محمد شوری :
طبق اصل یکصدویازده قانون اساسی،درصورت فوت یاکناره گیری یاعزل رهبر،مجلس خبرگان رهبری موظف است دراسرع وقت نسبت به تعیین ومعرفی رهبرجدیداقدام نماید.وتاهنگام معرفی رهبر،شورایی مرکب ازرئیس جمهوری،رئیس قوه قضائیه ویکی ازفقهای شورای نگهبان به انتخاب مجمع تشخیص مصلحت نظام همه ی وظایف رهبری رابطورموقت به عهده می گیرد.
این شورا درخصوص وظایف رهبری دراصل یکصدوده دربندهای ۱و۳و۵و۱۰وقسمت های (د)و(ه)و(و)پس از تصویب سه چهارم اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام می توانداعمال قانون کند.
ویکی ازوظایف رهبری دراصل۱۱۰فرمان همه پرسی ست؛وطبق اصل۱۷۷بازنگری وتعمیم قانون اساسی نیزمنوط به اجازه ی رهبری ومعرفی شورایی مرکب از اعضای شورای نگهبان(که همه ی آنها منصوب رهبری هستند)وروسای سه قوه،که ریاست قوه قضاییه هم منصوب رهبری ست واعضای ثابت مجمع تشخیص مصلحت نظام که طبق اصل۱۱۲اعضای ثابت ومتغیرش بازمنصوب رهبرند،به همراه ۵نفرازاعضای مجلس خبرگان رهبری وده نفربه انتخاب مقام رهبری وسه نفرازهیات وزیران وسه نفراز قوه قضائیه وده نفرهم ازنمایندگان مجلس شوراوسه نفرهم ازدانشگاهیان (که قید نشده این سه نفرچگونه انتخاب می شوند؟)
جمهوری اسلامی ایران بدون اصل ولایت فقیه یعنی مرگ مغزی!
بنابراین برای دوام وادامه،بایدیکی را پس از خامنه ای تعیین کند.
یا همانطورکه هاشمی رفسنجانی پیشترگفته بودمجلس خبرگان رهبری دراین مورداقدام هایی انجام داده وافرادویافردی رابه عنوان پیش فرض درچنته دارد.ویا اینکه هنوزبه مورد یاموارد ایده آل نرسیده است.
همانطورکه قبلا در یادداشت”مشکل خامنه ای بحران رهبری ست”نوشتیم، درشرایط عادی انتخاب رهبربه سادگی میسور نیست. بدلیل آنکه برخلاف گذشته رسانه های آزاد وشبکه های اجتماعی ناگفته هاواسرارمگوها رابه سرعت برق اطلاع رسانی می کنندودراین زمان آگاهی سیاسی مردم بسیاربالارفته ونمی توانند به همان راحتی گذشته همچون انتخاب خامنه ای(که درفیلم ویدئویی اش افتضاح آن آشکارشد)مردم را فریب دهندو کسی راقالب وغالب کنند!!
و از طرفی همهی جناح های انحصارقدرت(جناح اصولگرایعنی راست اسبق وجناح اصلاح طلب همان چپ اسبق باتمامی زادوولدهایشان)اگردرجنگ قدرت گوشت هم را بخورند،بخاطربقای خوداستخوان همدیگر را دور نمی ریزندو بشدت برای حفظ نظام که در راسش فقط بایدولی فقیه باشد،اتحاد دارند.
آنها بخوبی می دانند در جمهوری اسلامی بدون اصل ولایت فقیه و در یک انتخابات آزاد، دیگر محلی از اعراب نخواهند داشت؛چون بوفور ومکرر در مدیریت و قدرت سیاسی و رسانه ها دائم تکرارشده اند و الآن در دوران پیری نیز سعی دارند با تمامی توان و رمل و اسطرلاب آقازاده ها و نزدیکان سببی ونسبی وسیاسی خودرادر عرصه مدیریت ورسانه تثبیت کنند.یکی بدلیل آنکه نقاب هابرداشته نشودوپرده ها کنارنرودودیگری حفظ ثروت های بادآورده!
حال فرض کنید فرداخامنه ای فوت کند،چه اتفاقی می افتدوگزینه های رهبری چه افرادی می توانندباشند؟
طبق اصل۱۱۱شورای موقت به غیرازرئیس جمهوری که بارای مستقیم مردم انتخاب شده است،بقیه اعضاوازجمله مجمع تشخیص مصلحت نظام مشروعیت خود را از وجودرهبری دارندکه الان نیست! آیا آنهابعد ازفوت رهبر، همچنان اعتبار حقوقی وقانونی خواهند داشت؟
گفتنی ست دراصل۱۱۱ قانون اساسی سابق قیدنشده بوددرفقدان رهبری، شورای موقت می تواند کشور را اداره کندو دیدیم مجلس خبرگان رهبری باتوجه به همین ضعف وخلاء قانونی در خفا و مخفی کاری و برخلاف اصول مسلم قانون اساسی فردی را رهبرکرد که به اقرارخودش صلاحیت نداشت ومی بایست خون گریست؟
وسوالی اینجابه ذهن می آیدکه اولاآیاممکن است این شورای موقت طولانی شود؟
و ثانیادرصورت مشروعیت حقوقی وقانونی شورای موقت رهبری،آیا آنها می توانند همه پرسی راه بیاندازندودر قانون اساسی تغییراتی بوجودآورند؟وسپس آنرا طبق روال همیشگی در یک نمایش انتخاباتی و با”غش درمعامله” همچون انتخابات گذشته برای چندمین بار مردم رافریب دهندوآنرابه تصویب برسانند؟!!
ویااینکه آیامحتمل نیست بدلیل فقدان رهبری کاریزماو مورد اتفاق، درهمین حین و بین بخواهند باخلق بحران درجامعه وایجادهراس ازسوریه ای شدن وتجزیه کشور،سپاه پاسداران نخواهد هوس کند به اعتباراصل۱۵۰قانون اساسی که وظیفه نگهبانی وحفظ دستاوردهای انقلاب رابرعهده اش گذاشته شبه کودتاکند و بدین شکل باز با یک قیام وقعود فرمایشی درمجلس خبرگان فردمطلوب خود را تحمیل کنند،همانطور که بافریب مجلس خبرگان توسط مثلث سیداحمدخمینی وخامنه ای وهاشمی رفسنجانی،خامنه ای رهبرشد.
به اضافه ی یک رضاخان سپاهی درمقام ریاست جمهوری!؟
امایک احتمال دیگر هم هست.
حاکمیت ومدیریت جمهوری آخوندی ولایت فقیه بخوبی می داند فساد مثل سلول سرطانی همه جا رشدکرده وتبعیض ونابرابری وبی عدالتی،بروز بحران های متعدد رانشان می دهد.آنهابخوبی می داننداگر دیربجنبندوکاری نکنند فروپاشی حتمی ست؛هرچندکه درکلام وشعارخلاف آنرادرسانه های خودسخنسرایی کنندو آمار غلط وگمراه کننده هم بدهند.
آنها می دانند بعداز خامنه ای به سادگی انتخاب خامنه ای کسی را نمی توانند رهبر کنندوفرد مورد نظربایدآنچنان جامعیتی داشته باشدکه بشود باآن مردم رافریب دادواین فردکسی نیست جزسیدمحمد خاتمی.
باتوجه به اینکه حفظ نظام اوجب واجبات است.
وتزریق توهم یک ولی فقیه خوب برای مردم!!
(همین جادرپرانتز بگویم که یک قانون نانوشته واجماع در حاکمیت هست که ولی فقیه حتما باید از سادات و هم چنین ملبس به لباس روحانیت باشدتا وصل به امام زمان،مهدی موعود شوند!؟!).
حال اگر خاتمی رهبر شد،چه اتفاقی می افتد؟
سیدمحمدخاتمی یا باید آن روی خامنه ای خود را نشان دهد_که رگه هایی هم در برخی گفتار و نوشته هایش هست_یاباید همان چیزی که الان می گویدو پیشترها در دوران ریاست جمهوری خود،مثل ایجاد جامعه مدنی وساماندهی اقتصادی گفته شدراالان باداشتن اختیارات کامل _که دیگر تدارکاتچی هم نیست_به سرعت انجام دهد.
اگر بخواهد آن روی خامنه ای خودرانشان دهدکه تیرخلاص را برجمهوری اسلامی زده است.ومرگ مغزی اینبارباقطع دستگاه،کامل می شود.
و اگربخواهد آنچنان که هست وشعارمی دهدباشد،مجبوراست همچون گورباچف (آخرین رئیس جمهوری اتحادجماهیر شوروی)پروستریکای خودر ادرامراقتصادوگلاسنوست فرهنگی راه بیاندازدکه این نیزسرانجامی چون اتحادجماهیرشوروی نخواهدداشت و فقط باتاخیر،کمی عمرجمهوری آخوندی ولایت فقیه رازیادخواهدکرد.*
*گِلاسنوست (به روسی: гл́асность (اصطلاحی روسی است که به یکی از سیاستهای میخائیل گورباچف که در ۱۹۸۵ و پس از به رهبری رسیدن او در اتحاد شوروی شروع به کار کرد اشاره دارد. این کلمه را در فارسی “فضای باز” یا “شفّافیّت” ترجمه کردهاند.
*پرسترویکا (به روسی( перестро́йка اصطلاحی روسی است که به یک سری از اصلاحات اقتصادی که در ژوئن ۱۹۸۷ توسط رهبر وقت شوروی، میخائیل گورباچف، معرفی گشت اطلاق میشود.
دوم بهمن1396
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگاربیکار)