مژگان پورمحسن :
یکی ازمختصّات کلیدی « الله» در قرآن رحمان و رحیم بودن اوست یعنی محبت و بخشندگی او بی انتهاست.
چه قوّت قلبی است که بشر، این موجود با احساسات محدود ولی نیازمند عشق و عاطفه، غالباً خودخواه و
بی گذشت و انتقام جو بداند که خالقش مثل خودش « بد و ذلیل » نیست تا مخلوقش را به جُرم حماقت و
کودنی اش، به جرم خود برتری دیدن و بد خواهیش تنبیه کند. چه خوب است که انسان در حد و اندازهٔ خودش از
منبع خلقت عشق و بخشندگی را بیاموزد.
شخصاً وقتی در طبیعت هستم و به آنچه پیرامونم می بینم توجه می کنم رحمت و رحمان بودن خدا، این پروردگار هستی را می بینم و احساس می کنم، همینطور وقتی نوزاد یا کودکی را می بینم یا برنامه های علمی را دنبال می کنم خدا را درتمام این زیباييهای هستی به عیان می بینم.
قرآن امّا پس از ذکر رحیم و رحمان بودن «الله» مرتب انسان را از آنچه در انتظارش در این جهان و بخصوص پس از مرگ و « آن جهان » است می ترساند. در فرهنگ قرآن، این جهان= چند سالی که روی کرهٔ زمین
زنده ایم٬ موقتّی و گذراست و هر چه باشد چون چشم برهم زدنی می گذرد. قرآن راست می گوید زیرا اکثر افراد همین را می گویند که کودکی شا ن مثل برق و باد گذشت یا جوانیشان با چنان سرعتی گذشت که نفهمیدند چه شد و مسن ترها ابراز می کنند که هر چه سن به پایانش نزدیک تر میشود گويی زمان سرعت می گیرد. تا کنون هیچ شخصی در جهان نمانده و این کلام قرآن را منتفی نکرده. اگر قرآن به این یادآوری و تذکر به انسان بسنده کرده بود می توانستیم موافق باشیم.
ولی « الله » بغیر از آنچه خودِ متزلزلش می گوید هیچ چیز را قبول ندارد. چرا متزلزل؟ خودش می گوید انسان
در دین یعنی باورها و راه و روش زندگی آزاد است و چند خط آنطرف تردرهمان قرآن میگوید اگرازآنچه من الآن می گویم پایت را آنطرف تربگذاری یا دلت را به این زندگیت خوش کنی، منتظرباش تا در آن جهان= دائم و همیشگی جهنم را برایت نقدِ نقد تا ابد تهیه دیده ام!!
پس تکلیف آن انسانها که قبل از قرآن و بعد از قرآن اصلاً پیامهای محمد به گوششان نخورده و هنوز هم یک تکه چوب درخت یا سنگ روی زمین یا ستاره ای در آسمان یا ارواحِ مُردگانشان را می پرستند و لخت و عور
در میان امثال خود زندگی می کنند وهر حیوان یا انسانی گیرشان بیاید می خورند چه میشود؟ « الله » رحمان و رحیم اینها را کنار دست محمد و اصحابش می نشاند؟ آخر آنها که گناه نکرده اند زیرا نمی دانستند ولی
پرونده شان ستاره دار است.
تکلیف خدا پرستانی که پیام قرآن را شنیدند و خواندند و دیدند این مجموعهٔ متضادِ الله مغایر با خدای یکتای خودشان است و قرآن را نپذیرفتند چه میشود؟
تکلیف آنان که در زمان محمد یا بعد از آن بر اساس شَرَف و غیرت و برای دفاع از خود، خانوادهٔ خود، محّل زندگی خود، عقیده و دین خود، ملت و کشور خود در برابر تهاجم وحشیانهٔ اعرابِ مسلمان یا سپاه عرب زیرِ
پرچم اسلام جانانه ایستادند و از کیان انسان دفاع کردند چه میشود؟
قرآن همهٔ موارد بالا و تمام مسلمانانی که عین دستورات ضد و نقیض « کتابشان» را رعایت نکنند به قعر جهنم
وعده می دهد. پس الله رحیم و رحمان چه شد؟ مهرو عاطفهٔ بی اندازه و بخشش و بزرگواری بی انتها به مخلوقش چه شد؟
ما انسانهای سادهٔ بی ادعا که هیچ ویژگی بی اندازه و بی انتهايی نداریم ـ بدون اجازهٔ قرآن ـ نسبتاً با عاطفه تر و بخشنده تریم و بجز در اوج عصبانیّت و از روی عجز برای هیچکَس آرزوی جهنّم ابدی نمی کنیم. آنهم احساسی گذرا است. خمینی جنایتکارو ضد ایران و ایرانی که از او و افکارش و گفتارش و اعمالش متنفرم،
می خواهم زنده می بود و در مقابل همه محاکمهٔ عادلانه میشد و به اندازهٔ رنجی که به ایران و ایرانیان و دیگر
قربانیانش داده بود مجازات میشد نه بیشتر. برای رژیمش همین آرزو را دارم. در حالیکه شقاوت های این رژیم را حتی عددی و مرزی شناخته شده نیست اما امثال من بسیارند که آرزوی چنین محاکمهٔ آزاد با وکیل واقعی و حکمی متناسب با محکومیت آمرین و عاملین این رژیم رادارند، هر فَرد به اندازهٔ مسئولیتش.
در حالیکه وجدان بشری به سویِ خواست چنین عدالتی پیش میرود و کسی نمی خواهد حتی بدترین جانیان در آتش یا آب جوش بسوزند نه پوستشان کنده شود نه سرشان از تنشان بریده شود ونه دست و پایشان برخلاف هم بریده شود و نه زنان و دخترانشان به کشتزارگوسفندان تبدیل شوند و نه پسرانشان به بردگی رَوَند، قرآن محمد و الله رحمان و رحیمش چه می گویند؟
قریب به ۱۴۰۰ سال پیش الله و قرآن و محمد هزاران کیلومتر در جهان بینی، انسان شناسی، علم، هنر، اندیشه و گفتار و رفتار اجتماعی از امپراطوری بزرگ ایران و روم، از مصر و هند واز دهها تمدن وفرهنگ در کرهٔ زمین عقب تربودند و بهمین دلیل همهٔ اینها اسلام را پس زدند. بلاخره الله رحمان ورحیم راه حل نهايیش همانی شد که بدترین جنایتکاران و قسی القلبان تاریخ کرده اند و می کنند: حملهٔ با شمشیر و سلاح، کشتن انسانها و آتش زدن کشت و زرعشان، دزدیدن اموالشان، تجاوز به زنان و دختران و به اسارت بردن و برده داری، سوزاندن کتابها وهرآنچه هنریست حتی نابودی اماکن و ساختمانها، نابودی حرث و نسل ووو
این رحمت و رحمان و عدالت ابدی و مانیفست آن قرآن در وجدان بشری امروز مصداق جنایت علیه انسان و جنایت علیه بشریت است.
مژگان پورمحسن
۱۹ اوت