
فیروز نجومی :
بنظر میرسد که میتوان پایان نظام را در چشم انداز مشاهده نمود. اما، خسارتبار نخواهد بود اگر، مختصرا به نقش دین اسلام، در پستی و بلندی تاریخ مورد بازنگری قرار دهیم. در جنین صورتی بزودی در یابیم که دین اسلام، در اصل دین تازیان در عقب نگاهداشتن جامعه ما نقشی مادرانه را در تاریخ باز کرده است. چرا که دین تازی با هر گونه آزادی، از آزادی پوشش گرفته تا آزادی بیان و اندیشه، در ستیز و خصومت آشتی ناپذیر بوده است. نه میانه ای با موسیقی داشته است و نه با نقاشی و تاتر و سینما، یا اصولا انواع و اقسام هنرها. همین بس، که نگاهی به تاریخ موسیقی ایران و یا کم و بیش هر آنچه که خلاقیت هنری نامیده میشود، بیاندازیم تا بدانیم که از چه دالان های تاریک و متروکی زاییده شده و و رشد کرده اند. جامعه ایکه در آن موسیقی مضر و گنه آلود و اسباب لهو و لعب بشمار میرود، هرگز نمیتواند خود را در ردیف کشورهای با فرهنگ و متمدن دنیا قرار دهد.
دین تازی نه تنها توانایی های ما را در پیشبرد هنرها محدود ساخته است بلکه با ابزار احکام حلال و حرام، شریعت اسلامی، رفتار و کردار مردم را هم پیوسته تحت کنترل خود گرفته است. شاهان صفوی قصر عالی قاپو را بنا کردند که خود را از آلودگی به موسیقی و ابزار عیش و خوش گذرانی، مصون بدارند و از خشم علما و فقها در امان باشند. بعبارت دیگر، در جامعه ای که دین هویت میشود، چیزی وجود ندارد که مصون از تاثیر و نفوذ دین بوده باشد. بهمین دلیل وقتی هم بپا خواستیم، بنابر فرمان ولایت، دست به “انقلاب دینی ” زدیم.
خوشآمد گویی به انقلاب 57 را باید بازتاب بیگانگی جامعه دانست با آزادی. این واقعیتی ست که دین و باورهای دینی زمینه را برای تهاجم دوباره تازیان از درون هموار نموده و گذار از استبداد شاهی به استبداد ولایت و یا استبداد مضاعف دین و قدرت، آماده مینمود.
ایران را به لحاظ رشد علم و صنعت میتوان با کشورهایی مثل کره جنوبی و چین کمونیست مختصرا به مقایسه گذارد. در تقریبا نیم قرن گذشته، چین و کره جنوبی با قدرت های جهانی از جمله امپریالیسم آمریکا روابط حسنه ای داشته اند. مسلم است که در این رابطه تنها سرمایه داران امپریالیستی نیستند که سود برده اند. چین بزودی بزرگ ترین قدرت اقتصادی در سراسر تاریخ، ایالات متحده آمریکا را پشت سر خواهد گذارد.
چین هم اکنون در اقصا نقاط جهان دارای منافع اقتصادی ست. مواد اولیه و خام را میخرد، و با صنعت و تکنولوژی ای که از غرب وارد کرده است، به سراسر جهان کالاهای مصرفی صادر میکند که اکنون بسیار فراتر از بنای زیرساختهای صنعتی هم رفته است. آمریکا، هماکنون، چین کمونیست باید خود را مدیون دشمن دیرینه خود، بداند در ارتباط با افزایش تقاضا برای کالاهای زیر ساختی، تکنولوژی و مصرف کالاهاس تولیدی.
در همین دوران کره جنوبی در ردیف بزرگترین کشورهای صنعتی جهان قرار میگیرد. کالاهای الکترونیک و تکنولوژی مصرفی کره جنوبی در سراسر جهان، بازاری گرم دارد. بر نظام دیکتاتوری پایان نهاده و دمکراسی را جانشین آن ساخته است. اگر چین کمونیست، کاپیتالیسم و ارزش ها و هنجار های درون بازار را درآغوش نمی کشید، هرگز نمیتوانست تغییری اساسی در سرنوشت مردم و سرزمین چین را به پیش رانده و طبقه ی متوسطی را بوجود آورد به بزرگی جمعیت آمریکای ابر قدرت جهان.
حال کدام یک از این کشورها را میتوان مستقل دانست؟ چین و کره جنوبی را که با قدرتهای جهانی نرد عشق میبازند، باید مستقل بدانیم و یا نظام تازیان بومی را که نزدیک به پنج دهه است بر طبل مبارزه ضد امپریالیستی و یا بزبان تازی، ضد “استکباری ” میکوبد؟ اگر افزایش دلارهای نفتی نبود جامعه ی ایران، هماکنون، جامعه ای بود در سطح همسایه های شرقی خود، پاکستان و افغانستان. اما بعکس چین و کره جنوبی، حکومت اسلامی، براندازی امپریالیسم و صهیونیسم را هدف نهایی خود قرار داده است.
شاید کم نباشند آنان که فکر میکنند که جمهوری اسلامی تنها کشوری است که ابر قدرت آمریکا و فرهنگ و تمدن غرب را با یک چالش اساسی روبرو ساخته است و بدین لحاظ دارای شایستگی ست، بویژه در شرایط کنونی که بیش از 46 سال تحت فرمان یک فرد بگردش در امده است. اگر، هم اکنون نظام در بحرانهای گوناگو در حال غرق شدن است با مسئله بود و نبود خود روبروست. تسلیم و یا جنگ؟
البته، تحلیگران به آنچه که در درون نظام آخوندی میگذرد، چندان اعتنائی ندارند، که مبارزه با دشمن خارجی در اصل به معنای سرکوب و خاموش ساختن دشمنان درونی بوده و هست. مسلم است که حکومت دین برای ادامه حیات و نفس کشیدن به “دشمن خارجی” تا ابد نیازمند است. در دست حکومت تازیان بومی، دشمن خارجی ابزاری برای سرکوب و نابودی نقد و نفی و مقاومت و نیز هر گونه آزادی ست باستثنای آزادی تسلیم و اطاعت در درون. همچنانکه جنگ و درگیری الله با کافران و منافقین هرگز پایان نگرفته است، جنگ نظام ولایت با دشمن خارجی یا به لفظ ولایت، “شیطان بزرگ ” نیز تا قیامت ادامه دارد. اما، کسی چه میداند. تازیان بومی باید فاتحه خود را بخوانند، امریکا و اسرائیل چه حمله بکنند و یا نکنند. جامعه ما هم اکنون انباشته است از مواد انفجاری، فقط جرقه کوچکی لازم است که بارگاه فقاهت و مدارس آخوندی را از بیخ و بن بر کند.
firoz Nodjomi
https://firoznodjomi.blogspot.com/
fmonjem@gmail.com