جلیل شهبازی

 

مهدی اصلانی :

پنجم شهریور کشیدنت بیرون. پرسش کلیدی‌ی نیری از چپ‌ها: مسلمانی یا نه؟ نماز می‌خوانی یا نه؟ بعد حکم داد هر وعده ده ضربه کابل تا پذیرش نماز

تمام وعده‌های نماز ششم شهریور را کابل خوردی

برای تو صبح هفتم شهریور آخرین ایستگاه ۹ سال حبس‌ات بود  

خودت را روی زمین می‌کشیدی. کف پاهایت شکافته بود. در نوبت دست‌شویی به هم‌بندی‌ات گفتی برو من کار دارم. و چه کارستانی! شیشه‌ی مربا را بر رگان‌ات کشیدی و تمام

عکس قاتل‌ات را گذاشتم بالای تصویرت.

شیخ مقیسه یا ناصریان! اون موقع عبا عمامه نداشت. پیراهنی گشاد تا برآمده‌گی‌ی شکم پنهان کند. سرسپرده‌ی ساطور و دار با چشمانی قی‌کرده از خون تابستان. بالای پیکر نیمه‌جان‌ات رسید و به احتمال تمام‌کش‌ات کرد. ساعاتی بعد پیکر گرم‌ات در یکی از کامیون‌های یخچال‌دار می‌اندازند و خاورانی می‌شوی