نادر دولتشاهی :
سومین جنگ بین اعراب و اسراییل در پنجم ماه جون1967
شروع شد که به جنگ شش روزه معروف است.سه هفته قبل از این جنگ ، رژه بزرگ نظامی اسراییل بخاطر نوزدهمین سالگرد به رسمیت شناختن رسمی اسراییل انجام شده بود و یک روز قبل از این رژه، جمال عبدااناصر رییس جمهور مصر نیروهای خود را بطرف مرز اسراییل فراخوانده بود زیرا شوروی پیغام نادرستی به مصریها داده بود که اسراییل یازده تیپ از ارتش خود را در مرزها متمرکر کرده تا به سوریه حمله کند.پس از آن مصر به سربازان صلح سازمان ملل دستور داد تا از منطقه بیرون بروند.
طولی نکشید که اردن- سودان – مصر و اسراییل نیروهای خود را مجهز کردند. همزمان عراق نیز نیروهای خود را به اردن اعزام کرد و عربستان هم تمایل برای شرکت در این جنگ را اعلام کرد.نقطه اوج این تلاقی زمانی بود که مصر از ورود کشتی های اسراییلی به تنگه” تیران “جلوگیری کرد تا شاید اقتصاد اسراییل را متزلزل کند .
در همان زمان سازمان ملل عهد نامه ای را تنظیم کرده بود که استقلال اسراییل را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت بشناسد و حال عبدل الناصر، خواهان لغو آن شده بود.
چند روز پس از آن نیروهای مصر- عراق – سوریه – اردن، حضور نظامی خود را در مرز های اسراییل افزایش دادند که اسراییل آنرا تهاجمی تلقی کرده و بلافاصله وارد عمل شد و به تمام کشورهای همسایه عرب اعلام جنگ داد.
ولی قبل از این حمله در نشریات اسراییلی برای گمراه کردن اعراب از چند و چون فعالیت های ارتش اسراییل با درج عکس و مطالب گوناگون طوری جلوه دادند که سربازان اسراییلی در حال مرخصی هستند و حتی برای اینکه امریکا از حمله غلافلگیر کننده اسراییل به مصر مطلع نشود آنتن های سفارت امریکا را در اسراییل از کار انداختند .
نیروها هوایی اسراییل تنها پنح ساعت قبل از حمله به مصر از این عملیات آگاه شدند. ناگهان در پنچم جون دویست جت جنگنده اسراییلی در یک حمله غافلگیر کننده به پایگاه های هوایی مصر که تا پنچ ساعت قبل از این حمله از آن بیخبر بودند حمله کرده در عرض سه ساعت تعداد سیصد و سی و هشت جت جنگنده مصر را در پایگاه های خود در جا نابود کرده و تعداد صد نقر از خلبانان مصری در عرض سه ساعت کشته شدند.
متعاقبا در پنچم جون، کشورهای عربی با دویست و چهل هزار نیرو در مقابل صد هزار سرباز اسراییلی، همچنین دو هزار و پانصد و چهار تانک اعراب در مقابل هشتصد تانک اسراییلی- بعلاوه نهصدو پنجاه و هفت جت جنگنده اعراب در مقابل سیصد تانک اسراییلی به جنگ با یکدیگر پرداختند. پس از آن نیروهای اردن و سوریه در تلافی این حمله به غرب اورشلیم حمله کردند که بلافاصله با ضد حمله اسراییلی ها مواجه شدند.
در ساعت نه صبح همان روز اسراییل کارِ نیروها هوایی اردن را تمام کرد و دو ساعت بعد نیروی هوایی سوریه را نیز منهدم کرد.
در همان ساعات اولیه شروع جنگ نیز نیروی زمینی ارتش اسراییل و چتر بازان اسراییلی نوار غزه را که در آن زمان در اختیار مصر بود را اشغال کرد . در حالیکه نیروی هوایی اعراب مضمحل شده بود نیروهای اسراییلی توانستند در چندین مسیر به پیشروی خود ادامه داده و قلمرو خود را وسعت بخشند. پس از آن ارتش اسراییل بی درنگ وارد مصر و صحرای سینا شد.
سی و شش ساعت از شروع جنگ نگذشته بود که فرمانده ارتش مصر دستور تخلیه صحرای سینا و عقب نشینی را صادر کرد. از آنجا که این عقب نشینی سریع و بدون برنامه بود منجر به یک فاجعه شد زیرا مصر میبایست دویست کیلومتر از سینا عقب نشینی میکرد و این در حالی بود که ارتش زمینی اسراییل در حال پیشروی بود و از آنجا که نیروی هوایی اسراییل مانعی بر سر راه خود نمیدید شروع به ریختن بمب های آتش زا بر سر سربازان مصری کرده و بطور بیرحمانه آنها را قتل عام کرد. ارتش اسراییل توانست در عرض دو روز کل شبه جزیره سینا را در مصر اشغال کند.
اسراییلی ها به اردن گوشزد کرده بودند که اگر وارد جنگ نشوند خطری متوجه آنها نخواهد شد ولی اردن شروع به کوبیدن اورشلیم کرد . حمله اردنی ها نیز بجایی نرسید و پس از ده ساعت عقب نشینی کردند و بدین ترتیب نیروهای اسراییلی توانستند کرانه باختری که در دست اردنی ها بود را نیز تصرف کنند .
دو روز بعد سازمان ملل در خواست آتش بس کرد و اردن که کرانه باختری را از دست داده بود بلافاصله این اتش بس را پذیرفت و مصر که نیروهایش شدیدا تضعیف شده و در حال تارو مار شدن بود در هشتم همان ماه اتش بس را پذیرفت . ولی سوریه همچنان به توپ باران روستا های اسراییل میپرداخت. اسراییل که حالا خطری از جانب مصر و اردن نمیدید بلندی های جولان را در سوریه تصرف کرد. فردای آن روز سوریه نیز آتش بس را پذیرفت وسومین جنگ اعراب و اسراییل با پیروزی مطلق اسراییل به پایان رسید.
سوریه و عراق نیز در دهم همان ماه نیروهایش را از مرزهای اسراییل عقب راندند و روز بعدش یعنی در یازدهم ماه جون جنگ به پایان رسید و اسراییل پس از شش روز جنگ با اعراب توانست به پیروزی کامل برسد.
اسراییل پس از پایان جنگ اعلام کرد حاضر است بلندی های جولان را به سوریه و کرانه باختری را به اردن باز گرداند و با اعراب صلح کند بشرطیکه اسراییل را به عنوان کشوری مستقل به رسمیت بشناسند ولی جمال عبدلناصر نمیتوانست خواست اسراییل را بپذیرد زیرا نه میتوانست به جنگ ادامه دهد و نه به خواست اسراییل تن دهد و ناچار طی نطقی استعفای خود را اعلام کرد ولی مردم طرفدار وی با تظاهرات خود خواستار ابقای وی در پست ریاست جمهوری شدند که او به خواست مردم پاسخ مثبت داد ولی حاظر به قبول خواست اسراییل نشد که متعاقبا اسراییل از پس دادن سرزمین های اشغالی خودداری کرد.
این جنگ ویرانگر موجب کشته شدن بیش از ده هزار تن از سربازان عرب هوادار فلسطین شد و ده ها هزار تن آواره شدند/ همچنین پانصد هزار تن از اعراب به اسارت اسراییلی ها درامدند که زیر نظر آنها در کمپ هایی قرار گرفتند .
در این جنگ اسراییل توانست قلمرو خود را سه برابر وسعت بخشد که معادل مساحت شهر نیوجرزی است. این قلمرو جدید شامل نوار غزه – شبه جزیره سینا در مصر – بلندی های جولان در سوریه و کرانه باختری نیز میشد.
درست است که این جنگ تنها شش روز بطول انجامید ولی نقشه جفرافیایی خاورمیانه را تغییر داد. شایان ذکر است که اسراییلی ها معتقدند که سرزمین فلسطین با قول خدا به آنان اعطا شده و از آنطرف عرب های فلسطین معتقدند که این سزرمین صدها سال است که متعلق به آنهاست.