موسی حاتمیان :
چند روزی از تظاهرات ایرانیان شریف استکهلم، که همزمان با صد و پنجاه شهر جهان، در همبستگی با جوانان کف خیابان، شعارهای انقلاب زن_زندگی_آزادی را تکرار می کردیم می گذرد، و تمایلی نداشتم که در میانه ی بحبوحه ی انقلاب، و آتش و خون خیابان های سراسر ایران، به این موضوع و یک فرقه ی ضد ملی بپردازم، تا اینکه امروز با دریافت فیلم های خاکسپاری نیکا شاکرمی، که پس از سوزاندن روسری در تظاهرات خیابانی ربوده و در زیر شکنجه های وحشیانه به قتل رسید، و اکنون در جشن تولد هفده سالگی اش در خرمآباد بخاک سپرده شد، و نیروهای امنیتی حکومت اسلامی با شلیک به مردم سوگوار، عموی او و تعدادی دیگر را مجروح کردند، از داغ نیکای نوجوان بخاک افتاده تاب نیاوردم، که چند کلامی برای حسن ختام با شما دوستان سابق بنویسم، تا اگر آخرین ذره های انسانی در شما زنده مانده باشد، تکانی خورده و برشورید!.
در مراسم مورد اشاره، بنا به تاکتیک جدید و دستورالعمل رهبری کل برای یکان های شورشی استکهلم و سراسر جهان!، تعدادی از هواداران سازمان بصورت نفوذی و ناشناس در تجمع ایرانیان وارد شده، و با فرمان هایی که از تلفن دریافت می کردند، تلاش داشتند که مانع تکرار شعارهای جوانان کف خیابان های ایران شده، و با ادعای رذیلانه ی اصلی نبودن شعار زن زندگی آزادی، می خواستند که شعارهای مندرس چهل ساله ی ولایت فقیه خودشان را تکرار کنند…و هنگامی که عموزاده ام به دوستش که این جماعت نفوذی را نمی شناخت، گفت که اینها جماعت مجاهدین هستند، یکی از بی چاک دهنانی که مانند پرنده ها و پرستوهای اطراف دادگاه نوری در آسمان استکهلم و آن حوالی همیشه می چرخید ، مانند زبانم لال بوری های نوری! باز هم افسار پاره کردند، ولی هنگامی که عموزاده محترمانه به ایشان گفت اگر زیپ را نکشید، الآن به مردم خواهم گفت که شما چه کسانی هستید، ترسیدند و دمشان را روی کولشان گذاشته و هوای آنجا را بیشتر آلوده نکردند.
سخنم با شما دوستان سابق که بسیاری از شما در آنجا هم محفل و هم نظرم بودید، این است که:
۱- همانطور که آنموقع با هم صحبت می کردیم، آیا شکی داشته و دارید، که نامه نگاری های رهبری عقیدتی شما، به رفسنجانی و رئیسی و دیگر قاتلان خبرگان، که بنا به تصریح خودش، برای کمک در عبور از بحران احتمال سرنگونی بود، تنها یک اشتباه سیاسی، یا ناشی از هویت واقعی ایشان برای حفظ نجات بیضه ی اسلام بود، که با سلام و الاحقر، واقعیت آغاز و پایان اندیشه ی ضد ملی رهبری عقیدتی را بارز می کرد. و مگر بسیاری از شماها همین تحلیل مرا در آنجا تأیید نمی کردید؟.
۲- اگر شما تمامی خیانت ها، تحلیل های ضد مردمی در مورد قیام هشتاد و هشت، از اشرف تا تهران، قتل عام مجاهدان در اشرف و لیبرتی، و ترک عراق به دستور مک کین و هر چه پیش و پس از اینها را نیز با هر توجیهی برای خود بسته بندی کرده اید، حالا که همان آرزوی قدیمی شما، و تمامی قتل عام شدگان و یارانمان از دههی شصت تاکنون برای سرنگونی و آزادی مردم و میهنمان توسط جوانان شجاع محقق شده است، چرا بخود نمی آیید، و بر آرامش مردابی خویش نمی شورید؟ و نمی پرسید که چرا حالا نباید در کنار جوانان و مردم میهنمان بایستیم؟
۳- چرا از رهبری عقیدتی نمی پرسید، که چرا مهر تابان محجبه ی شما را پنهان کرده است؟ و چرا از رییسجمهور خود خوانده تان نمی پرسید که آیا حاضر است، برای نجات مردم و میهن، در کنار دختران و زنان کف خیابان بایستد، و همان طوری که دستور خودسوزی دلخراش به ندا حسنی را صادر فرمودند، آیا دستور می دهند که زنان تشکیلات اشرف و اروپا و آمریکا به همراه خودش، روسری و پرچم سیاسی حکومت اسلامی خامنهای و اشغالگران را بسوزانند؟
۴- چرا از رهبری عقیدتی سوال نمی کنید، که طرح شعارهای انحرافی مانند نه شاه می خوایم نه رهبر، مرگ به هر ستمگر، در خدمت خامنهای و حفظ رژیم است؟ و به چه دلیل شما باید دقیقاً مانند چماقداران و چاقو کشان سعید قاسمی، شریعتمداری، عباسی، الله کرم، و دیگر عناصر نفوذی اطلاعات، به تظاهرات و تجمع ایرانیان نفوذ کرده و شعارهای جوانان انقلاب را منحرف کنید؟
۴- چرا از رهبری عقیدتی و مریم رجوی سوال نمی کنید، و نمی خواهید که نظرشان را بصورت اطلاعیه رسمی شورای ملی مقاومت، و حتی به اسم سخنگوی مجاهدین از نروژ!، در رابطه با گیس بران و روسری سوزان گردآفریدان شجاع ایرانزمین اعلام کنند؟
۵- آیا شما گمان می کنید که دستورالعمل های جدید رهبری عقیدتی شما، تاکتیکهای انقلاب نوین ایران است؟ که شما باید بصورت ناشناس در تظاهرات مردمی نفوذ کنید، تا مأموریت خود را به انجام برسانید؟ آیا نمی دانید که تاکتیک در خوانش اسلامی از خمینی تا خامنهای و رجوی، خدعه نام دارد، که بنا به سخن و سنت محمدی در جنگ خندق إنَّما الحَربُ خُدْعَةٌ ، فاصْنَعْ مـا تُريدُ(جنگ ما نیرنگ است، و هر کاری می خواهی و می توانی بکن!) و بقولی برای قتل وحشیانه ی کعب بن اشرف یهودی و آن نسل کشی آغازین بدستور محمد و توسط ولی نعمت همین خامنهایست، که رجوی کف کرده خطبه ی ضد انسانی و لبریز از توحش پنجاه و شش نهجالبلاغه را در نشست های جمعی ما می خواند، وَ لَقَدْ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) نَقْتُلُ آبَاءَنَا وَ أَبْنَاءَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ أَعْمَامَنَا، مَا يَزِيدُنَا ذَلِكَ إِلَّا إِيمَاناً وَ تَسْلِيماً…و از مادران و پدران و برادران و خواهران می خواست، که به یکدیگر و به کودک سربازان میلیشا تهاجم کنند، تا رضایت رهبری عقیدتی را جلب کنند، آیا اینها را فراموش کرده اید؟ آیا سخنان خامنهای جلاد برای تنبیه دانش آموزان قیام با این اندیشه ی رهبری عقیدتی شما منافاتی دارد؟
۷- براستی از خود سوال نمی کنید، که چرا پس از آن موضعگیری شدیدم نسبت به رجوی خائن در رابطه با تصمیمش برای به کشتن دادن افراد باقیمانده در اشرف و خروجم از کمپ لیبرتی، چرا با یک نشست کوتاه موجب خنده ی خودتان! بلافاصله تشکیلاتی به دروغ شما را مطلع کردند، که موسی یک هفته بعد به کمک خودشان و عموزاده هایم به سوئد منتقل شده ام! تا کسی سوالی نکند، و موضوع به فراموشی سپرده شود، و چرا بر خلاف معمول تاکنون هیچ واکنشی در مقابل دهها مقاله ی افشاگرانه ام نداشته اند؟ آیا فکر نمی کنید که رهبری شما می دانستند من چه اطلاعات و توانی دارم، و چه بلایی می توانستم بر سر امام زمان مخفی بزدل شما بیاورم… که تنها بدلیل مرزبندیهای عمیق با حکومت اسلامی اشغالگران، و رود خون فی مابین دشمن و مردمان، از توانایی خویش صرفنظر کرده و بر خلاف سنت اسلامی محمدی ایشان مقابله به مثل نکردم، تا این روز بزرگ انقلاب فرا برسد، و اگر شک دارید می توانید از خودشان بپرسید، زیرا که هم رهبری عقیدتی شما و هم زوجه ی محجبه ی در پستوی کنونی ایشان، خوب خوب خوب می دانند که چه می گویم!.
۷- در حالیکه ساعتی پیش، دادگاه بلژیکی موانع قانونی استرداد اسدالله اسدی را رفع کرد https://ir.voanews.com/a/
تا مماشات گران با بی شرمی غیر قابل توصیف شان، مژدگانی کشتار جوانان انقلاب ایران را به حکومت اسلامی قاتلان بدهند، آیا از خود نمی پرسید، که آن سه یار دبستانی(نعامی، سعدونی و عارفانی) چرا و چگونه یار غار همسر سابق رییسجمهور شما و بیشتر از بسیاری از شما محرم در اُوِرسوراوازی بودند، که شما در حسرت یکبار حضور در آنجا یکی یکی با درشکه ی مرگ تشییع می شوید، و سالیان در نشست های عملیات جاری می بایستی کمبودها و حفره های ایدئولوژیک و فاصله ی خودتان با این سه یار دبستانی وصل و ذوب شده در مریم رهایی را می خواندید، و بر خود تیغ می کشیدید، و چرا رهبری عقیدتی شما، آنچنان با ذوالفقار علی از رو بسته، و گذاشتن شعارهای ضد دادخواهی در دهان شما زنجیریان دهان بسته، تلاش داشت که حمید نوری نیز مانند اسدی به بیت ولایت برگردانده شود؟
۶- اگر چه می دانم و می دانید، که تا خرخره متناقض بوده و هستید، پس بعنوان آخرین یادآوری، از خودتان یا رهبری، سوال کنید، مگر ژینای ایرانیان که جرقه ی انقلاب شکوهمند زن_زندگی_آزادی را زده و نماد ملی جاودانه گشته است، برای همین روسری لعنتی، و پرچم سیاسی حکومت اسلامی خامنهای و رجوی کشته نشده است؟ مگر حدیث ها بر خاک نیفتاده اند؟ مگر نیکا شاکرمی بعد از روسری سوزان کشته نشده است؟ پس بی شرم ها چرا بخود نمی آیید؟ و چرا سرنوشت خودتان را با سرنوشت رژیم و رجوی همدست خامنهای جلاد گره زده اید؟