جواد مفرد :
از بررسی جشن سکایی تیرگان در آدیابن که بگیامود (جشن خدای شاد و جوان، دوموزی= نوزاد) نامیده میشد و جشن قربانی کودکان منتخب مردم آدیابن بوده است، معلوم میشود که اسطوره ای در بین مردم آن نواحی وجود داشته که مطابق آن انکی (خدای زمین، تئیاس) فرزند خود دوموزی (آدونیس، خدای رستنیها) را برای رستنی ها قربانی میکرده است و این اسطوره به شکل قربانی فرزند به ابراهیم (پدر امّتهای فروان) پدر اسحق (شاد و خندان) در تورات و قرآن رسیده است:
भग m.f. bhaga majesty, mister, god
मुद adj. muda happy
Isaac [N] [E] [S]: laughter
مسلّم به نظر می رسد معابد مکعبی شکل کهن شبه جزیرهٔ عربستان و ایران مانند خانهٔ کعبهٔ مکّه و آتشکدهٔ ابراهیم فارس متعلق به ایزد زمین و ناف آبها اِنکی/اِئا/اَپَم نپات بوده اند.
برخی از محققین بدون در نظر گرفتن سنت دوموزی (آدونیس)- تیر (تور) پرستی سکاییان و سامیان آدیابن که اثر آن به صورت کشتار و قربانی کودکان همزاد عیسی مسیحِ خداگونه (آدونیس، دوموزی) توسط هیرود کبیر به انجیلها رسیده، گفته اند:
»قربانیشدن اسحاق میتواند قصهای نمادین از کنار گذاشتهشدن سنت قربانیکردن فرزند توسط بنیاسرائیل یا به عبارت بهتر همسایگان ایشان باشد؛ شاهدی نیست که بهطور مستقیم و به صراحت وجود این سنت در اسرائیل باستان را تأیید کند. اما برخی از مورخان اعتقاد دارند تا پیش از اصلاحات دینی شاه یوشیا در مملکت یهودا در قرن هفتم قبل از میلاد، چنین سنتی به واقع در دین بنیاسرائیل وجود داشته و آنان نوزادان خود را به یهوه یا مولوخ، دو خدا که پرستششان در کنعان باستان رایج بوده، تقدیم میکردهاند. این قصه در قرآن نیز بازگو شده اما نویسندهٔ قرآن نام پسر قربانی را مشخص نکرده و اغلب مسلمانان او را اسماعیل میدانند که به نظر میرسد در این مسئله رقابت اعراب و یهودیان دخیل بودهاست؛ البته افرادی چون طبری، اسحاق را ذبیح دانستهاند.
هیچ اثری از اسحاق در آثار باستانی نیست و هیچ منبع مستقلی موجودیت این شخصیت را تأیید نکردهاست؛ تاریخدانان اسحاق را شخصیتی افسانهای یا شخصیتی که از دوران زندگی عشایری یا نیمهعشایری در خاطر بنی اسرائیل باقی مانده، میدانند. شخصیتهای موجود در داستان او در واقع هر کدام نمایندهٔ اجداد فرضی مردمانی هستند که اسرائیلیان با آنها آشنا بودند. سرگذشت اسحاق از ترکیب داستانهای عامیانه کوتاه و چندخطی به وجود آمده و همچنین میان زمان شکلگیری داستانها و مکتوبشدن آنها قرنها فاصله وجود داشتهاست. داستانهای اسحاق، یعقوب و ابراهیم در آغاز با یکدیگر ارتباطی داشته یا نداشته اند و آنها را با هدف ایجاد خانوادهای برکت یافته که در مقام جدّ ملت اسرائیل است، با هم ترکیب کردهاند. «
نام ابراهیم و اولاد وی هم غالباً در اساس از ترجمهٔ نام و نشان پادشاهان سکایی معروفی گرفته شده اند که در عهد مادها به آسیای مقدم هجوم آورده و در کردستان و شهر بیت شئان اسرائیل (اسکیتوپل) سکنی گزیده بودند و نویسندگان تورات اسطورهٔ رهبران اساطیری و تاریخی مهّم آنها را با اسطورهٔ انکی و دوموزی بابلی ترکیب نموده اند:
معنی نام اور کسَدیم موطن آبرام (ابراهیم، پدر امتهای فراوان):
موطن آبرام (پدر عالی، مترادف تارگیتای اسکیتان) بر خلاف نظر رایج اور کلدانیان نیست. بلکه سرزمین بزرگ سکاییان آتشپرست شمال دریای سیاه است. بی خودی نیست که ابراهیم هم در رابطه با آتش است:
نظر به مطابقت اولاد آبرام یعنی اسحاق (خندان) و یعقوب (کشتی گیر) و عیسو (پرپشم) و یوسف (افزاینده، کشورگشا) با ایشپاکای اسکیتی (ایش-باکای، خندان)، پارتاتوا (بسیار توانا) و توگدامهٔ کیمری (مخلوق پشمالو) و مادیای اسکیتی (کشورگشای دانا، باج گیرنده از مصر)، موطن آبرام (پدر عالی=تارگیتای) یعنی اور کسدیم در معنی محل جنگاوران دارندهٔ آتش، یادآور سرزمین سکائیان پادشاهی شمال دریای سیاه است که در آنجا الههٔ آتش تابیتی (تابنده) در بزرگترین مراسم شان در سطح وسیعی پرستش میشد. گروههای سکایی در عهد مادها در کوهستانهای زاگروس و شمال بین النهرین از جمله در بیت شئان اسرائیل (اسکیتوپل) سکنی گزیده بودند:
Ur: fire
kaṣādum
[Army → War]
OA : (D) : to seize hold , to take by force , to take possession (goods or persons) , to capture / confiscate / take prisoner (?) / to carry away as a prisoner (?) ; Dt : to be seized / captured ; note : this word could be at the root of the etymology of the word “Chaldean” (nomadic looters from an area called “Ḫatti” / Biblical “Padan Aram” / North of today’s Syria and South of Turkey). Those people were deported by the Assyrians to Southern Babylonia where they adapted and even prospered.
معنی هندوایرانی نام عید قربان
در اوستا از قربانی کنندگان [قربانی کنندگان کودکان و احشام] با نامهای کرپن (با خنجر برندگان) و کاوی (نبی، کاهن) نام برده شده که از غیر ایرانیان بوده اند. از گفتن قربانی کودک، پرهیز شده، و اِلاّ قربانی احشام را خود مغان نیز داشته اند. مأخذ نام عید قربان (اضحی اعراب) را نیز همین کرپن اوستایی و سنسکریت (بُریدن) دانسته اند. این سنت نکوهیده به خصوص در شمال شبه جزیرهٔ عربستان رایج بوده است:
कार्पाण n. kArpANa sword-fight
कृपाण m. kRpANa dagger, sword
कल्पन n. kalpana (karpana) cutting
कवि m. kavi prophet
कवि m. kavi seer
ریشۀ هندوایرانی واژۀ عید
در فرهنگ سنسکریت-فارسی جلالی نائینی واژۀ ایدا iDA به معانی تفریح و تفرج و آسایش و سرزندگی آمده است. این واژه به وضوح می تواند اصل واژۀ معرّب عید باشد؛ چون واژۀ عید در قاموس لغات قرآن ذکر نشده است:
इडा f. iDA refreshment,
इडा f. iDA recreation,
इडा f. iDA comfort.
کلمۀ اوستایی ایژَ به معنی خوشبختی و آسایش و آرامش شکلی از این واژۀ سنسکریتی ایدا به نظر می رسد.
تکمله:
امروز مطلبی را در مورد خدای فینیقی اشمون (شنیده شده) مترادف اسماعیل (شنیده شده توسط خدا) پیدا کردم که خدایی قربانی شونده و در ضمن نجات دهنده است و مظهری است از تموز/آدونیس (یعنی جنبهٔ خدایگانی عیسی مسیح) و پسر الهه هاگیا (قدیسه=ماریا) یا هیگیا (سلامتی دهنده) که این الهه خود قابل قیاس است با هاجر مادر اسماعیل. بدین ترتیب معلوم میگردد که فرزند ذبیح ابراهیم (انکی) همان اسماعیل (اشمون) است که مانند همانند جوان خویش آدونیس (تموز) شوهر اِشتارته (ایشتار) به شمار می رفته است. اسحق به معنی خندان از سویی با آشّور (حندان) خدای آشوریان و از سوی دیگر با ایشپاکای اسکیت کشور گشا از خاندان تارگیتای (پدر عالی، ابرام) همانند است و در اساس اسطورهٔ قربانی شدن نداشته است.