داستان عشق و نفرت حکومت اسلامی و روسیه

 

احمد رأفت :

رابطهء حکومت اسلامی با روسیه داستان عشق و نفرت و یا همکاری و رقابت است. البته در این رابطه مسکو دست بالا را دارد و تهران اگرچه با متحدی گاهی با ارزش نرد عشق می‌بازد ولی در دست روسیه، بازیچه‌ای بیش نیست.

در حکومت اسلامی رابطه با روسیه راهبردی است و باید به آن از دید «نگاه به شرقِ» علی خامنه‌ای نگریست. علاقه‌ای یکطرفه که در بسیاری موارد، مانند نامه اخیر رهبر حکومت اسلامی به تزار مسکو، پاسخ مناسبی دریافت نمی‌کند. ولادیمیز پوتین حتا حاضر نشد پیام‌‌آور علی خامنه‌ای را به کاخ کرملین راه دهد.

برای علی خامنه‌ای اما روسیه بر خلاف چین، تنها یک شریک سیاسی- اقتصادی نیست بلکه رکن اصلی سیاست‌های ضدغربی و به ویژه آمریکاستیز رژیمی است که از 42 سال پیش بر ایران حکومت می‌کند. برعکس حکومت اسلامی، روسیه این رژیم را جز مهره‌ای بر صفحه شطرنج پیچیده‌ی روابط با غرب و آمریکا برای گسترش نفوذش در منطقه نمی‌بیند و روشن است که حاضر نیست منافع خود را در راه حفظ این نظام هزینه کند.

نامه علی خامنه‌ای خطاب به ولادیمیر پوتین، که پستچی اعزامی، محمدباقر قالیباف، نتوانست در دیداری حضوری به دست گیرنده برساند، عرض ارادتی بیش به تزار کرملین نبود. در این نامه، بنا بر آنچه در پایگاه اینترنتی رهبر حکومت اسلامی آمده است، علی خامنه‌ای به ولادیمیر پوتین اطمینان می‌دهد که هرگز به او خیانت نخواهد کرد و اگر هم با دولت جدید آمریکا به توافقی دست یابد، نگاه راهبردی او همیشه به سمت مسکو خواهد بود. علی خامنه‌ای در این نامه فدایت شوم خطاب به تزار مسکو از جمله می‌نویسد: «تحولات کاخ سفید رابطه راهبردی ما [با روسیه] را نمی‌تواند تحث تاثیر قرار دهد.»

نگاه روسیه به حکومت اسلامی ولی کاملا متفاوت است و مناسبات با تهران برای مسکو نه تنها راهبردی نیست بلکه فقط موضعی و با محدویت زمانی و مکانی است. این نگاه  را روسیه در این سال‌ها در موارد بسیاری چون دریای کاسپین (مازندران، خزر)، منطقه قفقاز و به ویژه سوریه به روشنی نشان داده است.

نگاه روسیه به حکومت اسلامی ایران و چشم‌انداز روابط دو کشور در حال حاضر، در سمیناری که «شورای روابط بین‌المللی روسیه» در ماه دسامبر 2020 در مسکو برگزار کرد، مورد بحث کارشناسان این کشور قرار گرفت. این شورا در سال 2010 میلادی به خواست ولادیمیر پوتین در مشارکت وزارت خارجه با آکادمی علوم و وزارت آموزش با هدف بررسی و نگاه راهبردی به سیاست‌های روسیه در سطح جهان تشکیل شد. در این سمینار در بررسی سود و زیان اوج گرفتن تنش بین تهران و واشنگتن و درگیری نظامی احتمالی، اشاره می‌شود که جنگ بین این دو کشور می‌تواند به سود روسیه تمام شود زیرا آمریکا مجبور خواهد شد بخشی از نظامیان خود در شرق اروپا را به منطقه منتقل سازد و در نتیجه فشار بر روسیه در این بخش از اروپا کاهش پیدا خواهد کرد.

درگیری و ادامه‌ تحریم های نفتی علیه حکومت اسلامی نیز منفعت دیگری برای روسیه خواهد داشت. اقتصاد هر دو کشور وابسته به نفت و گاز است. کاهش نقش ایران در این بازار‌های جهانی فرصت مناسبی برای روسیه جهت تقویت حضور خود به ویژه  در بازار اروپایی انرژی خواهد بود و مسکو خواهد توانست سرمایه‌های بیشتری برای حضور در بخش نفت و گاز خود در سطح بین‌المللی پیدا کند. به ویژه در صورت وقوع جنگ، حکومت اسلامی، به گفته کارشناسان روس، لحظه‌ای در حمله به تاسیسات نفتی کشورهای عربی خلیج فارس تأمل نخواهد کرد و این حملات نیز حضور روسیه در بازار جهانی انرژی را  بیشتر تقویت خواهد کرد.

در حال حاضر سوریه محل رقابت سیاسی و نظامی بین تهران و مسکو است، اگرچه هر دو از رژیم بشار اسد حمایت می‌کنند. آنچه به این رقابت دامن زده است، اهداف متفاوت و به نوعی متضاد دو کشور از حمایت از رژیم بشار اسد است. حکومت اسلامی خواهان بقای رژیم کنونی در سوریه با هدف گسترش نفوذ خود در منطقه، استفاده از گذرگاه‌های زمینی برای تقویت حضور در لبنان و حمایت از حزب‌الله، و داشتن بندری در دریای مدیترانه است. روسیه اما از سال‌ها پیشتر در سوریه حضور دارد و از بنادر این کشور در دریای مدیترانه استفاده نظامی و تجاری می‌کند و در صورت پایان جنگ داخلی نیز از هم‌اکنون از مخالفان بشار اسد و آمریکا ضمانت‌های لازم برای ادامه این حضور را دریافت کرده است. حضور حکومت اسلامی در سوریه اگرچه در حال حاضر می‌تواند به نفع روسیه باشد، ولی با نگاه به پایان این جنگ به مشکلی اساسی برای این کشور تبدیل خواهد شد. روسیه ماه‌هاست که سرگرم گفتگو با مخالفان بشار اسد برای دوران پس از جنگ است و از هم‌اکنون مهره‌هایی را نیز برای تاثیرگذاری در انتخابات آینده ریاست حکومت و کنار گذاشتن بشار اسد در صحنه و یایان دادن به جنگ چیده است.

نیروهای نیابتی حکومت اسلامی و روسیه مدت‌هاست، دقیقا از سال 2018 میلادی، که با یکدیگر در جنوب، شمال و شرق سوریه درگیر می‌شوند. آخرین بار اواسط ماه ژانویه نظامیان تحت حمایت حکومت اسلامی و روسیه در استان حما با یکدیگر درگیر شدند. در این منطقه لشکر چهارم زرهی ارتش سوریه که فرماندهی آن با ماهر اسد، برادر بشار اسد، است راهی حما شد و در نزدیکی روستای الغاب با تانک و خمپاره به لشکر ویژه ارتش سوریه موسوم به «صقورالصحراء» به فرماندهی سهیل الحسین حمله کردند. در حالی که لشکر زرهی چهارم و ماهر اسد از دستورات فرماندهان حکومت اسلامی پیروی می‌کنند و نیروی نیابتی حکومت اسلامی به حساب می‌آیند، ژنرال سهیل الحسین یکی از کاندیداهای روسیه برای ریاست ارتش در دوران پس از جنگ است.

در جنوب سوریه، در استان درعا، نیز دو سال است که درگیری بین نیروهای نیابتی حکومت اسلامی و روسیه در جریان است. در ماه‌های اخیر هر دو طرف تلاش دارند با ترور رهبران جبهه مقابل، نفوذ خود بین اهالی این منطقه را گسترش دهند. در 5 ماه گذشته حداقل 49 نفر در این استان که وابسته به گروه‌های تحت حمایت حکومت اسلامی و یا روسیه بودند در عملیات تروریستی کشته شدند. با توجه به اینکه در این منطقه نیروهای مخالف رژیم بشار اسد حضور فعالی ندارند، منابع محلی معتقدند که این ترورها بخشی از رقابت گروه‌های نیابتی وابسته به تهران و مسکو است. محمد الخطیب روزنامه‌نگار سوری که در الصنمین در استان درعا سکونت دارد به کیهان لندن می‌گوید «دعوای اصلی بین تهران و مسکو در درعا هم برای کنترل مناطق حساس چون گذرگاه نصیب در مرز با اردن و هم بر سر جذب جوانان سوری برای عضویت در نیروهای نیابتی وابسته به ایران و روسیه است.»

در این منطقه به گفته این روزنامه‌نگار سوری «نیروهای بومی وابسته به این دو کشور درگیر هستند و هر کدام تلاش دارند شمار خود را افزایش داده و با سازماندهی نوینی جای پایی برای خود در آینده سوریه، پس از پایان جنگ داخلی درست کنند.» این درگیری‌ها، به گفته محمد الخطیب، «بلافاصله پس از امضای توافقی بین رژیم بشار اسد و بخش‌هایی از مخالفان با میانجیگری و حمایت روسیه  آغاز شدند. نیروهای اپوزریسیون رژیم بشار اسد، نیروهای وابسته به حکومت اسلامی را دشمن به حساب می‌آورند و به هیچ وجه حاضر به همکاری با سپاه پاسداران و عواملش در سوریه نیستند، در حالی که روس‌ها برای آنها نقشی تعیین‌کننده در پایان جنگ و بازسازی در نظر گرفته‌اند.»

یکی دیگر از مناطقی که رقابت بین نیروهای نیابتی حکومت اسلامی و شبه‌نظامیان تحت حمایت روسیه در جریان است، استان دیرالزور در مرز این کشور با عراق است. منطقه‌ای که اخیرا آمریکا بمباران کرد و در گذشته نیز مورد حمله هوایی جنگنده‌های اسرائیلی قرار گرفته بود. حکومت اسلامی در این منطقه لشکر فاطمیون را که شبه‌نظامیان افغان در آن عضویت دارند مستقر کرده و در یکسال گذشته گردان‌های «کتائب حزب‌الله» و «کتائب سیدالشهدا» از گروه‌های تشکیل‌دهنده «حشد الشعبی» نیز از عراق به سوریه منتقل شده و در شهر مرزی البوکمال یا ابوکمال اسکان داده شده‌اند.

فراس علاوی سردبیر «شبکه خبری الشرق» به کیهان لندن می‌گوید «در پیامد بمباران‌ 13 ژانویه اسرائیل، بسیاری از سوری‌هایی که در دو سال گذشته عمدتا برای  300 دلار ماهانه که حکومت اسلامی به شبه‌نظامیان می‌پردازد به گروه‌های تحت حمایت این کشور پیوسته بودند، از ترس جان در حال فرار از این منطقه هستند و جالب است که روس‌ها بلافاصله این افراد را جذب کرده و با حقوق صد دلاری در لشکر پنجم ارتش سوریه به فرماندهی سهیل الحسین به کار می‌گیرند. احتمالا پس از بمباران اخیر آمریکا نیز شمار دیگری البوکمال را ترک کرده‌اند و به زودی به نیروهای روس خواهند پیوست.»

فراس علاوی در ادامه می‌افزاید در پیامد حمله هوایی اسرائیل و آمریکا، «مراکز فرماندهی قبلی فاطمیون نیز تخلیه شده و آنها به ساختمان‌های جدیدی، یکی در مرکز شهر و دیگری در حومه، نقل مکان کردند تا شاید از حملات آینده مصون بمانند.» این روزنامه‌نگار سوری معتقد است که روس‌ها «اگرچه اعلامیه‌ای در محکوم کردن این حملات صادر می‌کنند، ولی با وجود اینکه چه از سوی اسرائیل و چه آمریکا در جریان این بمباران‌ها قرار داشتند اما اطلاعات را در اختیار متحدین ایرانی خود قرار ندادند، چون هر ضربه‌ای به نیروهای نیابتی حکومت اسلامی را به نفع خود می‌دانند.»

محمد ادیب پژوهشگر در ادلب نیز به رسانه آمریکایی «آل مونیتور» می‌گوید «تنش بین ایرانی‌ها و روس‌ها در دیرالزور رو به افزایش است و طبیعی است که روس‌ها از ضعف کنونی ایرانی‌ها در این منطقه حداکثر استفاده را کرده تا موقعیت خود را تحکیم کنند. امروز سوری‌های این منطقه به دلایل مختلف، از جمله ترس از بمباران‌های جدید اسرائیل و آمریکا، همکاری با روس‌ها را ترجیح می‌دهند و با نگاه به آینده به این نتیجه رسیده‌اند که حکومت اسلامی دیر یا زود مجبور به ترک دیرالزور خواهد شد.»

یکشنبه 10 اسفند 1399 برابر با 28 فوریه 2021