جلال ایجادی :
جنگی که حماس با پشتیبانی جمهوری اسلامی علیه اسرائیل به پا کرد جهان و خاورمیانه را در آستانه یک دوران پرآشوب و جدید قرارداد. ریشه بحران اعراب و اسرائیل چیست، منشا جنگ تروریستی حماس کدامست، چرا حماس حذف خواهد شد، چه تابوهایی در ذهن ایرانی شکست و چه دورنمایی قابل تصور است؟
تاریخ مشترک و درگیری ها
منطقه میان رود اردن و دریای مدیترانه از دویست هزار سال پیش زیستگاه هوساپین ها بود و سپس از دوران باستان محل زندگی کنعانیان، بنی اسرائیل و فلسطینیان بوده است. از سه هزار سال پیش یهودیان در شرق مدیترانه و کرانه باختری رود اردن دارای تمدن و پادشاهی یهودا و دین خود بوده اند. آنها پس از تخریب معبدشان به عنوان برده به اسارت بابلیان در می آیند تا زمانیکه توسط کورش بزرگ آزاد می شوند. به دلایل گوناگون در درازای تاریخ، فشارها و مهاجرت های اجباری، یهودیان را در دنیا پراکنده کرد. پس از سقوط امپراتوری عثمانی و قیمومت بریتانیا بر فلسطین و پس از جنایت هیتلری در کشتار یهودیان و خشونت های بریتانیا در فلسطین، برخی شخصیت ها مانند بن گورین در پی ایجاد «خانه ملی» برآمدند.
در سال 1947 سازمان ملل قطعنامه 181 صادر می کند که دو دولت یهودی و عرب فلسطینی را مطرح می کند. در این دوران میان شبه نظامیان یهودی و فلسطینی درگیری های خونین نظامی مختلفی صورت می گیرد و سرانجام در 4 ماه مه 1948 دولت اسرائیل اعلام می شود. یک روز پس از استقلال، همه همسایگان عرب به اسرائیل حمله کردند ولی شکست خوردند. پس از آن نیز، جنگ 1956، جنگ شش روزه 1967 و جنگ یوم کیپور 1973 بوقوع پیوست. افزون بر آن، در روند تاریخی معاصر میان فلسطینی ها و اسرائیلی ها درگیری های متعددی رخ داد. دولت های اسرائیلی در سرزمین فلسطینی ها در کرانه باختری به شهرک سازی غیرقانونی ادامه دادند و سازمانهای فلسطینی و اسلامی به ترور دست زده و علیرغم توافقنامه اسلو میان اسحاق رابین و یاسرعرفات در سال 1993، اسحاق رابین در نوامبر 1995 توسط یک اسرائیلی افراطی مذهبی ترور می شود و حماس که خواهان نابودی اسرائیل بود از 1993 تا 2005 به تشدید تروریسم علیه غیرنظامیان اسرائیلی اقدام می کند. حماس در سال 2021 تعداد 4000 راکت و در سال 2023 بیش از 5000 راکت به سوی اسرائیل پرتاب کرد. پس از تصرف قدرت در غزه، حماس پیوسته به ترور و گروگانگیری و راکت اندازی ادامه داده است.
پیدایش حماس
حماس که در سال 1987 به ابتکار شیخ یاسین بوجود آمده بود، ایدئولوژی خود را اسلام و هدف خود را نابودی دولت اسرائیل و جهاد اسلامی اعلام کرد. این سازمان تروریستی اسلامی متحدان خود را سازمان جهاد اسلامی و حزب الله میداند و از قطر حمایت مالی دریافت می کند. جمهوری اسلامی علیرغم ایدئولوژی شیعه خود، بعنوان متحد استراتژیک از نظر مالی و نظامی و مشاورتی پشتیبان حماس می باشد. محمود الزهار وزیر پیشین حماس در سال 2006 گفت ما به پول نیاز داشتیم و قاسم سلیمانی 22 میلیون دلار در چمدانهای متعدد به ما تحویل داد. زمینه فکری این سازمان تروریستی قرآن می باشد و ضدیت با یهودیان مایه اصلی ایدئولوژی آنست. دولت اسرائیل به سبب کوته نظری خود در ابتدا این جریان را برای تضعیف جناح یاسر عرفات فلسطینی مورد حمایت غیر مستقیم قرارداد ولی سپس دریافت که دشمن سرسختی بوجود آمده است. حماس در سال 2006 در انتخابات شورای قانونگذاری فلسطین با کسب 75 کرسی از 128 پیروز شد و اسماعیل هانیه نخست وزیر شد و یکسال بعد حماس وارد جنگ علیه سایر گروههای فلسطینی گردید. بدنبال این جنگ داخلی خونین میان فلسطینی های دو جناح فتح و حماس، نوار غزه به کنترل مطلق حماس درآمد و وجود حماس در کرانه باختری زیر نظر محمود عباس غیرقانونی اعلام گردید. پس از آن زمان، تمام نوارغزه بطور مطلق در اختیار حماس قرارداشته و در آن، هیچ انتخاباتی برگزار نشد.
روابط ایران و حماس از شروع جنگ داخلی سوریه در ۲۰۱۱ میلادی که گروه تروریستی فلسطینی علیه رئیس جلاد سوریه بشار اسد که مورد حمایت تهران است، برخاست، متشنج بود. پیش از این تاریخ خامنه ای مرتب به حماس کمک می نمود. در بهمن ماه 1390 اسماعیل هانیه به دیدار خامنه ای می رود و پول مردم ایران به سوی حماس دوباره جریان می یابد. این امر منجر به نزدیکی حماس با بشار اسد شد و جناح محمود عباس از رژیم خامنه ای دور شد. این استراتژی برای اقتدار حماس در غزه کارساز بود.
پول حماس
طبق نظر نشریه «فورب» منتشر در سال 2014 در میان ده سازمان تروریستی اسلامی مانند حزب الله و القاعده و داعش، حماس با درآمد سالانه یک میلیارد دلاری ثروتمندترین جریان اسلامی است. پول ایران، قطر، عربستان، سودان، سوریه، جمع آوری پول توسط سازمانهای طرفدار فلسطین در جهان، شبکه پولشوئی، معامله بر پایه گروگانگیری، شبکه های قاچاق انسانی، از جمله منابع درآمد سازمان حماس می باشد.
یکی از مقامات سابق آمریکایی و متخصص در مبارزه با تروریسم به نام «متیو لویت» برآورد کرد که بخش عمده ای از بودجه بیش از ۳۰۰ میلیون دلاری حماس از طریق مالیات بر کسب و کارها و همچنین از کشورهایی از جمله ایران و قطر یا سازمانهای خیریه تامین شده است. آقای «لویت» در این رابطه به خبرگزاری رویترز گفت که حماس که توسط ایالات متحده آمریکا و کشورهایی همچون بریتانیا به عنوان یک سازمان تروریستی قلمداد شده و تحت تحریم است، به طور فزایندهای از ارزهای دیجیتال، کارتهای اعتباری یا معاملات تجاری ساختگی استفاده کرده است تا از افزایش محدودیتهای بینالمللی علیه خود جلوگیری کند. تام رابینسون، یکی از بنیانگذاران شرکت تحقیقاتی بلاکچین می گوید: «حماس یکی از موفقترین کاربران رمزارز برای تامین مالی تروریسم بوده است.» با این حال، حماس سال 2023 میلادی پس از ضرردهیهای بسیار اعلام کرد که از بازار رمزارز کنار خواهد رفت؛ مضافا اینکه سیستم دفتر کل ارزهای دیجیتال میتواند تراکنشهای اینچنینی را ردیابی کند.». رسانه «یورونیوز» در 18 ژانویه 2023 اعلام می کند در گذشته این طور بود که هر وقت سطح خشونتها بالا میرفت، جمعآوری کمکهای مالی رمزارز برای حماس نیز افزایش مییافت. پس از جنگ ماه مه ۲۰۲۱، آدرسهای رمزنگاریشده تحت اختیار حماس بیش از ۴۰۰ هزار دلار دریافت کردند.
تنها هدف حماس نابودی اسرائیل بوده است و تمام تلاش خود را بکار گرفت تا غزه تبدیل به بشکه باروت باشد و بیش از پانصد کیلومتر تونل های زیرزمینی ساخت تا راکت و مهمات تولید کند و قوای جنگی خود را آماده حمله علیه اسرائیل کند. بیش از 1500نفر مدام مشغول تونل سازی هستند و هر سال حماس 40 میلیون دلار برای ساختن تونل اختصاص می دهد. افزون بر آن، سالانه بیش از 100 میلیون دلار برای تولید لوازم جنگی بودجه تعیین می گردد. ما بطور دقیق از کل بودجه سالانه حماس اطلاع تازه ای نداریم. روزنامه فرانسوی فیگارو بتاریخ 4/1/2010 میلادی برای سال 2010 کل بودجه حماس را میزان 377 میلیون یورو اعلام نمود. از این مبلغ 38 میلیون از درآمد داخلی بوده ولی 339 میلیون یورو باقی مانده از منشا خارجی بوده است. بطور مسلم در سالهای اخیر این بودجه افزایش چشمگیر داشته است. در سال 2021 کشور قطر مبلغ 360 میلیون دلار به غزه کمک مالی نموده است. باید افزود هر سال اروپا و آمریکا نیز میلیونها دلار به نهاد سازمان ملل مستقر در غزه کمک می کنند. بر اساس گزارش برخی متخصصان بودجه حماس بهیچوجه شفاف نیست. علاوه بر منابع بالا باید کمک های جمهوری اسلامی و نیز جمع آوری مبلغ سنگینی در اروپا و جهان جمع آوری می گردد. حال با توجه به این هزینه های نظامی بالا و فساد و دزدی رهبران حماس، امکان مالی زیادی برای سایر هزینه های اساسی مربوط به مردم غزه نمی ماند و فقر و فلاکت نتیجه این وضع است. بودجه حماس از آنچه که اعلام می شود بسیار بزرگتر است ولی پنهان کاری اجازه نمی دهد واقعیت آشکار شود.
یهودستیزی
جنگ تروریستی حماس علیه غیرنظامیان اسرائیلی در 7 اکتبر 2023 بمنظور یهودکشی بوده است. نفرت نسبت به یهودیان دارای منشا قرآنی داشت. در سوره مائده و ایه 82 میاید: «لتجدن اَشَدّ النّاس عَداوةً للّذین امنوا الیهود والّذین أشرکوُا»؛ «به طور مسلم یهود و مشرکان را دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنان خواهی یافت.». کشتار قبیله یهودی بنی قریظه توسط محمد ابن عبدالله و علی ابن ابی طالب، پروانه رسمی دینی و سیاسی و روانی برای اذیت و بدرفتاری و قتل یهودیان است. قرآن فقط مومن «عبدالله» را تائید می کند و بقیه سزاوار جهنم و نابودی هستند. روحیه ضدیهودی، یک پدیده تاریخی و عادی شده در فرهنگ اسلامی است. حماس در منشور خود خواهان نابودی دولت اسرائیل و ضدیت علیه یهودیان است. حمله تروریستی حماس علیه یهودیان در 7 اکتبر 2023 برپایه ایدئولوژی نازیستی صورت می گیرد و شعار «الله اکبر» با «های هیتلر» برابر می شود. «آنتی سمیتیسم» ضد یهود خواهان نابودی مردم یهود است. این گرایش یک انحراف سیاسی ساده نیست بلکه بیان یک ایدئولوژی مرگبار برای نابودی یهود است. این گرایش خطرناک که یادآور هیتلریسم است پیوسته مورد حمایت جمهوری اسلامی و تمام اسلامگرایان دنیا قرار گرفته است.
چپگرایان سنتی ایرانی و بسیاری از چپ های جهان، بطور مستقیم یا غیرمستقیم، از حماس پشتیبانی نمودند. آنها بمحض آنکه زبان می گشایند در حمایت «فلسطینی ها» سخن می گویند و از محکوم کردن «حماس» اجتناب می کنند. آنها دارای روان های آسیب دیده هستند و جنایت هولوکاستی حماس آنها را به درد نمی آورد. حتا می توان با جرات گفت در بنیاد تفکر آنها نوعی یهودستیزی پنهان شده است. نگرش ایدئولوژیکی ضدآمریکائی آنها قدرت تفکر را از آنها گرفته است و آنها را به واکنش پاولوفی ضداسرائیلی دچار ساخته است. رهبر چپ گرای فرانسوی «ملانشون» حماس را محکوم نمی کند. بسیاری از چپ گرایان سنتی مارکسیست ایرانی در باره ماهیت حماس سکوت کرده و بنحوی آنرا «قربانی» نشان می دهند. در این زمینه ما شاهد یک جبهه جهانی ضد یهودی هستیم، جبهه ای که دربرگیرنده برخی دولت ها و جریانهای سیاسی و کنشگران سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و لایه های اجتماعی در جامعه می باشد.
توافق برای حذف حماس
علیرغم قطعنامه 1947 سازمان ملل و قرارداد اسلو، جناح راست اسرائیلی با حمایت مرتجعین مذهبی، به شهرک سازی های غیرقانونی در کرانه غربی ادامه داده و پیوسته در راه تشکیل دولت فلسطینی اشکالتراشی و خرابکاری کرد. جناح های فلسطینی هم با تروریسم و بی لیاقتی ها به خرابکاری های خود ادامه دادند. از سالهای 60 میلادی افکار اخوان المسلمین در نوار غزه رشد یافت و بالاخره در سال 1987 حماس متولد شد و از همان زمان در منشور خود جهاد اسلامی علیه دولت اسرائیل و یهودیان را اعلام داشت. در شرایط کنونی با اتحاد جمهوری اسلامی و حماس برای نابودی اسرائیل، امر صلح ناممکن است. خلع سلاح کامل حماس و محروم کردن حکومت خامنه ای از حماس، شرط ابتدایی یک روند برای کاهش بحران است. جلوگیری از فاشیسم اسلامی حماس، بطور مسلم مداخله سیاسی سازمان ملل و آمریکا و اتحادیه اروپا و کشورهای عربی و افراد صلح طلب فلسطینی را می طلبد. اسرائیل در 7 اکتبر یک ضربه بزرگ روانی و سیاسی و نظامی و تکنولوژیکی خورد. چگونه این شکست را جبران کند؟ اسرائیل تصمیم گرفت به غزه لشگر کشی کند و حماس را حذف کند. آمریکا موافق این شیوه نبود ولی بالاخره طرح را پذیرفت. ناوگانهای آمریکا به منطقه گسیل شدند. علیرغم دشواری و شکست احتمالی، هدف نابودی حماس اعلام شد. البته تلفات انسانی بسیار زیادی قابل پیش بینی بود. افزایش واکنش جامعه بین المللی برای قربانیان فلسطینی ناگزیر بود، بویژه آنکه خطاهای نظامی اسرائیل نیز ناگزیر بود. ولی حمله به تونل های و شکار رهبران و نیروهای حماس آغاز شد. بدنبال پذیرش این طرح، آمریکا به طور غیر مستقیم به رژیم ایران پیام داد که هدف نهایی حمله به حکومت تهران نیست ولی حماس منهدم می شود. براساس داده ها و اخبار و تناسب قوای کنونی، می توان مطرح کرد زیر فشار و تهدید، خامنه ای دست به عقب نشینی زد و به احتمال قوی «موافق» قربانی نمودن متحد سنی خود شد. بنظر می آید خامنه ای و حزب الله بطور ضمنی نتیجه این بازی شطرنج را پذیرفتند. برای تدارک مرحله بعدی و آرام نمودن کشورهای عربی، وزیر خارجه آمریکا آنتونی بلینکن به دیدار وزرای خارجه مصر و اردن و عربستان و امارات و قطر و نیز نماینده تشکیلات خودگردان فلسطین در باره اداره غزه پس از حذف حماس به گفتگو می پردازد. روشن است که حماس در ایدئولوژی اسلامی و در بطن اجتماع ریشه دارد و تخریب قطعی آن بسیار دشوار است. ولی اسرائیلی ها خواهان نابودی سازمان و ساختار نظامی و تونلهای آن و کشتن یا فراری دادن رهبران و مسئولان آن هستند.
امروز همه رهبران فلسطینی بی لیاقت و فاسد هستند و هیچ کشور عربی هم خواهان تلاش برای تغییر وضع موجود نیست. ولی فردا پس از حذف حماس غزه چگونه باید اداره شود و کدام نیروی فلسطینی در همکاری بین المللی مسئولیت اداره را خواهد داشت؟ نقش ایران چه خواهد بود؟ برای مردم ایران، سقوط رژیم اسلامی یک شرط بزرگ برای آرامش منطقه است. اما فشار جدی و واقعی آمریکا و اروپا روی جمهوری اسلامی و پیش شرط گذاشتن وجود دولت اسرائیل، میتواند تا حدودی رژیم را مهار کند. جمهوری اسلامی یک رژیم راهزن جهانی است و هم پیمان پوتینیسم متجاوز است. فقط تناسب قوای بین المللی و متوقف نمودن فعالیت موشکی و اتمی او می تواند موثر باشد.
مرگ آرمان فلسطین
در دوران پهلوی اسلامگرایان و چپ های چریک و مجاهد برای اسلحه کشی علیه رژیم شاه به فلسطین می رفتند تا بمب اندازی و ترور بیاموزند. محصول ایدئولوژیک این دوران، شیفتگی به «گروه های مسلح فلسطینی» و ضدیت علیه اسرائیل بود. در واقع ذهن بخشی از «روشنفکران انقلابی» بیمار تر گردید. آرمان آزادیخواهی جای خود را به «آرمان فلسطین و عشق به خشونت» سپرده بود. اسلام شیعه قدرت سیاسی را در 1357 خورشیدی بدست گرفت. رژیم اسلامی جدید میراث روحی فلسطین پرستی را به محور سیاست منطقه خود تبدیل نمود و «نجات قدس» شعار سیاست خارجی جمهوری اسلامی شد. برپایه همین استراتژی سپاه قدس پاسداران تشکیل شد و ایجاد و توسعه چندین جریان تروریستی نیابتی در منطقه در دستور کار قرارگرفت. پس از گذشت چند دهه از ستم اسلامی و پروپاگاند فلسطین پرستی، در بستر انقلاب زن زندگی آزادی، در ذهن ایرانی یک انقلاب فرهنگی آغاز شد. اسلام سیاسی شکست خورد، باور دینی اسلامی در بسیاری از ذهن ها فرو ریخت و آزادی و دمکراسی به محور بزرگ اندیشه تبدیل شد و بالاخره با حمله تروریستی حماس به غیرنظامیان اسرائیلی ها، «آرمان فلسطین» در ذهن ایرانی منهدم شد. این آرمان ایدئولوژیک دینی و ضدیهود در ذهن ما پایان یافت. ما با تجاوز اسلام، مسخ و ازخودبیگانه شدیم. ذهنیت و ناخودآگاه ما قرآنی و اسلامی و شیعه شد و در انحطاط فرهنگی درغلتیدیم. «آرمان فلسطین» جنبه «ضدامپریالیستی» داشت ولی در واقع ضدیهود بود و از یک منشا دینی مایه می گرفت. این منشا، ذهن اسلامگرایان و چپ های ایرانی را آبیاری می کرد. ولی جامعه متحول شد. نگرش آگاه در بطن جنبش های ضدحکومتی اعلام کرد: «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران». این شعار بیان یک میهن دوستی عمیق و مخالفت با دزدی و چپاول ثروت ایران به نفع اسلامگرایان تروریست در منطقه بوده و می باشد. خوشبختانه بمرور لایه های فزاینده از معیارهای اسلام کنده می شوند و دیگر «تقدس» فلسطین رنگ باخته و به ضدارزش تبدیل می گردد. به غیر از ذهن عقب افتاده چپ سنتی و اسلامگرایان حامیان حکومت و نواندیشان دینی، در جامعه پشتیبانی از فلسطین پایان یافته است. اختلاف اسرائیل و فلسطین به یک پرونده سازمان ملل تبدیل می شود و امر فلسطین با رهبرانی تروریست و فاسد، به وسیله پروپاگاند جمهوری اسلامی بدل می گردد. اگر فردا رنج های مردم فلسطین با دمکراسی خواهی پیوند یابد شرایط دیگری خواهیم داشت. ولی امروز جامعه ما این «آرمان» را بمثابه پروپاگاند حکومتی ارزیابی می کند و باطل می داند. این جهش روانشناختی، یک تحول تازه در ذهن ایرانی است. ما در روند بیداری قرار گرفته ایم و هر چه بیش تر و عمیق تر باید «ارزشهای» منحط اسلام قرآنی و سیاست اسلامی را از خود بشوئیم.
دورنمای منطقه
منطقه از فشارها و طرح های قدرت های بزرگ بدور نیست. هژمونی طلبی چین و توسعه طلبی روسیه و اسلامگرایی جمهوری اسلامی و شبکه های ترورستی آن، یک قطب بزرگ را تشکیل داده اند و اهداف پنهان و آشکار آنها بیرون راندن آمریکا از میدان رقابتی است. جمهوری اسلامی برای نجات و ماندگاری هم بحران و جنگ می آفریند و هم در مذاکره و معامله شرکت می کند. ساده لوحی است اگر فکر شود که خامنه ای در جنگ علیه دمکراسی و علیه یهودیان و علیه ملت ایران کوتاه می آید. سرشت نظام بیگانه پرست شیعه حاکم همیشه چنین بوده و خواهد بود. وجود دین اسلام در منطقه، جریانهای تروریستی جهادی، ذهن عقب مانده خرافه پرست بخشی مهمی از مردمان خاورمیانه و نبود شعور دمکراتیک و سکولار، عوامل مساعد برای رژیم اسلامی را فراهم می نماید. مبارزه علیه ایدئولوژی مرگبار قرآنی و اسلامی باید گسترش یابد زیرا تا زمانی که این فناتیسم و تقدس اسلامی و یهودستیزی و آزادی ستیزی و قبیله گرایی و امت پرستی در ذهن جامعه سلطه دارد، دمکراسی خواهی ناممکن است. مصالح ایران در طرد رژیم اسلامی و همه جریانات اسلامگرا و مناسبات مسالمت آمیز با همه کشورهای منطقه و جهان است. امید است رژیم توتالیتر اسلامی با انقلاب ملت ایران ساقط شود و روشنایی این انقلاب منطقه را آگاه تر سازد.
ادامه مبارزه «زن زندگی آزادی»، رژیم را به بن بست در ایران کشانده است. این مبارزه در اجتماع و در ذهن انسانهای آگاه ادامه دارد. در منطقه خاورمیانه روشنفکران سکولار و سیاسیون دمکرات ایران و عرب و اسرائیل و ترک باید به همکاری گسترده دست بزنند. آنها می توانند به گسترش فرهنگ سیاسی سکولار اقدام کنند، آنها می توانند در برابر سیاست راست افراطی نتانیاهو و شهرک سازی استعماری در سرزمین های فلسطینی ایستادگی کنند، آنها می توانند خواستار خلع سلاح حماس و محاکمه رهبران آن باشند، آنها می توانند از سازمان ملل بخواهند تا برای حفظ جان غیرنظامیان فعالانه بکوشد، آنها می توانند از سازمان ملل و اتحادیه اروپا و سایر نهادهای مسئول بین المللی بخواهند تا بر پایه قطعنامه 1947 بطرز جدی برای صلح بکوشند.
جلال ایجادی
جامعه شناس دانشگاه فرانسه
—————————————————–
جلال ایجادی در کتابهای گوناگون در باره جنبش های اجتماعی در جهان و انقلاب های ایران نوشته است. آخرین کتاب او «انقلاب برای گسست، جامعه شناسی انقلاب زن زندگی آزادی»، 330صفحه انتشارات فروغ. این نویسنده تا کنون کتاب «نواندیشان دینی، روشنگری یا تاریک اندیشی»، ۳۱۰ صفحه، نشر مهری، کتاب «جامعه شناسی آسیبها و دگرگونیهای جامعه ایران»، ۴۰۰ صفحه، انتشارات نشرمهری، کتاب «بررسی تاریخی، هرمنوتیک و جامعه شناسی قرآن»، ۳۸۰ صفحه، و کتاب «اندیشه ورزیها در باره جامعه شناسی، فلسفه، زیستبومگرایی، اقتصاد، فرهنگ، دین، سیاست»، ۷۲۰ صفحه، چاپ نشر مهری، منتشر شده است. جلال ایجادی هر هفته پنج برنامه تلویزیونی در زمینه انقلاب، لائیسیته، دمکراسی، فلسفه، جامعه شناسی و نقد قرآن و اسلام، تهیه و پخش می کند. این برنامه ها را در یوتوب میتوانید مشاهده کنید. ایجادی آخرین اثر خود را بنام «بحران بزرگ زیستبوم جهان و ایران» در ۴۸۰ برگ، انتشارات فروغ، منتشر نمود.