دکتر محسن سیروس وند:
سرنوشت جمهورى اسلامى و كشور ايران در اين روزها از نظر محتوايى با سرنوشت سلسله ى قاجار و كشورايران در دوران قاجاريه تشابهات زيادى دارد. به همين دليل، اين خطر موجود است كه جمهورى اسلامى، سرنوشتخود و سرنوشت كشور را از نظر محتوايى به همان وضعيتى برساند كه نظام قاجار رسانيد.
نظام قاجار به از هم پاشيدگى كشور و نظم جامعه و حتى به خطر نابودى جمعيت ايران منجر شد. در دورانقاجاربخشهاى بسيار بزرگى از كشور ايران جدا شد و كنترل حكومت مركزى بر روى بخشهاى باقيمانده كم كم ازدست رفت. حكومت قاجار هر روز بيشتر به قدرتهاى خارجى وابسته شد تا جايى كه تنها ارتش منظم ايران، يعنىقزاق ها، توسط روسيه اداره ميشد. جهل و خرافه و سياهى كشور را دربرگرفت. اقتصاد رو به نابودى رفت وايران هرچه بيشتر به كالاهاى خارجى وابسته شد. كشور ايران در عمل، تقريباً نابود شد. روند روبه نابودى ايراندر دوران قاجار، تحت تاثير و رهبرى روحانيت شيعى صورت پذيرفت. بزرگترين خصيصه ى حكومت در دورانقاجار عبارت بود از فقدان خواست و توان براى تغيير.
در سى و هفت سال گذشته، ايران توسط روحانيت شيعى هدايت شده. روحانيت شيعى، كشورى را از نظام پهلوىتحويل گرفت كه بدون ترديد، پيشرفته ترين و نيرومند ترين كشور در منطقه بود. روحانيت شيعى، دگرانديشان رانابود و پراكنده كرده، اقتصاد را روبه نابودى برده، كشاورزى و محيط زيست ايران را با خطر بسيار جدى موامهكرده، فاصله ى صنعت و تكنولوژى ميان ايران و جهان پيشرفته را دوباره به نهايت رسانده، بطور تمام و كمال بهدامان قدرت خارجى يعنى روسيه خزيده، توانايى دفاع از مرزهاى ايران را به الطاف دولت روسيه، از جمله توسطموشكهاى اس-٣٠٠ سپرده و اكنون كه حكومت و كشور به مرز نابودى رسيده و ضرورت تغيير را با پوست وگوشت خود حس ميكند، قادر به ايجاد تغيير نيست و در پوسته ى شيعه ى جاهل و متهاجم گير كرده است.
تلاشهاى متعدد براى تغيير، در طول سى و هفت سال با شكست روبرو شده. آخرين تلاشِ نفس گير نظام براى ورودبه دنياى مدرن، يعنى برجام، ميرود كه توسط هارت و پورتهايى كه يادآور روحانيت جنگ طلب شيعى در دورانقاجاريه است بر باد برود.
گردن كشى هاى لات معابانه ى جمهورى اسلامى منجر به قتل شيخ نمر و شركا شد و ايران را براى چندمين باردر معرض خطر جنگ خارجى قرار داده.
اين روزها شيعيان حاكم بر ايران ناچارند ميان نابودى سريع در يك جنگ خارجى و يا كش دادنِ وضعيت موجود ويا تغييرِ بنيادين يكى را انتخاب كنند.
تجربه هاى پيشين احتمال ميدهد كه شامه ى حفظ بقا منجر به احتراز جمهورى اسلامى از جنگ با عربستان سعودىميشود و فقدان خواسته و توان براى تغيير، منجر به كش دادن وضعيت رو به افولِ كنونى ميگردد، تا جاييكههمچون سالهاى پايانى در دوران قاجار، شيرازه ى مملكت از هم ميپاشد و جمهورى اسلامى بخاطر ناتوانى دراعمال سلطه ى خود بر كشور، از صحنه ى قدرت خارج ميشود و كشورى ويران به ارث ميگذارد.