خصیصه های نظام نکبت و نقش انتخابات

 

ر. رخشانی :

 

شناخت شاخصه ها و خصیص ه های نظام نکبت از مهم ترین مباحثی است که، در اغلب موارد، جامعه مدنی ایران در تعریف آنها با مشکل روبرو بوده است، اگرچه بنحوی پراکنده درباره آن شاخصه ها

مستمرا در جنبش اندیشمندی ما ایرانی ها، مقالات و مصاحبه های فراوانی  در رسان ه ها موجود بوده اند1.

از آنجا که این رو زها مباحث بسیاری در مورد انتخابات و شرکت یا عدم شرکت در آن مطرح می شود،

هدف من در این مقاله کوتاه، معرفی بسیار کوتاه سه خصیصه نظام ولایت فقیه  )یعنی محور نکب ت[1] آن(  است، تا شاید قادر باشم نقش مشروعیت ساز انتخابات را برای گروه حاکمه نظام نکبت آشکار سازم.

در بیشتر موارد پس از شکست انقلاب مردمی ۱۳۵۷ و به روی کار آمدن و شکل گیری تدریجیتشکیلاتی موازی، با استناد به آنچه کارگزاران نظام نکبت انجام داده اند، خصیصه های عمده رژیم

)یعنی محور نکبت نظام( را می توان به سه شاخصه اصلی ۱غارت، ۲جنایت و ۳بسیج، طبقه بندی کرد .

این سه خصیصه نه بنحوی اتفاقی و ازهم گسسته، که بنحوی ب رهم متکی، بهم مرتبط و درهم پیوسته

 )بعنوان محور نکب ت[2] نظام ولایت فقیه( در شکل گیری رفتاری و شخصیتی کارگزاران نظام

 )یعنی خودی ه ا[3]،(  و در تقویت پایه های ساختاری و موازی آن نظام، مستقیما نقش داشته اند.

 

1 

گذشته گرایی به مثابه چالشی فرهنگی، در بیشتر موارد، ما را در تحلیل حال و ارائه چشم انداز آینده فلج کرده است .

 مشکل اصلی ناتوانی آپوزیسیون ما برای تعریف شاخصههای نظام نکبت در همان سندروم گذشته گرایی اس ت

همه کارگزاران و تصمیم گیران و تصمیم سازان نظام نکبت ولایت فقیه، از زمان انقلاب مردمی ۱۳۵۷تا کنون، بلا استثنا )اشخاص حکومتی و یا دولتی، رهبری نظام، رئیس جمهورها و یا روسای سه قوه، شکنجه گران، لباس شخصی ها، ماموران شنود، تصمیم گیران و تصمیم سازان اصلی نظام وسرکوبگران، جنایتکاران، و غیر ه5( کاملا به این سه شاخصه وقوف داشته و دارند و بنحوی صریح یا  ضمن ی[4] در اشأعه و تقویت آن سه خصیصه دخیل بوده اند.

در طول بیش از چهل وپنج سال نکبت، جنبش دمکراتیک مردم ما به اندازه کافی پیرامون هریک از این

سه شاخصه، مدارک و اسنادی بی شمار تهیه کرده است و برای من در این نوشته کوتاه پرداختن به آ نها  تنها در سطح اشاره است تا یادآور ابعاد فاجعه باشم.

پیرامون شاخصه یک محور نکبت )یعنی غارت( اینکه کارگزاران دزد و حری    ص، از بدو تاسیس نظام، دارای ی های مردم را بالا کشیدند) یعنی ملاخوری ،و البته به بهانه مصادره اموال کارگزاران نظام پیشین(. ناگفته و نانوشته نیست که در همه انقلا ب ها نوعی مصادره اموال بوده است، ولی در سرتاسرحیات نکبت بار نظام ولایت فقیه، ما حتی با یک نمونه از اعلام اموال مصادره شده و انتشار چنیندارایی ها )که متعلق به افراد نظام پیشین بوده و برای انتقال آن اموال به خزانه دولتی بوده باشد( روبرو

 

به خارج سفر کرده، و سپس به ایران بازگردد. مسلما پیشگامی خانم دکتر عبادی و آقای دکتر لاهیجی )که رئیس

فدراسیون سازمان های بین المللی حقوق بشر بوده اند( برای ایجاد چنین نهادی مدنی و چنین وبسایتی، می تواند این  مسیر را هموارتر کند.

5 

لیست تمام افراد و اشخاص در سمت های نامبرده و آدرس منزل آنها یا محل سکونت آنها می بایست برای آگاهی مردمایران، در وبسایتی گذاشته شود تا مردم ما آشنایی بیشتری با این افراد داشته، و فرایند جمع آوری اسناد، شواهد و گواه ها بر علیه آنها هرچه ساده تر آغاز گردد.  اکثر آحاد مردم ما، افراد و اشخاصی که در زیادت طلبی ها و تخلفات “نظامنکبت” شریک بوده اند را نمی شناسند. برای نمونه، کمتر ایرانی هایی هستند که لیستی از اعضای مجلس خبرگانداشته باشند و تخلف کارها را بشناسند، و اهمیت تاسیس نهادی مدنی و وبسایت آن در خارج از ایران، معرفی همینکسانی است که مسلما از تصمیم گیران تخلفات بوده اند . اگر سندی )برای دزدی، حیف و میل سرمایه های ملی، دستور جنایت و غیره( بر علیه هر یک از افراد نامبرده نباشد، مسلما بی گناه قلمداد شده، و تنها کارمند تلقی خواهند شد. اگرهم در فرآیند فرستادن اسناد و مدارک به نهاد مدنی و مردمی ما کمک کنند، جرم احتمالی آنها مسلما تقلیل داده خواهد شد.

مردم عزیز ایران، چه در داخل و چه در خارج، که در بنگاه های مالی، بانک ها و غیره کار می کنند، می توانند به آسانی )با توجه به امکانات تکنولوژیک کنونی( اسناد مالی این دزدسالارها و “خودی”های شان را بی خطر و بی هزینه به چنین مرکزی جدید بفرستند. اگر هم در همسایگی آنها هستند، می توانند آدرس آنها را بفرستند تا به هر یک از  اسناد، مورد به مورد، رسیدگی شود و پرونده دزدی مالی آنها تشکیل گردد.

کارزارهایی اینترنتی یا کارزارهای شبکههای اجتماعی از قبیل “نه به جمهوری اسلامی” و همچنین کمپین تقاضای همهپرسی و نظارت از شورای امنیت سازمان ملل و موارد مشابه بسیار لازم و مورد دفاع اند اما کافی نیستند. ما ایرانیها نیاز به این داریم که کارگزاران نظام نکبت را یک به یک شناسائی کرده، بایکوت بین المللی کنیم و تحت تعقیب قانونی قرار دهیم تا وحشت از عقوبت کارهای اهریمنیشان را در وجود آنها ابدی سازیم. واقعیت این است که علیرغم میل بهخشونت پرهیزی ،میزان نفرت از این ۲۵۰۰۳۰۰۰ نفر کارگزاران اصلی و تصمیم سازان نظام نکبت بقدری بالاست که مسلما بسیاری از آنها، پیش از پیشگیری اجتماعی از خشونت، توسط مردم تکه تکه خواهند شد. همان بهتر که محلسکونت آنها را شناخته تا بهنگام درون پاشی نظام )بدون برق و تلفن و دیگر مظاهر مدرنیته( همه آنها تا زمان محاکمه

 حصر خانگی شوند. هم امروز نیاز به این داریم که محل سکونت کارگزاران نظام نکبت شناخته شوند که فردا دیر است.

نبوده ایم، و اغلب، آن دارایی های غارت شده بین خودی ها تقسیم شده )مال مردم خوری( و تحکیمکننده پیوند آنها )یعنی خودی ها( بوده است .تبدیل برخی اموال غارت شده به مراکز عمومی یا نها دها و بنیادها نیز تنها نوعی کارآفرینی برای انگل زاد هها و خودیها بوده است تا مثلا به غارت “مشروعیت مردمی” دهند.

همین خصیصه غارت، در سرتاسر وجودی نظام نکبت به اشکال مختلف تجدید تولید شده و کماکان و مستمرا در دزدی ها، زمین خواری ها، اختلاس ها، جنگل خوار ی ها و غیره، در دگردیسی ای نکبت باربوده است. در هرم قدرت حاکمه نظام نکبت، هرچه موقعیت بالاتر، میزان ملاخوری و غارت بیشتر بودهاست و مسلما مجموعه بیت رهبری و سپاه، در بیشتر موارد، دو نهاد اصلی و غارتگر نظام نکبت بوده اند.

دستگیر ی های بدون مجوز و گروگانگیر ی ها )و سپس تقاضای وثیقه یا باج در ازای آزادی( جلوه دیگری از شاخصه غارتگری نظام نکبت است.

شاخصه دوم نظام نکبت که همواره در طول بیش از چهل وپنج سال گذشته استمرار داشته، و عملکردچنین رژیمی را تعریف می کند، جنایت است. جنایت ها نه تنها در قت لهای اخیر در جنبش زن، زندگی،آزادی بلکه از روزهای نخستین نظام، یعنی هنگامی که تیربارا ن ها در پشت بام مدرسه علوی اسلامی، بدون هرگونه محاکمه ای انجام می گرفت، آغاز شده، تا سرکوب و جنایات جنگی در کردستان، که آقایخمینی کفرستان می نامید و آقای بنی صدر تا نابودی “ضد انقلاب” چکمه از پا در نمی آورد و قاسم سلیمانی از کرمان به آنجا لشکر می فرستاد، تا اعدام های سیاسی در زندان ها، تا آغاز کشتارهای خرداد ۶۰ به بعد )که شاید نام های ۵۰ تا ۱۰۰ جوان اعدامی بدون هرگونه محاکمه، هر روزه برای یک سال در “روزی نامه های حکومتی” بچاپ می رسید، تا قتل عام زندانیان سیاسی در شهریور

۱۳۶۷، تا ترور و کشتن آپوزیسیون در خارج کشور، تا قتل در کوی دانشگاه،  تا قت ل های زنجیره ای  ،تا سرکوب و کشتار مردم پس از تقلبات انتخاباتی ۸۸، تا کشتار در دی ماه ۹۶ و قتل و جنایت در آبان  ۹۸( همواره هویت جنایتکارانه نظام نکبت و همه کارگزاران و تصمیم گیران آن را آشکار می سازند.

شاخصه سوم و پایانی نظام نکبت ولایت فقیه، بسی ج[5] است. این شاخصه در همه نظام های بی لیاقت و  توتالیتر، خودکامه و اقتدارگرا، شکلی ویژه از به حرکت درآوردن لشوش و الواط و همچنین نهادسازی  و سازماندهی برای مشروعیت سازی چنین نظام هایی است .

بسیج توده ای برای نخستین بار در نظام استالینی شوروی در اوایل دهه دوم قرن بیست شکل داده شد .

همین شکل و شیوه از بسیج، در نظام های استبدادی موسولینی در ایتالیا و سپس فاشیست آلمان نازی وبعدها در انقلاب به اصطلاح فرهنگی چین کمونیست و سپس در بسیاری سیست م های دیکتاتوری

 

آمریکای لاتین و آسیای جنوب شرقی، به خدمت گرفته شد تا سستی ها و ب ی کفایتی ها را، از طریقارعاب شهروندان با حضور چماق بدس ت ها در خیابان ها، پوشیده نموده و سپس با بزرگ نمایی حضور  میلیونی مردم “همیشه حاضر در صحنه،” برای خود حقانیت و مشروعیت بسا زند.

ب ی کفایتی ها و ضع ف های ذاتی نظام نکبت ولایت فقی ه، که در برنامه ریزی های دوران اولیه آن شکلی نطفه ای داشتند، و در شکست های پی در پی برنامه ریز ی های بی پایه و بدون چشم انداز آن نظام

نمایان می شدند، با “توسعه یافتگی سستی ها” نیاز به جایگزین ساختن کل برنامه ریزی با بسی ج8 را  بوجود آورد.

بسیج نیروهای حاشیه ای و لشوش و الواط از طریق ساختارهایی سلسله مراتبی و هیاتی، با تماممشکلاتی که به همراه داشت، راه حلی پراگماتیک بر ای نظام نکبت بود، اما این راه حل ،در ارتباط با تقلیل آهنگ رشد جمعیت، کارآیی خود را از دست داد. تا زمانی که جمعیت کشور رو به افزایش بود ،نظام نکبت می توانست با تکیه بر نهاد بسیج ) همان نیروهای حاشیه ای و لشوش و الواط( و همچنین بابسیج فقرای شهری، با هر نوع اعتراضی مقابله کند و بر مشکلات سرپوش بگذارد.  همچنین نظام نکبت می توانست با بسیج در انتخاباتی فرمایشی، خود را مشروع جلوه دهد. با آهسته شدن رشدجمعیت ،ریزش “نیروهای امت همیشه حاضر در صحنه ی” نظام نکبت شدت گرفته، سیستم را مجبوربه سویه دادن نیروهای بسیجی تنها به بخش هایی مشخص تر، از قبیل سرکوب جوانان، یا اذیت و آزار زنان و یا” شرکت امتی “در انتخابات، کرده است. دلیل علاقه رهبری نظام نکبت به ازدیاد جمعیت کشور در همین نکته ریزش نیروهای امت نهفته است.

تا آنجا که به جنبش مدنی ایران9 و مبحث انتخابات مربوط می شود، می بایست به این شاخصه بسیجی نظام برای “حضور امت” جهت مشروعیت سازی خود توجه کرد. دقیقا بهمین دلیل، غیاب )از نظرجنبش مدنی( به همان اندازه )و شاید حتی بیشتر( اهمیت دارد، که عنصر حضور “امت” برای نظام  نکبت کلیدی شمرده می شود.

در همه جنب ش های مدنی، غیاب )در انتخابات فرمایشی10، در محل کار، در تظاهرات جعلی، در کوچه وخیابان و غیره( زمینه ساز نوعی آگاهی برای جامعه مدنی برای حرکت بسوی اعتصابات و اعتراضاتی

 

8 

Mobilization replacing Planning

9 

تجربیات مدنی همه کشورهایی را که در چهل سال گذشته )شیلی، آرژانتین، دیگر کشورهای امریکای لاتین، کشورهای متعدد در اروپای شرقی منجمله روسیه، تونس و دیگر ملت ها( بدون جزم اندیشی دوگانه گرای “اصلاحات” یا

“انقلاب،” سرنوشت خود در جنبش هایی مدنی تغییر دادند، مشاهده و مطالعه کنیم و بیاموزیم. در نهادهای مدنی و محلی خود درگیر شویم و ترس و کاسبکاری و تجاهل و بخل را کنار بگذاریم. همکاری کنیم و آینده مان را بسازیم.

10 

نظام نکبت برای بسیج انتخاباتی، از قول واکسن کووید دادن به رای دهندگان گرفته، تا استفاده از اپ کلاب هاوس برای پروپاگاندا با حضور آقای ظریف، یعنی بکارگیری شبکه ای اجتماعی که دادههای صوتی آن،  توسط شرکت آگورا در شانگهای در همکاری با سازمان امنیت و اطلاعات چین، جمع آوری می شود، تا همزمان کردن انتخابات شهر و روستابا انتخابات ریاست جمهوری، استفاده ابزاری و تبلیغاتی کر ده. مردم ما آگاه هستند که زمانی که تمامیت نظام نکبت

سراسری شد، که نهایتا به فروپاشی نظام ها انجامید. در منزل ماندن، خرید نکردن، کسب و کار خود را بستن، به محل کار نرفتن و بطور کلی غیاب در همه صحنه های اجتماعی )به هر بهانه ای( آغازی بر  پایان “حضور امت” و مشروعیت طلبی دولتی و مشروعیت سازی حکومتی است11.

اینچنین غیاب مدنی هوشمندانه در کشورهایی از قبیل شیلی، آرژانتین، اروگویه، برزیل، مجارستان ،چکسلواکی، آفریقای جنوبی و چندین کشور دیگر منجر به برنامه ریزی غیاب در روز اول کاری هر ماه و سپس روز اول کاری هر هفته و نهایتا منجر به اعتصابات و اعتراضاتی سراسری و فروپاشی نظا م  های سرکوبگر شد.

 ما می توانیم از تجربیات مدنی دیگر ملتها بیاموزیم و مدنی شویم.

استراتژی مبارزات مدنی چنین است،  غیاب هوشمندانه در نمای ش های نظام نکبت و حضور هدفمند و مطالبه گر در اعتراضاتی مدن ی12.

raymond_rakhshani@yahoo.com

مشروعیت ندارد، انتخابات فرمایشی شهر و روستا) مگر برای کارگزاران نکبت( بی معنی است و برای هدف بسیج  مشروعیت سازی برای نکبت، برنامه ریزی شده است.

Clubhouse App collecting Audio Data through Shanghai’s Agora Company in collaboration with

Chinese Intelligence Services

11 

این نکته بویژه برای اینکه نظام نکبت )بدلیل کووید( نمی توان ست فیلم های صندوق های رای و رای گیری های سال های گذشته را )که ماسکی در کار نبود( برای تبلیغات “حضور امت “نشان دهد

12 

موثرترین شیوه قوام دهی به جامعه مدنی، گسترش هرچه بیشتر و تقویت هرچه عمیق تر پیوندهای نهادهای موجودمدنی، و سپس ایجاد نهادهای نوین )از قبیل سازمان های زنان، جوانان، سالمندان ،اتحادیه ها، اصناف، شوراها،سازمان های نویسندگان، هنرمندان، نهادهای زیست محیطی، محلی، قومی – فرهنگی، سازمان های کارمندان وکارگران، کشاورزان، رانندگان ،آموزگاران، اساتید و پژوهشگران، و هزاران هزار نهاد غیر دولتی، غیر انتفاعی و غیرخصوصی دیگر( هستند. این نهادها، نطفه های جامعه قوام یافته مدنی آینده هستند. همه پژوهش های من نشانگر آن اند که هرچه تعداد این نهادها در هر جامعه ای و پیوندهای شان بیشتر، آن جامعه دمکراتیک  تر است .درجه حیات دمکراتیک هر جامعه ای در هرجای جهان، نسبتی مستقیم با تعداد نهادهای پیوسته و درگیر مدنی همان جامعه دارد .

هرچه نهادهای مدنی در جامعه فزون تر، و پیوندهای آن نهادها محکم تر، دمکراسی عمیق تر است، و روندهای غالبآن جامعه قانونمندتر است. جامعه مدنی، جامعه ای درگیر مسایل مردمی خود، و جامعه ای قانون طلب است. اهمیتتقویت پیوندهای مدنی  دقیقا در چنین واقعیتی است. بویژه در دوران گذار، تعدد و فزونی نهادهای مدنی و پیوندهایمستحکم آنها، محافظان و نگهدارنده های آینده هر جامعه ای و همچنین گسترش دهندگان روندهای دمکراتیک آینده آن جامعه هستند . کار داوطلبانه کردن در حوزه های مورد علاقه یکی از شاخصه های مدنی بودن است. برای نمونه

جوانانی که از شهر خود به شهر دیگری برای ادامه تحصیل می روند، می توانند نهادهای مدنی شهر تحصیلی خود را بشناسند، در آنها درگیر شوند و آنها را به نهادهای شهر خود معرفی و متصل کنند.

من چنین گمان، فکر و داوری می کنم که هرچه پیوندها و ارتباطات در اعتراضات و جنبشهای مدنی گسترده تر و

محکم تر، نیروی تغییر و بهبود شرایط قوی تر است. از آن گذشته نقش دموکراتیک چنین جریاناتی بهم پیوند خورده و  پیوندزده، در آینده روشن کشور و در صیانت و گسترش حقوق مردمی بارزتر خواهد بود .

مبارزان خارج از کشور می بایست و می توانند حلقه ارتباطاتی و پیوندی همه جنبشها و اعتراضات )با حداقل ریسک های امنیتی برای مبارزان داخلی( باشند.

من چنین گمان، فکر و داوری می کنم که مبارزان شجاع داخل ایران، برحسب شرایط، راه حل های ویژه و بومی خود را در پیوند با دیگر مبارزان داخلی خواهند یافت و من به راه حل های از پیش آماده، کلی گویانه، عام و قالبی باور ندارم.

شرایط، و برآیند نیروهای بهم پیوند خورده، راه حل های مناسب برون رفت را خواهند یافت. مهم، پیوند و ارتباط نیروهای مبارز و متعهد داخل و خارج از کشور است.

من همواره آماده شنیدن پیشنهادات از کنشگران مدنی خارج از کشور، و دریافت راهکارهای بهینه برای ارتباطات افراد  پیشقراول مبارزات ،در جهت تقویت پیوندهای مدنی آن ها با دیگر مبارزان و کنشگران داخل کشور، هستم.

https://t.me/natureofscience

[1] Axis of Catastrophic Abject Wretchedness of the Rule of Jurisprudent’s Regime

[2] As Interdependent, Inter-related and Interconnected Characteristic Features of the Axis of Abject Wretchedness

[3] تعداد این افراد جنایت کار و خلاف کار از بدو انقلاب تا کنون از ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ نفر بیشتر نیست، و با انگل زاده ها و خودی های شان بیش از ۲۵۰۰۰ تا ۳۰۰۰۰ نفر نیستند که مسئول تصمیم گیری در تمامی جنایت ها و زیادت طلبی هاو خلاف های قانونی هستند.  این افراد بر اساس اینکه در کجای “هرم قدرت نظام  نکبت ولایت فقیه “هستند، بین ۱۰نفر تا ۵۰ نفر حقوق بگیر )مامور امنیتی، لباس شخصی، آدم کش، شکنجه گر، دزد و غیره( دارند. اگر میانگین ۳۰نفر “حقوق بگیر” را میانگینی مناسب بدانیم، می توان نتیجه گرفت که کلیت نظام ولایت فقیه زیر کنترل تعدادی بین۷۵۰۰۰۰ تا ۹۰۰۰۰۰ نفر قرار گرفته است.  اینها یک درصدی هستند، و ترس و سرکوب آنها نیز از آنجا سرچشمهمی گیرد که یک درصدی هستند، و آن حقیقت اقلیّت مطلق بودن خود را می دانند.  با ایجاد وبسایتی در خارج از کشورکه زیر کنترل نهادی جهانی و حقوق بشری باشد، مدارک و شواهد و اسناد )بر علیه آنها( می توانند جمع آوری شده به مراجع قضائی جهانی تحویل داده شوند .با شناسائی این جنایتکارها، محل سکونت و منزل آنها و ملک و املاک آنها نیز شناسائی خواهند شد و در اختیار عموم قرار خواهد گرفت. حسابهای بانکی و بنگاههای مالی آنها نیز شناسائی خواهندشد، و اگر مردم ما، چنین اسنادی را در مورد شاهرودی )پیش از مرگ وی( آماده کرده بودند، وی هرگز نمی توانست

[4] Explicit or Implicit

[5] بسیج، هم بمفهوم آماده کردن و به حرکت در آوردن لشوش و الواط، و همچنین به معنی سازماندهی و شکل دهی به  نهاد بسیج مد نظر می باشد

Mobilization, both as an institution and as a method of organizing mobs, ruffians and hooligans