
از جمله انتقادهایی که در پی درگذشت ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه پیشین ایران، از عملکرد او و دولت موقت مهدی بازرگان مطرح شد، نقش آنها در لغو قراردادهای خرید تجهیزات نظامی از کشورهای غربی بود که باعث شد بنیه دفاعی ایران کاهش یابد که اثر آن در جریان جنگ ایران و عراق هویدا شد.
به این بهانه در این مطلب مروری میکنیم به اقدامات مشابهی که از دوران نخست وزیر محمد مصدق به بعد به وقوع پیوسته است.
در تاریخ سیاسی معاصر ایران در مقاطع مختلف مجموعهای از عوامل، موضوع امنیت ملی را به حاشیه رانده و توان نظامی ایران تحت تاثیر ایدئولوژیهای مختلف، عدم احاطه نظامی فعالان سیاسی و ارجحیت منافع فردی و حزبی بر منافع ملی قرار گرفته است.
درباره تضعیف توان نظامی ایران پس از انقلاب زیاد گفته شده، اما واقعیت این است که بسیاری از فعالان سیاسی ایران از سالها پیش از آن به تقویت قوای نظامی ارتش شاهنشاهی با بدبینی نگاه میکردند و آن را نماد استعمار غرب بخصوص آمریکا میدانستند.

دولت محمد مصدق
بعد از جنگ جهانی دوم و پایان اشغال متفقین و تلاش نافرجام اتحاد جماهیر شوروی سابق برای اشغال و تجزیه استانهای شمالی ایران، نیروهای مسلح ایران بشدت ضعیف شده بودند و دولت وقت ایران بودجه کافی برای بازسازی آن نداشت. بنابراین، نیروهای نظامی بتدریج با کمک نظامی آمریکا بصورت محدود و موقت بازسازی شدند تا توانایی مقابله با شورشهای تجزیه طلبانه احتمالی و دفاع از یکپارچگی ایران را داشته باشند.
در دی ماه سال ۱۳۳۰ هجری شمسی، در حالی که نیروی هوایی ایران در آستانه فروپاشی و انحلال کامل قرارداشت، دولت وقت ایران به رهبری محمد مصدق این خلاء امنیتی مهم را نادیده گرفت و تمدید قراردادهای هیئتهای رایزنی آمریکا را نپذیرفت. بنابراین واشنگتن برنامههای آموزشی و ارسال تسلیحات به ایران را به مدت دو سال قطع کرد. این سبب شد که نیروی هوایی ایران بشدت از نیروی هوایی کشورهای همسایه بخصوص ترکیه در امر بازسازی عقب بماند و چند سال دیرتر وارد عصر جت شود. در آن دو سال، دهها هواپیمای جنگنده ملخی و فرسوده که در زمان سلطنت رضا شاه خریداری شده بودند ساقط شدند و خلبانان آن جان خود را از دست دادند. این روند تا کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ ادامه داشت.
تفکر چپ

پس از سال ۱۳۳۲ هم با وجود ملی شدن نفت، قیمت آن پایین بود و دولت شاهنشاهی ایران قریب به دو دهه توان خرید تسلیحات نظامی سنگین را نداشت و نیروهای مسلح ایران عمدتا به سلاحهای دست دوم و قدیمی آمریکایی مجهز بودند؛ از جنگندههای اف-۸۴جی و اف-۸۶اف گرفته تا تانکهای ام-۴۷ و ام-۴۸ که به عنوان کمک نظامی تحویل ایران شده بودند. دولت ایران که به حمایت نظامی ایالات متحده در صورت حمله کشورهای دیگر اطمینان نداشت و شاهد جنگ هند و پاکستان بود، پس از افزایش قیمت نفت اقدام به خرید تسلیحات نظامی از کشورهای غربی مثل آمریکا، انگلستان و آلمان غربی و حتی در مواردی از اتحاد جماهیر شوروی سابق کرد.

تقویت توان نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی ایران برای مقابله با تهدید نیروی هوایی عراق که اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۱۳۴۰ شمسی آن را تقویت کرده بود موجب نگرانی مسکو و به دنبال آن گروههای با گرایش چپ شد. طیف مذهبی هم که در آن زمان گرایشهای چپ داشت، با این خریدها مخالف بود و برای مثال ابراهیم یزدی و علی شریعتی علیه این خریدها جبهه گرفتند و بدون توجه به تهدیدهای منطقهای و فرامنطقهای، آنها را نشانه استعمار ایران از سوی آمریکا میدانستند، بیآنکه بدانند که مثلا خرید جنگنده رهگیر اف-۴ فانتوم ۲، وقتی ممکن شد که پادشاه وقت ایران آمریکا را تهدید کرد که از شوروی میگ ۲۱ یا از فرانسه میراژ ۳ خریداری خواهد کرد. گروههای وابسته به مسکو مثل حزب توده هم طبیعتا با این خریدها مخالف بودند.
تفکر مذهبی

مذهبیون و روحانیون به دلیل تفکر سنتی برای “جلوگیری از تسلط کفار بر مسلمانان و چپاول ثروت آنان” با خرید تسلیحات از کشورهای خارجی بخصوص آمریکا مخالف بودند و در وعظ و سخنرانیهای خود مخالفت خود را با خریدهای نظامی اعلام میکردند. یکی از مهمترین این شخصیتها، آیتالله خمینی بود که بارها در سخنرانیهای خود در دهههای چهل و پنجاه شمسی، نظام پادشاهی ایران را به اتلاف بودجه برای خرید تسلیحات نظامی متهم کرد.
لغو قراردادهای نظامی در سال ۱۳۵۷

یکی از شعارهای اصلی انقلابیون -از گروههای ملی مذهبی گرفته تا چپ- مبارزه با امپریالیسم و قطع وابستگی به آمریکا بود. آنها معتقد بودند که نظام شاهنشاهی ایران تنها به قصد خوشنودی آمریکا از این کشور تسلیحات نظامی میخرد و قوای نظامی را تقویت میکند بنابراین با تمام قوا به ضدیت با تقویت قوای دفاعی ایران پرداختند.
پس از انتصاب شاپور بختیار به نخستوزیری، او تلاش کرد برخی انتظارات انقلابیون و معترضان را برآورده کند که یکی از آنها لغو برخی قراردادهای نظامی ایران با آمریکا به ارزش قریب به ۱۰ میلیارد دلار بود. یکی از دلایل لغو این قراردادها این بود که ایران دیگر توانایی پرداخت اقساط آن را به علت اعتصاب کارکنان شرکت نفت و قطع درآمد نفتی ایران نداشت و اگر قراردادها لغو نمیشد، ایران ممکن بود متحمل جریمههای سنگین شود.
لغو قراردادهای نظامی در سال ۱۳۵۸

پس از سقوط دولت بختیار و تشکیل دولت موقت، طیفهای سیاسی مختلف روحانیون، ملیگرا، نهضت آزادی و گروههای متمایل به چپ مثل مجاهدین خلق و حزب توده مدعی بودند که هر یک نقش مهمی در لغو قرارداد ۱۰میلیاردی تسلیحات داشتند و آن را افتخار خود میدانستند. پس از پیروزی انقلاب روند لغو قراردادهای نظامی ادامه یافت و یکی از مهمترین آنها قرارداد ۳ میلیارد و ۲۸۶ میلیون دلاری خرید ۱۰ هزار قلم قطعات فنی و دستگاهها و تجهیزات مختلف برای آموزش، تعمیر و نگهداری و تجهیز هواپیماهای نیروی هوایی ارتش در سال ۱۳۵۸ بود که ضربه جبران ناپذیری به بدنه نیروی هوایی وارد کرد.

علی اردلان وزیر وقت اقتصاد، هفتم فروردین ماه ۱۳۵۸ گفت که ایران از خرید ده میلیارد دلار جنگ افزار از بریتانیا شامل ۱۳۰۰ تانک چیفتن مخصوص موسوم به “شیر ایران” صرف نظر کرده است. احمد مدنی وزیر دفاع ایران نیز همان روز اعلام کرد که ایران قصد دارد برخی از سلاحها از جمله جنگندههای رهگیر اف-۱۴ آ تامکت را به آمریکا بفروشد. این ایده را ابراهیم یزدی مطرح کرده بود با این توجیه که این جنگندههای رهگیر را شاه برای خشنودی و پرکردن حساب کمپانیهای آمریکایی خریده است. اما در واقع این خرید برای مقابله با تهدید بمبافکنهای راهبردی توپولف ۱۶ و موشکهای کروز آنها، توپولف ۲۲ نیروی هوایی عراق و جنگندههای شناسایی میگ ۲۵ آر بی شوروی بود که از ارتفاع بالا از پایگاههای نظامی ایران عکسبرداری میکردند و در اختیار متحدانشان عراق و هند قرار میدادند.
- چگونه توان رزمی نیروی هوایی ایران پس از انقلاب تضعیف شد؟
- شاهد ۱۲۹، ستون فقرات نیروی پهپادی ایران
- هوانیروز ارتش ایران؛ پرندگان جنگ و صلح
علاوه بر این، آمریکا تمایلی به فروش موشکهای پدافندی ارتفاع بلند نایک هرکولس (Nike Hercules) به ایران نداشت و اف-۱۴ ها خلاء آنها را پر میکرد. توجیه مدنی این بود که دولت موقت قراردادهای پشتیبانی فنی این هواپیماها را لغو کرده بنابراین نیروی هوایی ایران توان استفاده از آنها را ندارد و برای جلوگیری از اتلاف بودجه باید آنها را به فروش رساند.

روز ۲۴ فروردین ماه ۱۳۵۸ رادیو مسکو گزارش کرد که قراردادهای تسلیحاتی ایران با آمریکا، بریتانیا وآلمان غربی (شش فروند زیردریایی تایپ ۲۰۹) لغو شده است. در همان روز آمریکا به بازخرید ۷۸ فروند رهگیر تامکت و موشکهای فونیکس آنها ابراز علاقه کرد. اما به دنبال اشغال سفارت این کشور، فروش آنها به آمریکا ممکن نشد و در عوض این هواپیماها به کانادا و ترکیه پیشنهاد شد، اما هیئتهای نظامی کانادا و ترکیه پس از بازدید از آنها در اصفهان بعلت وضعیت بد نگهداری تمایلی به خرید نشان ندادند.
ضربات جبران ناپذیر بر پیکر نیروهای مسلح ایران

لغو قراردادهای نظامی یکی از عوامل تسهیل کننده حمله ارتش عراق به ایران و آغاز هشت سال جنگ فرسایشی و اتلاف میلیاردها دلار سرمایه ملی بود. شعارهای ستیز با غرب و اشغال سفارت آمریکا هم کشورهایی مثل آمریکا و بریتانیا را به تحویل سلاحهایی که ایران پولش را داده بود بیعلاقه کرده بود. نتیجه آنکه نیروی دریایی ایران بیش از یک دهه از داشتن زیردریایی و نیروی زمینی از تانکهای قدرتمند شیر محروم شد، تانکهایی که توانایی مقابله با تانکهای پیشرفته و قدرتمند تی ۷۲ نیروی زمینی عراق را داشتند. همچنین باعث شد نیروی هوایی ایران پس از چهار دهه، هنوز فاقد هواپیمای هشدار زودهنگام هوابرد یا آواکس باشد، هواپیماهایی که نیروهای هوایی کشورهای همسایه ایران از ترکیه، پاکستان تا امارات متحده عربی و عربستان از آن استفاده میکنند.
قراردادهایی که در زمان دولت بختیار با فشار انقلابیون و با پیشنهاد مقامات آمریکایی لغو شد به آینده نیروی هوایی ارتش ایران ضربه زد و قراردادهای لغو شده پس از انقلاب -در زمان دولت موقت و پس از آن- به نیروی هوایی، زمینی و دریایی موجود ایران آسیبهای جبران ناپذیری وارد کرد و سلاحهایی که باید در اختیار ایران قرار میگرفت تحویل کشورهای همسایه شد.
_______________________________________
بابک تقوایی، پژوهشگر، خبرنگار و عکاس هوایی و نویسنده سه کتاب در باره تاریخ نیروی هوایی و هوانیروز ایران است به نامهای “نیروی هوایی مدرن ایران”، “ببرهای ایرانی در جنگ” و “سلحشوران صحرا؛ هوانیروز در جنگ”.
بابک تقوایی فعالیت حرفهای خود را با نوشتن مقالاتی در باره نیروی هوایی در سال ۱۳۸۵ شروع و بعد به عنوان خبرنگار هوانوردی با نشریات ایرانی و انگلیسی همکاری کرد. او تا سال ۱۳۹۱ خبرنگار و عکاس ماهنامه صنایع هوایی سازمان نیروهای مسلح بود و به عنوان خبرنگار و پژوهشگر تاریخ هوانوردی با سایر نشریات فارسی زبان چون مجله صف (ارگان سازمان عقیدتی سیاسی ارتش) و دو ماهنامه هواپیما و جنگ افزار همکاری داشت. در سال ۱۳۹۰ مرکز پژوهشهای نظری نیروی هوایی ارتش از او به عنوان پژوهشگر تاریخ هوانوردی دعوت به همکاری کرد و یکی از مسئولان پروژه شناسنامه تفصیلی نیروی هوایی ایران بود.
بابک تقوایی بیش از ۳۰۰ مقاله در مورد نیروهای هوایی ایران، عراق، لیبی، روسیه، اوکراین و نبرد علیه تروریسم در خاورمیانه در مجلات هوانوردی انگلیسی، فرانسوی، روسی و یونانی به چاپ رسانده است. او اکنون تحلیلگر، خبرنگار و عکاس مجله هوانوردی نظامی به نام کمبت ایرکرافت (Combat Aircraft) و همچنین خبرنگار ویژه انتشارات شپارد است.