جنگ روانیِ اصلاح طلبانه

مسعود نقره کار

آن که ایران را به سوریه و عراق ویمن و…بَدَل خواهد کرد، حکومت اسلامی وادامه حیات این حکومت است،
آن که سبب تجزیه ایران خواهد شد حکومت اسلامی وتداوم حیات این حکومت است. آن که ایران را ویران
کرده، وویران تر خواهد کرد، حکومت اسلامی ست.

****

درشرایطی که جنبش مدنی با سپری کردنِ دورانِ سختِ پیدائی و پویش، گام درراهِ گسترش، تعمیق، ارتقاء و تثبیت و برگشت ناپذیری گذاشته است، حکومت اسلامی در کنارتحمیل وپیشبردِ سرکوب ِفیزیکی و سخت، برشدت و گستردگی جنگی روانی و نرم علیه این جنبش افزوده است. هردو جناح حکومتی، اصول گرا و اصلاح طلب در میدان داری و یکه تازی دراین جنگِ ضد مدنی به رقابت پرداخته اند ، با این تفاوت که اصلاح طلبانِ درداخل و خارج از کشور” با چراغ آمده” عمل می کنند. هدف این جنگ روشن است، ترساندن جنبش مدنی و مردم از” سوریه و عراق و افغانستان ولبنان و یمن وونزوئلا شدن ، و یا ترس آفرینی در بارۀ تجزیه و ازهم پاشیدگی ایران، تا که سدی دیگر دربرابرجنبش مدنی بر پا کنند، و این جنبش را ازنظر روانی خسته، فرسوده و در‌هم‌شکسته ازپای بیاندازند.
جنگ روانی تاریخی دیرینه دارد. درعرصه مبارزه اجتماعی وسیاسی اثرگذاریِ ذهنی همراه با ترساندنِ حریف، مخالف و مردم از قدیمی ترین حربه هاست که با صیقل و زدایش زنگارش هر دَم به روز شده است. در یک منازعه سیاسی و نظامی نمی‌توان نقش جنگ روانی را نادیده گرفت، جنگ روانی اما امروزدچار تغییری بنیادین شده است. هیولاسازی ها وآژیتاسیون ها و پروپاگاندهای حتی دو سه دهه قبل نیزدستخوش دگرگونی های عظیم و شگرف شده اند و جای خود را به پیشرفته ترین و مدرن ترین رسانه ها و شبکه های خبری واطلاع رسانی، و پایوران این شبکه ها و رسانه ها داده اند تا ترس را به شیوه نوین درذهن ها و فکرها تزریق کنند. تحمیل نظر، فکر، اعتقاد و اراده گروهی بر گروه دیگر، وایجاد ترس وهراس امروز با پیامکی چند ثانیه ای، یک عکس، یک خبرو گزارش و تحلیل، یک فیلم و یا سخنرانی عملی ست. امروزدرجنگی رسانه ای به سهولت و تمام وقت فوران ها و بمباران های اطلاعاتی و خبری جهت داده شده برسر مردم آوارو فرو می ریزند، ویا به خورد فرد و جامعه داده می شوند تا بتوان بر ذهن و فکرشان مسلط شد.
واحدهای جنگ‌ روانی امروزدرعرصه گسترده‌ای دست به کارند تا ازهیجان های مردم، شورآنان و جهل و ناآگاهی شان بهره بگیرند وبا ایجاد وحشت (ترور)، شایعه پراکنی، واژگونه سازی، سانسور، دروغگویی وعوامفریبی سیاست های مورد نظرخویش را پیش ببرند. متخصصان جنگ روانی با شناخت ازذهنیت مخاطبان، انگیزه های فردی و گرایش های روانی آنان، شناخت ویژگی ها و سطح اگاهی فرهنگی، سیاسی و مذهبی شان جنگ روانی را آغاز و هدایت می کنند. میدان اصلی این جنگ ناآگاهی وواپسماندگی، دستکاری احساسات، عواطف و عقاید مخاطب و تغییرسریع یا تدریجی آن ها و جلب اعتماد مخاطبان است.
اصطلاح “جنگ روانی” ازجنگ جهانی دوم درادبیات سیاسی آمریکا و اروپا رواجِ بیشتریافت، و تاثیرگذاری برروحیه و رفتار یک گروه یا یک ملت با اهداف مشخص سیاسی، فرهنگی، مذهبی و نظامی معنا و تعبیر شد. جنگ روانی پاره ای ازجنگ سرد شد و سپس تربا تعابیری خاص تا حدودی مترادف با جنگ نرم ، براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین، انقلاب رنگین و گُلی نیزبه کار برده شد. حتی نوعی دگرگونی و جابجایی قدرت به همراه مبارزه منفی و نافرمانی مدنی ومقاومت مسالمت آمیزراهم شامل شده است.
اما جنگ روانی ای که مُرادِ این یادداشت کوتاه است، جنگی روانشناسانه، برنامه ریزی شده و سازمان یافته از سوی حکومت های مستبد و تمامیت خواه – همچون حکومت اسلامی- علیه جنبش های مدنی، آزادیخواهانه و عدالت طلبانه است. راه و روشی که حکومت اسلامی 4 دهه پیشه کرده است.
****
حکومت اسلامی – اصولگرایان و اصلاح طلبان- به ویژه طی دو دهه گذشته جنگ روانی ای هدفمند را علیه جنبش مدنی ، آزادیخواهانه و عدالت طلبانه دنبال کرده و می کند، این حکومت می خواهد به مردم اين نظرو دیدگاه را تحمیل کند که به دنبال تغييرو دگرگونی اساسی، و براندازی حکومت اسلامی نباشند، و به آنان تفهیم کند این حکومت ماندگاراست و این ماندگاری به سودهمگان است. در این میانه اصلاح طلبان نیز نشان داده اند که اگرصحبت ازتغییرکرده و می کنند منظورشان مشاطه گری حکومت است نه اصلاح بنیادین و پایه ای و ساختاریِ این حکومت. از سوی ديگر تجربه ی شکست انقلاب بهمن و پيامد های نکبت بارِآن و نيز تبليغ های اصلاح طلبان حکومتی پيرامون خطرناک بودن تغييرات ريشه ای و اساسی در حکومت و جامعه، برتشديد ترس و نگرانی ی مردم در رابطه با دست زدن به تغييرات اساسی دامن زده است. اصلاح طبان حکومتی تلاش کرده اند بر چنین بستری خواست تغيير اساسی، بنيادی و ساختاری حکومت اسلامی را انقلاب بنمايانند و از انقلاب نيز تصوير و توصيفی جزقهر و خشونت و خونريزی به دست ندهند، بی آنکه به روی مبارک خود آورند که خشونت و خونريزی پس ازانقلاب بهمن و توسط حکومت اسلامی اوجی ناباورانه و هولناک گرفته است.
در کنار تجربه ی هولناک انقلاب اسلامی و نقش اصلاح طلبان حکومتی در دامن زدن به ترس از تغيير بنيادی و ساختاری، وشکست برخی از تجربه های انقلابی در عرصه ی جهانی، ترس از زندان و شکنجه و اعدام ، ترس از محروميت های اجتماعی ، ترس از بروز نا امنی و هرج و مرج در جامعه ، ترس از تجزيه ايران، ترس از بروز جنگ وقحطی و آوارگی…..ترس هايی بوده اند که عمدتا” حکومت اسلامی و رهروان و هم پیمانان اش توليد و درسطح جامعه منتشر کرده اند، ترس آفرینی هايی که به تداوم حيات اين حکومت ياری رسانده اند. درکنار اين نوع ترس آفرينی های ِ حکومتی، تاثيرات روانی شکست و فروکش کردن خيزش ها و جنبش های اجتماعی پس از انقلاب، بحران بی اعتمادی ناشی از بی لياقتی ها، خطا ها و لغزش های رهبران اکثراحزاب و سازمان های سياسی و شخصيت های اپوزيسيون، به مبارزه مدنی و کارجمعی و تحزب و سازمان يابی، و به طورکلی به اپوزيسيون واقعی حکومت اسلامی لطمه هايی جدی وارد کرده ومانعی بزرگ در راه نزدیکی این نیروها و شکل گیری یک ائتلاف و بدیل سیاسی و فرهنگی شده است.
برپائی جنگ روانی از سوی حکومت اسلامی به ویژه جناح اصلاح طلب اش با هدف ایجاد رعب و وحشت، و گسترانیدن روانشناسی ترس و استیلای هراس و وحشت در جامعه امر تازه ای نیست. این حکومت راه و روش های بسیار برای پیشبرد این جنگ بکار برده است، جنگی که ماهیت اصلى و هدف اش تأثیرگذارى بر افکار، احساسات و تمایلات گروه هاى مختلف اجتماعی ست تا آن ها را حذف، منزوی و یا خنثی کند. سلاح این جنگ، ابزارها و وسائل خبری و اطلاع رسانى هدفمند و کنترل شده است که نظام سلطه گر اسلامی همواره از انواع مختلف آن براى پیشبرد اهداف خود سود جسته است.
این ها نمونه هائی از راه و روش های حکومت اسلامی دربرپائی جنگ روانی و گسترش روانشناسی ترس با هدف تاثیر گذاری برعواطف، تمایلات وافکارمردم درجامعه است، تا بر بستر این روانشناسی و تاثیر گذاری مردم را وادار به پذیرش افکار و رفتاری مطابق با خواست خود کند:
1- ایجاد ارعاب وارهاب با سرکوب و کشتارِوحشیانۀ دگراندیشان و مخالفان:
حکومت اسلامی نشان داده است که در حوزۀ سرکوبگری يک حکومت تعريف شده و تجربه شده نيست، اين حکومت شايد با برخی از حکومت های دينی و توتاليتر وجوه اشتراک داشته باشد اما وجوه افتراق اش اندک نیست. خودمانی تر می توان گفت حکومت اسلامی ايران نمونه وار و”نوبر” است و مشابه اش در ايران، ودر جهان وجود نداشته و ندارد. حکومت دينی ای که خشن ترين خوانش از مذهب تشيع و اسلام تار و پودش را شکل داده و راهنمای عمل اش شده است، حکومت بنيادگرا – طالبانی – داعشی ای که به آن بخش از آموزه های دينی وفادارانه عشق می ورزد که تبعيض وخشونت وتعزیرو ترورو کشتار را نه فقط تبليغ و ترويج ، که تقديس می کند. حکومتی که خود را حق و ديگران را باطل می پندارد و در راه پيروزی “حق عليه باطل” ازهرنوع سرکوبگری و وحشت آفرینی استفاده کرده است.
:1- 1 سرکوب وحشيانه ی فیزیکی مخالفان ودگرانديشان یا سرکوب نظامی – امنيتی : سپاه پاسداران، بسيج ، ارتش، پليس، وزارت اطلاعات، بخش هايی از قوه قضاييه و لباس شخصی ها( گروه های فشار و کشتار) – که اکثرا” ازمتعصبين مذهبی وجاهل ها و لات های متدین، و لش ها و اشراروچاقو کشان و آدم کشان حرفه ای شکل گرفته اند – اهرم های سرکوب ها ی وحشيانه ی حکومت اسلامی، به گونۀ آشکار و پنهان و با استفاده از وسايل گوناگون، به سبعانه ترین شکل ها هستند. اين نوع سرکوب يا آشکارا در خيابان ها و ميادين شهرها و يا پنهان در زندان های پر شمار ِنام دار و بی نام و نشان اعمال شده است. مثله کردن و سربریدن قربانیان، شلاق زدن و اعدام در ملاء عام، شیوه هائی آگاهانه و انتخابی برای ایجادهراس از سوی حکومت اسلامی بوده است، شیوه هائی که تازگی ندارند و مسلمین، همچون حکومت اسلامی و طالبان و داعش خونسردانه و با افتخار آن را در برابرچشم مردم جهان به کار برده اند.
1-2 – سرکوب ايدئولوژيک – دينی : جدا از آنچه در زندان ها و شکنجه گاه ها و کشتار گاه ها رخ داده است، این شیوه سرکوب گاه صريح و آشکار همچون بر خورد وحشیانه با اقليت های مذهبی به ويژه با بهاييان، و گاه با ظرافت سياست بازانه ی آپارتايدی در تبديل جامعه به خودی و غيرخودی صورت گرفته است . اين نوع ترس آفرینی خود را در حضور و بروز انواع تبعيض ها در جامعه نشان داده است. سازماندهی اقشار فقير، عقب نگهداشته شده ومتعصب مذهبی در جامعه و تحريک آن ها عليه ديگر گروه های اجتماعی به ويژه عليه روشنفکران یکی ار راه های سرکوبگرانه است. برچسب های گاه مرگ آفرینِ مرتد، باغی، ملحد، منافق، کافر و… که حکومت در جنگ روانی علیه دگراندیشان و مخالفان، و بخشی از مردم به کار برده است، ویژگیِ ارعابی و ارهابی این حکومت را نشان داده اند.
1-3- سرکوب نرم : هراس آفرینی با بهره گيری از کنترل کامل رسانه های حکومتی، در کنار سانسور رسانه ها ی غير حکومتی و جلوگيری و ممنوعيت آزادی انديشه، بيان، قلم وممنوعيت گردش آزاد اطلاعات صورت گرفته است.
2- حکومت اسلامی برای تقویت جبهه جنگ روانی اش علیه دگراندیشان و مخالفان و بخش هائی ازمردم ، ترفند “بحران زايی” نیز بکار می گیرد. اين حکومت بحران آفرین نه فقط مهم ترین عامل بروز بحران های اجتماعی و اقتصادی در جامعه است بل که با بحران سازی های برنامه ريزی شده درکنارایجاد ترس وهراس در جامعه به حفظ و تداوم حيات خود ياری رسانده است. از بحران اشغال سفارت امريکا، جنگ باعراق، جنگ های لفظی و روانی با امريکا، انگليس واسراييل و به طورکلی غرب بگیرید تا بهره برداری های سياسی از جنجال آفرينی بين المللی همچون صدور فتوای قتل سلمان رشدی، غيرواقعی خواندن فاجعه ی هولو کاست، ادعای دريافت خسارت دررابطه با جنگ های جهانی ِ اول و دوم ، برنامه هسته ای و… نمونه هايی از بحران زايی ها و جنجال آفرينی های اين حکومت برای ایجاد ترس و توجیه عملکرد ارتجاعی و مخرب حکومتی هستند.
3- ترساندن مردم ازگسترش فقرو فلاکت، و تبلیغ اینکه اگر حکومت اسلامی فرو بپاشد قحطی و گرسنگی به بار خواهد آمد.
4- ترساندن از قدرت های خارجى و بیگانه و” امپریالیسم”، واستفاده از لولو و اتهام های ” جاسوسی” واقدام علیه ” امنیت ملی” و…
5- شایعه پراکنی و جوسازی با بهره گیری از راه ها و روش های مختلف، وباهدف گسترش جو بى اعتمادى و ناامنى.
6- برانگیختن و تشدیداختلاف بین گروه ها و اقشار مختلف اجتماعی، به ویژه اختلاف های قومی و مذهبی.
7- اشاعه خرافه، یأس و نومیدى درمیان مردم با هدف انحراف اذهان از مسائل مهم و اساسی اجتماعی و سیاسی، بویژه درمیان نسل جوان با هدف خنثی کردن و بى تفاوت کردن آنها نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی.
8- نشراخبار، گزارش ها و تحلیل هاى نادرست، عوامفریبانه و نگران کننده درراستای مانع تراشی در برابرحرکت های مدنی، آزادیخواهانه و عدالت جویانه.
****
برای مقابله با جنگ روانی و اشاعه روانشناسی ترس از سوی حکومت اسلامی می باید دَمی از روشنگری و افشای بر پا دارندگان این جنگ، ماهیت آن، روش ها و اهداف چنین جنگی غافل نشد.
اشاعه خبر، اطلاع رسانی و تحلیل های درست ومبتنی بر واقعیت دراعتماد سازی، خنثی کردن ترفندهای حکومت و غلبه دراین جنگ کمک کننده خواهند بود. باید به مردم گفت :
آن که ایران را به سوریه و عراق ویمن و…بَدَل خواهد کرد، حکومت اسلامی وادامه حیات این حکومت است، آن که سبب تجزیه ایران خواهد شد حکومت اسلامی وتداوم حیات این حکومت است. آن که ایران را ویران کرده است، وویران تر خواهد کرد، حکومت اسلامی ست.