سیامک بهاری :
روشن بود که توافق خفتبار حزبالله با اسرائیل، شکست و هزیمت جبهه مقاومت و متلاشیشدن “عمق استراتژیک” جمهوری اسلامی، گستره دگرگونیهای بسیار وسیعتر از خطوط جبهه جنگ در لبنان را رقم خواهد زد.
پیشروی ناگهانی نیروهای مخالف بشار اسد و تسلط نسبی در شهر حلب و دهها نقطه استراتژیک دیگر، حاصل تغییر تناسب قوا، شکست فاحش نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در کل منطقه است. قربانیان توهمات محور مقاومت دستساز جمهوری اسلامی، با هزیمت در مقابل رقیب، ناچارند میدان را خالی کنند.
جریانات تروریستی اسلامی سلفی مخالف حکومت بشار اسد، از قبیل هیئت تحریر الشام، «جبهة النصره» سابق و دیگر همپیمانانش، با استفاده از ضعف اسد، پشتیبانی آشکار و نهان دولتهای ترکیه، قطر و موافقت ضمنی اسرائیل با حملات سنگین در مرزهای سوریه و لبنان برای قطع ارتباط میان حزبالله و نیابتیها عملاً زمینه را برای این پیشروی مهیا کرد.
مدتهاست، بشار اسد به دنبال مفری برای حفظ حکومت لرزان خود در سراشیب تمرکز روسیه در جنگ اوکراین، ناتوانی و پسرفت پیاپی جمهوری اسلامی ایران و نیابتیهای مورد حمایت آن، سراسیمه به دنبال متحدین جدید و راهیابی به اتحادیه عرب، به سعودیها نزدیک شد تا در قمار تعامل با ترکیه و نیروهای آمریکایی در منطقه، بتواند تعادل خود را در تغییرات زیرورو کننده در منطقه حفظ کند. تعادلی شکننده که بسرعت خود را در از دست دادن دومین شهر استراتژیک حلب نشان میدهد.
خاورمیانه پس از هفتم اکتبر، بکلی پوستانداخته است. اوضاع منطقه دگرگون شده است. باز تعریف تناسب قوای جدید و کشمکشها و بلوکبندیهای ارتجاعی دولتهای رقیب نیز بنا بر آن تغییر یافته است. شکست سیاستها و ماجراجوییهای جمهوری اسلامی بعنوان مهمترین مرکز و منبع اصلی تغذیه تروریسم اسلام سیاسی نوع شیعه، انزوای کشندهای را به آن تحمیل خواهدکرد.
تا آنجا که به جمهوری اسلامی و کشمکشهای منطقه برمیگردد، شکست همهجانبهٔ کل استراتژی حکومت اسلامی آنرا به سهکنج آخر رسانده است. جامعه بهپاخاسته و معترض که برای سرنگونی حکومت اسلامی خیز برداشته است جبهه اصلی نبردی است که جمهوری اسلامی نمیتواند با زدوبند و سازش و توافق از آن سر بهسلامت بیرون بیاورد.
انقلاب مردم ایران و کوبیدن سر اژدها، در دل تحولات جاری در خاورمیانه بزرگترین نقش را در فروکشکردن بحران جاری بازی خواهد کرد و شگفتیهای عظیمی خواهد آفرید.