بی کاری های اشتغال زا!

Eskandar-Deldam2

با چتر نجات از بانکوک – یاداشت های اسکند دلدم:

اگرچه گوش مان چند دهه است به شنیدن اخبار منفی عادت کرده است (مثل کاهش تولید، پائین آمدن سطح رفاه و بهداشت عمومی، کاهش شدید میزان اشتغال، کم شدن کیفیت آموزش، کاهش درآمد سرانه، کاسته شدن از یارانه ها و هزار و یک کم و کسری دیگر) اما، در اين ميان، خوشبختانه، خبر رسیده که در بعضی امور اجتماعی (آن هم به همت اجتناب ناپذير امت همیشه در صحنه) به پیشرفت های چشمگيری رسیده و ترقی همکرده ایم؛ مثلاً:

  1. به گفتهء معاون اجتماعی قوهء قضائیه، دو هزار و سیصد مورد قتل عمد در سال نود و سه اتفاق افتاده که استان های سیستان و بلوچستان، ایلام و کرمان به نسبت جمعیت خود بیشترین قتل عمد در سال گذشته را به خود اختصاص داده اند.
  2. معاون قوهء قضائیه ضرب و جرح، توهین و تخریب را جزو ده اتهام نخست کشور در پنج سال اخیر اعلام کرده است!
  3. همچنين، به گفتهء معاون قوهء قضائیه، در سال نود و سه حدود هزار و سیصد و سیزده مورد تجاوز به عنف گزارش شده است.
  4. وی همچنین گفته است که میزان مزاحمت برای زنان و دختران در سال نود و سه به صد و چهل و دو هزار و نهصد و سی و سه مورد رسیده که افزایشی نود و هشت درصدی را نشان می دهد!
  5. در اين ميان یک عده هم یکدیگر را کتک می زنند، یک عده زن خودشان را طلاق می دهند، یک عده انگشت توی سوراخ دماغ شان می کنند، و بقیه هم سر چهار راه ها اسپند دود می کنند و فال حافظ می فروشند!
    6. توجه کنيم که، با اينگونه افزایش های تا حد نود و هشت درصد، کار دستگیری مزاحمین هم رونق می گیرد، کلانتری ها و ماموران انتظامی مشغول می شوند، دادگاه ها پر رونق می گردند، زندان ها پر می شوند، نیاز به زندانبان و نگهبان و مامور و گزمه و آجان و شکنجه چی و مأمور اعدام و جلاد زیادتر می شود، کار پزشکان قانونی سکه می شود و، اگر پیشرفت های به دست آمده در زمینهء زد و خورد منجر به نقص عضو و قتل و آدم کشی را نيز به این چرخه اقتصادی (!) اضافه کنیم، کار متصدی اعدام و مرده شور و قبرکن و کفن فروش و نماز میت خوان و بسیاری اشخاص دیگر هم راه می افتد.
    چنانچه دقت بفرمائيد ملاحظه می کنيد که هر افزايشی از قبيل آنچه آمد سبب افزايش های ديگری در حوزهء اشتغال می شود. يعنی، با اينکه دولت محترمهنوز فکری برای اشتغال بیکاران نکرده و، به گفتهء حاج آقا ربیعی وزیر کار، هر دقیقه پنج بیکار جدید وارد بازار کار (!) می شوند، اما خود امت بیکار فکری برای اشتغال خود کرده و در اين راستا به جان هم افتاده و یک دیگر را می زنند و لت و پار می کنند!
    در اين ميان، مسئولین هم، به سهم خود و با استفاده از اين فرصت ها، به سفر های استانی رفته و بقیهء بیکاران را دنبال اتومبیل خود می دوانند!

به هر حال اين يک واقعيت جهانی است که وقتی دولت ها قادر به ایجاد اشتغال نیستند خود مردم باید فکری برای اشتغال خودشان بکنند، که کرده اند،و از آمار بیکاران کشور، که موجب نگرانی مسئولین محترم دولت گردیده، حسابی کاسته اند!
از فوايد ديگر اينگونه اشتغال زائی نيز آن است که مواد اولیه شان عبارتاست از بی فرهنگی، بد دهنی، فحاشی، چاقوی ضامندار، پنجه بوکس، هیز چشمی، بی ناموسی و امثال آن که، که به همت بی نظير حکومت و دولت خدمت گذار، به وفور در داخل کشور موجود است و از این لحاظ نیاز به واردات از خارج نداریم و کاملاً در اين زمينه خودکفا شده ايم!