ایرج مصداقی و « حرفه » و کمدی درام « شادی ها» ومحصولی جدیدی ازسازمان «عبا »

 

سیامک نادری :

ایرج مصداقی در فیسبوک خود به چاپ ضرب العجلی کتاب « چهره جنایت» توسط  سازمان عدالت برای ایران، آنهم با شیوه مسابقه ناقص «دو امدادی» با ارائه یک جلد ازکتاب ( ازچوب مرحله اول مسابقه امدادی) پنج جلدی وعده داده شده …اشارتی کرد و سپس درمصاحبه بسیار روشنگرانه با آقای همنشین بهار به تفصیل دراین باره سخن گفته است. توزیع زودرس این آشی که چهار پنجمش نپخته، ارائه آش آنقدر شور بود که  برای نخستین بار ما شاهد خشم و برانگیختگی بحق آقای همنشین بهار که همیشه درمصاحبه ها بسیار متین و مؤقر ظاهر میشدند، نیز شدیم، بنظرمن از این بابت نیز، چاپ این کتاب بسیارمفید فایده و شایان  اهداء جایزه برانگیختن بسیاری بوده است، تا کسانی که هرگزنمی خندند، را به خنده وا می دارد و کسانی که خشم شان را آرزو می کردیم، اینچنین بیش از مصاحبه شونده، برانگیخته و به خروش آمده باشند. بله، این ابتکار؟ وخلاقیت؟ جای تبریک دارد به فرجام این« شادی» ها. البته فاصله ابتکار و خلاقیت با «کلاشی»، یک پوست پیاز است. هردو نبوغ دارند، یکی درجهت منافع بشری! و دیگری برای منافع و«شادی» های خود.

بنگاه شادی های  صدر و امین که گویی از صحنه مسابقه عقب افتاده اند،‌ بصورت شست تیر با  فشاردادن زودتر زنگ مسابقه در بنگاه امداد رسانی بی بی سی، می خواستند با بلند شدن روی دست کتاب چهارجلدی«عدالتخانه و ویرانگرانش » نوشته آقای ایرج مصداقی که چهار روز پیش ازاین مسابقه و ذهن حسابگرانه آنها منتشر و معرفی شده و پیشتر نیز قسمت هایی ازاین کتاب در رسانه ها انتشار یافته بود، نفس زنان با اعلان نتیجه  بسود خود، عدالت برای «عبا» و«‌شادی» ها را بعنوان برنده مسابقه باد بزند و الحق که « آب، ‌آب را می جوید، چاله گنداب را».

ازیک  منظر آقای ایرج مصداقی نمی بایست به «حرفه » و « بنگاه» وسطح ابتذال شخصیتی این افراد «حرفه ایی وخِبره درچنین فرهنگی… » ایرادی بگیرد. چنین افراد و عملکردهایی در حرفه صنعت( می بخشید) « هنر»سینما!، چه در جهان و چه در ایران نیز یافت می شوند. البته به هیچوجه قصد توهین و یا … به آنها را ندارم.

ادامه مطلب