علی صدرزاده تحلیلگر مسائل خاورمیانه :
موشکپرانی و بمباران دو روزه میان اسرائیل و نوار غزه اینک به پایان رسیده است. در ورای این جنگ خونین، جنگ دیگری نهفته است؛ طرحی برای تغییر نقشه سیاسی خاورمیانه که تحقق این نقشه چندان دور نیست.
اسرائیل، حماس و چمدانهایی پر از دلار
آنچه دیدم شبیه صحنه فیلمی مافیایی بود. ولی نه فیلم که واقعیت، به هر حال صحنهای باور نکردنی بود. ۱۵ میلیون دلار پول نقد در چندین چمدان از مرز گذشتند و این پول در آن سوی مرز به دست مردانی رسید که این طرفیها آنها را تروریست مینامند.
چهار روز پیش گزارشگر رادیو آلمان با این دو جمله گزارشش را از نوار غزه آغاز و داستانی تعریف کرد که شگفتانگیز و همچون نورافکنی است که سردرگمی و پیچیدگی کلاف مناقشه فلسطینیان و اسرائیل به روشنی نشان میدهد. شنیدن این ماجرا بسیار آموزنده است؛ به ویژه برای ما ایرنیان.
چه کسی چه میخواهد؟
داستان از این قرار است: دولت قطر ۱۵ میلیون دلار به جنبش حماس هدیه میکند، تا رهبران حماس بتوانند حقوق کارمندانشان را بپردازند. چون ماههاست که کارمندان غزه به دلیل مخالفت محمود عباس، رئيس نهاد خودگردان فلسطینیها، دستمزدی دریافت نکردهاند. حالا اسرائيلیها نه تنها اجازه میدهند که پول قطریها از مرز بگذرد و به حماس برسد، بلکه فعالانه در این داد و ستد هم میکوشند.
در همان روز نتانیاهو به روزنامههای اسرائيلی میگوید که به یک آتشبس پایدار با حماس بسیار امیدوار است و درست در همین روز است که محمود عباس به خبرگزاری العربیه میگوید حماس در راه ایجاد دولت فلسطینی سنگاندازی و در عمل به دشمن کمک میکند.
تا اینجای کار برای کسانی که از مناقشه خاورمیانه آگاهی مختصری دارند مسئله روشن است. قطر پشتیبان اخوان المسلمین است و حماس هم بخشی از اخوان. بنابراین معادله ۱۵ میلیون دلاری حل شدنی. محمود عباس هم که به عربستان و مصر نزدیک است که دشمنان خونین اخواناند. از این رو این را هم میتوان فهمید که چرا محمود عباس در تلویزیون العربیه سعودی به حماس میتازد.
ولی در این میان نتانیاهو به دنبال چیست؟ چرا با محمود عباسی که همه میدانند اهل گفتوگوست کمتر کنار میآید تا با حماسی که رسماّ خواهان نابودی کامل اسرائیل است. شاید نتانیاهو میداند که فریاد نابودی اسرائیل که حماس سر میدهد، شعاری بیش نیست ولی سیاست محمود عباس که پشتیبان جدی در جهان دارد میتواند سرانجام دولتی فلسطینی در پی داشته باشد. به همان فرمول معروف دو دولت در یک سرزمین واقعیت شود. ولی باز هم هنوز معادله حل نشده است.
مشکل نتانیاهو فلسطینیها نیستند. چون نتانیاهو در زمین دیگری هم بازی میکند و در آنجا همبازی عربستان و امارات است علیه ایران میجنگد. و همه میدانند که این بازی برای نتانیاهو سرنوشتسازتر است تا بازی با عباس و حماس که بیشتر قابل کنترلند.
ولی ناگهان کلاف از اینکه هست سردرگمتر میشود. دو روز پس از داستان کم و بیش مافیایی ۱۵ میلیون دلاری، به یک باره جنگی خونین میان غزه و اسراییل سر میگیرد. این را دیگر چگونه باید فهمید؟ میشود با جرئت گفت که رهبران حماس خواهان این جنگ نبودهاند. چون میدانند که اکثریت ساکنان غزه نه تنها از شرایط زندگیشان که از دولت حماس هم به ستوه آمدهاند. و آن ۱۵ میلیون دلار قرار بوده گشایشی در اوضاع مردم و حماس باشد. ولی در غزه نیروهای دیگری هم هستند که این مانور حماس را بر نمیتابند و در مبارزه قدرت به راه دیگری میروند. مثل جهاد اسلامی که با ایران رابطه تنگاتنگی دارد و همچون جمهوری اسلامی هرگونه نزدیکی به اسرائیل را گناهی نابخشودنی میداند.
از همین رو نباید تعجب کرد که چرا پس از دو روز حمله هوایی و موشکپرانی، این حماس بود که پیشنهاد آتشبسی داد که فعلاً ادامه دارد. گرچه نتانیاهو از اظهار نظر درباره آتشبس خودداری کرد ولی او هم در عمل حملات به غزه را متوقف ساخت.
در مقابل لیبرمن وزیر دفاع اسرائیل بود که با آتشبس مخالفت کرد و همچنان طرفدار حمله با اسرائیل بود. لیبرمن روز بعد با اعتراض از وزارت دفاع اسرائیل استعفا کرد. تا اینجا میشود گفت که با شرایط رقتباری که در غزه و دیگر سرزمینهای فلسطینی حاکم است، نتانیاهو نه از حماس هراسی دارد و نه از محمود عباس.
تغییر نقشه سیاسی خاورمیانه، نه کمتر
نتانیاهو این روزها طرحی بس بزرگتر در سر دارد. در یک کلام، او در پی تغییر نقشه ژئوپولیتیک خاورمیانه است. او میخواهد این نقشه را تا زمانی که ترامپ در کاخ سفید است به واقعیت برساند و در این راه بسی پیش رفته است.