
فیروز نجومی :
قتل الهه حسین نژاد، دختری تحصیل کرده، زیبا رو، شاغل و نان آور، ظاهرا، بدست اوباشی متعصب با سابقه خلافکاری و رفتاری خشونتبار، در چند روز اخیر، توجه همگان را بسوی خود جلب کرده است. اگرچه، قتل هر انسانی، میتواند یک تراژدی بسی بسیار غم انگیز بشمار آید، در عین حال میتواند یک یاد آوری محسوب شود به همه آنها که خود را انسان میدانند، که هرگز فراموش نکنند که چه حیوانهای درنده و بیرحمی ممکن است در درون ما، زاده شده و تحت شرایط پیرامونی رشد نموده که در زمان مناسب میخروشد و به بیرون خروج میابد.
البته، میتوان این سوال را مطرح کرد که این حیوان درونی که مرتک اعمالی خشونتبار میشود بر علیه انسانهای دیگر در طبعیت ما نهفته است یا بر ساخته جامعه ایست که در ان زندگی میگذرانیم؟ سوالی که ژان ژاک رسو بدان در نیمه قرن هیجدهم، در کتاب “نابرابریهای اجتماعی” پاسخ داده است؛ که انسان برساخته طبیعت ذاتا نیک است. اما، از لحظه ای که به جامعه ورود کند، دانه های شرارت نیز در انسان زاده میشود که میتواند در شرایط مناسب، بانواع و اقسام خلافکاریها و هنجارشکنی ها دست بزند.
اگرچه، قتل الهه حسین نژاد در هاله ای از ابهام و پیچیدگی قرار گرفته است، که تحت شرایط موجود امکان پاسخ بانها امکان پذیر نیست. بعنوان مثال، جسد الهه پس از 11 روز در بیابانهای نزدیک فرودگاه کشف میشود، در حالیکه چنانکه گوئی نه 11 روز بلکه همین چند ساعت و یا یکروز گذشته بقتل رسیده است. چه سوای تکه های کبود بر صورت و دستهای الهه، پس از یازده روز، بر طبق گزارشهای رسیده، بر جسد الهه، نه اثار حمله حیوانات و جانوران مشاهد شده و نه نشانی از ورم جسد بچشم میخورد، نه بوی گندیدگی از آن بمشام میرسید. برخی بر آنند راننده ای که بجرم قتل الهه مورد سوال قرار گرفته بود، خود جعلی بود و آنچه بزبان میاورد باو آموخته بوده اند. بهمین دلیل بسیاری در توضیح اینکه قتل ناشی از قصد تجاوز بوده است و یا سرقت تلفن تناقضاتی را دیده اند که اصالت متهم را مورد شک و تردید قرار میدهند.
اگر پیگیر یافتن علت هنجارشکنی ها اجتماعی، بطور کلی، و انگیزهای قتل هایی، همچون، قتل الهه حسین نژاد باشیم، فکر نکنم نیازمئد ارائه سندی باشیم مبنی بر افزایش نابرابری های اجتماعی، که بنا بر ادعای رسو علت بسیاری از قانون شکنیها، قتلها و جنایتها، غارتها و سرقتها وبسیار دیگر از خلافکاریهای اجتماعی بشمار میروند. واقعیتی که حکومت دین اسلام، حکومت اخلاق بواسطه آخوندی که بر فراز منبر قدرت صعود میکند انکار میکند. حتی در برخی از موارد بد اخلاقی و هنجار شکنی را مشروع میدانند، مثل، راه اندازی فاحشه خانه ها. گفته میشود که در حال حاضر بزرگترین فاحشه خانه ها در کشور، درشمال شهر مقدس مشهد، بر قرار گردیده است، شهری که امام هشتم، عربزاده ای برخاسته از اجداد تازیان، فاتحان ایران، بخاک سپرده شده است. بدون تردید، مقدسین حاکم بر شهر مشهد، ارضای زیارتگران را خدمت به حضرت امام هشتم، میپندارند و بسی بسیار با ثواب و مشروع.
چه عمامه ها که آخوندها بر زمین نمیکوبیدند و چه قباها و عباها که تکه پاره نمیکردند بشنیدن راه افتادن فاحشه خانه ای در مشهد مقدس بفرمان شاهنشاه آریامهر. چه تعجب، اگرچه خونها، نیز، که بزمین ریخته نمیشد. بیان این مطلب، در واقع، سطح و فهم و دانش یک مجتهد را نشان میدهد، اما، نه مجتهدی بر نشسته بر تشکی و “علم کافی” ثقه الاسلام کلینی را تدریس میکند، کتابی تالیف قرن یازدهم، حاوی علم فرا زمانی، مصون ار هر تغییر و تحولی. اما، واقعیت بیانگر آن است که مجتهدین مجهز بعلم کافی، هرگز، فکر نمیکردند، زن را نیمه مرد دانستن، خود گسترش دامنه نابرابریهای اجتماعی ست. زیرا که نا برابریها جنسی بین زن و مرد، نیر، بآنها افزوده شده است بمثابه بعدی در نظام نابرابری های اجتماعی، نا برابریهائی که در دین اسلام، اگر، چه ریشه قرانی آن مبهم است، یکی از واجباتی ست که در جوامع اسلامی، زن، دانسته یا نا دانسته، باید بدان تن بدهد.
اما، در هیچیک از جوامع اسلامی، برغم انواع تبعیضات جنسی، “زن کشی” به یک پدیده عادی و روز مره، انگونه که در جامعه اسلامی- آخوندی بوقوع پیوسته است، هرگز شکل نگرفته است. بنا بر گزارش نشریه سایت نزدیک به حکومت، اعتماد، در سال گذشته بیش از 370 زن بدست مردان بقتل رسیده اند. بنا براطلاعات موجود اکثر قتلها بدو دلیل یکی “اختلافات خانوادگی،” واژه ای مبهم، بیانگر عدم تمایل به پاسخگوئی و دیگری قتل های “ناموسی،” این نیز واژه ای مبهم و نا مفهوم، اما، قابل حدس و گمان.
بیان این مقدمه، ضروری بود، از آنروی که به درک و فهم بهتری از قتلهای ناموسی و اختلافات خانوادگی برسیم. چه اگر، نیک بنگری نابرابری های جنسی، اگر چه، جامعه شناسان، دیر بمعرفی آن پرداختند، خود، بعد مهمی است در نظام نابرابریها. مردان، صاحبان دارائیها و قدرت بزبان آورن حرف آخر، در برابر زنان، در یک جامعه اسلامی، بویژه جامعه اسلامی تحت سلطه اخوند و فقیه و طلبه، قشر دینمداران، مروج تعصب و جزم نگری و خرافه اندیشی و موهوم پرستی در جامعه.
مطلبی که به بیان این مقدمه نیاز داشت، آن بود که بتوانیم بگوئیم که قتل الهه حسین نژاد و اکثر قتل های مبهم و نا مفهوم ناموسی و اختلافات خانوادگی را باید به خصومت آشتی ناپذیر اسلام با “زیبائی” نسبت داد، بویژه، اگر، زیبائی بشکل مادی و عینی بتظاهر درآید در وجود زن. بعبارت دیگر، میتوان دشمنی حکومت آخوندی را با زن ناشی از دشمنی با زیبائی دانست، بمثابه یک مقوله کلی، بمثابه جهانی بزرگ که در بر میگیرد جهان علم و فرهنگ و هنر، جهانی بس وسیع و گسترده تر از هر هنر و مهارت و دانش خاصی. شاید تکنولوژی هوش مصنوعی این جهان را اگر تا حال حاضر در بر نگرفته باشد در آینده ای نزدیک در بر بگیرد.
تردیدی نیست که تا کنون با چشمان خود دیده اید که در تابلو و طراحی های اسلامی چگونه چهره های مقدس پوشیده شده اند. آیا تا بحال از خود پرسیده اید چرا و بچه دلیل باید چهره مقدسین را پوشاند؟ زنانی که از پوشاندن چهره خود امتناع میکنند مرتک گناه میشوند شوند و یا بینندگان چهره های بیحجاب هستند که مرتک گناه میشوند میشوند؟
زودتر، اشاره شد که در منظر مقدسین حوزه ای، علما و فقها و مجتهدین، زیبائی را باید هدیه ای تعریف کرد شیطانی، فریبنده، وسوسه آمیز و گمراه کننده. شاید باین دلیل است که اخوندها چهره های مقدسین را میپوشانند. بعبارت دیگر، در جامعه اسلامی- آخوندی، تنها زنان نیستند که بقتل میرسند. بعبارت دیگر، افزوده بر قتل زنان، نظام قاتل زیبائیها، نیز، هست. اگر، بچهره زنان و یا دخترانیکه بدست نظام بقتل رسیده اند بنگری، بلحاظ زیبارویی هر یک برجسته تر و زیباتر از دیگری، چنانکه گوئی بدلیل چهره های زیبایشان جان خود را از دست داده اند. چهره هائی فراموش نشدنی و منفعل کننده افعال و افکار اعتراض آمیز.
واقعیت آنست که در کشتار زیبائی، فقط زنان نیستند که قربانی میشوند. بلکه مردان نیز، گویی بواسطه چهره جذاب و دلپذیر شان برای تنبیه و مجازات و انتقام ستانی برگزیده شده اند، جوانانی همچون مجید رضا رهنور، محسن شکارچی و محمد حسینی را میتوان در میان صدها دیگر نام برد. با این وجود کشتار زیبائی فراتر از کشتار انسان بعنوان تجسم مادی، میرود و بر عرصه هنر هم که میتوان گفت عرصه خلق زیبائیها بدست انسان است سلطه میافکند. هنوز تصویر آلات موسیقی را در تلویزیون ملی کشوری که خود را مالک علم کافی میداند به نمایش در نمیآورند. البته که آخوندهای خرافه اندیش و واپسگر، به برخی از نوگرائیها، بر اساس ضرورتها در برنامه ریزی ها تن داده اند.
اما، کشتار زیبائی نمیتواند همراه نباشد با ظهور زشتیها و شرارت ها و خشونتها و تخریب و ویرانی ها. همین بس نگاهی کوتاه به تاریخ حکومت آخوندی بپردازیم. در داخل با خشونت و انتقام ستانی و تیرباران سران نظام رژیم گذشته بر فراز بام نشیمنگاه امام خمینی آغاز گردید و درپی آن گروگانگیری کارکنان سفارت امریکا و در همان حال اغاز جنگ با عراق و 8 سال ادامه ان. چیزی طول نکشید که توسعه اسلام تا مرزهای غرب باوهامی واقعی در ذهن ولایت فقیه آخوند خامنه ای به یک تعهد و وظیفه ای الهی واقعیت دست یافتنی تبدیل گردید. بهمین دلیل به توسعه حضور نظامی خود، در منطقه پرداخت، بویژه در سوریه، از طریق ارسال پول و اسلحه.
یعنی که نظامی که به زیبائیها و پی آمد آنها، دوستی و مهربانی، طرب و شادی و گسترش استعدادها و خلاقیت های نهفته در نهاد انسانی، خصومت میورزد، نمیتواند خصم زن زندگی آزادی نباشد. پس از نزدیک به نمی قرن حکومت آخوندی، خاطر آسوده دار که سرکوب زیبائیها به پایان خود رسیده است. در حالیکه، جنبش رهایی بخش زن زندگی آزادی در حال گسترش است.
firoz nodjomi
https://firoznodjomi.blogspot.com/
fmonjem@gmail.com