آریو مانیا :
خوزستان نه تنها بیشترین منابع نفتی سرزمین ما را داراست که روزگاری نیز جلگه ای پر آب بود و یکی از پربارترین زمینهای کشاورزی ایران را داشت و از همین رو هوای پاک و از پس روزهای گرم تابستانی شبهای خنک و دلپذیری داشت که هر شب آن در کنار رود کارون خاطره ای بجای میگذاشت که برای همه عمر به خوشی بیاد میماند. اما اکنون دیگر از آن شکوه علفزارها، گندم زارها، نخلها، شارستانها و طراوت گلهای نرگسش تنها خاکی و خارستانی و ریزگردهائی که هر روز به آرامی مردم نازنیش را در برابر چشمان ما می کشد، بجای مانده است.
خوزستان همزمان خانه خوزیان و از باستانی ترین و آبادترین استانهای سرزمین ما، بسیار پیش از کوچ آریائی ها به ایران بوده است. هم تختگاه شاهان عیلامی و هم سپس تختگاه شاهان هخامنشی برای سده ها بوده است.
کهگیلویه کمی دورتر از جلگه خوزستان در میان و دامنه های رشته کوهای زاگرسِ جنوبِ باختری بنام ًِخومی ً و در شمال باختری استان فارس قرار دارد . بزرگ ترین میدان نفتی آن در شهرستانِ گچساران است که دارای دومین منابع نفتی و گاز سرزمین ما پس از خوزستان است.
کهگیلویه اما هنوز از بخشش پر مهر و بیدریغ دنای همواره برف پوشش، بلندترین قله زاگرس، یکی از پر آب ترین استانهای ایران است و کشاورزی آبی و باغهای انگور و انارش در یاسوج و سی سخت چشمها را از دور می نوازند و در هر بهار و تا دیری از تابستان بوی ً چویل ً از گیاهان رستنی وحشی زاگرسی، آدمی را مست می کند. در همین استان دربند تاریخی پارس قرار دارد که آریو برزن و خواهرش یوتاب، سپهبدانِ کندآور ایرانی و نیروهای اندکشان، در برابر نیروهای اسکندر گجسته تا پای جان ایستادگی کردند و همه مردم لُرِ استان تا امروز همچنان آنها را با سپاس در دلهایشان و با غرور بیاد می آورند.
خوزستان و کهگیلویه نزدیک به بیش از یک سده، ثروت به همه دولت های نفت فروش ایران، از خاندانهای پهلوی تا خمینی و خامنه ای داده اند و خودشان از استانهای کم تر پیشرفته ایران هستند. با شرمساری!
دولتهای ایران از فروش نفت، ثروتی بدست می آوردند و بخشی از آنرا پشتوانه بودجه های دولتها می کردند و باقی هم از آن ساقی بود و پیرامونیان او و به مردم ایران هم از آن ثروتِ هنگفت پشیزی نمی دادند.
در دوران خاندان پهلوی، کارکنان شرکت ملی نفت کمی و ارتشیان بسیاری از آن برخوردار می شدند و در دوران خاندانهای خمینی و خامنه ای، پاسداران و روحانیان و سپس دیگر رانتخواران از آن برخوردار شدند و باز هم به ملت ایران از آن ثروتی که پدران و مادرانشان ملی کرده بودند چیزی داده نشد حتا به نفتگران که همه آنها در همین دو استان زندگی و کار می کنند.
داستان این همه بیداد کی پایان می پذیرد؟ کی مردم ما از تاریخ و جغرافیا و ادبیات این سرزمین اهورائی و باستانی و مردمان گوناگون آن آگاه خواهند شد؟ نمیدانم …..اما اینرا بدرستی می دانم که بدون این آگاهی، هرگز بیداد از این سرزمین رخت بر نخواهد بست.
استکهلم – ۱۳ فوریه ۲۰۱۸