موسی حاتمیان :
هنوز چند روز از سفر تاریخی شاهزاده رضا پهلوی به اسرائیل، و احیای دوستی تاریخی دو ملت نگذشته است، که در گناباد خراسان(افتخار رجوی و خامنهای)، جوانان انقلاب زن_زندگی_آزادی، برای قدرشناسی از این مهمانوازی باشکوه، شعار درود بر اسراییل، و پس از آن، در مسابقه ی دربی تهران شعار رضا شاه سر می دهند، و با همین امید برانگیخته شده، اعتصاب سراسری کارگران و کارکنان نفت و پتروشیمی و…براه افتاده است، و این چشمه های آتشفشان می رود تا تابستان داغی برای جنایتکاران حکومت اسلامی اشغالگران ضد ایران و ایرانی رقم بزند.
دو هفته پس از تقیه ی هر دو ولایت غالب و مغلوب، که تنها قلم به مزدان و سخنگویان با مزد و بی مزدشان، در اتحاد همیشگی و یهودستیزی چند دههی پیش و پس از نکبت کبیر پنجاه و هفت، بنام چپ و راست، بارکش غول اشغالگران حکومت اسلامی بودند، و در حالیکه هنوز خامنهای جلاد در مقابل این سفر تاریخی در سکوت خفقان است، بار دیگر رجوی خیانتکار به نیابت از هر دو ولایت اسلامی، طینت یهودستیزی انجمن حجتیه ای خویش را استفراغ کرده، و در یکی به میخ و یکی به نعل مهر تابانش زدن، حقد و کین ضد ایران و ایرانی خویش را به نمایش گذاشته است.۱
ملیجک دربار صدام و شیوخ عرب، که فیلم های ملاقات و ابلاغ دستورات عملیاتی ژنرال حبوش(و نه حتی صدام یا وزرای دولت) به وی، در حمله نظامی به اهدافی در خاک ایران، و به کشتن دادن جوانان ایرانی تشکیلات کمپ اشرف و… در قبال دریافت سهمیه ی نفت و پول بیشتر و تضمین عدم استرداد ایشان، بدون شرح است! و نیازی به توضیح درنوردیدن حتی مرزهای مزدوری ندارد! بار دیگر از قبر چند دههی گذشته در چاه جمکران بیدار شده و از ترس پیروزی انقلاب مردم ایران، به نیابت از ولایت جانیان، افسار پاره کرده و همزمان دم تکانی می کند!.۲
این شازده احتجاب با رییسجمهور مادامالعمر با حجاب، که چهاردهه پس از آن بهمن سیاه پنجاه و هفت، و ایستادن در پشت امام خمینی ضد صهیونیست و ضد امپریالیست! روایت جعلی خودشان از سقوط نظام سلطنتی را تکرار می کنند، و هر ساله مانند خامنهای و توله های چپ و راست و ملی مذهبی شان، برای سالگرد آن فاجعه ی ملی جشن می گیرند، به روی نامبارک نمی آورند، که مشکل ایشان با خمینی، رفسنجانی و خامنهای، تنها و تنها بر سر شراکت در قدرت بود، و به همین دلیل نیز، وقیحانه از عراق به آنها نامه می نوشت، و مانند مشورت دادن های علی بزرگترشان به عمر، برای اشغال ایران و کشتار ایرانیان، وی نیز به اشغالگران حکومت اسلامی رهنمودهای عبور از بحران سرنگونی می داد، و بهای این خیانت هایش را ما ساکنان اشرف با دریافت موشک های اسکاد قدس و کشته ها می پرداختیم.۳
رجوی مانند هر دروغگوی کم حافظه، بی توجه به حافظه ی تاریخی و ملی چهاردهه ی گذشته ی ایرانیان، فراموش کرده است، که پس از آن نیز برای امتحان کردن شانس خودش به شاهزاده رضا پهلوی هم نامه و پیام ویدیویی ارسال کرد، که آماده ی کاسه لیسی و همکاری برای شراکت در قدرت با ایشان نیز می باشد! و البته با هوشیاری شاهزاده مواجه و پاسخی دریافت نکرد.۴
حالا نیز برای پیشگیری از تلاشی باقیمانده ی بسیجیان تشکیلات فرقه اش، مانند خامنهای به پرت و پلاگویی افتاده است، و به آنها توضیح نمی دهد، که این شاهزاده رضا پهلوی با همان شاهزاده ای که برایش نامه نوشتی و پیشنهاد همکاری کردی و…چه تفاوتی کرده است؟.
البته کسانی که با شخص بی شخصیت رجوی، و فرهنگ مزدوری وی در کتابت آشنایی داشته باشند، از متن این موضع گیری رذیلانه اش بخوبی درمی یابند، که نقطه آغاز و پایانش دم تکان داده است!.
رجوی حتی در وحشت از طرف قدرتمند اسرائیل، برای یادآوری رابطه ی تاریخی اش با الفتح، باز هم جرأت ندارد، که به همان عکس هایش با عرفات و اهدای سلاح و سخنانش اشاره کند(عکس های ضمیمه)، و ضمن قربانی کردن مهر تابانش در کنار ابوعباس، فراموش می کند، که بسا بیشتر از این ولخرجیهای ضد یهودی و ضد امپریالیستی را برای صدام، عزت ابراهیم، حبوش و گماشتگان دست چندم حزب بعث هم خرج می کرده است! و افتخارش محدود به ابوعمار نیست، همچنانکه برای بن لادن تروریست در یازده سپتامبر، و فرو ریختن برج های دوقلو، و کشتار مردم بیگناه نیز هورا کشیده و به زبان أشهد(أن لا إله إلا الله) در نشست چند هزار نفره ی پایگاه باقرزاده مدعی شد، که این تازه ضرب شصت اسلام ارتجاعی ست، و وای به وقتی که(من) اسلام انقلابی در تهران به قدرت برسد!۵
البته این پیرمرد مدفون در اندیشه ی انجمن حجتیه ای ضد یهودی، مانند همیشه حرف اول را در آخر آورده است! و با دم تکان دادنی حقیرانه برای رهبران اسرائیل(که حتی با اقتباس از ده فرمان موسی، ویترین خارجی بی ریخت و پر تناقض مهرتابانش را نیز ده ماده ی دولت رییسجمهور مادامالعمرش نام نهاده است)، حالا از موضع دن کیشوت فرماندهی کل کانون های شورشی غیبی، بار دیگر سوار بر اسب لنگ و خرهای از پا افتاده اش، که البته برای عبور از این بحران نیز احتمالا به مقام رزینانته ی شورای رهبری ارتقاء پیدا خواهند کرد، با خودشیفتگی دیوانه وارش، به سران اسرائیل و آمریکا اعلام کرده است:
۶-اکنون آنچه باید برای همهٔ دولتها و قدرتها بهویژه در این منطقه از جهان، مورد تأکید قرار بگیرد این است که تکرار سیاست شکستخوردهٔ مماشات با فاشیسم مفلوک دینی و دوباره آزمودن فاشیسم مدفون سلطنتی خطاست و به جایی نمیرسد.
۷-راهحل واقعی و آیندهدار برای صلح و همزیستی در خاورمیانه، جمهوری دموکراتیک مبتنی بر جدایی دین و دولت در ایران است.
از این پیشتر در پیام ۳دی ۱۳۸۵ گفتهایم و تکرار میکنیم که «ما به جامعه بینالمللی و به آمریکا و اروپا راهحل مریم را پیشنهاد میکنیم. این راهحل نه فقط مطلوب ما و ملت ما بلکه نیاز مبرم خود آنها و ملتهای آنها هم هست. زیرا که صلح و امنیت و دموکراسی و حقوقبشر و ثبات و سازندگی و دوستی و یک ایران غیراتمی و همکاری و توسعه اقتصادی را در این منطقه از جهان پیشنهاد میکند و به قوانین و کنوانسیونهای بینالمللی احترام میگذارد».
در پایان بایستی به این امام زمان روانپریش یادآوری کرد، که اگر چه در سرانه ی پیری و خودشیفتگی و عقل باختگی، مشابه دن کیشوت هستی، اما جناب ایشان لااقل اخلاق شوالیه ای خودش در نجیب زادگی را فراموش نکرد، و مانند عالیجناب رقص رهایی، بر سر معشوقه اش(دولسینیا) هووی مسول اولی را نیاورد، و هرگز سه نفره بر یک بستر و دو رویا نخوابید!
پس جناب دن کیشوت فرماندهی کل یکان های شورشی آسیاب بادی، این جفنگیات فقط به درد سانچو پانزاهای خودت در جزیره شیطان اشرف هزار کهکشان می خورد، که به عنوان سرباز وفادارت، تو را در راه تصرف تهران به همراهی هزاران یکان شورشی داخل کشور همراهی کنند، تا در عوض مانند قول دن کیشوت، هر کدام را فرماندار یا بخشدار جزیره ای در سراب بیابان کنی!۶طوفان خنده ها
باری
من با دهانِ حیرت گفتم:
«ــ ای یاوه
یاوه
یاوه،
مستید و منگ؟
یا به تظاهر
تزویر میکنید؟
از شب هنوز مانده دو دانگی.
ور تایبید و پاک و مسلمان
از چاوشان نیامده بانگی!»
هر گاوگَندچاله دهانی
آتشفشانِ روشنِ خشمی شد:
«ــ این گول بین که روشنیِ آفتاب را
از ما دلیل میطلبد.»!
توفانِ خندهها…
«ــ خورشید را گذاشته،
با اتکا به مهر تابان شماطهدارِ خویش
خلق ایران و اسرائیل و جهان را متقاعد کند
از نیمه نیز برنگذشتهست.»
توفانِ خندهها…
مردم اما، به رضا شاه و شاه و شاهزاده شیفته بودند
زیرا که پهلوی و هویت ملی
تنهاترین حقیقتِشان بود
احساسِ واقعیتِشان بود.
با نور و گرمیاش
مفهومِ بیریای رفاقت بود
با تابناکیاش
مفهومِ بیفریبِ صداقت بود.
(ای کاش میتوانستند
از شاهزاده یاد بگیرند
که بیدریغ باشند
در دردها و شادیهاشان
حتا
با نانِ خشکِشان. ــ
و کاردهایشان را
جز از برایِ قسمت کردن
بیرون نیاورند.)
ای کاش میتوانستم
ــ یک لحظه میتوانستم ای کاش ــ
بر شانههای خود بنشانم
این خلقِ اندک شمار مجاهد و فدایی و ملی مذهبی و … را،
گردِ حبابِ خاک ایران و جهان بگردانم
تا با دو چشمِ خویش ببینند که خورشیدِشان کجاست؟
اما افسوس که آنها از چهاردهه پیش در خورشید سیاهی فرشته ی خمینی مضمحل شده اند!
دوشنبه چهارم اردیبهشت – April,4,2023
پاورقی:
۱- تقیه به معنای پرهیز کردن و خودداری کردن و در شرع به معنای خودداری از اظهار مذهب خویش است در مواردی که ضرر مالی یا جانی یا عرضی متوجه شخصی باشد. بعضی گفتهاند: تقیه، مدارا و رازپوشی است و همچنین پنهان کردن مذهب خود یا احتیاط در مقابل کسی که مذهب دیگری دارد(فرهنگ دهخدا و معین)، همچنین اشاره به مدعیان چپ و…که از آغاز سفر تاریخی شاهزاده رضا پهلوی افسار پاره کرده اند.
۲- اشاره به فیلم های ملاقات رجوی با ژنرال حبوش و سایر روسای استخبارات و…دولت صدام.
۳- اشاره به نامه نویسی های حقیرانه به رفسنجانی، خامنهای و جنایتکاران خبرگان حکومت اسلامی اشغالگران حاکم بر میهنمان.
۴- اشاره به نامه و ویدئوی مفصلی که رجوی در کمپ اشرف و تلویزیون مجاهدین برای توجیه نامه نگاری به شاهزاده رضا پهلوی پخش کرد.
۵- اشاره به نشست رجوی در پایگاه باقرزاده در کنار بغداد.
۶- دن کیشوت(Don Quixote) رمان مشهور اسپانیایی و شاهکار ادبی میگل دو سروانتس است، و سانچو پانزا خدمتکار اوست، که به وی قول داده تا او را فرماندار جزیره ای بکند.