
مهدی اصلانی :

فرشاد فداییان با توجه به تجربهاش در ساخت فیلمهای صنعتی و سفارشی انگار میخواهد تبلیغ تیغ ژیلت یا ماشین صورتتراشیی فیلیپس و کرم ضد چروک نمایش دهد. فیلمساز نمیداند این حجم از فیلم و ماتریال را چهگونه باید در یک مستند جای دهد. او با انتخاب عنوانهای مندرآوردی و آزاردهنده چون: شاملو در خانه، شاملو در سوئد، زبان ترجمه دشواری ترجمه، ماشین تحریر و کامپیوتر، مردم در شعر، تفسیر شعر معمای شعر و … به فیلم+سازی روی آورده (معادل کتابسازی). در بیشتر لحظات این مستند بلند، فرشاد فداییان مزاحم بینندهاش نیست بلکه بیننده با تماشای فیلم مزاحم حال کردن مستندساز است.
در تکهای از فیلم، پس از قطع پای شاعر، آیدا او را روی صندلیی چرخدار و حولهای در دست به دستشویی میبرد. مستندساز صنعتی در نقش سرگروهبانهای دوران اجباری و خدمت وظیفه ذغال و گچ در دستان بیننده میگذارد و با نمایش به چپ چپ و به راست راست مشق نظام داده تا یک وقت بیننده به اشتباه نیفتد که منزل خالق «هوای تازه» فاقد دستشویی است! در این سکانس تنها صدای شنیدن سیفون را نداریم که اگر میداشتیم دست کم این مزیت را بر موسیقیی فاجعهبار و ویرانگر سکانس پایانی داشت. پیکر بیجان شاعر که چون مومیایی اهرام ثلاثه دراز به دراز با ملحفهی سفید با موسیقیی اسیدی! که روان آدمی تکهپاره میکند. موسیقیی جنایی فیلم هیچ سنخیتی با سرشت احمد شاملو و یا حتا سلیقهی شاعر ندارد. در تکهای دیگر از مستند فرشاد فداییان هنگامی که شاملو سرودهی «در جدال با خاموشی» را میخواند، آنرا به تعزیه و پردهخوانی تقلیل میدهد. شاملو میگوید در برهوتی خشک. کارگردان تصویر گون و بیابان و خاک را نمایش میدهد. یا جایی که شاملو از بیمارستان میگوید کسی دو حبه قرص به حلق میاندازد و در جایی دیگر که شاملو سخن از قناری میگوید قفس زردقناری و تصویر کرکس و کفتار و …
افزون از این همه فیلم با یک نگاه سیاسیی جانبدار فرجامی خنثی دارد. (به احتمال گرفتن مجوز پخش عمومی) در پایان برنامهی آپارات، حسن صلحجو نظر چهار کارشناسِ مهمان، از جمله امید شمس را در مورد فیلم جویا میشود. مجریی آپارت، امید شمس را «پژوهشگر مطالعات فرهنگی و شاعر؟!» از لندن معرفی میکند. امید شمس به مدد خط عمومیی فیلم و سازندهی مستند آمده و بر اساس تکهای از سخن شاملو در فیلم! بل گرفته که خود شاملو هم معترف شده که چند شعر بیشتر نداشته و اخوان از او شاعرتر بوده(؟!). (در اینکه اخوان شاعر بزرگی است تردیدی نیست) بعد شاعر از لندنآمده میفرمایند: شاملو از نظر نظریهپردازیی ادبی عقبتر از نیما بوده و از نظر شعریت نیز عقبتر از اخوان. علت؟ درگیریی شاملو با سیاست. شاعر و پژوهشگر فرهنگی از لندن متوجه نیست و نمیداند یک سرایش میتواند سیاسی باشد و در ارتباطی مستقیم با یک رخداد سیاسی خلق شود و در اوج شاعرانهگی هم باشد. یا بر عکس اصلا شعر نباشد. همانگونه که یک سرایش میتواند فلسفی و یا عاشقانه و یا… بوده و اصلا شعر نباشد.