احد قربانی دهناری :
اسلام با دیدگاه مردی شکل گرفت که دانش و تجربه اجتماعی، علمی، سیاسی، تاریخی و فرهنگی او بسیار نازلتر انسانهای متوسط تمدنهای آن دوران مانند یونان، روم، میانرودان (سومریان، اکدیان، بابل، آشور، کلدانی) و تمدنهای ایرانی مانند کاسی، عیلام، ماد، اشکانی و ساسانی بود، کتابی تدوین و آنرا به خدا منسوب کرد. کتابش را آخرین ویرایش ۱۲۴۰۰۰ پیامهای خدا اعلام کرد. یعنی خدا دیگر حرفی برای گفتن ندارد. به زبان دیگر آنچه محمد در بیابانهای عربستان میگوید نفی آنچه بشر در گذشته اندیشیده بود و ابطال آنچه بشر در آینده میاندیشد. اسلام که خود ار دانش بشری آن دوران هیچ بهرهای نبرده بود، با اثبات ناآگاهی مطلق خود، گذشته بشریت را جاهلیت خواند و آینده اندیشمند بشر را بدعت.
اسلام از هماندیشی و همفکری، درسگیری از تجربه زندگی انسانها برای بهبود زندگی خود هراس دارد. با آفرینش علمی، هنری، ادبی و فلسفی بشری به ویژه شعر، نقاشی، مجسمهسازی و موسیقی میترسد.