بقدری برای من عجیب و زننده بود که بفکر فرو رفتم.
چه سعادتیست که ما ایرانیان هیچگاه خود را بر اساس دینمان یا بی دینی مان معرفی نکرده و صرفاً ایرانی بودن و هموطن بودنمان مطرح است و با غیر ایرانیان نیز صرفاً خود را ایرانی معرفی می کنیم. تصوّر ننمائيد که این
موضوع کوچکی است. اعلام هویت اعلام عمق وجود و اصالت فرد است و من چقدر افتخار می کنم که ملّت ما پس ازچهارده قرن حُقنه کردن مسلمانی، تنها هویت خود را ایرانی بودن خود می داند و با شنیدن نام ایران احساس نزدیکی می کند.
پیامبر اسلام و خلفایش و حکومتهای اسلامی بعدی توانستند امّت مسلمانِ عرب را از عربستان تا تمام خاورمیانه و آفریقا و اروپا گسترش دهند و اقوام بسیار و ملتهای متفاوتی را مسلمان و عرب نمایند. باعث سرافرازیست که ما عرب نشدیم و اصالتِ خود را حفظ کردیم و می رویم تا دین محمدیشان را نیز از ایرانمان پاک کنیم.
اگر ایرانی مهربان و درمهمان نوازی بی همتاست اینرا از هزاران سال تاریخ مردمانش دارد نه از اعراب مسلمان که خانه و کشورش را غارت کرده و مردانش را کُشتند و زنان و فرزندانش را به بردگی بُردند.
از هر خارجی که به ایران مسافرت کرده، از هر ملیت و دین و آئين و سّن و نژادی بوده شنیدم که از مهربانی و مهمان نوازی استثنائی ایرانیان حتی کسانی که اتفاقی به آنها برخورده بودند چقدر تعریف و قدردانی کرد. محبت ایرانی نمونه است و این برجستگی اخلاقی دردرازای تاریخمان زیباترین و خالص ترین احساسات را در زندگی و در شعر و ادبیاتمان به وجود آورده که هر خوانندهٔ شعرمان را تحت تأثیر قرار داده و دگرگون می کند.
ما از این عشق بی بدیل از تولّد تا مرگ سیراب میشویم که هنوز هستیم وگرنه اسلام که بودمان را نابود کرد.
اسلام انسانیّت ما را گرفت و ایرانی را به مسلمان تبدیل کرد تا مادرخواستار اعدام فرزندش شود و برادر خواهرش را لو دهد و بزیر چنگ کثیف و آلودهٔ آخوند و پاسدار بیندازد. الله و قرآن قلب رئوف ایرانی را چنان سنگ کرد که برای دیدنِ اعدامِ آدمی جمعیت جمع شود و زن و کودک به تماشا بایستند.
این مردم را دستور قرآن برای کشتن و سر از تن جدا کردن و تجاوز به دختر قبل از اعدام که به بهشت نَرَوَد،
اینطور بی تفاوت به زجر و شکنجه کرد. وگرنه اصالت ما در خوبی و گذشت است که خدای عشق آموزش آنرا
می دهد. ما قرآنی نیستیم که انتقام بِکِشیم. انتقام یکی از اصول و پرنسیپ های قرآن و محمد است که الله شان در
اکثر سوره ها به آن سفارش کرده. انتقام نه تنها در زمین جاریست که تازه پس از مرگ نوبت انتقام فرشتگان
الهی و خود الله است. باید خشم، خشونت و حس انتقام جويی تا کجا باشد که پروردگار اسلام مرز انتقام گیریش
از بَشَرِ میرا تا بینهایت باشد!
من به این الله برآمده از ذهن و روحِ محمّد نه صد در صد که بینهایت در بینهایت کا فرم.
خدای من عشق است و نمازش عشق و محبت و روزهٔ دائمی از خشم و حرص و نفرت و انتقام.
این اصول و پرنسیپ های ایرانی است که از رود جاری و زندهٔ تاریخ بما رسیده است.
ایرانی باشیم
جاوید ایران
مژگان پورمحسن
۱۴ سپتامبر۲۰۱۷