انتخابات ترکیه: از جدال قدرت تا فرصتی برای سیاست رادیکال!

 

محسن ابراهیمی :

اردوغان آرزو داشت در صدمین سالگرد تاسیس جمهوری ترکیه، در نقش سلطان قرن بیست و یک ترکیه ظاهر شود. برای این منظور حتی قصری 1000 اتاقه و 600 میلیون دلاری در آنکارا درست کرده و مثلا از امثال الهام علی اف با سربازانی که لباسهای ارتش عثمانی به تن دارند استقبال کرده است!  

14 می 2023، یعنی چند روز بعد انتخابات همزمان مجلس و ریاست جمهوری در ترکیه برگزار خواهد شد. نظرسنجیها نشان میدهد که ائتلاف شش حزب با مرکزیت حزب جمهوری خلق ناسیونالیست- سکولار از ائتلاف جبهه اردوغان کمی پیشی گرفته است. اگر چه این فاصله خیلی زیاد نیست اما خیلیها امیدوارند  که اردوغان بعد از بیست سال زمامداری این بار با چالش جدی مواجه است و امکان باختش کم نیست.

موضوع این بحث پیش بینی بر اساس نتیجه نظر سنجیها نیست که تحت تاثیر متغیرهای زیادی میتواند تغییر یابد. تجربه بیست سال گذشته در ترکیه پر است از انواع توطئه های پیشا انتخاباتی توسط حزب حاکم و اردوغان که ماندن در قدرت را تضمین کند. از مذاکره و سازش با پ ک ک تا لشکر کشی خونین  به مناطق کرد نشین، تا بمب گذاریهای مشکوک پیشا انتخاباتی، تا حمایت از وحوش داعش در مقابل مقاومت کوبانی، تا تهاجم گسترده نظامی علیه مردم در شمال سوریه و یگانهای مدافع خلق به نام مقابله با تروریسم فقط گوشه هایی از کارنامه جنایتکارانه اردوغان هستند که معمولا یک جوری به انتخابات مربوط بوده اند. در یک جمله ناامن کردن جامعه برای تحمیل تسلیم جامعه به وضع موجود و علم کردن یک دشمن خارجی برای تحریک هیجانات ناسیونالیستی دو تم ثابت تحرکات سیاسی اردوغان در مقاطع انتخابات بوده است که میتواند در ابعاد جدیدی تکرار شود. اتفاقاتی که به اندازه کافی ماهیت و محتوای دمکراسی “اسلام میانه رو” را به نمایش می گذارد!

فاکتورهایی بر علیه اردوغان کار میکنند!

اردوغان بیست سال است که بر ترکیه حکومت می کند. برای اولین بار است که در جامعه ترکیه امید برای کنار زدن او زنده شده است.  چه مولفه هایی این بار در کار هستند که میتوانند شکست احتمالی اردوغان را رقم بزنند؟

به نظرم، تمام آن فاکتورها و مولفه هایی که از لحظه به قدرت رسیدن اردوغان در سال 2023  و در دهسال اول زمامداری او به نفعش بوده اند، امروز علیه  او عمل میکنند.

در یک مقیاس وسیعتر تاریخی، اردوغان و مدل اسلام میانه رو او در خلاء ناشی از شکست آلترناتیو ناسیونالیستی به رهبری ژنرالها به قدرت رسید؛ ژنرالهایی که تقریبا هر ده سال یک بار کودتایی تازه راه میانداختند، بحران سیاسی را مهار میکردند و برای یک دور دیگر بر دوش طبقه کارگر ارزان شرایط امن برای چپاول توسط طبقه سرمایه دار را فراهم می کردند. عروج حزب اسلامی “عدالت و توسعه” به قدرت، مربوط به دوره ای است که ظرفیت ناسیونالیسم ترک به سرکردگی ارتش در مهار بحرانهای سیاسی ته کشیده بود.

حزب عدالت و توسعه زمانی به قدرت رسید که تورم و گرانی و بیکاری و فقر و محرومیت در متن تفاوت فاحش طبقاتی و فساد طبقه حاکم بیداد میکرد. اردوغان در راس حزب اسلامی “عدالت و توسعه” در عرصه  داخلی با وعده رشد تولید، پایان دادن به بیکاری و فقر و مبارزه با فساد و در عرصه سیاست خارجی اساسا با وعده عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا رقبای سیاسی را شکست داد.

مخصوصا از ده سال پیش به این طرف، سیر وارونه رویدادها علیه اردوغان آغاز شده است. به یمن سیاستهای ریاضت اقتصادی حزب عدالت و توسعه، تمرکز ثروت در دستان اقلیت میلیاردر از یکطرف و فقر و محرومیت و بیکاری و گرانی برای اکثریت مردم از طرف دیگر پایه اجتماعی اردوغان را مدام کوچکتر کرده است. مشخصا از نیمه دوم زمامداری بیست ساله اردوغان، در همه این عرصه ها وضع ترکیه  بدتر و بدتر شده است آنچنانکه تورم در انتهای سال قبل به 85 درصد رسیده بود و تا همین امروز ارزش لیر با سرعت کاهش پیدا کرده؛ سفره اکثریت بزرگی از مردم مردم کوچکتر و کوچکتر شده، نرخ بیکاری سیر صعودی داشته؛ و نهایتا در متن فساد اقتصادی سازمانیافته هزارفامیل اسلامی اردوغان چشم اندازی برای رهایی از این وضعیت نیست. موقعیت رو به نزول اردوغان در وهله اول محصول این وضعیت است. به اینها باید تلاشهای معمولا نافرجام اردوغان برای تحمیل کدهای اخلاقی اسلامی به جامعه ای که در آن ارزشهای سکولار بسیار ریشه دار است را اضافه کرد.

انقلاب زن زندگی آزادی و رنسانس ضد مذهبی در ایران هم البته یک فاکتور بسیار مهم علیه حزب اسلامی اردوغان است. قطعا جنبش عظیم مردم ایران برای رهایی از ارتجاع فرهنگی و مذهبی در میان  13 میلیون رای دهنده زیر 25 سال در ترکیه که شش میلیون نفرشان به نسل زد تعلق دارند طنین زیبایی دارد. نسلی که توقعاتشان از زندگی، از حق و آزادی و فرهنگ و هنر و رفاه و فرهنگ و مناسبات سیاسی کوچکترین سنخیتی با  چهارچوب تنگ و عقب مانده و ارتجاعی حزب اسلامی عدالت و توسعه ندارد. نسلی که مثل همتایانشان در ایران خواهان کنار زدن حاکمیت یک جریان اسلامی بر زندگی سیاسی و اجتماعیشان هستند.

سیاستهای مستبدانه اردوغان هم بخش وسیعی از جامعه را به صف تلاش برای کنار زدن او و حزب عدالت و توسعه از قدرت رانده است. همین الان صدها هزار معلم و استاد دانشگاه و دانشجو و کارگر و روزنامه نگار و نویسنده و هنرمند و جوانان معترض یا در زندانها هستند و یا در تبعید و محروم از حقوق اجتماعی. ترکیه به یکی از بزرگترین زندانهای روزنامه نگاران تبدیل شده است. یک تویت انتقادی از رهبر خودکامه میتواند حتی یک دانش آموز را به زندان بکشاند.

دریچه های ورود به اتحادیه اروپا هم که مخصوصا در میان نسل جوان ترکیه محبوب است، به خاطر سیاستهای منطقه ای اردوغان تماما بسته شده است. حمایت از داعش در جریان مقاومت کوبانی در مقابل آمریکا، نزدیکی با روسیه و مخالفت طولانی با عضویت سوئد در پیمان ناتو، زیر پا گذاشتن قرارداد با کشورهای اروپایی در باره کنترل هجوم پناهجویان از مرزهای ترکیه، حمایت فعال از باندهای تروریستی سنی و نقش فعال در ویران کردن کشور سوریه فقط گوشه هایی از این سیاستها هستند.

“اسلام میانه رو” اردوغان ظاهرا قرار بود به مثابه آلترناتیوی برای حل بحرانهای حکومتی منطقه نقش بازی کند و ترکیه را به یک قدرت منطقه ای تعیین کننده در صلح و آرامش منطقه تبدیل کند. اما برعکس، اردوغان برای تحقق جاه طلبی احیای امپراطوری عثمانی دومین ارتش ناتو را به نیروی حامی درندگان داعش و انواع باندهای اسلامی در سوریه و منطقه تبدیل کرد و عملا طبقه حاکم ترکیه را در باتلاق بحرانهای سیاسی منطقه غرق کرد. با شکست احتمالی اردوغان در انتخابات، نیروهای اسلامی سنی مورد حمایت اردوغان در منطقه از یک حامی حکومتی محروم خواهند شد که به خودی خود خبر خوبی هم برای مردم ترکیه و هم برای مردم منطقه است.

آخرین نکته این است که اردوغان خود سه سال بعد از زلزله ای بزرگ در اطراف استانبول که بیش از 17 هزار کشته برجای گذاشته بود سرکار آمد. امروز اما بیش از 55 هزار کشته و میلیونها زخمی و بی خانمان که زلزله اخیر در ترکیه بر جای گذاشت را مردم به حساب واکنش کند حکومت برای نجات جان انسانها و مهمتر از این ساخت و سازهای سست آسیب پذیر در مقابل زلزله می گذارند و ریشه  همه اینها را بدرستی فساد سیاسی و اقتصادی حاکم  میدانند که در راسش شخص اردوغان قرار دارد.

شکست احتمالی اردوغان و انقلاب در ایران!

صحنه سیاسی ترکیه و ایران به دلایل زیادی از هم متاثر میشوند. جدا از تعداد زیادی پناهجوی ایرانی در حال انتظار در ترکیه، رفت و آمد هزاران پناهجوی ایرانی در غرب که برای دیدار عزیزانشان به ترکیه سفر میکنند، سفر شهروندان ایرانی به ترکیه برای دور شدن از فضای خفه تحت حاکمیت قوانین اسلامی دائم مدام در جریان است. اصلا کنسرتهای پر جمعیت خواننده های ایرانی منظم در ترکیه برگزار میشود. ترکیه برای بخش قابل توجهی از مردم ایران به کشور دوم تبدیل شده است. در متن چنین فعل و انفعال دائمی است که بخش زیادی از مردم ترکیه نسبت به تحولات ایران حساس هستند. طوریکه انقلاب زن زندگی آزادی اشک شوق و شادی بر چشمان نسل جوان و زنان و بخش مهمی از مردم ترکیه جاری کرد و همبستگیشان را جلب کرد.

متقابلا، هرگونه تضعیف موقعیت و حضور و تحرک هر نسخه از ایدئولوژی اسلامی و هر شاخه ای از نیروهای اسلامی در منطقه برای مردم ایران که فی الحال مشغول نبردی باشکوه با سرشاخه شیعی آن هستند قطعا خوشحال کننده است. از نظر مردم ایران با هر شکست هر شاخه ای از اسلام سیاسی و ایدئولوژی اسلامی یک سنگر جدید از جبهه توحش اسلامی تسخیر میشود و این جبهه بیشتر تضعیف میشود.   

مثل همه موارد دیگر، اینجا هم احساس و نگاه سران حکومت اسلامی و مردم تماما در مقابل هم و متضاد هم هستند. اگر چه مشخصا در سوریه اردوغان و جمهوری اسلامی دو سیاست متضاد داشته اند و مناسبات جمهوری اسلامی و ترکیه با جمهوری آذربایجان در نقطه مقابل هم است، اما هر چه باشد اردوغان رهبر یک حزب اسلامی است و شکست احتمالی یک حزب اسلامی و یک رئیس جمهور اسلامی آن هم شکست از ائتلافی که در راسش یک حزب سکولار قرار دارد قاعدتا نباید مورد علاقه سران حکومت اسلامی باشد. اصلاح طلبان حکومتی چه وضعی دارند؟ آنها حتما دعا می کنند اردوغان یا به قول آنها “آتاتورک مسلمان” بیست سال دیگر در قدرت بماند که نشان هوادارانشان بدهند که بله اگر چه در ایران از روی ما عبور شده است اما “اسلام میانه رو” هنوز در جایی دیگر نفس می کشد و سوسوی امیدی در انتهای تونل تاریک هست!

انتخابات ترکیه و فضا برای سیاست رادیکال

حزب اصلی رقیب اردوغان یعنی حزب جمهوریخواه خلق، یک حزب سکولار – ناسیونالیست است. از نظر سیاستهای اقتصادی به طیف احزاب راست تعلق دارد و از نظر طبقاتی دنبال تغییرات بنیادی در ارکان طبقاتی جامعه نیست.

با این وجود با پیروزی احتمالی این حزب و شکست اردوغان، انتظار میرود فضای سیاسی در ترکیه حد اقل برای مدتی برای تحرک سیاسی نیروهای اجتماعی متعلق به طیف چپ آماده تر شود و چپ باید از این فضا بیشترین استفاده سیاسی را بکند.

ترکیه از سنت اعتراضی کارگری بسیار قدرتمند برخوردار است. سندیکاهای رادیکال کارگری تجارب ارزنده ای از اعتراضات متشکل را پشت سر دارند.  نیروی اجتماعی وسیعتری در جامعه ترکیه وجود دارند که با توجه به تصورشان از مناسبات سیاسی و آزادی و عدالت اجتماعی در اردوی چپ قرار دارند. از فعالین و رهبران کارگری گرفته تا فعالین و رهبران دانشجویی، تا زنان پیشرو تا نسل جوان مرتبط با جهان که بی تردید مثل همتایانشان در ایران دنیای بسیار مدرن و انسانی را آرزو میکنند بخش مهمی از ماتریال انسانی این طیف چپ هستند.

اگر اردوغان شکست بخورد، این نیروها و این نسل میتواند و باید فضای پسا اردوغانی را به فرجه و فرصتی برای هر چه بیشتر متحد و متشکل شدن تبدیل کند. فعالین رادیکال جنبش کارگری و نیروهای چپ و برابری طلب جامعه ترکیه باید و میتوانند در فضای شکست زمامداری بیست ساله اردوغان به نفع راه انداختن اعتراضات کارگری، اعتراضات سیاسی برای عقب راندن طبقه حاکم و تحمیل خواستهای اقشار محروم و تحت تبعیض ترکیه استفاده کنند.

باید امیدوار بود و تلاش کرد که چپ اجتماعی بسیار وسیع جامعه ترکیه، هزاران فعال کارگری، هزاران فعال سیاسی برابری طلب و آزادیخواه، هزاران فعال علیه تبعیض جنسیتی و عقیدتی، زنان و نسل جوان پرشور و مدرن و پیشرو که مدام برای کرامت انسانیشان، برای آزادی و رفاه و برابری مبارزه کرده اند بتوانند خود را در یک حزب سیاسی با برنامه ای مبتنی بر آزادی، عدالت اجتماعی و رفاه و کرامت انسانی برای همه شهروندان، یعنی یک برنامه سوسیالیستی سازمان دهند و یکبار برای همیشه جدال بر سر قدرت سیاسی را از انحصار احزاب طرفدار سرمایه رها کنند و نهایتا آرمانها و آرزوهای اکثریت 99 درصدی را خود در قدرت سیاسی نمایندگی کنند. ***