![](https://mihantv.com/wp-content/uploads/2021/09/Ahmad-Rashidi.jpg)
احمد رشیدی :
در هفته ای که گذشت، چه ما در دادگاه، و چه اکثریت شما که از کلاپ هاوس و یوتیوب دفاعیات حمید نوری را دیده و شنیده ایم، اگر چه در احساس رنجی از این حد وقاحت، و انکار جنایات توسط وی، مشترک بوده ایم، ولی شاید نگاههای متفاوتی نسبت به واقعیت صحنه ی دادگاه نوری وجود داشته باشد، که هدفم پرداختن مختصری به این تفاوت است، با این امید که «اگر در خانه کس است، یک حرف بس است»!.
واقعیت این است که از دو سال پیش، و با دستگیری نوری در ۹ نوامبر ۲۰۱۹ به اتهام شرکت در جنایت علیه بشریت، نه انتظار من نوعی، بلکه مطالبه ی عمومی این بوده و هست، که مانند موارد مشابه دستگیری جنایتکاران نازی و دست اندرکاران اردوگاه های مرگ فاشیسم هیتلری، تمامی ما ایرانیان خارج کشوری، و بخصوص گروه ها و شخصیت های موسوم به اپوزیسیون چپ و راست و سلطنت طلب و ملی و مذهبی و …برای تبریک و حمایت همه جانبه از این پیروزی بزرگ از همدیگر سبقت بگیرند، و یا مانند چپ و راست و ملی و متعصب و … یهودیان، ما هم در قالب یک ملت، برای دفاع از منافع ملی، حمایت از دادخواهی را یک وظیفه ی ملی بدانیم، ولی بخاطر بلایی که اشغالگران اسلامی در بیش از چهار دهه و البته هزار و چهارصد ساله، بر سر ما آورده اند، ایرانیان بر خلاف یهودیان، بقول زنده یاد کسروی نه تنها برای قتل عام کنندگان اجدادشان مقبره های طلایی ساخته و می سازند، بلکه اکنون نیز که پس از چهل سال، بالاخره به همت آقای ایرج مصداقی، یکی از اعضای فعال قتل عام زندانیان سیاسی بدام افتاده و دستگیر شده است، متأسفانه مردم ما شاهد صحنه های حیرت انگیز تفرقه و تشتت، و حتی جنگ داخلی بین اپوزیسیون به قدرت نرسیده بوده اند!.
از دهم آگوست در روز شروع دادگاه استکهلم، این واقعیت تلخ برای هر ایرانی با وجدانی که بفکر مردم و میهن است دردآور تر بوده و هست، که مدعیان اپوزیسیون تا آنجا پیش رفتند، و از هم سبقت گرفتند، که متهم و دادگاه را هم فراموش کرده، و نوک چاقو ها و خنجرها را نه حتی از پشت، که از روبرو کشیدند!…
من نیز مانند بسیاری از شما، ضمن شگفتی و تأسف از رویدادهای تاکنون، درهمین رابطه آنچه مد نظر دارم را در قالب سوالاتی طرح می کنم، که فکر میکنم سوال بسیاری از دوستان جنبش دادخواهی ما باشد:
واضح است که رقابت مثبت یکی از اصول حاکم بر دنیای دمکراتیک و مدرن جهان کنونی بوده و هست، و در همین کشور سوئد نیز احزاب، گروه ها و حتی شخصیت هایی که دارای دیدگاه های متنوع و بعضاً کاملاً متفاوت با هم هستند، در صد ساله ی اخیر جامعه سیاسی حضور داشته و دارند، اما آیا شما تاکنون دیده اید که آنها بر سر منافع ملی خودشان اینطور رو در روی هم بایستند، یا تلاش کنند که همدیگر را کاملا از صحنه حذف کنند؟.
گروه ها و شخصیت هابی که در این دو ساله ی دستگیری و محاکمه نوری، چه با سکوت، چه اتهامات واهی، و پروپاگاندای دروغ، و حتی پژواک ادعاهای دشمن بر علیه ایرج مصداقی و مختار شلالوند و ایجاد تشکیک حتی نسبت به حمزه شلالوند و قربانیان قتل عام، تلاش کرده اند که با حذف همه، تنها خودشان در صحنه باشند، آیا در بهترین حالت، جایگاه و دستاوردی بجز تجربه ی خمینی و دیکتاتور کره شمالی و…برای مردم در چنته و فرجام توهم پیروزی خود دارند؟.
آیا تمامی طرف هایی که چه در قالب گروه یا شخصیت تلاش بر بی اعتباری طرف های دیگر کرده اند، تا برای خود اعتباری کسب کنند، حتی در هفته ی اخیر نیز پند نگرفته اند که چطور حمید نوری نیز دفاعیات خودش را بر همین تضادهای جنگ حیدر نعمتی مابین اپوزیسیون قرار داده است، تا با بی اعتبار کردن اسناد ایرج مصداقی و حتی منتظری و دیگر شاهدان و…اصل دادخواهی ما را بی اعتبار کند، و تمامی این طرف ها آیا نمی اندیشند که آب در هاون چه کسی می کوبند؟.
البته سوالات بسیاری مطرح است، که از طرف رهبران مادامالعمر اپوزیسیون ایرانی در چهار دهه ی اخیر تاکنون بی پاسخ مانده است، در حالیکه در همین سوئد، با هر دیدگاه و تحلیل چپ و راست مدعیان نسبت به سیستم دمکراتیک اینجا، ولی حداقل حتی اگر نخست وزیر یا هر مقامی توان پاسخگویی به سوالات و مطالبات مردم را نداشته باشد، محترمانه استعفا می دهد!، اما متأسفانه در میان اپوزیسیون ما، نه تنها کسی حاضر به پاسخگویی نه به مردم، بلکه حتی به نیروهای خودشان نیستند، بلکه اگر کسی هم بدلیل اختلافات سیاسی از آنها جدا شود، یکشبه بعنوان یک نیروی اطلاعات رژیم شناسایی و معرفی می گردد…و بدلیل این ازهم گسیختگی اپوزیسیون، نه تنها مایه ی خنده ی مردم شده اند، بلکه نه در داخل ایران، و نه دولت های جهان، هیچ حساب جدی برای آنها باز نکرده اند، و آیا دستگیری نوری و این پیروزی، بهترین فرصت برای رشد تمامی گروه ها و حتی شخصیت های قدیم و جدید به میدان آمده نبوده و نیست؟.
و بعنوان سوال پایانی، در حالیکه حمید نوری درست همزمان با قتل عام آبان و مسافران هواپیما بدام انداخته شد و دستگیر گردید، و می توانست در یک همبستگی ملی واقعی و نه شعاری، کوبنده ترین پاسخ به قتل عام کنندگان جوانان و مردم ما باشد، و در حالیکه در فرصت های ایجاد شده برای رژیم از این همه تفرقه و…، همین دیروز نیز دهها تن را در حمله به مردم اصفهان مجروح و دستگیر کرده و حداقل سه نفر کشته شده اند، دیگر شما مدعیان «اول من!»، منتظر چه خبر یا معجزه ی دیگری هستید، تا بخود آیید و باور کنید که اول مردم هستند!، و قتل عام شدگان شصت و هفت نیز بقول پویا بختیاری فرزند کسی از همین مردم بودند!، و اگر چه بسیار دیر شده است، اما زمان آن نرسیده است که همه بخود آییم، و از این پس برای نجات مردم، در کنار مردم قرار بگیریم؟!.