
دکتر ضیا صدرالاشرافی :
دعوائی که اززمان محمدرضا شاه، با اعراب، برسرنام وتنها نام خلیج فارس یاخلیج
عربی راه افتاده، دودِ آن به چشم دوطرف رفته، وگرمای آن به بیگانگان استعمارگر رسیده و میرسد.
یک توضیح علمی وحقوقی (غیرایدئولژیک) همچون مقدمه لازم بنظرمیرسد
بنا به کنوانسیونِ ملل متحد، دربارۀ حقوق دریاها
(United Nations Convention on the Law of the Sea) به انگلیسی:
که یک معاهدۀ بینالمللی است و در ( ۱۰ دسامبر ۱۹۸۲ ) در سومین کنفرانس سازمان ملل متحد دربارۀ ” حقوق دریاها ” درشهر “مونتگوبی” کشور “جامائیکا ” به امضاء رسید.
ایران، همانند کشورهای عربی ساحل خلیج فارس، جزوِامضاء کنندگان آن استو
این قراردادِ بینالمللی، منبع اصلیِ”حقوق دریاها” است وبه «قانون اساسی دریاها»
معروف است.
بنا به کنوانسیونِ « قانون اساسی دریاها »، مناطقی همچون آبهایِ سرزمینی: (۱۲مایلِ دریایی یا ۲۲ کیلومترازساحل) را برسمیِت می شناسد. درنتیجه ایران و کشورهای عربی کنارۀ خلیج فارس، تنها بر(۱۲مایل دریایی یا ۲۲ کیلومترازساحل) ازساحل خود مالک اند، وبقیه، دریای آزاد، یعنی (جزوآب های بین المللی) است.
درمورد تنگه ها نیزچنین است. باریک ترین بخش تنگۀ هرمز۲۱مایل دریایی (۳۹ کیلومتر) عرض دارد. این بخش به دوقسمت تقسیم میشود. ازساحل ایران تا (۱۰٫۵) مایل، جزء آبهای سرزمینی ایران بوده، و(۱۰٫۵) مایلِ باقی مانده، جزء آبهای سرزمینی عمان محسوب میشود. همۀ کشتیهای عبوری، باید ازآبهای سرزمینی ایران یا عمان عبورکنند و وارد خلیج فارس، یا دریای عمان شوند.
به این سبب نوشتم که دو طرفِ(ایران وکشورهای عربی همجواریا دور) برسر “نام” باهم می جنگند ونه منافع ملی واقعی شان.
ارتشبد فریدون جم، درمهاجرت، این حقیقت را درمقاله ای چنین عنوان کرد: “خلیج فارس یا خلیج امریکائی” ودرآن اشاره کرد که با توجه به حضورارتش امریکا در کشورهای عربیِ ساحل جنوبی خلیج فارس، ومنافعی که ازآن با متحدین غربی اش میبرد، دعوای عرب ها با ایران برسرلفظ است، نام واقعی آن خلیج امریکائی است!
< :نه خلیج فارس است ونه خلیج عربی است< درسایت(بی بی سی) اخیراً مطلبی به این عنوان مینویسد<https://www.bbc.com/persian/articles/c4g6zl12644oنامگذاری جنجالی ترامپ: از خلیج مکزیک تا خلیج فارس< ودرسایت رادیو بین المللی فرانسه (اِر.اِف.ای: زیرنویس *) هم نوشتند که:
دومقام آمریکایی اعلام کردند که رئیس جمهور ترامپ قصد دارد تا درجریان سفر هفتۀ آیندۀ خود به عربستان سعودی، اعلام کند که ازاین پس، آمریکا، خلیج فارس را«خلیج عربی» یا «خلیج عربستان» خواهد نامید. این دومقام آمریکایی که نخواستند نامشان فاش شود، درگفتگویی با خبرگزاری آسوشیتدپرس این مساله را فاش کردند.
: حال به جنبۀ تاریخی آن می پردازم
نام سرزمین ها همانندِ نام دریاها، کوه ها ورودها و… درعصرِسنت، دراثرِمهاجرت واسکانِ مردمان، تغییرمی یافت. درقرن بیستم، دولت های عقب مانده ونژاد پرست، بجای دموکراسی:(آزادی وبرابری وسکولاریسم)، بنام ناسیونالیسم (درمعنای وطن پرستی درکنارخدا پرستی / ونه میهن دوستی)، به یکسان سازی زبانی و ایدئولژیک وحالادینی پرداختند ومیپردازندوضمن آن، نام های ایالات(استان ها)، شهرها، کوچه -ها، دریاها، رودها وکوه ها و… را بمیل خود، درادارۀ ثبت اسناد واملاک شان تغییر دادند.
خلیج فارس کنونی، نام اولش را، اولین بنیان گذاران تمدن بشری یعنی سومریانِ التصاقی زبان:(مانند زبانهای فنلاندی ومجاری وترکی وکره ای و…) گذاشتند و دراولین نوشتۀ راجع به(مسئلۀ مرگ وامید زندگی جاوید یافتن)، درداستان مشهور “گیل- گمش”، او، نوح سومری:”اوتانابیشتم” و زن اش، را درکناردریا (خلیج فارس کنونی) می یابد…
سومریان خودرا(سیاه سران:اوگ- ساگ- گیگ- گا) وسرزمین خودرا:(کی-اِن- گیر :بمعنای مکانِ نجیب ها واربابان:آزادان) می نامیدند. خلیج فارس را هم (که تا تنگۀ هرمزمی شناختند) درانتساب بخود، دریای (کی-اِن- گیر) یا (دریای نجیب زادگان) نام گذاری کرده بودند.
بعضی محققین با توجه به اینکه زبان سومری را بسبب مشابهتِ لغات وشباهت گرامری (“پروتو ترک”: ترکی اولیه وآغازین) هم نامیده اند، (کی-اِن- گیر) را با ایل (کنگر) مترادف دانسته اند.
بعدازسومریان که اولین شهروتمدن تاریخ بشری یعنی شهر”اور” را درجنوب دجله (عراق کنونی) درچهارهزارپیش ازمیلاد(شش هزارسال پیش) بوجود آوردند و نام دریایِ (کی-اِن- گیر) به آن داده بودند، اقوام التصاقی زبانِ ایلامی که به یاری سومریان دومین تمدن تاریخ رادرشهر”شوش” ازبهم چسباندن چهاردهکده درسه هزارودویست قبل ازمیلاد(پنج هزارودویست سال پیش) بوجودآوردند، آن دریا(خلیج فارس کنونی) را بدلیل وجود بندرِ”لی-یان:لیان”، “دریای لیان” می نامیدند که امروز بوشهرش مینامیم. درزمان سومروایلام وبعدها درعهدِهخامنشی نیزمفاهیم(خلیج، دریاچه واقیانوس) وجود نداشت، همه را ” دریا ” مینامیدند.
درزبان ایلامی” پارسه “، ومخفف آن”پارس” که مُعَرَبَش “فارس” است، بمعنای “کناره وکنار” میباشد که برای نامیدن استان فارس کنونی بکارمیرفت. درنقشۀ بیستِ کتابِ:”ایران ازآغازتااسلام” نوشتۀ رومان گریشمن، ترجمۀ محمد معین، به سه نام “پارس” قبل ازورود ده ایل برهبری پازارگادها(هخامنشی ها) درمعنای مرزو کنارۀ ایلام وآسوربرمی خوریم:
اول:”پارسه” که ایالت یا استان فارس کنونی را با بخشی ازخوزستان وکرمان، شامل میشود. بدلیل اینکه دربخش جنوبی اش، درکناردریا (خلیج فارس کنونی) قرارگرفته بود “پارسه” بمعنای” کناره و کنار(دریا)” نامیده می شد.
دوم: ” پارسو- ماش” (مسجد سلیمان کنونی) و
سوم: “پارسووا” درمرزامپراتوری آسور.
پس ازفتح مصربوسیلۀ کمبوجیه (۵۳۰ تا ۵۲۲ ق.م) که گاو مقدس”آپیس” را کشت! داریوش پس ازگرفتن سلطنت، به راهبانِ مصری پول داد تا گاوِ”آپیس” دیگری تهیه کنند ودرمقابل، چنانکه درکتیبه ای به خط وزبان مصرنوشته: کانال ناتمام فرعون نخو(ی) دوم(۵۹۵-۶۱۰ق.م) که درسال(۶۰۰ ق.م) ازرود نیل به دریای سرخ کنونی (خلیج عربی سابق) را، تمام کرد و” بیست وسه کشتی، خزاین مصررا به “دریائی که ازپارسه”( دریائی که به پارسه) می رود، بردند.
ده ایل پارس که در(۸۴۳ ق.م) بنوشتۀ سلمانصرسوم پادشاه آشور، از(اِستِپ های): مرغزاران روسیه واُکراین، وازطریق قفقاز وجمهوری آذربایجان کنونی وارد “آستارا”ی کنونی شدند وبعدبه جنوب(قلمروایلام) رفتند. دراستان خوزستان تاکرمان بخصوص استان ایلامیِ “پارسه” ساکن شدند، شش ایل بعدازاسکان دردهات، نام سرزمین(پارسه/پارس) ایلامی را هم برعنوانهای ایلی خود، ازداریوش اول ببعد افزودند. زبان آن ده ایل، بنا به محل زیست شان طبعاً به اسلاوی قدیمی:(اولد اسلاو) نزدیک است: مذکرو مؤنث وخنثی دارد وضمیرها هم صرف میشوند. جزو زبانهای تحلیلی:(سانسکریت، یونانی، لاتین، آلمانی، اسلاوی، فارسی، آلبانی و…) است، اما ربطی ارگانیک، به فارسیِ دری که زبان مهاجردیوانی وادبی ازبلخ وسمرقند وشرق خراسان قدیم به ایران کنونی است ندارد، یعنی فارسی دری، ازآن ناشی نشده است.
برای شجره سازی به زبان فارسیِ دری، دردوران پهلوی، زبان هخامنشی ها را “پارسی باستان”(همچون پدربزرگ زبان فارسی)، وزبان پهلوی(اشکانی وساسانی) را”پارسی میانه”(همانندپدرزبان فارسی) نامیدند تاپان فارسیسم ریشه داربنظربرسد.
بنوشتۀ هرودوت، ازده ایل پارس، درزمان تأسیسِ امپراتوری در(۵۵۰ ق.م) بوسیلۀ کوروش دوم، شش ایل(قبیله) دِه- نشین بودند وچهارایل، هنوزکوچروی میکردند. با تأسیس دولت،بخشی ازآنها،درشهرهای ایلامی(انزان وشوش و..)به ادارۀ امپراتوری پرداختند وشهرنشین شدند. نام آن ده ایل، بقرارزیراست:
۱-پازارگادها، که هخامنشی ها طایفه حاکم آن ایل بودند.۲- مارافی ها.۳- ماسپی ها. ۴- یاتی سخوری ها یا پانتالی ها. ۵- دروسی ها. ۶- گرمانی ها(احتمالاً نام ایالت یا استان کرمان ازآنها باقی مانده است). نام چهارقبیلۀ کوچروچنین است: ۷- دائن ها. ۸- مردها. ۹- دروپیک ها. ۱۰- ساگارتی ها.
چنانکه می بینیم نام “پارس” که بعداًبهمۀ آنها، درانتساب به سرزمین”پارسۀ” ایلامی افزوده شده است دراین نام ها وجود ندارد.
بعدازهفت سال ازآمدن قبایل دهگانۀ فوق، که درنسبت به سرزمینِ “پارسه” ی ایلامی “پارس” نامیده شدند، درسال(۸۳۶ق.م) ازهمان مسیرقفقاز، بنوشتۀ همان امپراتور آسور، چهارقبیلۀ مادهم آمدند و درسرزمین”آمادای”(همدان) یعنی “سرزمین میانه” (دربرابرسرزمین کناره یا “پارسه”) ساکن شدند. آن چهارایل عبارتند از: ۱- پاره -تاکنوی.۲- استروخاتس.۳- بوسائی.۴- آری زانتویی. آنها بادوقوم التصاقی زبان “بودی اوی”ها و”مُغ”ها، کنفدراسیون ودولت ماد را در(۷۱۵ ق.م) تشکیل دادند. عمر سلطنت مستقل ماد شصت وچهارسال بود (۵۵۰- ۶۱۴ ق.م)، بسبب کوتاه بودن عمر سلطنت، هیچ نوشته واثرکتبی ازآنها باقی نمانده است:(کتاب درتاریکی هزاره ها، ایرج اسکندری، صفحۀ (۱۲۳) که آنرا ویراستاری کرده ام.(قابل دانلود کردن است).
که ” Narmarratu آسوریها، این دریا را درکتیبه های خود به نام “نارماراتو”:”
به معنی رود تلخ است یاد کرده اند واین بعد ازنام های سومری وایلامی کهنه ترین نامی است که ازخلیج فارس به جای مانده است. شاید این نام ازاکّدی(۲۴۰۰ق.م) به آسوربه ارث رسیده است. بابل وآسود از اکّد منشعب شدند.
چون یونانی ها، باهخامنشی ها درگیرجنگ های متعدد بودند:(ماراتون، سالامین و پلاته) وآنها را شکست دادند، هخامنشی ها را با عنوان سرزمینی شان بجای”پارس” با تلفظ یونانی “پِرس” نامیدند. صرفنظرازاسطورۀ “پرسئوس” پسر”زئوس و دانائه” دراساطیرشان که تشابهی با نام “پِرس” دارد، بی آنکه ارتباطی به آن داشته باشد.
آریانوس،مورخ یونانی(سدهٔ دوم میلادی)،ازخلیج فارس باعنوان«پِرسیکون کُلپوس»
(Persikon Kolpos)
یاد کرده است که دقیقاً به معنای «خلیج فارس» استکورتیوس روفوس، مورخ نامی لاتین، درکتاب خود دربارهٔ تاریخ اسکندر، با عنوان
ازآن نام برده است که”آبهای پارس”(Aquarum Persico) «آکواروم پِرسیکو»
معنی می دهد.
ابوالقاسم محمد بن حوقل بغدادی فصلی ازکتاب “صوره الارض” را که در(سال ۳۶۷ هجری) به پایان رسانیده به “بحرفارس” اختصاص میدهد. جغرافیدان مسلمان ابن خرداد(طبرستانی: که رضا شاه به مازنداران تغییرداد)، و یکی ازنویسندگان متن جغرافیایی به زبان عربی با عنوان « المسالک و الممالک » است، این پهنهٔ آبی را «بحرفارس» (دریای فارس) نامیده است. هنوزنام “خلیج” وجود ندارد، ودریا (بحر) مینامد.
اما خلیج عربی کجا است؟
قبل ازکندن کانال سوئزکه درسال (۱۸۶۹) دریای سرخ یا بقول قدما “بحرقلزوم” یک خلیج بود ودرمجاورتِ بزرگش باعربستان، درتمام نقشه های جغرافیائی کشور -های اروپائی:(پرتقال، اسپانیا، فرانسه، انگلیس، آلمان وهلند و…) سینوس عربی-کوس به لاتین یعنی”خلیج عربی”،درکنار“سینوس پرسیکوس”یعنی”خلیج فارس” نام داشت. زنده یادسرلشکرمحمود کی کلکسیونی ازآن نقشه ها را درپاریس به نمایش گذاشت.
بنابراین”خلیج عربی” درکنار”خلیج فارس” تا قرن نوزدهم (۱۸۶۹) وجود داشت. ازوقتی، “خلیج عربی” مبدل به دریای سرخ شد(درکناردریای سفید یعنی مدیترانه و دریای سیاه).
زمینۀ این ادعا را دولت انگلیس درسال(۱۲۱۹ خورشیدی/ ۱۸۴۰م) ، نام دریای بریتانیا را برای خلیج فارس بکاربردند، اما این نام پذیرشی نیافت وآنرا رها نمودند.
پس ازملی شدن نفت ایران وخلع یَد، ازشرکتهای انگلیسی وقطع روابط ایران و انگلیس، درعکس العمل به آن، ابتدا نمایندۀ سیاسی انگلیسی مقیم بحرین، ازسال (۱۹۵۰ م./ ۱۳۲۹) عبارت ساحلِ عربی را برای منطقهٔ جغرافیایی بخش جنوبی خلیج فارس که متعلق به عربهای تحتالحمایۀ انگلیس بود مرسوم ساخت و سپس به مرورکلمه “خلیج عربی” را جایگزین آن ساخت وسپس این نام را به کل خلیج فارس تعمیم داد.
جمال عبدالناصردرسالهای(۱۳۳۹و۱۳۴۰) با شاه درگیرشد و درمساله پان عربیسم این موضوع را مطرح کرد، رسانه انگلیسی (بی.بی.سی) به این اختلاف با انتشارآن دامن زد.
چنانکه اشاره شد اصطلاح«خلیج عربی» دردوره تحت قیمومت شیخ نشینهای خلیج فارس، توسط کارگزاران انگلیس ومخصوصاً ازطرف یکی ازنمایندگان سیاسی انگلیس مقیم درخلیج فارس به نام “رودریک اوون” درکتابی به نام “حباب های طلایی درخلیج عربی” در(سال ۱۹۵۸) نوشت که:«من درتمام کتب ونقشههای جغرافیایی نامی غیرازخلیج فارس ندیده بودم ولی درچندسال اقامت درسواحل خلیج فارس (بحرین) متوجه شدم که ساکنان ساحل عرب هستند، بنابراین ادب حکم میکند که این خلیج را عربی بنامیم».
البته تا اوایل دهۀ ( ۱۹۶۰ ) دربارۀ نام خلیج فارس بحث وجدل جدی درمیان اهل تحقیق نبود. درتمام منابع اروپایی وآسیایی وامریکایی، دانشنامهها ونقشه های جغرافیایی این کشورها، ازخلیج فارس یاد شده است.
“خلیج” بجای “خلیج فارس” و “خلیج عربی”: یاسرعرفات نیزدر بازدید ازایران درآغازانقلاب بهمن(۱۳۵۷)، بهمراه ابراهیم یزدی(وزیرخارجه)، چون به جنوب و آبادان رفت، بنظرخود برای راضی کردن دوطرف ازواژۀ تنها “خلیج” استفاده کرد که باعث اعتراض شدید بعضی ازایرانیان شد.
دعوای لفظی برسرخلیج فارس وخلیج عربی تنها بنفع استعماراست، دررجوع به تاریخ، نام آن خلیج فارس است که درکنارخلیج عربی(دریای احمرکنونی) قرارداشت وبقول ارتشبد فریدون جم، درواقع، بنا به کشوربهرمند ازمنافع آن، نام واقعی اش “خلیج امریکائی” و”غربی” است.
با توجه به واقعیت: یعنی” قانون اساسی دریاها”، مالکیت هرکشورتا بیست ودو کیلومتردرساحل آن است! ونیزبا درنظرگرفتن جنبۀ تاریخی نام آن(خلیج فارس)، ازجنگ لفظی و تصورمالکیت کل آن، آنهم تنها با نامش، باید اجتناب نمود.
با اتحاد کشورهای ساحلی آن، میتوان به این دعوای اسمی نکتۀ پایان گذاشت، وعقل ومنطق را، همراه با انسانیت وشرافت، راهنمای خود قرارداد، تا دردوستی با همدیگر، آلت فعل دیگران قرارنگرفت وازمنافع واقعی آن باهم بهره مند شد.
هشتم آوریل 2025 / ۱۹ فروردین ۱۴۰۴
=============================