تضادهای قرآن بیش از ایه هایش می باشد!( قسمت آخر)

مژگان پورمحسن :

اگر بخواهم به تمامی تضادهای قرآن که ظرف چند دهه و هر بار که به این کتاب مراجعه کرده ام برخورده ام بنویسم ٬ مسلماً چند جلد کتاب میشود ولی فرصت چنین کاری را ندارم. بنا بر این تصمیم گرفتم که به هر خوانندهٔ
محترمِ این سطور و نوشته های کوتاهم که علاقمندند بیشتر بدانند پیشنهاد کنم بدون حُب و بغض، خودشان قرآن را بخوانند. نه من اولین نفر هستم که درمورد تضادهای آیات قرآن می نویسم نه آخرین فرد.

در قسمت ششم من نوشته ام را با دو آیه از ابتدای سورهٔ النساء که منجمله فشردهٔ دیدگاه الله نسبت به زن می باشد
به پایان بردم. آیاتی که به روشنی خلقت زن را همچون مرد نه یک شاهکارخلقت میداند بلکه بوجود آمدن زن اولاً از جسم مرد و « دندهٔ چپ مرد» می باشد و ثانیاً وجود زن صرفاً ضرورتی برای مرد است که از یکسو از او کام گیرد، لذّت بُرده و آرامش یابد و از سوی دیگر نسلش را ادامه دهد. قرآن همچنین زنان را به دو طبقه تقسیم می کند: زنان آزاد ( غیر کنیز) و زنان کنیز که همان مؤنث بَرده می باشد. مرد را صاحب و مالکِ زن می داند.

سورهٔ النساء را با چند آیهٔ دیگر ادامه می دهیم:
از میان زنانتان آنهاييکه زنا می کنند، چهارمرد از میان خودتان برعلیه آنها را به شهادت بیاورید، اگر شهادت دادند پس این زنان را در خانه هایتان حبس کنید تا مَرگ آنها فرا رسد یا اینکه خداوند اَمر دیگری درمورد آنها
مقرر فرماید. آيهٔ ۱۵

مَردان بر زنان قدرت دارند بخاطر امتیازاتی که الله به مردان نسبت به زنان داده است و بخاطر خرجی که مردان از مالشان می کنند. زنان پرهیزگار( از شوهرانشان) اطاعت می کنند و از آنچه باید محافظت کنند در غیابِ شوهرانشان، با کمک الله محافظت می کنند؛ و آنهاييکه از نافرمانیشان می ترسید تشویق به فرمانبریشان
کنید ( اگر با زبان خوش نشد) از تختشان دوری کنید و بزنیدشان. اگر( دراین مرحله) توانستند از شما اطاعت کنند، دیگر دنبال راه دیگری نگردید، زیرا الله به راستی بالا و بزرگ است. آيهٔ ۳۴

و هرفرد، مرد یا زن، کارهای خوبی انجام دهد در حالیکه خداپرست است…اینها کسانی هستند که به بهشت وارد میشوند و به آنها ذره ای ظلم نمی کنیم حتی به  اندازهٔ جای هستهٔ خرما. آيهٔ ۱۲۴

و از تو سؤال خواهند کرد دررابطه با آنچه درمورد  زنان دستور داده شده. بگو « الله فرمانش را در این رابطه به شما می دهد به علاوهٔ چیزهايی که در کتاب آورده شده، در مورد دختران یتیمی که شما حقّی که برایشان مشخص شده را نمی دهید و ومایلید به ازدواج خود درآورید و در مورد بالغ نشدگان کَم سنّ.» شما باید با عدالت
با یتیمان رفتار کنید. و برآنچه کار خوب انجام می دهید مطمئناً الله داناست. آيهٔ ۱۲۷

و اگر زنی میترسد که شوهرش او را رها کند یا ( درموردش) بی تفاوت بماند، این گناه نیست که آن دو بهم دیگر برگردند و با هر توافقی و آشتی (بین آن دو) بهتر است زیرا  روانها به خسّت کشش دارند. ولی اگر شما خوب رفتار کنید و تقوا پیشه کنید …الله البتّه به آنچه شما می کنید آگاه است. آيهٔ ۱۲۸
شما هرگز نمی توانید در مورد زنانتان عادلانه رفتار کنید حتی اگر به این موضوع اهمیت دهید. تما یل خودتان را کاملاً معطوف یکی از زنانتان نکنید و دیگری را به خودش واگذارید. ولی اگر با هم آشتی کردید وتقوا پیشه کنید…پس الله مطمئناً  بخشاینده و مهربان است. آيهٔ ۱۲۹

اگر هر دو ( زن و شوهر) از یکدیگر جدا شدند، الله با گشاده دستی اش، به هر کدام از آنها سَرنوشت دیگری
عطا خواهد کرد. و خدا گشایش بسیار دارد و خرد مند ترین است. آيهٔ ۱۳۰

توجه بفرمايید که در  طول فقط یکی از سوره ها و در اینجا ـ النساء ـ بفاصلهٔ چند خط، الله در یک مورد مشخص یعنی رابطهٔ زن و مرد چند بار نظرش عوض میشود: ابتدا با دست باز خطاب به مرد می گوید از زنان آزاد (غیر برده ) مورد پسندت تا چهارتا بگیرو بینشان عدالت را اجرا کن. بعد می گوید ولی نمی تونی عدالت را اجرا کنی. چند خط آنطرفتر باز میگوید به تمام زنانت توجه کن و بِرِس و باز دوباره می گوید تو که قادر نیستی
به همهٔ زنانت به تساوی توجه کنی!!

آقای الله که مَرد را خلیفهٔ خودت در زمین قرار دادی و از دندهٔ چپش یک موجودی بنام زن را بیرون کشیدی!
بلاخره تو قادری مثل آدمیزاد بجای اینهمه پُر گويی صد تا يه غاز در یک جملهٔ عاقلانه بگويی:
در دین محمد هر مَرد می تواند با یک زن که خودش پسندیده باشد ازدواج کند و هر زن هم می تواند یک شوهر
داشته باشد.

خودمانیم جناب الله، چقدر نسبت به زنان کَم لطف و فراموش کاری. حالا دیگر ما را از « رحِمِ مردان=
دندهٔ چپش » بیرون کشیدی و یادت رفت که گفته بودی عیسی مسیح از رحِم مادرش مریمِ دوشیزه و دستِ مَرد به او نخورده و یکتا پرست و مؤمنه بدنیا آمد؟

ماشاء الله بقول خودت که همی چیز را از ازل دیده ای وتا ابد خواهی دید. شبانه روزِ هر موجود زنده ای را ز تولد تا مرگش می دانی.  می گویم هیچ متوجه شده ای که این زنان هستند در همیشهٔ تاریخ که به پسران و دختران تولد و زندگی بخشیده اند حتی اگر خود در اثر بیماری یا تصادف یا خونریزی قبل از تولد بچه شان مُرده اند آخرین کلامشان این بوده: بچه ام را نجات دهید. میلیاردها میلیارد بارتولد انسان و کليهٔ پستان داران را ازمادرشان دیده ای و باز می گويی زن را از تن مرد کشیدیم بیرون؟!

دیگرنگو به دین محمّد درآيید تا بفهمید انسان از کجا آمد و کجا میرود. انقدر در هر جمله از خودت تعریف نکن و با افتادگی کمی فقط کمی واقعیت ما انسانهای بی قابل را ببین و بشنو وسعی کن فقط کمی بفهمی. می دانم تو دیگر نیستی ولی محمدها و علی ها و فاطمه ها و خدیجه ها و حسن ها و حسین ها و رقیه ها و زهراها در وطن من و ما ایرانیان دارند با این قرآن زندگی می کنند و از ظلم تو و دین محمد فریادشان به همهٔ عالم رسیده.

می گویم تو این افکارِ بقول خودت ـ عهد جاهلیت ـ را که یواشکی و توی پستو به محمد گفتی، می خواستی تأ کید
مؤکد کنی بین خودِ اعرابِ عربستانِ آندوره بماند و صدایش را پیش هیچ کَس دیگر در نیارند تا بصورت سنّت قبیله ای بماند. یا می دیدی منطقه شان قابل زندگی نیست و قبایل عرب، وحشیانه و کثیف زندگی می کنند، خوب
می گفتی به محمد، که برای نجات قومش از امپراطوری بزرگ و متمدن ایران یا امپراطوری بیزانس تقاضای پناهندگی می کرد. مطمئناً ایرانیان آن زمان که به پذیرش اقوام عادت داشتند راهی هم برای قوم عرب پیدا میکردند.
۲۳ اوت ۲۰۱۷