ر. رخشانی :
اخیرا آقای عباس میلانی کلیپ ویدیویی جدیدی از خود بیرون داده است که در آن مدعی م یشود که اصلا انقلاب ایران بر علیه رضا شاه بوده است، و نه بر علیه نظام پهلوی یا محمدرضا شا ه[1].
پیش گفتار
در بیشتر متون و اسنادی که پیرامون رضا خان/ رضا شاه تاکنون بدست ما رسیده اشاره به کم سوادی )یا حتی ب ی سوادی( ویبوده است. در اکثر موارد ما امروز م یدانیم که او تحصیلات عالیه نداشته و جز مدرسه نظام، آموزشی سیستماتیک نداشته است و مسلما تاریخ نگار، پژوهشگر و کارشناس نبوده است.
از زمان ی که وی سردار سپه م یشود، منش ی و دبیری ادیب و فرهیخته، بنام فرج بهرامی، داشته که مسئولیت مکاتبات، یادداشتها، سفرنام هها و مراسلات بر عهده ی وی م یبوده است. در سال ۱۳۵۰، دربار پهلوی تصمیم به انتشار دو سفرنامه )ب قلم فرجبهرامی( م یگیرد تا آن را بنام رضا خان/ رضا شاه بچاپ رسانند. نسخه اصل ی دستنوشت ههای این دو سفرنامه در دسترس نیست و نوشته اند ک شاید در کتابخانه مجلس شورا موجود باش د[2]. نام این د و، “سفرنامه خوزستا ن” و “سفرنامه مازندران ” م یباشد.
تحریف تاریخ و بازاریابی برای فروش کتابی جدید
ویدیوی جدید جناب میلانی را بسادگی م یتوان نمونه بارزی از تاریخ سازی بدیل و تلاشی چشم گیر در بازاریابی کتاب در دستتهیه ارزیابی کرد. در این ویدیو ،ایشان انقلاب ایران را بدلیل شعار “رضا شاه، روح ات شاد،” انقلابی بر علیه رضا شاه ارزیابیمیکند، و نه بر علیه محمد رضا پهلوی یا نظام پهلوی .همچنین جنبش انقلاب ی مردم ایران و خواست ههایشان نیز ، که در شعار
“استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” مطرح بود، در این ویدیو، به خواس تهای انقلاب ی آخوندیسم بر علیه رضا شاه تقلیل داده میشود.
ایشان همچنین مدعی است که “واضح است این دو کتاب کار رضا خان/ رضا شاه بوده اند و نه نوشته آقای فرج بهرامی! ” حال ازکجا واضح است، معلوم نیست؟ ایشان با چنین پیش فرض ی مدعی است که “این دو کتاب، از نظر نگاه رضا خان/ رضا شاه به
مساله تجدد در ایران، ” درخشان هستند! ” و حال چرا؟ و با چه نوع ارزیابی؟ البته معلوم نیست جز با هدف جناب میلانی در اشأعه نوعی فرد ستایی/ کیش شخصیت سازی و فرد پرستی.
نکته اساس ی در نونگری، نوگرای ی و نو اندیش ی )مدرنیس م[3]،( و مه مترین شاخص ه آن، اجتناب از کیش شخصیت و توجه به اجتماعو مسلما توجه به نقش اندیشمندان در تحولات هر جامعه )در هر مقطع تاریخ مدرن( م یباش د[4]، اما برای جناب میلانی همه
دستاور دها ب ه شخ ص رضا خان/ رضا شاه خلاصه م یشود. اگر چنین برداشت، تفسیر و رویکردی، تجددستیزی نیست، پس چیست ؟
جناب میلانی پس گرفتن اوقاف از آخون دها را کاملا دستاورد رضا شاه م یپندارد .ایشان شکل گیری دادگستری را )از عدلیه کهن(که از دوره احمد شاه توسط اندیشمندان بزرگ پس از مشروطیت )بویژه افرادی از جمله زنده یاد داور و دیگران( شروع شده بود،پس گرفتن زوری قوه قضاییه از آخون دها توسط رضا شاه وانمود میکند .جناب میلانی کشف حجاب زورگویانه رضا شاه ی را )کهتبعات پاندولی آن که حجاب اجباری آخوندی است و مردم ایران دیده اند( به عنوان امری مثبت ارزیابی م یکند. تمام تلا شهای
اندیشمندانه و اجتماعی که از صدر مشروطیت برای ساختن نظام آموزشی مدرن انجام شده بود را، جناب میلانی در این ویدیو ،به کار رضا شاه تقلیل م یده د !
دیگر نکته که در مورد محمد رضا پهلو ی بسیا ر نوشته اند اینکه ، او اغلب فردی خود بزرگ بین، خرافی و مذهب ی بود، اما اینکه
از چنین خصوصیاتی چنین نتیجه گیری شود که پس انقلاب ایران، نه بر علیه او و نظام پهلوی بلکه بر علیه رضا شاه بود، چیزی جز تقلیل گرایی برای اهداف ی دیگر )تحریف تاریخ و بازاریابی برای فروش کتاب ی جدید،( بیش نیست.
پروژه بزرگ نمایی
دربار پهلوی مسئولیت ویراستاری دو سفرنامه را به عهده اسدالله علم و هوشنگ انصاری م یگذارد تا آنها را بنام رضا خان/ رضاشاه بچاپ برسانند .اسدالله علم و هوشنگ انصاری نیز چنین م یکنند و بخ شهای ی از یادداش تها را )در مورد دهات ایران حذفمیکنند.( جناب میلانی م یگوید “غلط کردید که حذف کردید” چون شما “نه مورخ، نه محقق بوده اید.” سپس بدون اینکه آن
بخ شهای حذف شده را خود جناب میلانی دیده یا خوانده باشد، ایشان ادعا م یکند که آنها “مه مترین بخ شهای کتاب بوده اند.” حالا بر چه اساس ی جناب میلانی چنین ارزیابی م یکند )بدون دسترس ی به آنها( در ادع اهای بعدی مشخص میشود.
ایشان سپس م یفرمایند که “واضح است که سفرنامهها کار رضا خان/ رضا شاه” بوده اند! حالا از کجا واضح است نیز م یتواناستنباط کرد ک بخشی از همان پروژه بزرگ نمای ی میلانیستی باشد، چون جناب میلانی ادعا م یکند که “این دو کتاب م یتوانست
مانیفست خانواده پهلوی باشد!” جل الخالق. سپس م یگوید که “اگر ایشان در آن زمان کاره ای بود، میگفت این کتا بها در مدارس درس داده شوند! “
ادعا و فردپرستی به آنجا م یرسد که بنظر جناب میلانی “رضا خان/ رضا شاه اکثر دهات خوزستان و تمام دهات مازندران رامیشناخته است!” معلوم نیست با کدام سند و مدرک، بدون اینکه خود ایشان آن بخ شها را دیده یا خوانده باشد، چنین ادعا و نتیجهگیری ای م یشود. فعالی تهای سیاسی میانه ی راه رضا خان )مشروح در سفرنامه،( از تهران به خوزستان را نیز، جناب میلانی بهعنوان دانش وی از دهات ایران)!( معرف ی میکند. گویا از نگاه آقای میلانی، رضا خان )با آن سواد نازل( محقق یا مورخ بوده است، ک البته “علم و انصار ی” تحصیلکرده نبوده اند.
بهتر است اشاره کرد که جناب میلانی بواقع استاد تاریخ نگاری بدیل، شخصیت سازی تحریف شده، فرد ستایی و فرد پرست ی و مسلما بازاریاب کتاب جدید رضا خانی خود هستند و بس، و این بسادگی یعن ی ایشان سمبل تجددستیز ی[5] هستن د.
در پایان اینکه ،شعار “رضا شاه، روح ات شاد” ۳۵ – ۴۰ سال پس از شکست انقلاب و شکل گیری نظام نکبت ولایت فقیه مطرح شد و ربط ی به خواس تهای مردمی انقلاب نداشت.
پس از شکست خواست مردم برای استقلال، پس از شکست درخواست مردم برای آزادی، پس از شکست پروژه جمهوری که در آننظام نکبت )آخون دها و متحدان پاسدار آن( قدرت را دیگر کاملا در دست گرفته اند و نظام نکبت ولایت فقیه را )که برای سا لهاخزنده و مارمولک وار پیش برده بودند( تثبیت کرده اند است، که شعار روح ات شاد )که بیشتر مبین نفرت از آخوندیسم بوده است تا ستایش از رضا شاه( در میان مردم مطرح م یشود. اما برای جناب میلانی مهم نیست چون م یتوان در تاریخ نقب زد.
بالاخره اینک ه ویدیوی جدید جناب میلانی مبین و بهترین سند برای آن است که کتاب جدید رضا شاه ی ایشان هیچ ارزش پژوهشی نخواهد داشت.
[1] البته در اینکه این مصاحبه در واقع بازاریابی برای کتاب جدید رضا شاه اوست شکی نیست
[2] ر.ک. ب م. ع. سپانلو در نقد آگاه شماره ۷ پیرامون معرفی سفرنامه نویسی و سفرنامه ابراهیم بیک
[3] در نقد مقوله التقاطی “تجدد” در کتاب زیر نوشتهام که درست تر است مدرنیسم را، نو گرایی، نو نگری و نو اندیشی ترجمه کنیم، در صورتی
که واژگان درست تر برای مدرنیته، نو سازی و نو آفرینی هستند
[4] R. Rakhshani, Confoundedness, The Struggle of a Civil Movement, Pages 133 to
179
[5] لطفا نگاه کنید به کتاب ر. رخشانی، صفحه ۳۶۷ “گم گشتگیها در تلاشهای جنبش مدنی
- Rakhshani, Confoundedness, The Struggle of a Civil Movement