خيانت روحاني ( فريدون) به مردم ایران از زبان یک آشنا!

عباس رحمتی

وقتي به افرادي مثل صادق زيباكلام مثل گذشته ديگر به لاتاالات  بالاییها هم باور ندارد تماشايي است ! اخيرا صادق زيبا كلام استاد بر گزیده ، تا بن دندان مسلح به شعار هاي سبز و بنفش، ديگر چون گذشته  شعارهاي گذشته اش را تكرار نمي كند.  و امیدش از اصلاح کشور بریده شده است .او چندي پيش كفته بود: روحاني اميد راي دهندگان را دود كرد( نابود) ، در ادامه حرفهاي ديگري هم زده بود؛صادق زیباکلام فعال سیاسی  كه خود را دوست و برادر  اصلاح‌طلب ميداند، بك جور روحاني را لآل معروفي كرد چون كسي كه  حدود بيست ماه يك جمله در باره مشكلات نگويند، مي توان او را لآل و حتا كَر هم دانست.كسي كه رئيس دولت کلیداران باشد اين مدت را حرف نزد سقوط آزاد كرده است، ولي چشم بعضي ها كور است كه اين سقوط را ببيند، بقيه ماجرا را از زبان خود استاد مبارز وچریک ضد مردمی كه  روزي مي خواست برعليه مردم و به دفاع از جمهوري اسلامي اسلحه بكشد بخوانيد . زيباكلام در گفتگو با آفتاب یزد با اشاره به اینکه روحانی در دور دوم ریاست جمهوری اش ظرف ١٩ماه گذشته حتی یک جمله هم درباره مشکلات واقعی کشور صحبت نکرده است، گفت: در واقع این نگاه که مردم را به آسانی و با سخنان زیبا می‌توان سرگرم کرد و از واقعیت‌ها و مشکلات اصلی کشور سخنی نگفت، برای روحانی جا افتاده است.او تاکید کرد: یقینا روحانی می‌داند که حدود ٨٠ درصد آن (یعنی ) ٢٤ میلیون رای را از دست داده است. به راستی این یک پدیده قابل ملاحظه‌ای است؛ فردی که ٢٤ میلیون رای کسب کرد ظرف یکسال سقوط آزاد کرد! اساسا این افراد امروز پشیمان هستند. ظرف یکسال گذشته مراسمی‌نبوده که من در آن حضور پیدا نکرده باشم و با سیلی از انتقاد و حمله و هتاکی روبرو نشده باشم که چرا شما اصرار کردید در انتخابات به روحانی رای بدهیم. این فعال سیاسی اصلاح‌طلب اذعان کرد، بعید به نظر می‌رسد که روحانی و مشاوران او این مسائل را ندانند. به طور یقین آنها می‌دانند که چه بلایی بر سر ٢٤ میلیون رای آوردند. ممکن است روحانی پیش خودش بگوید من که دیگر در انتخابات شرکت نمی‌کنم و دیگر نیازی به رای ندارم. اما رئیس جمهور متوجه نیست که اگر خودش به آن ٢٤ میلیون رای نیاز ندارد اما آن عقبه ٢٤ میلیون رای اعم از اصلاح‌طلب، اعتدالگرا، نخبگان و روشنفکران که صادقانه به پای صندوق‌های رای آمدند و برای رئیس جمهور از این شهر به آن شهر سفر و کمپین ایجاد کردند، روحانی با وعده‌ها و سخنان ناامیدکننده‌اش این آرا را نابود کرده است.به جناب استاد بايدگفت ؛ روحاني آراء را نابود كرد و خامنه اي كه شما حرفي از او نمي زنيد با كمك يكديگر ايران را در لبه پرتگاه قرار داده اند یعنی ایران را در مسیر نابودی قرار داده اند. ولي بعضي ها مثل اين استاد خودشان را به کوچه علی چپ زده و حتا براي حفظ نظام فاشیستی مذهبی اشان با مردم بجنگند!جناب استاد و استمرار خواه نظام در حال فروپاشی است  تا توان دارید از فروپاشی ایران جلوگیری کنید.

نظام در حال فرو پاشي است اما…

در كشوري كه ارزش پولش لخظه به لحظه تغيير مي كند و در كشوري كه دولت خود قيمت دلار را براي پر كردن خزانه اش بالا مي برد و هر زمان كه دلش خواست پول چاپ مي كند آيا ثباتي براي اقتصاد كشور باقي مُي ماند؟

در كشوري كه به دولتش اعتمادي نيست و مردم ريال خود را به دلار و يا طلا تبديل مي كنند و يا  سرمایه های کشور را از ایران به بانکهای اروپا و آسیا و استرالیا و… سرازیر می کنند پایه های رژیم ایران را لرزانتر می کند. از اينكه وقتي در ذهن مردم ، دولت يعني دزد و غارتگر  تداعي ميشود باید امیدوار بود. با چنین تصوری  آيا بازهم اعتمادي به اين دولت باقي خواهد ماند؟ آيا پولي در بانكهاي كشور باقي خواند ماند ؟ آيا اين دولت در حال فرو پاشي نيست؟ فراموش نکنیم  بر خلاف نظرات خمینی اقتصاد مال خر نیست اقتصاد پایه های یک نظام است.

آيا دلبستگي به اين دولت و كل رژيم وجود دارد؟ آيا  دیگر اعتمادي به اين دولت  بنفش شیاد وجود دارد؟ در واقع اين رژيم ف مذهبی  سالهاست كه  اعتماد خود را در میان مردم دست داده است. مردم در  جمهوري اسلامي هرگز جايگاهي ندارند، خامنه ای در سخنرانی اخیر در استادیوم صد هزار نفری ایران را متعلق به بسیجی دانست، این یعنی اینکه ، نظام فاشيستي مذهبي به نیروی نظامی متکی است و تمامي كارهاي خود را با فشار و سركوب به جلو مي برد.مردم هم اعتمادی به چنین نظامی ندارند زیرا  اعتماد ، عنصري چسبنده  براي هر دولت و يا نظام مردمي است كه فعلا در جامعه ما وجود ندارد. «فرانسیس فوکویاما» مهمترین عنصر سرمایه اجتماعی را اعتماد می‌داند موضوعی که در حال حاضر در کشورمان ایران وجود ندارند.

بی اعتمادی مردم پایان دیکتاتوری است

بي اعتمادي در جامعه فرار از مسئوليت هاي اجتماعي ، ناهنجاري هاي خانوادگي ، اعتياد و فقر و حتا خودكشي در اقشار مختلف مردم را به بار مياورد. جامعه شناسان معتقدند وقتي اعتماد  در جامعه پايين باشد همه چيز را تحت تأثير قرار مي دهد. لازم به ياد آوري است،بي اعتمادي را دولتها در جامعه بوجود مياورند كه آسيبهاي اجتماعي عميقي را بدنبال دارد.  مانند ،مسائل خانوادگي و آسيب هاي اجتماعي ديگر را افزايش مي يابد، مثلن طلاق و خودكشي و اعتياد تن فروشي و… بيشتر مي شود، بي اعتمادي كه دولت ايجادكرده است ، اقتصاد و سياست و مسايل فرهنگي را تخريب مي كند. در بحران سازي دلار دولت نقش كليدي اجرا كرد و براي نجات يك دولت (با اقتصاد وسياست)  ورشكسته دلار را بالا و بالاتر برد  تا به نقطه اي رساند كه جامعه حالت انفجاري به خود گرفته است و وقتي خزانه دولت را پر كرد رئيس دولت اعلام كرد اگر بخواهيم در فاصله يكی دو  هفته دلار را پايين مياوريم ! در همين رابطه آسيبهاي زيادي به مردم فقير و تهيدست خورد . در چنين شرايطي است كه مي بينيم ، سردمداران  رژيم فاشيستي مذهبي با وعده دادن هاي توخالي  و عمل نكردن به وعده ها يشان تخم بي اعتمادي را در جامعه مي پاشند. وقتي صندوقهاي مالي و قرض الحسنه و بانكها حتا بانک مركزي رژيم دزد و غارتگر و مركز  دزديهاي دولتي شده است ،مردم چگونه به چنين دولتي اعتماد كنند؟ هر كاري مي كنند با بي اعتمادي مردم روبرو ميشوند در چنين شرايطي كه اپوزيسيون داخلي قدرت سازماندهي ندارد مردم خود دست بكار ميشوند و در هر كجا كه مي توانند اعتراض مي كنند مالباختگان در مقابل بانكهاي مركزي وكاسپين و…، آموزگاران و كارگران كاميونداران و پرستاران و پزشكان هركدام براي حقوقهاي عقب افتاده و فقري كه درخانواده هايشان حاكم شده است به اعتصابات خود ادامه ميدهند تا  به جهانيان نشان دهند در ايران چه خبر است. رژيم فاشيستي مذهبي و دولت بي اعتماد روحاني تنها راه حل را نه در بهبود وضعيت اقتصادي مردم  كه در سركوب و زندان و شكنجه و اعدام ميداند . در چنين شرايط سركوب و اختناق و با تجربه هاي خونين گذشته  ، تنها دولت مردم فريب را با اعتصابات  گسترده مي توان از پاي در آورد . خوشبختانه اعتصابات روزبروز گسترده ميشود و مردم منتظر اعتصابات شركت نفت هستند زيرا كه نبض اقتصادي رژيم در نفت و گاز است و شور بختانه  اروپاييها هم به اين طلاي چشم دوخته اند ، آمريكايي ها هم بدنبال منافع بيشتر خود هستند و اين مردم ايرانند كه با حضور میلیونی  در ميدانهای شهر می توانند از اعتصابات حمايت كنند . اين مردم ايرانند كه با حضور خود در ميدانهاي شهر مي توانند كار رژيم را يكسره كنند. در اين ميان فقط  نيروهايي مي توانند براي مردم كار كنند كه در درون مردم و همراه آنها  پويايي و كارآمدي خود را نشان دهند تا ابتدا  اعتماد مردم را جلب كنند و با پتانسيل بالای خود ، پويايي را  به جامعه ايراني  باز گرداند.  فراموش نکنید خیانت روحانی و شکست اصلاح طلبان فقط با وابستگی به نظام نبود ،عدم همراهی با مردم، وضعیت  روحانی و اصلاح طلبان را عوض کرد و کفگیرشان به ته دیگ خورد و کارشان تمام شد ولی این موضوع را زیبا کلام هم  نفهمید!