اقاى امير طاهرى ، ائتلاف ، سكولاريسم و داستان رضا شاه دوم

مهرداد ایرانی :

در هفته دوم ماه مارچ سال 2020 ميلادى ، اقاى بيژن فرهودى مصاحبه اى با جناب اقاى امير طاهرى بعمل اوردند كه جناب طاهرى علاوه بر برخى مسائل ،در خصوص مقولات ائتلاف اپوزيسيون ، مسئله سكولاريسم و مقام شاهزاده رضا پهلوى مطالبى بيان فرمودند . كل اين مصاحبه حدودا بمدت يكساعت و سى دقيقه بطول كشيد . مشتاقان در صورت تمايل مشاهده عينى مصاحبه و صرفه جويى در وقت ميتوانند موارد ذكر شده را در دقايق پنجاه و نهم تا هفتاد
و يكم مشاهده نمايند .
در اين مصاحبه جناب طاهرى در فرمايشاتشون شاهزاده رضا پهلوى را ، شاهزاده ، وليعهد
و در چند جا رسما رضا شاه دوم خطاب کردند . بخشى از مطالب ايشان بشرح زير است ؛
” من واقعا رابطه منظمى ندارم با دستگاه رضا شاه دوم ، و اينكه ايشون بعلت تقاضاهاى بسيار وقت مصاحبه با اقاى فرهودى را ندارند ( نقل به مضمون) ….. در نتيجه اولويت مصاحبه با رسانه هايى است كه برد بيشترى در ايران دارند و يا رسانه هاى كشورهاى غربى …” ! در ارتباط با سئوال اتحاد يا اعتلاف نيروهاى اپوزيسيون ، جناب طاهرى اظهار فرمودند ؛ ” از نظر اتحاد اپوزيسيون من هم با اتحاد اصلا موافق نيستم ، براى اينكه ……..{مداخله پرسشى اقاى فرهودى؛ با ائتلاف چطور اقاى طاهرى ؟} و پاسخ جناب امير طاهرى ؛ ” خيلى مهمه كه ما معنى ائتلاف رو بدونيم ! ائتلاف يعنى توافق كوتاه مدت چند نيروى متفاوت ………بر سر چند موضوع مشخص … براى مدت معين . ( نقل به مضمون ) … و براى اينكار ائتلاف كننده ها بايد سياست مشخصى داشته باشند ، ما نداريم اينو ! … ميدونين مثلا با كى ائتلاف كنيم ؟ بر سر چى ائتلاف كنيم ؟ …من ميگم كه قدم اول بايد اين باشه كه الان گروههاى سياسى مختلفى ……در ايران بعلت شرايط نميتونن بعنوان يه حرب واقعى عمل بكنند …… در خارج هم گروههاى مختلفى هستند كه ائتلافهايى هم كردند ، ولى معلوم نيست اين ائتلاف سر چيه ؟؟!!…… براى اعتلاف يه زير بناى قانونى لازم است . مثلا در اتحاد شوروى ……من پيشنهادم اين بود كه همه نيروهاى خواستار تغير در ايران بر سر قانون اساسي مشروطيت ، با اين تفاهم كه در يك مدتى كه مورد توافقمون قرار بگيره ، يه مجلس موسسان تشكيل ميديم و اون مجلس موسسان ميتونه اين قانون رو عوض بكنه يا اصلاح كنه و يا بكل بريزتش دور ! و به اين ترتيب خلائى بوجود نمياد و اينكار در ايران اسون تره …… ما بر سر اين توافق كنيم ، اگه دلمون نخواست عوضش ميكنيم ! … (در مورد سكولاريسم ) ……من اصلا نميدونم سكولاريسم يعنى چه ؟ اگه ما ايرانيها لازم داشتيم يه لغتى براش درست ميكرديم ! زبون فارسى يه ميليون لغت داره ، ولى ما لغتى براى سكولاريسم نداريم ! مثلا من خودم دانشجوى علوم سياسى بودم اينجا و هنوز نميدونم يعنى چه ؟ مثلا تو فرانسه يه معنى ميده ، و تو امريكا يه معنى و تو انگلبس يه معنى ديگه ميدهد ! ما اگه مشکلات ايران رو از يك تا صد بنويسيم ، در حال حاضر سكولاريسم مشکل چندم ماست ؟ من فكر ميكنم كه مشکل اول ما نيست ! مشکل اول ما اين است كه اين بلبشو رو يه جورى جمع و جور بكنيم ، يه دولتى تشكيل بديم ! { اقاى فرهودى ؛ خوب اين بلبشو دست اخونداست !؟ } … ( افاضات اقاى طاهرى) …… كه فقط ٥٠٠٠ تا اخوند با اينان و بقيه با اينا نيستن و جمع كردن موضوع ……” .
توضيحات و موضعگيرى هاى اخير اقاى امير طاهرى در واقع مورد شگفت اورى نبود . اين مواضع اخير اقاى طاهرى را ميشه در روند تكامل و جا انداختن مواضع پيشين ايشان ارزيابى كرد . ابراز اينگونه مواضع و بزك و وارونه انگارى تاريخ پنج شش دهه قبل در كمال خونسردى در جمع هواداران سلطنت ، در مصاحبه ها و دوستاران نظام سابق زمينه ساز بيان فرمايشات فعلى ايشان بود . فقدان هرگونه اعتراض و درخواست توضيح در ان مجامع و پس از ان از طرف هواداران عاقل مشروطه خواه و شخص شاهزاده ، موجب جرات بخشيدن براى ادامه اين روند و به انحراف كشاندن بيشتر افكار عمومى شد . اميد نگارنده اين سطور در اينست كه هموطنان هوادار
پادشاهى مشروطه و خود شخص شاهزاده رضا پهلوى متوجه انچه كه در حال انجام است شوند . مواضع اخير اقايان طاهرى ، تقى زاده و بعضا صاحب يكى از دارندگان رسانه تلويزيونى تحت عناوینی چون ماهستیم و تونیستی نه در جهت همبستگى و ايجاد اپوزيسيون جدى و مطرح بلكه با در اختيار گرفتن مواضع سكتاريستى و تماميت خواهى و تعميم آن در غالب تاريخ سازيهاى مجهول و دروغ كه مدت زمان زيادى از وقوع حقيقت راستين ان نميگذرد در جهت پراكندگى هر چه بيشتر اپوزيسيون گام بر ميدارند . تجربه شرايط منجر به شكست ” شوراى ملى ايرانيان ” تاريخ كهن نيست و از ان بايد اموخت . متاسفانه جناب طاهرى و تعدادى از دوستان خاص ، دستپاچه از شعار ” رضا شاه روحت شاد” برخى از هموطنان ، امر برايشان مشتبه شده و خوابهاىى براى مردم ايران ديده اند . پديده نو ظهور جناب كنگرلو گرامى هم با توجه به سطح نازل تجربه و دانش سياسيشان بنظر ميرسد به جرگه اين نوع تفكر پيوسته اند . لازم به ياداوريست كه عرق تجربه شكست ققنوس هم هنوز خشك نشده . انچه كه در سطور پيشين مطرح شد نگاهيست اجمالى و خام در شانس سوزاندن شرايط ايجاد نوعى ائتلاف فراگير براى عمده نيروهاى پراكنده اپوزيسيون خارج از كشور .
اما نوعى پرداختن حداقلى به فرمايشات جناب اقاى امير طاهرى در مصاحبه با اقاى بيژن فرهودى و محك مايه مطالب بيان شده ايشان كه بازگو كننده نوع نگاه نامبرده به ماهيت نظام اتى ايران و مناسبات حاكم بر انست .
نخست نگاهى به يك واقعيت خارج از ذهن من و شما و ادعاى كاذب و غريب اقاى امير طاهرى .
بر كسى پوشيده نيست كه دولت شاهنشاهى ايران در بهمن ماه سال ١٣٥٧ سرنگون
و نظام منهوس فقها جانشين آن شد . واضح و مسلم است كه فرزند ذكور محمد رضا شاه
فقيد كه سمت ولايتعهدى ان نظام را بعهده داشتند هم در هنگام سرنگونى نظام سابق خلع گردیده است. اقاى رضا پهلوى فرزند محمد رضا شاه فقيد بر اساس عرف قابل قبول جامعه ميتوانند شاهزاده رضا پهلوى خوانده شوند . در حال حاضر ، در نبود دولت شاهنشاهى شاهزاده رضا پهلوى فاقد هرگونه سمت دولتى و يا كشورى اند . لذا نه وليعهد هستند و نه رضا شاه دوم ! جناب امير طاهرى خودشان به تنهايى بر اساس كدام روند دمكرات منشانه براى همه مردم ايران تصميم گرفتند وتكليف همه مردم ايران را براى تعيين نوع نظام اينده روشن كردند . جناب طاهرى حتى بدون وجود يك دولت در تبعيد و تشكيلات خاصى شخصا بر خلاف گفته خودشان در همان مصاحبه تاج بر سر شاهزاده گذاشتند و ايشان را به مقام شاهى ارتقا دادند . به حساب ايشان تكليف قول و قرار شاهزاده براى انجام رفراندوم و راى مردم ايران هم روشن شد . اگر اين افاضات از جانب شخصى ساده و كم تجربه عنوان ميشد چه بسا قابل اغماض و گذشت بود ولى چون از جانب جناب امير طاهرى كه از روزنامه نكاران سرد و گرم چشيده و از پيران سياست روزگار مطرح ميشود حتما معنى و مفهوم خاص خودش را دارد . شايد جناب طاهرى مايلند از اين طريق ماهيت و سرشت دمكراتيك ادعايى نظام شاهنشاهى اتى را از ديدگاه خود به عموم بشارت دهند .
در اینجا بازهم توصیه میکنم دقایق یاد شده در بالا را در این ویدئو ملاحظه فرمائید تا صحت گفتار برشما معلوم گردد

ادامه اقاى امير طاهرى ، ائتلاف ، سكولاريسم و رضا شاه دوم

دوم ؛ پايه و مايه موضوع پيشنهادى اقاى طاهرى براى ائتلاف نيروهاى پراكنده اپوزيسيون فقط و فقط قانون اساسى مشروطه سابق است . بزعم اقاى طاهرى ، محمد رضا شاه فقيد نه اگر ممتاز ترين بلكه حداقل يكى از بهترين رهبران ممالك دنيا در زمان حكومتشان بحساب مى امدند . با توجه به روند ديكتاتورى و مديريت صد در صدى شخص اعليحضرت اريامهر و عدم اجراى قانون اساسى مشروطيت ، من متحيرم كه چرا انقلاب سال ٥٧ و طغيان ميليونى مردم بوقوع پيوست كه مردم ايران دچار نكبت نظام فعلى شوند ؟ پيشنهاد غير عاقلانه ائتلاف حول محور و مقوله قانون اساسى مشروطه اقاى طاهرى اگر چه مضحك ولى اصلا خنده دار نيست ، و پندارى نه چندان نيك در بطن ان خفته ! جناب طاهرى در ارتباط با سئوال و موضوع ائتلاف مطرح ميكنند ؛ كه با كدام نيرو ائتلاف كنيم ؟ ائتلاف كننده ها بايد سياست مشخصى داشته باشند ! بر سر چى ائتلاف كنيم ؟ جناب طاهرى بيان اين مواضع اگر عوام فريبى نباشد ، احتمالا در بهترين حالت ساده لوحانه نام دارد  ! اين مسائل بطور كلى براى هر كم دان تازه وارد به مسائل سياسى ايران تقريبا معلوم و روشن است ، شما كه ديگر پير راهيد ! مضافا هر يك از نيروهاى اپوزيسيون به حداقل هاى سياسى خود واقف است و اگاه كه بر سر چه و بنا به چه سياست و دليل و منطقى ائتلاف ميكند ! حتما اختلاف نظرهاى عميق وجود دارد كه نياز به چانه زنى و كنار امدن بر سر كليات و جزييات و احتمالا هم بنا به خواسته شما بحث بر سر حدود و متن قانون اساسى مشروطه با دخل و تصرف و اصلاحاتى براى دوره انتقال و تشكيل مجلس موسسان خواهد بود . عدم علاقه شما به مقوله اتحاد كاملا قابل درك و پذيرفتنيست ، اما مجدانه طرح موضوع ائتلاف فقط حول محور قانون اساسى مشروطيت نه موارد ديگر با علم به دانستن اينكه خريدارى ندارد حداقل دو دليل ميتواند داشته باشد ! اول ادعا به اينكه ما هم ميخواستيم با بقيه اپوزيسيون ائتلاف كنيم ولى انها نخواستند ، دليل دوم ؛ تماميت خواهى و براى شكست ، چوب لاى چرخ ائتلاف گسترده گذاشتن . قابل توجه هموطنان مشروطه خواه و شاهزاده رضا پهلوى ، اين نوع تفكر اقاى طاهرى و دوستانشان كه در ميان ” سلطنت طلبان ” و نه مشروطه خواهان طرفدار دارد ، در واقع اب پاك ريختن بر هرگونه شانس ائتلاف با سلطنت طلبان است كه تداعى كننده اين ضرب المثل عاميانه ” على ميماند و حوضش” ميباشد !
سوم ؛ پاسخ اقاى امير طاهرى به پرسش اقاى فرهودى در مورد مقوله سكولاريسم هم يكى ديگر از شاهكارهاى نادان انگارى عامه ايشان است كه من رو به ياد يكى ديگه ار دُر افشانيهاى سابق ايشون انداخت ! اگر به درستى به ياد بياورم ، ايشون شش هفت ماه پيش در سخنرانى جمع سلطنت طلبان در وصف ازادى زمان اعليحضرت مدعى بودند كه بر خلاف خيلى از كشورها ،در كشور ايران ليست كتب غير قانونى در زمان اعليحضرت اريامهر وجود نداشت که در واقع این دروغ بزرگی بیش نیست و حتی این لیست در ان زمان در اختیار سفارتخانه نیز قرار داشت  ! و هر ارگان دولتى از جمله ساواك و وزارت كشور  ليستى از كتابهاى ممنوعه را به تماموزارتخانه ها ابلاغ كرده بود و در واقع چنين سياهه اى وجود داشت ، ولى همه ، ضمن انکه اهل كتاب و كتابخانه ها و كليه مسئولين كشورى و تحصيلكرده ها از وجود ” كتب ظاله” و جرائد ممنوع با خبر بودند ! در ان جمع سخنرانى كه ميانگين سن بالاى ٦٠ سال بود ، تقريبا از بيان اين مطلب پخمه گول زنك كه نهايت عوام فريبى بود همه لذت بردند و لبى به اعتراض يا پرسش باز نشد ! بيان اينگونه ناراستى ها را بايد بحساب كداميك از اهداف ويژه گذاشت ؟ بگذريم و ادامه مطلب . در پاسخ سئوال و مقوله سكولاريسم اقاى طاهرى مطرح كردند كه ؛ من اصلا نميدونم سكولاريسم يعنى چه ؟ واژه فارسى براى سكولاريسم نيست ! تعريف سكولاريسم از نوع انگليسى ، فرانسوى و يا امريكاييش ؟ كداميك ؟!! البته اقاى طاهرى انقدر نادان نيستند كه واقعا ندانند كه ” اصلا سكولاريسم يعنى چه ” ؟ حال بر فرض محال و باز از روى انگيزه هاى خاص ، ايشون مدعى باشند كه ندانند فارسى سكولاريسم چيست ؟ معادل فارسى ، رايج ، مطرح ، و پذيرفته شده واژه “سكولاريسم ” همين عبارت ساده اخوند را چه به جکومت و یا عبارت درست آن ” جدايى دين از دولت و يا حكومت ” است كه جزييات خورده و تحليلى ان براى اهل فن ممكن است اندكى متفاوت باشد . پلميك هاى عاميانه گول زنك جذاب براى هواداران خودشان و سلطنت است كه كار ميكند وگر نه براى ديگران كه شناخت مختصرى از روند مواضع اخيرشان پيدا كرده اند ، حنايشان رنگ ندارد . مثلا در فارسى واژه اى براى تلفن وجود نداشت و بنا به استدلال نامبرده هنوز هم وجود ندارد ولى در طول دها سال به تلفن همان تلفن ميگفتند . با پيشرفت علم و تغيير ظاهرى و تكامل كاربرى تلفن ، نام گوشى براى تلفن هاى سيار جا افتاد و عموميت يافت كه ربط مفهومى به واژه تلفن نداره . فارق از مطالب گفته شده يك جستجوى ساده در گوگل و ويكى پديا حتما معضل و دغدغه ندانستن مفهوم سكولاريسم را براى جناب اقاى طاهرى حل ميكرد . مضافا با اين موضع گيرى مجهول ، جناب طاهرى با خاك پاشيدن به چشم تعداد زيادى از ايرانيان معتقد به نوعى از تفكر سياسى اجتماعى (سكولاريسم به همراه دمكراسى كه اصطلاحا سكولار دمكراسى و پيروان انهارا سكولار دمكراتها مينامند ) از جمله خود شخص شاهزاده كه مكررا در موضوع همين بحث و با استفاده از همين واژه ” سكولاريسم ” سخنرانى كرده اند، سعى در انكار موجوديت چنين طرز تفكر و جنبش سياسى اجتماعيند . حزب سكولار دمكرات و مهستان جنبش سكولار دمكراسى ايران سالهاست كه تاسيس شده و كوشندگان پادشاهى خواهى هم در انها فعاليت ميكنند . سران اين جريان با برخى از مهره هاى شاخص پادشاهى خواهى و حتى سلطنت طلب ارتباط و گفتگو خلاق دارند . جناب طاهرى با دريايى از اطلاعات و ارتباطات گسترده ، قدر مسلم از مفهوم و وجود و فعاليتهاى اين جريان مطلع هستند . مبانى فكرى و فعاليت اين جريان هم در دسترس عموم از جمله اقاى طاهرى هم هست . به اقاى طاهرى و شركا پيشنهاد ميكنم احيانا براى اطلاعات بيشتر منابع منتشر شده اين حزب را مطالعه كنند . نكته اخر هم اينكه بگفته جناب اقاى طاهرى مگر سكولاريسم مشگل چندم ماست ؟ شايد ٤٢ سال حكومت مذهب بر كشور ايران بدلايل خاص بزعم ايشون مشگل اخر ايرانيان باشد !
در پايان ، اقاى طاهرى در سخنرانيها و مصاحبه هاى اسبق خود با ناراستى ، پيچاندن حقايق تاريخى و واقعيت ها ، لطمات جدى به حيثيت سياسى خود زده اند ،ولى اينبار بواقع خود را بى اعتبار ساختند .مواضع اقاى طاهرى و حركات و دُر افشانيهاى اقاى تقى زاده در ارتباط با يكى از كوشندگان سياسى مطرح و روند فعاليتهاى اخير اقاى كنگرلو نه در جهت همبستگى بلكه در مسير فراق و پراكندگى هر چه بيشتر اپوزيسيون و تداوم نظام است . ساليانى دراز طى شد و كوششهاى فراوانى انجام گرفت تا ماهيت دو قطبى اپوزيسيون نظام در خارج از كشور از شكل دو قطبى طرفداران طيف نا متحد نظام سابق و انواع تفكرات و جريانهاى ناهمگون طرفدار انقلاب از شدت نفرت و تخاصم و جدايى خود بكاهند و طى پروسه زمان بسيار طولانى وارد به نوعى محيط توضيح ، توجيح و گفتگو شوند و حتى در پاره اى موارد هم به دلجويى از هم بپردازند . به باور من همگان بايد مراقب باشند كه باز به اين ورطه نيفتند . نيشتر چاقوى اقاى طاهرى و دوستانشان به اين زخم قديمى و باز شدن و نمك پاشى به ان ، یعنی  وقايع نامطلوب دوران پهلوی  و حكايت كودتاى امريكايى بيست و هشت مرداد و داستان مصدق و اشرف و فساد و قتل و جنايات ساواك و شكنجه و اعدام و كشتار زندانيان سياسى و………..كه مدارك ان مهيا و برخى از شاهدان ان هنوز زنده اند را از قبر بيرون مياورد . بياييد اجازه ندهيم كه بخل و كينه و تماميت خواهى از هر طرف اين محيط بسيار شكننده را كه با كوشش فراوان مهيا شده به اشوب ناخواسته بكشاند . ذات تماميت خواه ها حسابگرست و تاريخ نیز نشان داده كه حسابگرها در عالم سياست غالبا دچار اشتباه محاسبه اند . شعار ، روش و منش اقاى طاهرى و همفكرانشان بر منشور تفكر مشروطه پادشاهى خواهى ليبرال بر  شعائر شاهزاده رضا پهلوى منطبق نيست و به ضرر مردم ايرانست . اميد من اينست كه هم شاهزاده و هم هموطنان پادشاهى خواه در مقابل اين همه عوام فريبى و سياستهاى نفاق پراكنانه موضعى اشكار داشته باشند . من يک ايرانى ازاديخواهم كه عميقا ماهيت جمهورى در اركان ، بافت ، ارگانها و مبانى اساسى كشور ايران برايم حائز اهميت است . شكل صورى غير مسئول حكومت خواه سلطنتى يا  جمهورى برايم كمترين اهميت را دارد . ٤٢ سال نفرت و جدايى ، سوء ظن و بى اعتمادى بس است . من خواهان فرهنگ همبستگى ، ائتلاف و اتحاد در محيطى داراى منطق و شفافم و دست همه ايران دوستان و ازاديخواهان را بگرمى ميفشارم . اميد است كه جناب اقاى طاهرى و همفكرانشان در مواضع خود تجديد نظر كنند و دست دراز شده ديگر هموطنان خود را براى تشكيل يك ائتلاف گسترده ، منطقى و شفاف صميمانه بفشارند . بقول شعرى قديمى از كتاب دبستانى دوره ما و شعار فعلى و هميشگى يكى از هموطنان خوب صاحب رسانه ؛ دست در دست هم دهيم به مهر ، ميهن خويش را كنيم اباد