برادری به جرم افشاگری درباره آلت محترم مقام معظم رهبری به پنج سال زندان محکوم شد 

Obeyd Sankhosani

عبید سن خوزانی :

آقاجان واقعا نهایت پست فطرتی وبیشرفی است که برادر هوشنگ اسدی را که درتهران سرگرم زندگی آرام خودش بوده و هیچگونه فعالیت سیاسی هم هرگز نداشته، بعنوان روزنامه نگار شش ماه بازداشت و زندانی کرده و پس ازمحاکمه ای البته خیلی عادلانه و انسانی، او را به پنج سال زندان محکوم کرده اند.
جرم او چه بوده؟ درحقیقت برای آنکه وی برادر کوچکتر هوشنگ اسدی است، همین. این هوشنگ اسدی همان کسی است که “روزآنلاین” را چندسالی در فرانسه انتشار میداد ومدتی پیش هم آنرا تعطیل کرد ونفسی به راحتی کشید.

او قبلا ازافراد چپ بوده و مدتی نیز درزمان شاه و آن بگیر و به بند ها وگیرودارها، با همین رهبر فعلی یعنی عظما جان خودمان، هم سلولی و زندانی بوده که کتابی هم ازخاطرات خود انتشار داده و بخشی ازکتاب را هم به خاطراتی که ازخامنه ای داشته اختصاص داده است. کتاب هم الحق خواندنی وشیرین است وعبرت گرفتی بابام جان. واقعا دل شیرمیخواهد اینجور خاطرات را نوشتن. ازقرار این دو باهم خیلی دوست وهم صحبت رفیق و هم حجره شده بوده اند حتا مثل آنکه بعد از آزادی یکی دوبار هم به خانه هم رفته اند و باهم مراوداتی هم داشته اند.
اما برگردم به این کتاب خاطرات، ازآنجا که زندانیان را لخت مادر زاد زیر دوش می فرستند واحتمالا به این منظور که خجالتشان بریزد، این هوشنگ خان هم ازهمان وقت ها، آدم خیلی کنجکاو جستجوگری بوده و ازهمان ایام درست مثل خبرنگاران و گزارشگران فضول، عادت داشته به هرجا و هرکسی سرک بکشد وته و توی قضیه را حسابی درآورد، ازجمله شرح دوش گرفتن خامنه ای را در حمام های زندان واصراری که اوبرای سترعورت خود با دست البته آن موقع نامبارک داشته است، بی احتیاطی کرده و دراین کتاب بصورت مشروح و با زیرنویس وشرح وبسط آورده است که یادم نیست عکس آنرا هم به صورت نقاشی دستی آورده بود یا نه. پیری است و فراموشی و هزار درد بی درمان. من چه میدانستم که روزی باید درباره این قضیه هم برای شما مطلبی بنویسم آخر عمری.
به نظر من احتمالا همین امر سبب خشم عظما جان شده که اتفاقا آدم خیلی صبور و بردبار و با جنبه ایست و دستور داده که این ها را قدری گوشمالی و ادب کنند که دیگر کسی بعد ازاین به شرح آلات و ابزار رهبری نپردازد. معروف است که عظما آدم خیلی باجنبه ایست معمولا در “گده” ها یا به عبارت ادبی تر در “قعده” هائی که با آخوندهای دیگر بدون تکلف و بدون عبا و عمامه تنبان می نشنیند وبه صورت خیلی خودمانی و بی تکلف به گپ وگفتگو ولودگی می پردازند، ازقرار این عظما جان ما برای شنیدن انواع و اقسام شوخی ها و جوک ها خیلی جنبه ازخود نشان میدهد وقهقهه خنده را سرمیدهد که معمولا یه وجب ازبقیه قهقهه ها بالاتراست وشنیده ام که ازجوک های این شجونی هم که خیلی شیطون است و همیشه هم یک انبان جوک در لیفه اش دارد، کلی کر کر می زند و می خندند وخلاصه خیلی ازجوک وشوخی خوشخوشانش میشود. بالاخره بابا این بدبخت هم آدمه دیگه. اما ازقرار درمورد پاره ای از اعضاء و جوارح مبارکش خیلی حساسیت دارد و این آقای هوشنگ اسدی هم احتمالا بدون آنکه منظورخاصی داشته باشد، یا فکر فردا را بکند، بی هوا، دراین باره قدری بی احتیاطی و زیاده روی کرده است و به شرح و بسط جزئیات امر پرداخته است که همین امر موجب خشم عظما جان شده است. بالاخره رهبری گفتند، فرمانده کل قوائی گفتند، ولی فقیهی گفتند. اصلا من چرا به شرح و بسط این خبربپردازم. خودتان اگر خیلی علاقمندید وحوصله دارین، تفصیل خبر را در زیرهمین مطلب بخوانید و دست ازسرما بردارید. عجب گرفتاری شدیم ها!
https://persian.iranhumanrights.org/1395/02/davoud-assadi