در مورد ریشهٔ نام تاجیک

 

جواد مفرد :

گفته شده است تازی، تازیک یا تاژیک، نامی است که ایرانیان به عرب‌ها داده اند. تازی شیوهٔ تلفظ ایرانیان از نام قبیله طایی است که در زبان پارسی میانه و زبان پارتی به کار می‌رفت و هم‌اکنون بنی لام عبدالخان از دودمان این تیره در خوزستان سکونت دارند. گفته می‌شود که قبیله طایی نخستین عرب‌هایی بودند که ایرانیان در دوران پیش از اسلام با ایشان مواجهه داشتند و بعدها این واژه را برای همه عرب‌ها به صورت عمومی بکار بردند. در دوران پس از اسلام و ورود اعراب مسلمان به ماوراءالنهر این لغت تغییر معنا داد و در مقابل قبایل ترک ساکن در ترکستان غربی، به همه مسلمانان آن نواحی فارغ از قومیتشان تازیک یا تاژیک گفتند.

شکل سغدی واژه تازی همان واژه تاجیک است که هنوز امروزه برای فارسی زبانان ماوراءالنهر و بخش شرقی فلات ایران استفاده می‌شود. دلیل خطاب کردن مسلمانان با این واژه این است که اکثر «اعرابی» که با این عنوان خطاب می‌شدند، در واقع ایرانیانی بودند که به اسلام گرویده بودند.

یک نظر قدیمی در باب واژهٔ تازی این است که آن به معنی مردم زندگی کننده در حال کوچ (تا-زی، چادر نشین) یا تازنده است:

तयते{तय्} verb 1 tayate[tay] go towards or out of

امّا چنین اصطلاحی در مورد دیگر چادرنشینان به کار نرفته است و ترکیب نیمه عربی و نیمه فارسی طی زی هم برای قبیلهٔ طایی (بنوحیّه) استبعاد دارد.

ولی مسلّم به نظر می رسد نام تازی (تا-اَژی) که با تاجیک ربط داده میشود واژه ای ایرانی است به معنی کسانی که محافظ یا پدر توتمی شان مار است و آن از جمله به قبیلهٔ عرب بنی طی یا همان بنوحیّه (اولاد مار، تا-اژی) که در ارتباط با ایرانیان بوده اند، گفته میشده است. آنانکه دارای توتم مار بوده اند. جایی از سنت مارپرستی در نزد تاجیکان یاد نشده است، گرچه سئوروماتها- داهه های کهن این نواحی دارای توتم مار بوده اند. اگر این نظر را در مورد اعراب طایی (ابوحیّه) بپذیریم این واژهٔ ایرانی را ترکان شرقی همسایهٔ متصرفات اعراب در آسیای میانه به همسایگان مسلمان در  سمت غرب خود که تحت رهبری تازیان (اعراب) بوده اند، عمومیت داده اند. عنوان اژی دهاک تازی بابلی (خدای بابلی دارای سمبل مار افعی محافظ) یعنی مردوک بابلی دارندهٔ سمبل مار موشهوشو (مار افعی) هم گواه این نظر است که تازی به معنی دارندهٔ توتم مار محافظ بوده است.

به عبارتی تازی (تاجیک) مفهوم قومی و نژادی ویژه ای نداشته و در بین النهرین و ماوراءالنهر به معنی دارندگان توتم مار بوده است. در میان اقوام ایرانی سوای سئوروماتها- داهه ها، کُردان نیز دارای توتم مار بوده اند و گروهی از ایشان توژیک (تاجیک) نامیده می شدند و عنوان اوستایی نیای قومی آنها یعنی ویسه به معنی مار سمّی و مادر قومی آنها در اساطیر  کُردی- سکایی شاماران (شاهماران)  یاد شده است. کتاب اوستایی وندیداد نام کُردان را به صورت تئوژیه (تایو-اژیه، دارندهٔ توتم مار) و در کنار سرچشمهٔ رود رنگها (دجله) آورده است که مأخذ نام توژیک (تاجیک) است. بی جهت نیست که در شاهنامه کُردان با ضحاک تازی (اژی دهاک) ربط داده شده اند.

دو نظر کم محتمل در این باب این است که نام تاجیک متعلق به تایوجیکها (یوئه چی های بزرگ یعنی تخاران) بوده باشد: ولی تاجیکان اولاد دربیکان (دریها، دارندگان برگ هئومه) هستند لذا نظر محتمل دیگر با ریشه ای قدیمی تر این است که نام تاجیکان از تَجَ (تَجَس، اسانس برگ هئومه) یا دادیک (شیرهٔ هوم) گرفته شده باشد که این دومی در منابع کهن یونانی یاد شده است:

 اگر نام تاجیک پیشینه ای دیرینه تر تخاران و اعراب و غیر از توتم مار داشته باشد می توان گفت نامهای کهن دادیک و تاجیک و دروپیک (دربیک، دری) اشاره به سکاییان پارسی برگ هئومه دارند.

به بیان دیگر نامهای سکاییان پارسی برگ هئومه، دروپیک (درو-پیک، دارای دارو و عصارهٔ خوردنی) و دربیک و دری و دادیک و تاجیک مرتبط و مترادف می نمایند:

सूम m. sUma (hauma) milk

दार्भ adj. dArbha made of bunch of grass

द्रु m. dru tree, drug

पयस् n. payas juice

दाधिक adj. dAdhika made of or mixed or sprinkled with coagulated milk.

दधिक n. dadhika cheese

तेजस् n. teja[s] fresh butter

तेजस् n. teja[s] essence

منابع عمده:

١-  کُرد و کُردستان، تألیف واسیلی نیکیتین، ترجمهٔ محمد قاضی.

٢-  جادهٔ ابریشم، تألیف علی اکبر مظاهری، ترجمهٔ ملک ناصر نوبان.

٣-  وندیداد، تألیف هاشم رضی.

۴-  فرهنگ لغات سنسکریت آنلاین.

۵-  لغت نامهٔ دهخدا.

٦- بریتانیکا

۷- ایرانیکا