رها اخلاقی :
رها کردن حمید نوری جنایتکار توّسط کشور اروپايي مدافع حقوق بشر سوئد چند مسئله را بطور مشخص روشن کرد که عبارتند از :
- روشن شد که حقوق بشر بازیچه ای بیش نیست مگر یک «برگ آس» در بازیهای کثیف در «کازینوهای دولتی» برای بند و بست های سیاسی.
۲- نشان داد که وقتی مسئله بده بستانهای سیاسی و اقتصادی در میان باشد، مدرنترین و مدافعترین کشورهای مدعی حقوق بشر،به ایده هیتلر یعنی نژاد برتر و بربریت سقوط می کنند.
۳- نشان داد که کشورهای غربی و بویژه اروپائی، ما کشورهای جهان سوّمی را بشر نمی دانند،چه برسد به حقوق انسانی برای ما .
۴ ـ نشان داد که بشر فقط در کادر «بیولوژیکی – ژنتیکی» اروپائی معنی می شود و دیگر هیچ .
۵- طرف دیگر سکّه آزاد کردن جنایتکاری مثل حمید نوری، نشان داد که وقتی پای منافع «اقتصادی- سیاسی »در میان باشد،همین کشورهای مدعی مدافع حقوق بشر، حتی اگر پناهنده سیاسی چند ساله ای و حتّی دارای ملّیت در خاک آنها باشد،خیلی تر و تمیز قانونسازی کرده و پناهنده و یا هم ملّیتی ناخوانده(بخوانیم فرزنده ناخوانده) را تحویل جلاد هم خواهند داد(آخرین نمونه تحویل دادن بی سر و صدای تعدادی از پناهندگان سیاسی ترکیه ای مورد درخواست رجب طیب اردغان برای شرط ورود دانمارک به عضویت ناتوبود).
۶- این قضیه نشان داد که ملّت ایران(بویژه ایرانیان خارج کشور) بجزخود به هیچ نیروی خارجی دیگری نباید تکیه کند و به جوایز اهدائی امثال جایزه صلح و غیره(آب نباتهای سیاسی) این آقایان و خانم های بند باز سیاسی دل خوش نکند، و به جمله لوث شده زیر ایمان بیاورد که :
کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من
از طرف دیگر:
آزادی حمید نوری انسان کش، از سر دو طیف(شکنجه گر اعدامچی و خانواده های اعدام شدگان و شاهدین شکنجه شده) دو عکس العمل کاملا ضدّ هم را در پی داشت :
الف : شادی جنایتکار و طعنه زدن به پناهندگان سیاسی واقعی( به جملاتی که حمید نوری در تلویزیون رژیم پس از رسیدن به تهران خطاب به پناهندگان می گوید توّجه شود) .
ب : سرخوردگی و احساس باختن اکثریت دست اندرکاران در این جریان، یعنی زندانیان سیاسی و خانواده های جان فدایان در همان آغاز این معامله کثیف .
امّا امّا امّا
آنچه که شاید اکثریت هموطنان ،از دست اندرکاران به دادگاه کشاندن این جانی بی رحم به دادگاه سوئد گرفته تا خانواده ها و سپس محکوم کردن وی، از آن شاید غافل مانده باشند و همچنین خود حمید نوری، این است که :
وی در زندان سوئد( بخوانیم هتل چند ستاره در مقابل زندانهای مخوف رژیم) تحت بهترین مراقبتها از همه نظر بود،چه به لحاظ پزشکی و تغذیه و بویژه وبویژه و بویژه«امنیت جانی» .
چرا که :
۱- اگر حمید نوری در جریان جنبش مترقی و ادامه دار «زن – زندگی- آزادی» در ایران می بود، حدس بزنیم که چه بلائی ملّت بر سر وی می آوردند (همه شکل احتمال برای وی وجود داشت) .
۲- حمید نوری چه بسا بر سر تضادهای درونی رژیم مثل خیلی از شکنجه گران و جنایتکاران رژیم، توسط خود رژیم سر به نیست نشود(خود کشی کردن سعید امامی توسط واجبی – سر به نیست کردن رفسنجانی به سبک زیر آبی رفتن ووو) .
۳- حمید نوری دیر یا زود توّسط فرزندان شجاع ملت ایران در یک عملیات به غایت «ملّی ـ انقلابی» به سزای اعمالش خواهد رسید و به اسدالله لاجوردی جنایتکار خواهد پیوست(دیر و زود دارد،اما سوخت و سوز ندارد) .
۴- اگر فرض را بر این بگیریم که دژخیم حمید نوری شب و روز با چندین محافظ به زندگی کثیفش ادامه بدهد( که این بیشتر نفس کشیدن در حباب وحشت است) و از مجازات توّسط فرزندان ملّت ایران جان سالم بدر ببرد ،بدون هیچ شکّ و شبهه ای، جنبش «زن – زندگی- آزادی» به قیام و انقلابی آزادیبخش و سرنگونی رژیم ختم خواهد شد، که حمید نوری دژخیم با پرونده آماده در دادگاهی «ملی- میهنی» محاکمه و به سزای اعمالش خواهد رسید و هیج جای فرار و امنی در جهان یرایش قابل تصور نیست.
یعنی در یک کلام ، حمید نوری دیر یا زود آرزو خواهد کرد و افسوس خواهد خورد که ایکاش در همان زندان سوئد(بخوانیم هتل چند ستاره) باقی مانده بود و از تمامی امکانات مادی و معنوی آن استفاده می برد و پس از سرنگونی رژیم، در همان سوئد زندگی راحتی را در پناه امنیت و امکانات سوئد در پیش می داشت.
در یک کلام حمید نوری شامل یک جمله کوتاه زیر شد :
از امنیت بسوی مرگی حتمی و خفّت بار
۲۹ خرداد ماه ۲۵۸۳ ایرانی
۲۹ خرداد ۱۴۰۳ خورشیدی
۱۸ ماه ژوئن ۲۰۲۴ میلادی