سیامک نادری :
همچنانکه بی بی سی در گزارشی نوشته بود: یکی از جنجالیترین فیلمهای امسال که با حضور چشمگیر پلیس در داخل و خارج تالارهای نمایش فیلم منجر شد، مستندی بود به نام «بچه های کمپ اشرف» ساخته سارا معین. این فیلمساز در اولین تجربهاش به سراغ چهار نفر از جوانانی رفته که کودکی خود را در کمپ اشرف متعلق به سازمان مجاهدین خلق گذراندهاند
https://www.bbc.com/persian/articles/c3g05j114y8o
این فیلم در اوایل ماه مارس۲۰۲۴ در جشنوار تمپو در استکلهم نیز به نمایش درخواهد آمد با توجه به بازتاب های این فیلم در صف بندی های سیاسی خارج از کشور و پروپاگاندی فرقه مجاهدین و بکارگیری ماشین لابی خود علیه این مستند، بنظر میرسد طوفانی از روشنگری در راه است .
بهرام رحمانی یکی از مدعیان چپ طی مقاله ای با ۲۱۲۵کلمه اتهام زنی سخیف و واهی بدون حتی یک کلمه ادله و سند و مدرک به این همانی کردن «جشنواره فیلم فجر» رژیم جمهوری اسلامی و از جمله فیلم « سرهنگ ثریا» با جشنواره گوتنبرگ و مستند «بچه های اشرق اشرف» پرداخت در حالیکه نگارنده می تواند ۲۱۲۵ صفحه ادله،سند و مدرک همراه با شاهدین جداشده از تشکیلات مجاهدین را در برابر رسانه ها و دادگاه ارائه دهد.
از جمله قوی ترین سند، نوشته های پیشین بهرام رحمانی در باره فرقه مجاهدین است که آنها را «داعش نوعی»، حامی ابوبکر بغدادی» ، «پیاده نظام امریکا» و «دشمن مردم ایران» و «بسیار خطرناک» و دهها نمونه دیگر از این دست که ذیلاً می آید معرفی می نمود، و یکباره در چرخشی تمام عیار در طی دوسال اخیر تلاش دارد تا چهره فرقه مجاهدین را سفید سازی کرده و آنها را سکولار، دمکراتیک، بخشی از آینده ایران و…قلمداد میکند تا بتواند به امیال خود در همسویی با فرقه مجاهدین دست یابد.
در قدم نخست بهرام رحمانی این بارکش غول بیابان رهبری عقیدتی فرقه مخوف مجاهدین باید به مردم پاسخ دهد به چه دلیل می خواهد به توصیف خود« نوعی داعش- دشمن مردم ایران و که هیچ عشقی به مردم ندارند و تنها در پی کسب حاکمیّت هستند…را بعنوان نیروی سیاسی و اپوزیسیون و جایگاهی در آینده ایران دارند معرفی می کند؟ هنگامی که دگردیسی از حیطه شخصی فراتر رفته و به صحنه سیاسی راه می یابد آنگاه این افراد و جریانهای سیاسی هستند که می بایست در برابر این مفلوک و ابله اعظم درگاه فرقه مجاهدین بأیستند و مواضع خیانت بار او را به چالش بکشند. هر فرد و جریان چپی که در برابر چنین جنایت و فضاحتی سکوت پیشه کرده است این به معنی نوعی هوای همدیگر را داشتن است یعنی هوای یک فرد از قبیله و چپ عشیرتی خود. هر فرد و جریانی که در برابر فرقه مجاهدین و شیوه های فاشیستی بکار گرفته شده توسط آنها و از جمله در ارتباط با جشنواره گوتنبرگ سکوت میکند بازنده زیستن اخلاقی و نجابت در مبارزه و سیاست است وتسلیم شده در برابر یک هیولای و خمینی دیگر.
حمله بهرام رحمانی و ماله کشی بر جنایات رجوی در مستند « بچه های کمپ اشرف» هیچ علتی جز همدستی با فرقه مجاهدین علیه آقای رضا پهلوی نداشته و ندارد. کما اینکه ماه گذشته نیز به آقای ناصر اعتمادی که نقدی بر ۳۰ خرداد و عملکرد مجاهدین داشت بشدت حمله کرده بود و بدین شکل بهرام رحمانی در نقش ضربت گیر فرقه مجاهدین عمل میکند، همان نقشی که تاکنون شورای ملی مقاومت دست ساز رجوی چنین مسئولیتی بر عهده داشت.
فیلم «بچههای اشرف»، فیلم «سرهنگ ثریا» و ارتباط آنها با جمهوری اسلامی – بهرام رحمانی
به همین سبب عطف به جشنواره گوتنبرگ و مستند «بچه های کمپ اشرف»، بهرام رحمانی بدلیل نزدیکی سیاسی با فرقه مجاهدین علیه آقای رضا پهلوی و حول شعار« مرگ بر ستمگر – چه شاه باشه چه رهبر» در دو سال اخیر، طی مقاله ای که در سایت های مجاهدین خلق و سایت های چپ منتشر شده است مستند «بچه های کمپ اشرف» و دست اندرکاران آنرا به رژیم جمهوری اسلامی و وزرات اطلاعات منتسب کرده است بلکه در یک اقدامی بسا پرسش برانگیر می نویسد:
« همچنین نمایش فیلمی درباره کودکان اشرف در شهر گوتنبرگ سوئد با حمایت مراکز جاسوسی و ترور آن (از جمله سفارت جمهوری اسلامی)، عمدتاً فعالیتهای مستقیم و غیرمستقیم نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی در داخل و خارج کشور علیه سازمان مجاهدین خلق ایران و عموماً بدنام کردن نیروهای اپوزیسیون است.»
وی می افزاید:« البته این فستیوال چندان خوشنام نیست از جمله در سال ۱۳۹۴-۲۰۱۶، قرار بود فیلم «محمد رسولالله» را در جشنواره فیلم گوتنبرگ سوئد، نشان دهد.»
و زبان به تهدید می گشاید:
«در سوئد هم، همانطور که در بالا اشاره شد سفارت جمهوری اسلامی ایران در پشت از جمله انجمن نجات و جشنواره فیلمهای یوتبوری، قرار دارد و آنها را لانسه میکند. به همین دلیل، هر گونه نزدیکی به چنین مراکز بهاصطلاح «فرهنگی» و یا حضور در مجامع و نشستها و برنامههای آنها، آگاهانه و یا ناآگاهانه چشم بستن به جنایتهای جمهوری اسلامی تبهکار و بچهکش و بهنوعی حمایت از آن است.»
پس از انتشار مقاله رذیلانه بهرام رحمانی در سایت های چپ و از جمله سایت های مجاهدین بلافاصله دو روز بعد مسعود رجوی تحت عنوان همیشگی سخنگوی مجاهدین به صحنه آمد و گفت:
« سخنگوی مجاهدین با معذرت از طفل یکساله که اکنون ۴۵ساله شده خواست با یک قبضه ریش در فستیوال «کودکان کمپ اشرف» شرکت و دیه دلاری را همراه با یک کارتن شیر خشک دریافت نماید!»
در این مصاحبه بسیاری از حقایق ماله کشی بهرام رحمانی بر علیه کودکان اشرف و جنایت رفته بر آنها و جشنواره گوتنبرگ را بازگو کرده ام:
بهرام رحمانی در ضدیت با پهلوی و خدمت به رجوی » و آزار جنسی دختر۹ساله بروایت سیامک نادری
https://www.youtube.com/watch?v=KjO-JgD8bSg
نقش ویرانگر خودبزرگ بینی و بر حق دانستن ایدئولوژی خود
نقش ویرانگر توهم به معنی بریدن از واقعیت ریشه همه بدیها، مفاسد و خطاهای انسان و جریانهای سیاسی و بویژه جریانهای متکی به ایدئولوژی است و از قضا توهم خودبزرگ بینی عطف به ایدئولوژی که خود را در مرکز آدم و عالم قرار میدهد از ویرانگرترین و شرانگیز ترین توهماتی است که همواره خود و ایدئولوژی متصف بدان را ملاک حق قرار داده و به همین سبب باور دارند هر ادعای حتی با جعل و دروغ کرده باشد به طبع، ادعای او نسبت به هر چیز و هر فرد دیگری برتری و حقانیّت داشته و دارد. توهم خودبزرگ بینی دشمن اخلاقی زیستن و با شرافت بودن است زیرا توهم خودبزرگ بینی باعث میشود همه توجهات به سمت خود و منافع و مصالح فرد باشد و به عالم واقع ورای پیرامون خود توجهی نداشته باشد و وجود انسانهای دیگر و حقوق آنها را بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر نادیده گرفته و ضایع سازد برای نیازها، خواسته ها و درد و رنج انسانهای دیگر هیچ ارزشی قائل نباشد و به قول چزاره پازه :« بزرگتین توهین به یک انسان، انکار رنج اوست»و حتی گاه که منافع و مصالح آنی و در عرصه صف بندی های سیاسی کنونی خود ضرورت یابد ولو اینکه خلاف گفته ها و نوشته های پیشین خود باشد پا روی اخلاق و شرافت می گذارد و به این شکل می بینیم که« چگونه انسان وقیح میشود» چرا که تنها پایه زیست نه بر اخلاق و شرافت، بلکه مبتنی بر یک ارزش است یعنی « توهمات امیال شخصی و سیاسی خود» و دستیابی بدان به هر صورت ممکن.
به همین سبب شاهد هستیم که چنین افرادی حتی ضرورت یابد علیه کودکان و برخلاف معاهدات بین المللی کودکان، علیه کودکان سابق که اینک سرنوشت غم انگیز و البته هولناک خود را از کودک سربازی، جداکردن از خانواده، کودک ربایی و ازار جنسی در مستند« بچه های کمپ اشرف» به تصویر می کشند؛ بدون هیچ سند و مدرک و ادله ای قابل دفاع ، ادعاهای واهی خود را پروپاگاندای تخریب دیگران برای اثبات توهمات خود بکار می گیرند.
تاجایی که بحث و موضوع بر سر مخالفت با آقای رضا پهلوی یا هر فرد وجریان سیاسی دیگر است این حق دمکراتیک هر فرد و جریان سیاسی است اما پاگذاشتن روی اصول وارزشها وهمدست شدن با تبهکاری و جنایت و آزار جنسی کودکان به پذیرفتنی و نه بخشودنی است!
بهرام رحمانی که در باره کمپین «MeToo» و ریشه کنی خشونت علیه زنان و کودکان می نوشت اینک خود یکی از همدستان فرقه مجاهدین در حمله به کودکانی است که سرنوشت سیاه خود را بازگو می کنند:
«بسیاری جامعهشناسان و فعالان حقوق زن بر این باورند که جریان «می تو» در ایران برای کسانی که در آن شرکت میکنند هزینهای سنگین دارد. تابوهای فرهنگی، قوانین ضد زن و این تصور که زن خود «مقصر» است، مانع مهمی در مقابل کسانی که مورد آزار جنسی یا تجاوز قرار گرفتهاند.»
کمپین «MeToo» بر علیه رسوایی جنسیتی در مراکز فرهنگی و هنری و اداری جهان!
در بهرام رحمانی آذر ۴, ۱۳۹۹
https://www.azadi-b.com/?p=411
«ریشهکنی خشونتعلیه زنان
« بر اساس اعلامیه ریشهکنی خشونتعلیه زنان، مصوب مجمععمومی سازمان ملل در سال ۱۹۹۳ میلادی «کلیه اعمال خشونتآمیز علیه جنسیت زن و ایجاد آسیب یا رنج جسمی، جنسی یا روحی-روانی یا حتی تهدید به ارتکاب چنین اعمالی در کنار اجبار و زورگویی یا سلب خودسرانه آزادی، چه در زندگی عمومی چه در زندگی خصوصی» در زمره موارد مهمی هستند که جامعه بینالملل باید برای از بینبردن آنها تلاش کند…. خشونت و آزار جنسی(تجاوز جنسی، اعمال جنسی اجباری، پیشرفت های جنسی ناخواسته، سوءاستفاده جنسی از کودکان، ازدواج اجباری، آزار و اذیت خیابانی، تعقیب، آزار و اذیت سایبری)؛»
بیست و پنج نوامبر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان! بهرام رحمانی ۴, آذر ۱۴۰۲
پرده اول:
مواضع و نوشته های پیشین بهرام رحمانی در باره فرقه مجاهدین
۱- ایدئولوژی
«نویه تسورشر تسایتونگ» روزنامه ای بینالمللی و چاپ سوئیس است. این روزنامه در شماره روز دوشنبه ۲۴ دی ١٣٩٧ – ۱۴ ژانویه ٢٠١٩، مطلبی با عنوان «دوستان پرسش برانگیز واشنگتن» در مورد «سازمان مجاهدین خلق ایران» منتشر کرده است.
در این مطلب از «مجاهدین خلق» به عنوان گروهی بحث برانگیز با یک ایدئولوژی ضد و نقیض یاد شده که بیش از هر گروه اپوزیسیون دیگر ایران، منتقد دارد.»
«اما واقعیت این است که این گروه در میان ایرانیان تبعیدی هم مناقشهبرانگیز است. بسیاری به دلیل اتحاد مجاهدین خلق با صدام، در تعهد آن ها به دموکراسی و حقوق بشر تردید دارند. این گروه با ایدئولوژی خود به این تردیدها دامن می زند»
http://www.lajvar.se/1398/09/20/88521/
لج ورآینه دیدگاههای سیاسی و اجتماعی
بهرام رحمانی: دانشجویان علیه حکومت اسلامی، مجاهدین و سلطنت طلبان و به طور کلی نئولیبرالیسم!
چهارشنبه, ۲۰م آذر ۱۳۹۸
«امروز گرایشات مختلف سیستم سرمایهداری از نئولیبرالیسم گرفته تا گرایشات ناسیونالیستی، فاشیستی و مذهبی بیش از هر زمان دیگری از تاریخ بشر، ظرفیتهای ضدانسانی از خود بروز میدهند و به عاملین اصلی جنگهای داخلی و فرامرزی و تروریسم دولتی و غیردولتی در جهان تبدیل شدهاند.»
بهرام رحمانی: سرنوشت تراژیک مجاهدین خلق ایران!
پنجشنبه, ۱۴م اردیبهشت ۱۳۹۶
http://www.lajvar.se/1396/02/14/57513/
۲- سیاسی
از آنچه در ترکیه رخ داد تا اوضاع کردهای منطقه از نگاه بهرام رحمانی نویسنده و فعال سیاسی Sep 20, 2016
https://www.youtube.com/watch?v=Ey3SarbRI8g
بهرام رحمانی در مصاحبه با مهین تی وی ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۶در ادامه سخنان خود در باره وضعیت مردسالارانه در کردستان و قتل های ناموسی و… شما باید به مردتان و شوهرتان احترام بگذارید در باره فرقه مجاهدین [که توسط نگارنده از گفتار به نوشتار درآمده است ]می گوید:
«بنابراین این تفاوت هایی که در اون منطقه از یک مرز به یک مرز دیگر می ره این ور( اروپا) می ره آموزش های برابری طلبانه انسان دوستانه و جدا از ملیت و جنسیت زن و مرد باهم زندگی کنند اون ( کردستان) واقعا یک سیستم آپارتاید جنسی یک مردسالاری قبیلگی وجود داره که، به هر رو بگذاریم. به این دلیله که من می خوام بگم تغییر جامعه که ما در اروپا زندگی میکنیم فردا ایران بریم چه فکری می کنیم بستگی به این داره که ما میخواهیم از اروپا چه ارمغانی به جامعه ایران ببریم از اروپا می خواهیم راسیسم را ببریم؟ از اروپا میخواهیم فاشیست را ببریم؟ از اروپا می خواهیم همان گرایشان مذهبی را که داشتیم وبا خودمون داشتیم و الان هم داریم ببریم؟ یا از اروپا اینو داریم می بریم که به حیوانات باید احترام گذاشت به محیط زیست باید احترام گذاشت، انسانها نباید اعدام شوند اعدام قتل عمد دولت علیه یک فرده علیه یک شهرونده، کلیه دم و دستگاه دولتی و نیروی انتظامی، دولت، دستگاه قضایی جمع میشن یک انسانی را دار بزنند تیرباران کنند این جنایت علیه بشریت است که جمهوری اسلامی به وفور کرده، می خواهیم اینکار ها را انجام بدهیم؟
الان خیلی از سازمان هایی داریم در خارج از کشور، سی ساله هنوز یکبار نگفتن که اگر ما به قدرت برسیم اعدام نمی کنیم حالا درسطح حرف، خب این سازمان اگر به اونجا برسه، خودش در اروپا روسری سرش داره، خودش طرفدار اعدام و القاعده و داعش و حمل نظامی امریکا به ایران و محاصره اقتصادی هست و، خب شما تصور کنید این به ایران بره، تو اروپا هم زندگی میکنه همون سیاست رو پیاده می کنه! مگر اینکه از اروپا یاد بگیریم و فرصت پیدا بکنیم مطالعه بکنیم کار اجتماعی و فرهنگی بکنیم که انسان دوست باشیم برابری طلب باشیم… اعدام قتل عمده تبعیض قتل عمده….بنابراین ما نمونه های خودمون را هم زیاد داریم حالا[ من من خنده استهزا آمیز] من نمی خوام سر اونا برم، سازمان هایی داریم برگردن ایران به قول معروف همین کار داعشی هم نکنند به هر روی نزدیک سیاست های اون عمل خواهند کرد جمهوری اسلامی هم نکند. ولی خوشبختانه جامعه ایران برای یک همچنین نیروهایی با آگاه شدن جامعه تصور نمی کنم مثل زمان شاه جایی داشته باشند و بتوانند برگردند فردای جمهوری اسلامی را من فردای انسانی تر و آزاد تری میبینم.»
لینک:
از آنچه در ترکیه رخ داد تا اوضاع کردهای منطقه از نگاه بهرام رحمانی نویسنده و فعال سیاسی
https://www.youtube.com/watch?v=Ey3SarbRI8g
توضیح اینکه نگارنده [ سیامک نادری] همراه با بیش از ۳۰۰۰ تن از اعضا در نشست های عمومی مسعود رجوی در قرارگاه اشرف، چندین بار عنوان کرده است که:« اگر رژیم سرنگون شد و رسیدم تهران، من ( مسعود رجوی) ۴۸ ساعت به شما فرصت میدهم تا هرکاری که خواستید با عناصررژیم انجام دهید( کشتار و اعدام) و پس از آن من اطلاعیه میدهم که از کشتن عناصر رژیم بدون محاکمه جلوگیری شود.»
« مجاهدین هم اوایل تلاش کرد به حکومت اسلامی نزدیک شود اما این حکومت و رهبری آن بود که به این سازمان میدان نداد.»
بهرام رحمانی: ارزیابی نقاط ضعف و قوت انقلاب ١٣۵٧ ایران!
۲۲ بهمن ١٣٩٨
http://www.lajvar.se/1398/11/22/91276/#more-91276
سازمان مجاهدین خلق: «شهر موصل به کنترل نیروهای انقلابیون و عشایر عراق درآمده است»؟!
« هدف من از این نوشته نقد و بررسی داعش نیست. چون در دو مطلب قبلی در بخش های هشتم و نهم «اگر مارکس زنده بود: باز هم می گفت مذهب افیون توده هاست» … هدف من در این نوشته، نقد موضع سازمان مجاهدین خلق ایران در رابطه با تسخیر موصل توسط داعش است که با استقبال رهبری این سازمان قرار گرفته است.
سازمان مجاهدین خلق در شبکه اینترنتی رسمی خود، چنین نوشته است: «تسخیر کامل شهر موصل بوسیله نیروهای انقلابی و عشایر عراقی که برای سرنگونی دولت مالکی میکوشند بوقوع پیوست.»
سئوال مهم و اصلی از رهبری مجاهدین این است که کدام نیروها در تسخیر موصل انقلابی هستند: دولت اسلامی عراق و شام موسوم به داعش»؟ و یا عشایر عراق؟ یا سر بریدن نظامیان عراقی که به اسارت داعش درآمده بودند اقدامی «انقلابی» بوده است؟»
در واقع رهبری مجاهدین خلق در این موضع گیری خود، سیاست دشمن دشمن من، دوست من است را اتخاذ کرده و مشتی جانی را «انقلابی» معرفی کرده است در واقع «انقلابی گری» خود را نیز به نمایش گذاشته است. به علاوه این موضع مجاهدین خلق نشان می دهد که آن ها حاضرند با هر نیروی ارتجاعی هم گام و هم آوا شوند. بنابراین، بر خلاف ادعای برخی ها که مجاهدین، سکولار شده است این سازمان با همان ایدئولوژی اسلامی و مواضع راستش حرکت می کند.
امروز گروه ها و حکومت های اسلامی، به معنای واقعی بلای جان بشر شده اند؛ هر کشوری که گروه های اسلامی پا گذاشته اند و یا حکومت تشکیل داده اند با مردم آن کشور به خصوص مخالفین و منتقدین شان را کشتار کرده اند و به جریان های تبه کار و مافیایی تبدیل شده اند. داعشی که گردن نظامیان اسیر عراقی را از تن شان جدا می کند انقلابی نامیدن به چنین هیولاهایی شرم آور است!
روز یک شبه ۱۵ ژوئن ۲۰۱۴، تصاویری از آن چه می گویند اعدام ۱۷۰۰ نفر از نیروهای امنیتی شیعه عراق است در شبکه های اجتماعی منتشر شده است. به گفته داعش، اعدام ها در شهر تکریت انجام شده است و هشدار داده اند اعدام های بیش تری در راه است.».
[نگارنده: : اینکه روزی برای القاعده و عملیات تروریستی در ۱۱ سپتامبر در قرارگاه اشرف جشن می گرفتند و کف میزدند و در سال ۲۰۱۳داعش را انقلابی می خواندند و بهرام رحمانی نیز روی این موارد انگشت گذاشته است اکنون این چپ بیمار و عشیرتی، مجاهدین را انقلابی میداند می بایست خود بتواند توجیه و تفسیر کند]
«به این ترتیب، روحانیون شیعی و سنی فتواهایی در مقابل هم صادر می کنند و در جهت راه انداختن یک جنگ تمام عیار مذهبی در عراق و قتل عام انسان ها با همدیگر مسابقه می دهند. حال مجاهدین خلق ایران نیز به عنوان یک سازمان مذهبی، طرف یکی از این جنگ طلبان، یعنی داعش را گرفته است. چون که تاکنون ضربه های شدیدی از دولت شیعه مافیایی وآدمکش نوری مالکی متحمل شده است»
«شخصا آرزوی قلبی ام این است که حتی یک نفر از اعضای مجاهدین خلق در کمپ لیبرتی آسیب نبیند و به سلامتی به یک کشور امن پناهنده پذیر انتقال داده شوند. در طول این سال ها چه شخصا و چه توسط تشکل هایی که فعالیت داشته و دارم تهاجم تروریستی نیروهای عراقی، به اردوگاه اشرف و کمپ لیبرتی را شدیدا محکوم کرده ایم و از حقوق انسانی و پناهندگی و امنیت ساکنان اشرف و لیبرتی دفاع نموده ایم. اما کوتاهی رهبری این سازمان که فرصت های مناسب را برای خروج اعضای خود از عراق را سوزانده جای نقد دارد. هم چنین انقلابی نامیدن داعش و عشایر عراق توسط مجاهدین خلق را نیز باید شدیدا محکوم کرد.»
http://www.lajvar.se/1393/03/28/28648/
لج ور
بهرام رحمانی: سازمان مجاهدین خلق: «شهر موصل به کنترل نیروهای انقلابیون و عشایر عراق درآمده است»؟!
چهارشنبه, ۲۸م خرداد ۱۳۹۳
۳- استراتژی
«پیش از انقلاب ١٣۵۶ مردم ایران، سازمان مجاهدین دیدگاه های ضد آمریکایی و ضد امپریالیستی داشت. پس از انقلاب نیز با جریان مذهبی ضدامپریالیستی و ضد آمریکایی در جامعه همراه شد. از اشغال سفارت آمریکا و گروگان گیری در آبان ۱۳۵۸ پشتیبانی کرد و آن سفارت را به پیروی از آیت الله خمینی «لانه جاسوسی» نامید. اما در مجموع حکومت اسلامی مجاهدین را نپذیرفت.
این سازمان پس از خروج از ایران، در عراق مستقر شد و تقریبا به افکار ضد آمریکایی خود پایبند ماند. اما هنگامی که در سال ۲۰۰۲ حملۀ آمریکا به عراق قطعی شد، آن سازمان، نخست پنهانی و سپس آشکارا، به خدمت اهداف آمریکایی ها درآمد، هرچند سالها طول کشید تا وزارت خارجه آمریکا آن را از فهرست سازمانهای تروریستی حذف کند.
در ژوئیه ۱۹۹۷ بیل کلینتون، رییس جمهوری وقت آمریکا، سازمان مجاهدین را سازمانی تروریستی اعلام کرد. مجاهدین در اردوگاه اشرف حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ را به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی جشن گرفتند. صدام حسین، تنها پشتیبان واقعیِ مجاهدین، زیر فشار تحریمهای بینالمللی بود. اما هنگامی که در سال ۲۰۰۲ حمله آمریکا به عراق قطعی شد، مجاهدین، نخست پنهانی و سپس آشکارا، به خدمت آمریکایی ها درآمدند،»
http://www.lajvar.se/1398/09/20/88521/
لج ورآینه دیدگاههای سیاسی و اجتماعی
بهرام رحمانی: دانشجویان علیه حکومت اسلامی، مجاهدین و سلطنت طلبان و به طور کلی نئولیبرالیسم!
چهارشنبه, ۲۰م آذر ۱۳۹۸
بهرام رحمانی: سفر دونالد ترامپ به خاورمیانه و سایه جنگ جدید در این منطقه!
لج ور- چهارشنبه, ۳م خرداد ۱۳۹۶
http://www.lajvar.se/1396/03/03/58077/#more-58077
« در پایان، نکته بسیار مهم و سرنوشتساز برای کل جامعه ایران آن است که جنبشهای اجتماعی و در راس همه جنبش کارگری و همه نیروهای آزادیخواه، برابریطلب، عدالتجو و ضدجنگ، نباید نظارهگر این وضعیت باشند و به حوادث احتمالی چشم بدوزند. بنابراین، این نیروها باید با تاکتیکها و استراتژیها و سیاستهای مستقل خود، با جدیت و پیگیری وارد عرصه سیاسی و اجتماعی جامعه ایران شوند؛ خطراتی که در کمین جامعه ایران، بهویژه تحریمهای اقتصادی و احتمال حمله نظامی خوابیده و حکومت اسلامی ایران و یا دستکم بخشی از این حکومت نیز از چنین وضعیت بحرانی استقبال میکنند و یا نیروهای راستی همچون مجاهدین خلق ایران، طیفهایی از سطنتطلبان و همچنین سازمانهای ناسیونالیستی کردی، آذری، بلوچ، عرب، فارس و غیره که حاضرند در هر شرایطی، پیاده نظام سناریوهای سیاه و خانمانبرنداز آمریکا، عربستان، اسرائیل، ترکیه و… شوند بسیار فاجعهبار و غمانگیز و خطرناک است.»
بهرام رحمانی: سفر دونالد ترامپ به خاورمیانه و سایه جنگ جدید در این منطقه!
لج ور- چهارشنبه, ۳م خرداد ۱۳۹۶
http://www.lajvar.se/1396/03/03/58077/#more-58077
۴- رهبری مجاهدین
کنفرانس ورشو شکست برتری آمریکا بر جهان و ورشکستگی اپوزیسیون پرو آمریکایی!
لج ور – بهرام رحمانی- بهمن ۱۳۹۷
http://www.lajvar.se/1397/11/28/78398/#more-78398
«رهبری مجاهدین خلق بهخصوص طی چهار دهه گذشته، از درک تغییر و تحولات در جهان امروز و بازسازی فکری خود بازماندهاند و همچنان در شرایط زندگی اردوگاهی، کیش شخصیت، فرماندهی مطلق و فرمانبرداری کورکورانه را تبلیغ میکند. مجاهدین خلق، حتی از افکار عمومی مردم داخل ایران و تحولات اپوزیسیون خارج از ایران، بسیار عقب ماندهاند. آنها، گاهی شدیدتر از حکومت اسلامی، بر نماز و روزه و سینهزنی و افکار و آرای ارتجاعی مذهبی و مردسالاری تاکید میورزند. مریم رجوی با آن حجاب اسلامی و حدود بیش از سه دهه زندگی در فرانسه، با مردان دست نمیدهد و به تبع آن مردان مجاهد با زنان مجاهد نه دست میدهند و نه در یکجا مینشینند.
حدود سه دهه است که خانوادههای مجاهدین با دستور رهبری سازمانشان از هم جدا شدهاند و زن و مرد و فرزندان آنها جدا از همدیگر زندگی میکنند طبیعتا این خانوادهها، از مشکلات روحی و روانی شدیدی رنج میبرند.»
۵- پایگاه اجتماعی
– داخل ایران
«شایان ذکر است که در تجزیه و تحلیل این شعارها، به این نتیجه می رسیم که دانشجویان در روز ١۶ اذر امسال خود، شعارهای رادیکال سیاسی – طبقاتی بر علیه همه سرکوب ها و تبعیض ها و استثمار سیستم سرماه داری و حکومت اسلامی سرمایه داری ایران سر دادند که اتفاقا هیچ کدام از آن ها، مورد پسند و دل خواه نیروهای اپوزپسیون راست، محافظه کار، اپورتونیست، لیبرال، مجاهد، جمهوری خواه، سلطنت طلب و… نبود. ….»
«شانزده آذر امسال هم مانند سالیان اخیر، در برخی دانشگاه¬ های کشور برگزار شد و طبیعی بود که با توجه به اعتراضات اخیر، بسیاری منتظر واکنش و شعارهای دانشجویان در روز دانشجو باشند تا عکس العملل جنبش دانشجویی را ببینند.
شعارهایی نظیر «نان، کار، آزادی، اداره شورایی» و یا «آزادی، عدالت، این است شعار ملت»؛ «مجاهد، پهلوی، دو دشمن آزادی»؛ «علی نژاد و ارشاد، ارتجاع و انقیاد» و پلاکاردی با مضمون جهانی بودن مبارزه برای سرنگونی نئولیبرالیسم، تحلیل وضعیت کشور و جهان و اعتراض ها در کشورهای مختلف جهان، از سوی دانشجویان بود. اما همین موضع و شعارهای دانشجویان، صدای بسیاری از اپوزیسیون راست و حتی در سطح بسیار محدودی فعالین سیاسی چپ را برانگیخت. به این موضع مجاهدین اعتراض دارند که چرا مسیح علی نژاد و وزارت ارشاد و مجاهد و سطئنت را کنار هم قرار داده اند به ویژه اعتراض شدید فرشگردی¬ ها و سایر هواداران «شاهزاده رضا پهلوی» را در پی داشت. البته برخی از چهره ¬های اصلاح ¬طلب و دل واپسان حکومتی نیز، نظیر زیدآبادی نیز دشمنی خود با دانشجویان چپ را به نمایش گذاشت.»
« حتی برخی نیز پا را فراتر رفتند و موضع رادیاکل و ضد سرمایه داری دانشجویان چپ و آزادی خواه دانشگاه های ایران بر علیه نئولیبرالیسم را زیر سئوال بردند. اقتصاد نئولیبرالی تحت نام «تعدیل اقتصادی» در ایران و جهان، خواست نهادهای سرمایه داری مهم و اصلی بین المللی مانند صندوق بین المللی پول و بانک جهانی است. در نتیجه این شعار در کنار شعار بر علیه مجاهدین و سلطنت طلبان، مرزبندی روشن و شفافی با اپوزیسیون راست و ارتجاعی و وابسته به دولت های سرمایه داری و شعارهای طبقاتی، طبقه کارگر و پابرهنگان جامعه است.»
«شایان ذکر است که در تجزیه و تحلیل این شعارها، به این نتیجه می رسیم که دانشجویان در روز ١۶ اذر امسال خود، شعارهای رادیکال سیاسی – طبقاتی بر علیه همه سرکوب ها و تبعیض ها و استثمار سیستم سرماه داری و حکومت اسلامی سرمایه داری ایران سر دادند که اتفاقا هیچ کدام از آن ها، مورد پسند و دل خواه نیروهای اپوزپسیون راست، محافظه کار، اپورتونیست، لیبرال، مجاهد، جمهوری خواه، سلطنت طلب و… نبود.»
http://www.lajvar.se/1398/09/20/88521/
لج ورآینه دیدگاههای سیاسی و اجتماعی
بهرام رحمانی: دانشجویان علیه حکومت اسلامی، مجاهدین و سلطنت طلبان و به طور کلی نئولیبرالیسم!
چهارشنبه, ۲۰م آذر ۱۳۹۸
«تاکنون سران و مقامات و نهادهای حکومت اسلامی، از اعلام رسمی کشته ها، زخمی ها و دستگیر شدگان خودداری می کنند اما در رسانه ها و شبکه های اجتماعی بحث از ۴٠٠ تا ١٠٠٠ کشته، صدها زخمی و حدود ١٠ هزار بازداشتی است و هر روز ابعاد این جنایت هولناک و کشتار جمعی حکومت اسلامی، بزرگ تر و هولناک تر می شود.
اما این موضع گیری های جنایت کاران حکومت اسلامی، سازمان مجاهدین خلق و سلطنت طلبان را چنان تحریک کرد که آن ها نیز واقعا فکر کردند جایگاه و پایگاهی در ایران دارند. مسئولان و سخنگویان این دو جریان، بحث هایی درباره قدرت گیری خود در رسانه ها راه انداختند و واقعا توهم برشان داشت که خامنه ای درست می گوید که معترضین طرفدار مجاهدین و سلطنت طلبان هستند! تنها جریان های سطحی و حاشیه ای چنین برداشت و ارزیابی از مواضع خامنه ای و سایر آدم کشان حکومتی اسلامی، می توانند داشته باشند»
تاکنون سران و مقامات و نهادهای حکومت اسلامی، از اعلام رسمی کشته ها، زخمی ها و دستگیر شدگان خودداری می کنند اما در رسانه ها و شبکه های اجتماعی بحث از ۴٠٠ تا ١٠٠٠ کشته، صدها زخمی و حدود ١٠ هزار بازداشتی است و هر روز ابعاد این جنایت هولناک و کشتار جمعی حکومت اسلامی، بزرگ تر و هولناک تر می شود.
اما این موضع گیری های جنایت کاران حکومت اسلامی، سازمان مجاهدین خلق و سلطنت طلبان را چنان تحریک کرد که آن ها نیز واقعا فکر کردند جایگاه و پایگاهی در ایران دارند. مسئولان و سخنگویان این دو جریان، بحث هایی درباره قدرت گیری خود در رسانه ها راه انداختند و واقعا توهم برشان داشت که خامنه ای درست می گوید که معترضین طرفدار مجاهدین و سلطنت طلبان هستند! تنها جریان های سطحی و حاشیه ای چنین برداشت و ارزیابی از مواضع خامنه ای و سایر آدم کشان حکومتی اسلامی، می توانند داشته باشند!
به این ترتیب، در روزهای اخیر و پس از برگزاری گرامی داشت ١۶ آذر در دانشگاه های ایران، شبکه های اجتماعی و گاهی نیز از سوی برخی فعالین چپ، این نقد و بحث را پیش کشیده اند که چرا دانشجویان چپ، آزادی خواه و برابری طلب، «مجاهدین و سلطنت طلبان» را دشمن آزادی نامیده اند؟ دلیل این موضع دانشجویان را باید چند سویه دید: اول این که آن ها جواب خامنه ای و عوامل ریز و درشت حکومتی را داده اند که بگویند خیزش آبان ماه ربطی به مجاهدین و سلطنت طلبان ندارد بنابراین، خامنه ای دروغ گفته که این اعتراض ها را به این دو جریان نسبت داده اند؛ دوم این که این دو جریان هم طوری تبلیغ و موضع گیری می کنند که گویا در این خیزش مردمی نقشی داشتند در حالی که دخالتی نداشتند. سوم این که حنبش دانشجویی از جنبش کارگری و جنبش زنان و مردم تحت ستم و خانواده های داغ دیدیدگان و دستگیر شدگان دفاع می کنند با ین موضع خواستند نشان بدهند که دستگیر شدگان مجاهد و سطنت طلب نیستند و به این بهانه نمی توانید آن ها را اعدام کنید؛ چهارم و نهایت این که دانشجویان نئولیرالیسم اقتصادی و سیاسی را عامل سیه روزی جوامع بشری می دانند مجاهد و سلطنت هم در طبقه نئولیبرالیسم محسوب قرار می گیرند و دشمن آزادی، برابری، و رهایی انسان از تبعیض و استثمار هستند.
چهارم و نهایتا، «مجاهدین و سلطنت طلبان» به این دلیل ساده که پایگاه چندانی در درون جامعه ایران و حتی ایرانیان خارج کشور ندارند به رقبای حکومت اسلامی، یعنی آمریکا، اسرائیل، عربستان سعودی و… متوسل شده اند و از تحریم اقتصادی آمریکا علیه ایران دفاع می کنند که این تحریم ها اساسا و عمدتا علیه مردم است نه حکومت و مهم تر از همه، آن ها حتی خواهان حمله نظامی به ایران هستند پس روشن است که دشمن مردم محسوب می شوند و دانشجویان به درستی انگشت روی واقعیتی گذاشته اند که برای «مجاهدین و سلطنت طلبان» بسیار تلخ و گزنده است اما واقعیت غیرقابل انکار است.
قصد اصلیو واقعیرضا پهلوی، احیای دوباره سلطنت در ایران است. هم چنین مجاهدین هم به دنبال برپایی حکومت اسلامی «دموکراتیک!» خود هستند. اما چون این جریان، دارای هیچ گونه پایگاه اجتماعی مهمیچه در داخل ایران و چه حتی در میان ایرانیان خارج از کشور ندارند، هدف خود را با کمک دولتهای خارجی، از جمله آمریکا، اسرائیل، عربستان سعودی و… دنبال می کنند. این دو جریان، به لحاظ اقتصادی و سیاسی نیز طرفدار نئولیبرالیسم اقتصادی و سیاسی هستند.»
http://www.lajvar.se/1398/09/20/88521/
بهرام رحمانی: دانشجویان علیه حکومت اسلامی، مجاهدین و سلطنت طلبان و به طور کلی نئولیبرالیسم!
لج ورآینه دیدگاههای سیاسی و اجتماعی چهارشنبه, ۲۰م آذر ۱۳۹۸
«از دید افکار عمومی مترقی و پیشرو و برابریطلب جامعه ایران و جهان، مجاهدین یک سازمان نظامی شکست خورده است. بنابراین منفعت کوتاهمدت، در استفاده از این سازمان برای حاکمان آمریکا، ابزارست در رقابت با حکومت اسلامی ایران.
. بهاین ترتیب، آینده سرنوشت مجاهدین خلق در پرده ابهام قرار دارد و برای آن آینده خوبی نمی توان متصور شد
هر فرد و نیرویی که چشم خود را آگاهانه و عامدانه به وضعیت فاجعهبار و هولناک این کشورها میبندد و همچنان میخواهد در همکاری با آمریکا، عربستان سعودی، اسرائیل و هر حکومت دیگری مانند چین، روسیه، اتحادیه اروپا و…، خواهان سرنگونی حکومت اسلامی باشد عملا جنون قدرت دارد نه عشق آزادی و برابری و همبستگی مردمی! صرفا خواهان جابهجایی حکومت از بالاست و کاری به کار افزایش فجایع انسانی و اجتماعی در بطن جامعه را ندارد. دغدغه و عشق اصلیاش رسیدن به قدرت و حاکمیت به هر بهایی است و در این راستا، هیچ بهایی به آزادی، برابری، صلح و امنیت شهروندان قائل نیست و فقط و فقط به فکر قدرت است! باید پیگیرانه و همهجانبه سیاستها و اهداف چنین افراد و نیروها، سازمانها و احزابی را که چشم به حمایتهای مادی و معنوی دشمنان آزادی و برابری و دموکراسی دوختهاند و جایگاه و پایگاه طبقاتی و اجتماعی در خوری نیز در جامعه ایران ندارند را شدیدا محکوم کرد!»
بهرام رحمانی: سرنوشت تراژیک مجاهدین خلق ایران!
پنجشنبه, ۱۴م اردیبهشت ۱۳۹۶
http://www.lajvar.se/1396/02/14/57513/
– خارج از کشور:
«گردهمایی سالانه سازمان مجاهدین خلق با شرکت مریم رجوی، رهبر این سازمان و چند سیاستمدار غربی از جمله رودی جولیانی، شهردار سابق نیویورک، که وکیل شخصی رییس جمهوری آمریکا نیز هست، برگزار شده بود. روزنامه گاردین همزمان گزارش داد که جوانان کثیری از اروپای شرقی و پناهندگان کشورهای مختلف نیز با خرج مجاهدین و با اتوبوس به این گردهمایی برده شدند.»
http://www.lajvar.se/1398/01/03/79400/#more-79400
بهرام رحمانی: سال ۱۳۹۸ را سال سرنگونی نامگذاری کنیم!
لج ور- شنبه, ۳م فروردین ۱۳۹۸
۶- برخورد با اعضای پیشین( جداشدگان) و سایر احزاب
«در مقاله شش سال پیش بهرام رحمانی در ۱۴ اردیبهشت ۹۶ « سرنوشت تراژیک مجاهدین خلق ایران» در تجزیه و تحلیل فرقه مجاهدین خلق بعنوان یک نیروی مذهبی چنین توصیف می کند:رجوی پس از دیدار با صدام به راست گرایید و به مرور زمان از مبارزه مردمی دور و دورتر شد و در عین حال، برخوردهایش با کسانی که از این سازمان جدا میشدند و یا با سازمانها و احزاب چپ و سوسیالیست اپوزیسیون ایرانی، بسیار خصمانه و غیرمنصانه شد. این روابط تاکنون هرگز ترمیم نشد.»
بهرام رحمانی: سرنوشت تراژیک مجاهدین خلق ایران!
پنجشنبه, ۱۴م اردیبهشت ۱۳۹۶
http://www.lajvar.se/1396/02/14/57513/
« مجاهدین خلق پس از شکست در جبهه نبرد با ایران به اردوگاه اشرف در عراق عقب نشینی کرد و مسعود رجوی دستور «انقلابی ایدئولوژیک» را صادر کرد که در پی آن تمام اعضای «مجاهدین خلق» به تجرد متعهد شدند.
فرزندان اعضای این گروه به اروپا فرستاده و اعضای متاهل از همسران خود جدا شدند تا زندگیشان را وقف مبارزه کنند. عشق همه آن ها می بایست معطوف به مسعود و مریم رجوی میشد که مجاهدین خلق در سال ۱۹۹۳ او را به عنوان رییس جمهوری خود انتخاب کردند. مسعود رجوی از سال ۲۰۰۳ تا کنون ناپدید است و اطلاع دقیقی از سرنوشت او در دست نیست.
منتقدان «مجاهدین خلق» معتقدند که این گروه در انزوا، رفتهرفته به یک فرقه سیاسی تبدیل شده است. کسانی که موفق شدهاند از این گروه خارج شوند، گفته اند که در جلسات عمومی مجبور به اعتراف در مورد رویاها و افکار جنسی خود بوده اند.
یرواند آبراهامیان، پژوهش گر تاریخ و منتقد «مجاهدین خلق»، معتقد است که این گروه پس از «انقلاب ایدئولوژیک» خود بیش تر و بیش تر به یک فرقهتبدیل شده، و آن طور که در فیلمهای تبلیغاتی مجاهدین خلق که خودشان تهیه کرده اند دیده می شود، زنان روسریهای یک رنگ بر سر دارند، شعار می دهند، پا می کوبند و تغییری در افکار آن ها دیده نمیشود.
در اردوگاه«مجاهدین خلق» تفکیک جنسیتی شدید حاکم است. رابطه دوستانه یا مکالمات شخصی، استفاده از رادیو، روزنامه یا تلویزیون برای ساکنان اردوگاه ممنوع است. دیدهبان حقوق بشر در سال ۲۰۰۵ میلادی گزارشی از وضعیت کسانی تهیه کرده بود که به دلیل ترک «مجاهدین خلق» به شدت تحت فشار بوده و گاه زندانی و شکنجه شده بودند.
به نوشته نویه تسورشر تسایتونگ، «مجاهدین خلق» در مقابل، تمام این گزارش ها را رد می کند و منتقدان خود را جاسوس ایران می خواند. این گروه حتی رسانههای غربی را هم که گزارشی انتقادی در مورد «مجاهدین خلق» تهیه کرده اند، به همکاری با جمهوری اسلامی ایران متهم می کند.»
http://www.lajvar.se/1398/09/20/88521/
لج ورآینه دیدگاههای سیاسی و اجتماعی چهارشنبه, ۲۰م آذر ۱۳۹۸
بهرام رحمانی: دانشجویان علیه حکومت اسلامی، مجاهدین و سلطنت طلبان و به طور کلی نئولیبرالیسم!
۷- همکاری با جناح فاشیست امریکا
«خطراتی که در کمین جامعه ایران، بهویژه تحریمهای اقتصادی و احتمال حمله نظامی خوابیده و حکومت اسلامی ایران و یا دستکم بخشی از این حکومت نیز از چنین وضعیت بحرانی استقبال میکنند و یا نیروهای راستی همچون مجاهدین خلق ایران، طیفهایی از سطنتطلبان و همچنین سازمانهای ناسیونالیستی کردی، آذری، بلوچ، عرب، فارس و غیره که حاضرند در هر شرایطی، پیاده نظام سناریوهای سیاه و خانمانبرنداز آمریکا، عربستان، اسرائیل، ترکیه و… شوند بسیار فاجعهبار و غمانگیز و خطرناک است.»
لج ور- چهارشنبه, ۳م خرداد ۱۳۹۶
بهرام رحمانی: سفر دونالد ترامپ به خاورمیانه و سایه جنگ جدید در این منطقه!
http://www.lajvar.se/1396/03/03/58077/#more-58077
۲- در میان اپوزیسیون مذهبی و پان ایرانیستی، دو جریان، یعنی مجاهدین و سلطنتطلبان با هم مسابقه گذاشتند تا همجهتی سیاسی خود را با دولتهای شرکتکننده کنفرانس ورشو بهویژه آمریکا، اسرائیل، عربستان و… نشان دهند و رسما و علنا بگویند که در رقابت آنها با حکومت اسلامی ایران آماده هر اقدامی هستند. برای مثال، این جریانات با تحریم اقتصادی ایران توسط آمریکا موافقند؛ اگر آمریکا و متحدانش به ایران حمله نظامی کنند حاضرند به پیاده نظام آنها تبدیل شوند و… همانطور که اپوزیسیون راست عراق، افغانستان و لیبی در حمله به این کشورها و نابودی زیرساختهای این جوامع و کشتار مردم بیگناه و بیدفاع، به پیاده نظام آمریکا و سایر اشغالگران تبدیل شدند و با حمایت متجاوزان و اشغالگران، حکومتهایی بهوجود آوردند که بدتر از حکومتهای سابق طالبان، صدام و قذافی هستند. هم اکنون جنگ داخلی و تروریسم و بیحقوقی مطلق زیست و زندگی مردم این کشورها را هدف قرار داده و روزی نیست که تروریسم دولتی و غیردولتی از مردم این کشورها قربانی نگیرند.
کنفرانس ورشو شکست برتری آمریکا بر جهان و ورشکستگی اپوزیسیون پرو آمریکایی!
لج ور – بهرام رحمانی- بهمن ۱۳۹۷
http://www.lajvar.se/1397/11/28/78398/#more-78398
«حضور سناتور مک کین جمهوریخواه در آلبانی به دعوت مریم رجوی، نه تنها نشاندهنده روابط نزدیکی آنها، بلکه مهمتر از آن نشاندهنده آمادگی با حاکمیت آمریکا در رابطه با تحولات ایران است. جامعه جهانی فاجعه این نوع همکاری نیروی اپوزیسیونهای کشورهای مختلف منطقه مانند عراق، افغانستان، لیبی و اکنون در سوریه را شاهداند که به چه فجایع انسانی عظیمی در این کشورها بهبار آوردهاند.
سناتور مک کین تا دیروز حامی داعش بود. بنابراین این سناتور جمهوریخواه دشمن آزادی و برابری و صلح و عدالت اجتماعی در جهان و سفت و سخت طرفدار جنگ و کشورگشایی و تروریسم دولتی و غیردولتی است.
اما طنز تلخ تاریخ در این است که تروریسم از سوی مک کین در حالی، مورد انتقاد قرار میگیرد که تصاویر دیدار او قبل از مریم رجوی با ابوبکر البغدادی، رهبر گروه تروریستی «داعش»(دولت اسلامی) نیز در فضای مجازی منتشر شده است. اما بارها پایگاه اطلاع رسانی «مجاهدین»، در سالهای اخیر، از سناتور مککین اخیرا در سفر به عراق و اکنون در سفر به آلبانی، گزارشاتی را منتشر کرده
هماکنون دیگر نقطه مشترک بین اپوزیسیون راست حکومت اسلامی، تمرکز آنها بر «تغییر رژیم» است. نیروهای سلطنتطلب، جمهوری خواهان، بخشی از اصلاحطلبان درون و بیرون حکومت اسلامی و جدیتر و پیگیرتر از همه اینها سازمان مجاهدین خلق ایران، خواستار براندازی حکومت اسلامی با دخالت آمریکا و دیگر نیورهای خارجی هستند.
گرایشاتی که در جامعه ایران از پایگاه طبقاتی و اجتماعی چندانی برخوردار نیستند بیشتر امیدشان را نه به نیروی سیاسی – طبقاتی جامعه ایران، بلکه روی کمکها و دخالتهای خارجی متمرکز کردهاند
.
حالا باید این قضاوت را کرد که همکاریهای سناتور مک کین و همفکران او در سازمان سیا، سنا، کنگره و کاخ سفید آمریکا با رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران بر علیه تروریسم و بر قراری دموکراسی و صلح در ایران، چهقدر واقعی است و در صورت تحقق آن وضعیت و سرنوشت مردم ایران، وارد چه فجایعی خواهد شد؟»
بهرام رحمانی: سرنوشت تراژیک مجاهدین خلق ایران!
پنجشنبه, ۱۴م اردیبهشت ۱۳۹۶
http://www.lajvar.se/1396/02/14/57513/
«یا مجاهدین خلق که از تروریست نامیدن سپاه از خوشحالی در پوست خود نمیگنجند. آنها نه پرنسیب سیاسی و نه حتی اخلاقی دارند کافیست که دولتی آنها را تحویل بگیرد تا با کله به دامن آن دولت سقوط آزاد کنند. کافیست چند صفحه از کارنامه چهل ساله این نیروها را ورق بزنید تا به سادگی متوجه شوید آنچه که در بالا بدانها اشاره شد، اغراق نیست.»
بهرام رحمانی: آیا ایران و آمریکا خود را برای جنگ آماده میکنند؟
لج ور- پنجشنبه, ۱۹م اردیبهشت ۱۳۹۸
http://www.lajvar.se/1398/02/19/80719/#more-80719
۸- استفاده رژیم و خامنه ای از فرقه مجاهدین
«اما دانشجویان دانشگاه های تهران و شهرتان های که به مناسبت روز خود، یعنی ١۶ تجمع کرده بودند با سردادن شعارهایی علیه حکومت اسلامی و دفاع از خیزش مردمی آبان ماه و دفاع از اعتراض های عراق، لبنان، شیلی، فرانسه و… از انقلاب مردمی بر علیه نئولیرالیسم دفاع کردند و در جایی نیز علیه مجاهدین و سلطنت طلبان شعار دادند که جواب یاوه گویی ها و دروغ گوی های خامنه ای و سایر سران و مقامات سیاسی و نظامی حکومت اسلامی را بدهند که خیزش عظیم مردمی جامعه ایران در بیش ١۵٠ شهر، اعتراض به گرانی بنزین، فقر، بیکاری و سرکوب و فشار را بود. اما خامنه ای سعی کرد این مردم متعترض را طرفدار «مجاهد و سلطنت» نشان دهد و بی شرمانه «اشرار» بنامد تا سرکوب خشن و وحشیانه معترضین و حتی اعدام دستگیر شدگان را در نزد افکار عمومی توجیه کند.
اکنون در شبکه هایی اجتماعی پز دادن های مجاهدین و سلطنت طلبان از یک سو و مخالفین آن از سوی دیگر در جریان است که چرا دانشجویان چپ، آزادی خواه و برابری طلب علیه مجاهد و سلطنت موضع گرفتند؟!»
http://www.lajvar.se/1398/09/20/88521/
لج ور آینه دیدگاههای سیاسی و اجتماعی چهارشنبه, ۲۰م آذر ۱۳۹۸
بهرام رحمانی: دانشجویان علیه حکومت اسلامی، مجاهدین و سلطنت طلبان و به طور کلی نئولیبرالیسم!
۹- فساد مالی در لابیگری توسط فرقه مجاهدین
«ناگفته نماند که در آخرین انتخابات محلی اسپانیا، حزبی در ایالت الاندلس یک موفقیت غیرقابل پیشبینی به دست آورد، به خاطر دریافت کمک مالی از سازمان مجاهدین خلق زیر ذرهبین دستگاه مالیاتی این کشور اروپایی قرار گرفته است. مجلس سنای اسپانیا نیز به درخواست «حزب خلق»، حزبی که تا چند ماه پیش رهبری دولت مرکزی را در دست داشت، تحقیق در این رابطه را در دستور کار خود قرار داده است.
این اولین بار نیست که رسانههای اسپانیا به حمایت مالی سازمان مجاهدین از راستگرایان اسپانیایی اشاره میکنند. پیشتر کیهان لندن نیز در گزارشی در رابطه با حمایت سازمان مجاهدین بهVOX اشاره کرده بود. در هفتههای اخیر جزئیات بیشتری از پولهایی که سازمان مجاهدین خلق به این حزب واریز کردهمنتشر شده است.
حزب VOX که نام آن از زبان لاتین به معنی «رای» گرفته شده و در سال ۲۰۱۳ تاسیس شد از جمله برای یک ایجاد یک حکومت مرکزی قوی تلاش میکند.
بنابر اطلاعاتی که رسانههای اسپانیایی به دست آوردهاند،VOX در جریان انتخابات پارلمان اروپا در سال ۲۰۱۴ میلادی حدود ۸۰۰ هزار یورو از سازمان مجاهدین خلق کمک مالی دریافت کرده است. از آنجا که در اسپانیا شخصیتهای حقیقی نمیتوانند به هیچ سازمان سیاسی بیش از ۵۰ هزار یورو کمک مالی کنند، سازمان مجاهدین از طریق ۱۴۶ نفر از اعضا و هوادارانش در ۱۵ کشور از جمله آلمان، ایتالیا، سوئیس، کانادا و آمریکا کمکهای مالی خود را به صندوق این حزب واریز کرده است.
البته دریافت کمک از افراد غیراسپانیایی از نظر قانونی در اسپانیا جرم به حساب نمیآید، ولی دادگاه حسابرسی اسپانیا میگوید این حزب هرگز کمکهایی را که از سازمان مجاهدین دریافت کرده در گزارشهای مالی خود منظور نکرده است. یکی از سخنگویان دادگاه حسابرسی اسپانیا به کیهان لندن میگوید «ما در بررسی بیلانهایی که این حزب رسما برای ما ارسال کرده اثری از این ۱۴۶ کمک مالی که از سوی هواداران یک سازمان ایرانی به صندوق حزب واریز شده پیدا نکردیم.» البته رهبران VOX دریافت کمک از سازمان مجاهدین خلق را منکر نمیشوند و میگویند ۵۰۰ هزار یورو از این سازمان کمک مالی دریافت کردهاند. برخی از رسانههای اسپانیایی حدس میزنند که حجم این حمایت مالی بیش از ۸۰۰ هزار یورویی بوده که از طریق قانونی به حساب VOX وارد شده است.
کمکهای مالی سازمان مجاهدین خلق، بنا بر آنچه روزنامه پرتیراژ «الپائیس» مینویسد، ۸۰ درصد از کل بودجهای که این حزب برای انتخابات پارلمان اروپا در سال ۲۰۱۴ خرج کرده را تامین کرده است. البته VOX در آن انتخابات تنها ۵۶/۱ درصد آرا را به دست آورد و نتوانست حتی یک نماینده هم راهی پارلمان اروپا کند. آلخو ویدال کوادراس، کاندیدای اصلی VOX در انتخابات سال ۲۰۱۴، که تا قبل از این انتخابات به نمایندگی از «حزب خلق» صاحب کرسی در پارلمان اروپا بود، حلقه ارتباط راستگرایان با سازمان مجاهدین خلق است. این سیاستمدار اسپانیایی از سال ۲۰۰۰ میلادی که برای اولین بار راهی پارلمان اروپا شد، همکاری خود با سازمان مجاهدین خلق را آغاز کرده است.
آلخو ویدال کوادراس در گفتگو با روزنامه اینترنتی «Estrella Digital» میگوید «در بدو ورود به پارلمان اروپا به دعوت نمایندهای از حزب سوسیالیست پرتغال برای اولین بار با نمایندگان مجاهدین خلق در بروکسل ملاقات کردم و پس از مطالعه مدارکی که آنها در اختیارم قرار دادند، حمایت از فعالیتهایشان را آغاز کردم.» این همکاری، بهگفته آلخو ویدال کوادراس «تا امروز ادامه دارد.»
با خروج آلخو ویدال کوادراس از «حزب خلق» و مشارکت او در راهاندازی حزب VOX، کمکهایمالی مجاهدین راهی این حزب تازهتاسیس شد. سانتیاگو آباسکال، رهبر VOX که در همین رابطه در یک برنامه رادیویی حضور پیدا کرده بود میگوید «مجاهدین به خاطر حمایتهای آلخو ویدال کوادراس در گذشته تصمیم به کمک مالی به حزب ما گرفتند، و این کمک در روز روشن انجام گرفته و ما در هیچ طرح و پروژه مشکوکی شریک نیستیم.»
مارتا گونزالس، یکی از سخنگویان «حزب خلق» به کیهان لندن میگوید «اگرچه دریافت کمک از شهروندان غیراسپانیایی از نظر قانونی اشکالی ندارد، ولی نمیتوان به اینگونه کمکها مشکوک نبود. ما از مجلس سنا خواستیم که در رابطه با حمایت سازمانی که در گذشته نامش در فهرست گروههای تروریستی قرار داشته، از یک حزب سیاسی اسپانیایی تحقیقاتی را آغاز کند، زیرا این امر از نظر ما قابل قبول نیست و مشکوک بهنظر میآید. برای ما این پرسش مطرح است که یک گروه سیاسی غیراسپانیایی برای تحقق کدام منافع از یک حزب اسپانیایی که حتی در پارلمان مرکزی نمایندهای هم ندارد باید حمایت مالی کند.»
بهرام رحمانی: کنفرانس ورشو شکست برتری آمریکا بر جهان و ورشکستگی اپوزیسیون پرو آمریکایی!
لج ور- یکشنبه, ۲۸م بهمن ۱۳۹۷
https://www.azadi-b.com/arshiw/?p=72293
«به نوشته «واشنگتن پست» و «اینترسپت» سیاست مدارانی مانند رودی جولیانی برای شرکت در هر نشست «مجاهدین» خلق حدود ۵۰ هزار دلار پول گرفتهاند.
دانیل بنجامین، هماهنگ کننده پیشین مرکز فعالیت های ضد تروریستی دولت آمریکا به «نیویورک تایمز» گفته است: «مجاهدین خلق تلاش میکنند هر کسی را که می توانند، بخرند.» او گفته است: «برای یک سیاست مدار بازنشسته کم تر پیش می آید که تلفن زنگ بزند و کسی آن سوی خط بگوید برای شرکت او در یک نشست ۱۵ هزار تا ۲۰ هزار دلار پرداخت می کند.»
http://www.lajvar.se/1398/09/20/88521/
لج ورآینه دیدگاههای سیاسی و اجتماعی چهارشنبه, ۲۰م آذر ۱۳۹۸
بهرام رحمانی: دانشجویان علیه حکومت اسلامی، مجاهدین و سلطنت طلبان و به طور کلی نئولیبرالیسم!
۱۰- مجاهدین مانند جمهوری اسلامی است و بخشی از اپوزیسیون نیست:
«بنابراین، اگر حکومت اسلامی با نیروی متحد مردمی سرنگون شود جایی برای مجاهدین خلق و جایی برای بازگشت سلطنت به جامعه ایران باقی نخواهد ماند. مردم ایران هم حکومت سلطنتی و هم حکومت اسلامی را تجربه کردهاند و خاطرات بسیار تلخی نیز از این دو گرایش مذهبی و ملی دارند. در نتیجه انتخاب کنونی آنها، راه سوم و احتمالا خومدیریتی شورایی و دموکراسی مستقیم است تا آزادیهای وسیع فردی و جمعی و رفاه و عدالت اجتماعی به معنای واقعی تضمین گردد.»
« یکی از مهمترین و شکوفاترین فرازهای این جنبش عظیم، خیزش دی ماه سال ۱۳۹۶ بود. خیزشی که در بیش از صد شهر ایران، پیام صریح خود را به گوش جهانیان رساندند که حکومت اسلامی را با هر شکل و شمایل و جناحهایش نمیپذیرند. لمل اپوزیسیون راست بهخصوص سلطنتطلبها و مجاهدین خلق و ناسیونالیستهای تحت ستم و لیبرالهای جمهوریخواه و غیره درک نکردند. آنها درک نکردند که خیزش دی ماه سال گذشته، خط بطلانی بر روی هر جریان مذهبی در قدرت و اپزیسیون و هر جریان ناسیونالیست و لیبرال کشید و فریاد آزادی و تعیین حق سرنوشت خویش به دست خویش را به گوش هر گوش ناشوایی نیز رساند.»
بهرام رحمانی: کنفرانس ورشو شکست برتری آمریکا بر جهان و ورشکستگی اپوزیسیون پرو آمریکایی!
لج ور- یکشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۷
http://www.lajvar.se/1397/11/28/78398/#more-78398
۱۱- دوران پهلوی
«اعتراض های مردمی در برخی از شهرهای ایران در سال گذشته جرقه ای برای افزایش فعالیت های پهلوی شد. وی و هوادارانش با استفاده از شبکه فارسی زبان من و تو که در لندن مستقر است اقدام به حمایت از این اعتراض های مردمی کردند و هم زمان تصاویر و ویدئوهایی از روزهای ایران پیش از انقلاب سال ۱۹۷۹ منتشر کردند تا به مخاطب این گونه القا شود که اوضاع ایران در دوره سلطنت پهلوی بهتر از امروز بوده است.»
« حقیقت این است که شخص رضا پهلوی نیز در داخل ایران چهره مثبتی نیست به خصوص هنگامی که ادعا بازگشت تاج و تخت به ایران می کند بسیار مضحک به نظر می آید. در حالی که رضا پهلوی بدون چنین ادعای کاذبی، حق دارد مانند هر فعال و هر جریان سیاسی برای رسیدن به قدرت مبارزه کند حق طبیعی اش است.»
[ سیامک نادری: اگر چنین است پس به چه علت می نویسد باید سلطنت طلبان را بایکوت کرد؟]
http://www.lajvar.se/1398/09/20/88521/
لج ورآینه دیدگاههای سیاسی و اجتماعی
بهرام رحمانی: دانشجویان علیه حکومت اسلامی، مجاهدین و سلطنت طلبان و به طور کلی نئولیبرالیسم! چهارشنبه, ۲۰م آذر ۱۳۹۸
۱۲-کودکان مجاهدین
سازمان مجاهدین، رابطه عاشقانه و ازدواج را بریا اعضایش ممنوع کرده است. اما پس از یک شکست خونین مجاهدین از حکومت ایران، رهبری سازمان به این نتیجه رسید که دلیل این اتفاق عدم تمرکز مجاهدین به دلیل روابط شخصی بود.
پس از این بود که طلاقها رخ داد. بچهها از والدین گرفته شدند و اغلب به مراکز نگه داری در اروپا فرستاده شدند.»
«شورای ملی مقاومت»، یعنی بخشی از سازمان مجاهدین، در ۱۹ تیرماه ١٣٩۵، نشستی را با حضور برخی سیاست مداران پیشین جهان، از جمله مقامهای پیشین فرانسه، اسپانیا و آمریکا و نیز چند مقام پیشین عربی، از جمله شاهزاده عربستان ترکی الفیصل رییس پیشین سازمان اطلاعات این کشور در پاریس برگزار کرده بود.
زندگی اعضای سازمان مجاهدین و خانواده و فرزندان آن ها نیز دردناک و به دور از معیارها و ارزش های یک زندگی عادی شخصی و مبارازاتی است. چکونگی تامین مالی و منابع سازمان مجاهدین نیز زیر سئوال است!»
http://www.lajvar.se/1398/09/20/88521/
لج ورآینه دیدگاههای سیاسی و اجتماعی
بهرام رحمانی: دانشجویان علیه حکومت اسلامی، مجاهدین و سلطنت طلبان و به طور کلی نئولیبرالیسم!
چهارشنبه, ۲۰م آذر ۱۳۹۸
۱۳- آیا خانوادهای اعضای فرقه مجاهدین امکان دیدار با فرزندانشان در اشرف ۳ را دارند؟
مسلما، حق طبيعی خانواده های مجاهدين است که بدون هيچ گونه تهديدی و فشاری به عراق سفر کنند و از نزديک فرزندان و عزيزان خود را در اردوگاه اشرف ملاقات کنند. اما حکومت اسلامی ايران، به عنوان يک حکومت جانی و آدمکش، نه تنها اين حق انسانی را از خانواده های مجاهد سلب کرده است، بلکه آن ها را نيز تهديد و تعقيب و زير شکنجه و زندان هم قرار می دهد.
https://news.gooya.com/politics/archives/2009/01/082763.php
تهديد مجاهدين خلق مستقر در عراق ادامه دارد! بهرام رحمانی گویا نیوز- سوم بهمن ۱۳۸۷
https://news.gooya.com/politics/archives/2009/01/082763.php
پرده دوم:
دگردیس و تغییر ۱۸۰ درجه ای مواضع و نوشته های دو سال اخیر بهرام رحمانی در باره فرقه مجاهدین
۱- ایدئولوژی
« اکنون هر شاه پرست یک طناب دار گره زده در کیف و جیبش دارد و منتظر انسانی ست که آن را به گردن یک انقلابی پنجاه و هفتی بیاندازد. کاری که در تظاهرات بروکسل کردند و یک شرکت کننده در تظاهرات را تنها به این دلیل که پلاکارد «مرگ برستمگر، چه شاه باشد چه رهبر» با خود حمل می کرد با ضربه سنگینی، آن چنان بر سرش کوبیدند که بیهوش شد و الان ضربه مغزی شده و در بیمارستان بستری است. بعدا معلوم شد که«حسن حبیبی»، هوادار مجاهدین خلق ایران است.
رضا پهلوی یک تاجر و معاملهگر اقتصادی و سیاسی است و بس! – بهرام رحمانی
۲- سیاسی
« بنابراین، بحث اساسی با سازمان مجاهدین خلق ایران، بحصی بر سر باورهای مذهبی آنها و یا باورهای غیرمذهبی نیروهای چپ و کمونیست نیست اساس بحث، بر سر جدایی دین از دولت و ساختن یک جامعه دموکراتیک مردمی است که مجاهدین خلق مخالفی با چنین سیاستی ندارند و خودشان را در قرارها و بیانیههای تشکیلاتی خود، به این موضوع تاکید دارند. به ویژه هر انساین باید در انتخاب پوشش و مدل و رنگ آن آزاد باشد. بهعبارت دیگر، هیچکس حق ندارد به کسی امر و نهی کند که چه بپوشد و چه نپوشد و..
«مجاهدین در پی جایگزین کردن دیکتاتوری دینی ایران با یک دولت دموکراتیک و کثرتگرا، مبتنی بر جدایی دین از دولت هستند که به آزادیهای فردی و تساوی زن و مرد احترام میگذارد.»(برگرفته از سایت رسمی سازمان مجاهدین خلق ایران)»
ناصر اعتمادی: سازمان مجاهدین و فدائیان، حجاب، مبارزه مسلحانه و…! بهرام رحمانی ۱۳دی۱۴۰۲ – سایت آزدای بیان https://www.azadi-b.com/?p=40560
نهایتا موضع رضا پهلوی علیه سازمان مجاهدین خلق ایران، منطبق با موضع جمهوری اسلامی علیه این سازمان است. به خصوص رضا پهلوی میگوید «آن ها بر علیه سربازان ما جنگیدند.» رضا پهلوی که نه سرباز داشت و نه خودش در این جنگ جنگیده است پس منظورش چیست؟ روشن است سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران!
رضا پهلوی، آگاه است که انقلاب کنونی ایران رو به آینده بهتر و انسانیتر دارد و نه بازگشت به عقب و دوران ارتجاعی سلطنت پهلوی. به همین دلیل او گوشه چشمی هم به کودتا در سپاه و ارتش دوخته است که شاید با حمایت برخی دولت های غربی و همانند کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، توسط سازمانهای مخفی آمریکا و انگلستان،که پدرش را به سلطنت برگرداندند
رضا پهلوی یک تاجر و معاملهگر اقتصادی و سیاسی است و بس! – بهرام رحمانی
«واقعیت این است که در این ۴۴ سال همین نیروهای چپ و مجاهیدن خلق بودند و هستند که هم«چنان با حکومت جهل و جنایت و ترور و اعدام اسلامی مبارزه میکنند.»
سلطنتطلبان را بایکوت سیاسی کنید! سایت آزادی بیان
https://www.azadi-b.com/?p=36604
۳- رهبری مجاهدین
«هواداران رضا پهلوی در تظاهرات بروکسل یک شخص مخالف جمهوری اسلامی را تنها به دلیل این که شعار «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشد چه رهبر» با خود داشت به طور وحشیانه وخشونت باری مورد ضرب و شتم قرار دادند و آن چنان با شیئی سنگین بر سر او کوبیدند که نقش بر زمین و بیهوش شد و با آمبولانس به بیمارستان انتقال دادند. اقدامی که در این ۴۴سال توسط حزبالهی های طرفدار جمهوری اسلامی و قبل از آن در حکومت پهلوی نیز توسط ساواکی ها و شعبان بی مخ ها دیده شده است.
حال طرفداران رضا پهلوی «فرقه گرا» و «تروریست» هستند یا مجاهدین خلق ایران؟ که بیش از چهار دهه است با تمام قدرت علیه جمهوری اسلامی مبارزه می کنند و در این راه نیز بیشترین قربانی را داده اند. در دوران حکومت پدرش کادرهای همین سازمان به همراه نیروی چپ و کمونیست در زندان های ساواک شکنجه و اعدام شدند. در حال حاضر نیز مبارزه مجاهدین بر علیه جمهوری اسلامی غیرقابل انکار است و یکی از نیروهای مهمی است که نقش آن در سرنگونی جمهوری اسلامی و ساختن جامعه آینده ایران عیان است
حال انتقاد به مواضع و سیاست های مجاهدین خلق، یک چیز است و خط و نشان کشیدن و مارک زدن به مجاهدین خلق ایران با سخنان چندش آوری مانند «تروریست» و «بمباران شیمیایی حلبچه» موضع دیگری ست. این جا بحث از انتقاد نیست بلکه رسما مارک زدن و فراتر از آن تایید همه مواضع وحشیانه جمهوری اسلامی ایران علیه مجاهدین خلق ایران است!»
رضا پهلوی یک تاجر و معاملهگر اقتصادی و سیاسی است و بس! – بهرام رحمانی
۴- برخورد با اعضای پیشین( جداشدگان) و سایر احزاب
«رضا پهلوی روز سه شنبه ۹اسفند – ۲۸فوریه، در جمع برخی از نمایندگان پارلمان بلژیک گفت: «هیچ کس نمی خواهد این گذار طولانی شود و هرچه زودتر به عادی سازی برسیم و تحریم ها برداشته شوند، ما سریع تر می توانیم سرمایه گذاران خارجی را جذب کنیم و وارد مسیر بازسازی کشورمان و تقویت صنایع شویم.»
«در این جلسه، رضا پهلوی هم چنین با اشاره به منشوری که قرار است برای همبستگی میان مخالفان جمهوری اسلامی تدوین شود، گفت کسانی که در تهیه این منشور مشارکت دارند، در داخل ایران اند و فعالیت های خود را مرتبط با فعالان داخل ایران دانست.
او در پاسخ به سئوالی درباره مجاهدین خلق ایران گفت: «به شما توصیه می کنم که با اعضای سابق این سازمان صحبت کنید تا واقعیت این سازمان را برای شما فاش کنند.»
او درباره مشارکت سازمان مجاهدین خلق در ائتلاف مخالفان جمهوری اسلامی گفت: «درباره تعامل در یک فرایند دموکراتیک، قضیه ساده است که آیا آن ها به عنوان یک سازمان به اصولی که در منشور ما آمده است، خواهند پیوست و به گفت وگوی باز با دیگر گروه های دموکراتیک میپیوندند؟ و سئوال دیگر این که آیا اعضای سازمان مجاهدین خلق اجازه دارند که به ابزارهای ارتباطات آزاد دسترسی داشته باشند؟ آن ها این دسترسی را ندارند و یکی از دلایلی که این اجازه را به آن ها نمیدهند این است که به محض این که در معرض اندیشه های دیگر قرار گیرند، تغییر میکنند و رهبری سازمان نمی خواهد ذهنیت فرقه گونه اش تضعیف شود. آنان حمایت بسیار کمی در ایران دارند.»
رضا پهلوی یک تاجر و معاملهگر اقتصادی و سیاسی است و بس! – بهرام رحمانی
۵- همکاری با جناح فاشیست امریکا
«همچنین هر انسانی حق دارد محل زندگی و مسیر مبارزه خود را آزادانه انتخاب کند و فرقی نمیکند که این محل اردوگاه سابق اشرف در عراق و یا اکنون در آلبانی باشد و یا مقرهای احزاب کرد در کردستان عراق و یا هر جای دیگری از جهان. بهعلاوه جمهوری تلاش میکند با ساختن فیلم و سریال و انتشار کتاب و جزوههای چندشآور و دروغین نیروهای مخالف خود را «بدنام» کند.»
فیلم «بچههای اشرف»، فیلم «سرهنگ ثریا» و ارتباط آنها با جمهوری اسلامی بهرام رحمانی سایت مجاهدین خلق ۱۵–۱۱–۱۴۰۲–
«رضا پهلوی هم چنین گفت که سازمان مجاهدین خلق به دلیل گذشته تروریستی شان، نزد مردم ایران اعتبار چندانی ندارند و افزود که اعضای این گروه «در جنگ ایران و عراق علیه سربازهای ما جنگیدند و در بمباران شیمیایی حلبچه علیه کردها شریک بودند.».»
«رضا پهلوی و طرفدارانش هنوز به جایی نرسیده برای همه گرایشات سیاسی جامعه ایران، خط و نشان میکشند. او از سوی مردم ایران، نهان و آشکار با برخی نهادها و سازمان ها و با برخی محافل دولت های راست غربی وارد بده و بستان شده است»
«به قول معروف یکی را به ده راه نمی دادند اما ادعای کدخدایی داشت. حال کسی رضا پهلوی و شاه الهی های طرفدار او را از نظر سیاسی و اجتماعی جدی نمیگیرد اما آن ها را طرفدار کودتای احتمالی سپاه و بسیج و ارتش، و به عنوان سیاهی لشکر دولت های غربی و ضدانقلابی و ارتجاعی جدی میگیرند.»
رضا پهلوی یک تاجر و معاملهگر اقتصادی و سیاسی است و بس! – بهرام رحمانی
۶- مجاهدین مانند جمهوری اسلامی نیست و بخشی از اپوزیسیون و نیرویی تعیین کننده است:
«باید توجه داشته باشیم که چه بخواهیم و چه نخواهیم سازمان مجاهدین خلق ایران، یکی از مهمترین نیروهای اپوزیسیون سرنگونیطلب است و در مدیریت آینده جامعه ایران نیز نقش مهمی ایفا خواهد کرد؛ بهنظرم خطای بزرگیست که نیروهای سرنگونیطلب چپ و کمونیست، چنین نقشی را نادیده بگیرند. مهمتر از همه، بهنفع آینده جامعه ایران است که نیروهای چپ و کمونیست و سازمان مجاهدین خلق ایران، قهر تاریخی را کنار بگذارند و در ارتباط با همدیگر و یکصدا علیه جمهوری اسلامی موضع بگیرند. داشتن ارتباط سیاسی بهمعنی اتحاد و پذیرش اهداف و برنامههای همدیگر نیست بلکه توافق بر سر یک سری اصول کلی سیاسی و اجتماعی است. مثلا طرفین میپذیرند که در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی، علیه همدیگر وارد جنگ و درگیری نخواهند شد؛ هر دو طرف آزادی بیان و اندیشه، اجتماعات، احزاب، جنبشهای اجتماعی، روزنامهنگاران، انتخابات و… همچنین اعتراض و اعتصاب را به رسمیت میشناسند و با هرگونه سرکوب و سانسور، زندان سیاسی، شکنجه و اعدام مخالفند و…
چنین رابطهای دلبخواهی و انتخابی نیست چرا که واقعیتهای جامعه و تحولات سیاسی و اجتماعی چنین رابطهای را به همه طرفین درگیر مبارزه سخت و سرنوشتساز تحمیل میکند. رابطهای که به نفع همه نیروهای مبارز و سرنگونیطلب و اداره و مدیریت آینده جامعه ایران است.
بیتردید نقد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حق طبیعی و مسلم هر فرد، جمع، هر تحلیلگر، سازمان و حزب است؛ نقدی که هدفش ساختن است و نه ویران کردن! بنابراین، نباید از نقد سال مو سازنده بترسیم اما در عین حال، نباید اجازه دهیم افراد و جریاناتی با اهداف معین سیاسی، فضای سیاسی اپوزیسیون و جامعه ایران را آلوده کنند تا در چنین فضایی آلودهای مانند میکروب گزار، تاثیرات و اهداف خطرناک و ویرانگر خود را پیش ببرند!»
ناصر اعتمادی: سازمان مجاهدین و فدائیان، حجاب، مبارزه مسلحانه و…! بهرام رحمانی ۱۳دی۱۴۰۲ – سایت آزدای بیان https://www.azadi-b.com/?p=40560
« بخش قابلتوجهی از گرایشات مختلف و نیروهای سیاسی اپوزیسیون سرنگونیطلب و آزادیخواه، نیروهای کمونیست و چپ، دموکراسیخواه و ترقیخواه، جمهوریخواه و همچنین برخی نیروهای ملی و مذهبی در خارج کشور، هر کدام به سهم و توان و ظرفیت خود در راستای همبستگی و ادامه انقلاب تلاش کردند. اما حرکت طیفهای مختلف سلطنتطلبان و برخی جریانات ناسیونالیستی، صرفا طرح فرقهگرایی سیاسی و کیش شخصیت بود؛ این نیروها علاوه بر این که با بازیهای دولتها میرقصند بلکه علیه سایر نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی نیز گامهای شرمآوری برداشتهاند.»
سلطنتطلبان را بایکوت سیاسی کنید! بهرام رحمانی- ۲۷ مرداد ۱۴۰۲ سایت آزادی بیان
https://www.azadi-b.com/?p=36604
« این همبستگی با انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، با صدای بلند و رسا به ما میگوید که ضرورت دارد نیروهای مختلف اپوزیسیون، منهای سلطنتطلبان، کمابیش گفتوگو و دیالوگ برقرار گردد تا پس از سرنگونی جمهوری اسلامی وقایع تلخ انقلاب ۵۷، یعنی قدرتگیری گرایش سرکوبگر مذهبی به رهبری خمینی، تکرار نشود. تاکید کنم که بحث در اینجا بر سر ائتلاف همه نیروهای اپوزیسیون نیست بلکه نوعی رابطه سیاسی و پذیرفتن مطالبات و خواستههای انقلاب است. برای مثال، چهار دهه است که یک شکاف بزرگی بین سازمان مجاهدین خلق ایران و سایر نیروهای سیاسی اپوزیسیون بهوجود آمده است بهطوری که گاهی خصومتآمیز بوده و چنین روابطی بهضرر نیروهای سرنگونیطلب است. بههمین دلیل، عادی کردن این روابط و کنار گذاشتن خصومتهای گذشته، یک امر سیاسی مهمی بوده و قطعا بهنفع انقلاب است.
فراموش نکنیم که امروز مجاهدین خلق ایران، هدفش همان سابق نه برپایی یک حکومت دموکراتیک اسلامی، بلکه برعکس، برپایی یک جامعه سکولار است. همچنین بسیاری از اعضای شورای ملی مقاومت مجاهدین، نه تنها مذهبی نیستند بلکه گرایش چپ دارند. و مهمتر از همه، واقعیت این است که مجاهدین در جامعه ایران، پایگاه چشمگیری دارد و بیشترین قربانیان جمهوری اسلامی نیز اعضا و هواداران این سازمان است. اگر بحث ما به درستی بر سر آزادی همه مذاهب در جامعه آینده ایران است بنابراین، به دلیل این که سازمان مجاهدین خلق، گرایش مذهبی دارند روی آن خط بطلان کشید. البته سازمان مجاهدین خلق نیز باید رسما و علنا نشان دهند که خواهان دخالت دادن دین در حکومت نیستند.
در چنین روندی، بهراحتی میتوان سیاستهای مجاهدین و سایر سازمانهای سیاسی را بهجای صرفا افشاگری، مورد نقد قرار داد. نقد سیاسی و علمی، یک ابزار مهم برای اصلاح و نزدیکی و ارتقا مبارزه است اما با افشاگری، هیچ سیاست غلط را نمیتوان اصلاح کرد.
شکی نیست که بحث اتحاد بر سر آن نیروهاییست که نزدیکی سیاسی دارند و بر سر «موضوعات اصولی» اشتراک نظر دارند و صرفا در برخی مسائل تاکتیکی اختلاف دارند. اما این نباید به این معنی معنی تفسیر شود که نیروهای دیگر را بایکوت کرد. جدا از ائتلاف و اتحاد سیاسی، بحث و دیاگول سیاسی بین نیروهای مختلف هم به نفع انقلاب است و هم در فردای پیروزی انقلاب کشمکش کمتر میشود.
اساسا جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی»، به رهبران خودخوانده نیاز ندارد؛ این جنبش بدون اعلام هیچ رهبری آغاز شده، تا حالا پیش رفته و از این پس هم پیش خواهد رفت. اما روشن است که هر جنبشی نیاز به سازماندهندگان مجرب و مدیران آگاه نیاز دارد. بنابراین این گمان، که معمولا برخی مدعیاند این جنبش رهبری ندارد در واقع میخواهند برای خود جایگاه رهبر خودخوانده بتراشند. در این جنبش صدها رهبر و سازمانده وجود دارد که همواره یک پایشان زندان و یک پایشان اعتراض و اعتصاب بوده است و از تجارب ارزنده و مقاومت فوقالعاده و نخسین برانگیزی برخوردارند. اما رهبری در این جنبش فردی و یا حزبی نیست بلکه جمعی و اجتماعی است. بین آنها کار، جوانان دختر و پسر، معلمان، بازنشستگان، نویسندگان، روزنامهنگاران، فعالین سیاسی، زندانیان سیاسی، مادران دادخواه، وکلا، پزشکان، هنرمندان، ورزشکاران، دانشجویان، دانشآموزان، فعالین محیط زیست، مردم تحت ستم، بیکاران، همجنسگرایان، آنارشیستها، کمونیستها، جمهوریخواهان، دموکراسیخواهان و…، حضور فعال و دایمی دارند. وجود دارد.
بهطور کلی، رهبری جنبش انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، نه در خارج کشور، نه در ائتلاف و توافق سیاسی سازمانها و احزاب اپوزیسیون، بلکه نتیجهنبردهای خیابانی و طبقاتی است. جنبش انقلابی با جنبشهای اجتمایع و مردم آگاه برای بر هم زدن نظم موجود آغاز میشود و رهبری و یا مدیریت آن نیز خودگران و جمعی از فعالین و چهرههای شاخص درون همین جنبش است. هر چند که باید هوشیار بود چرا که جنبش انقلابی کنونی، موانع و چالشهای مختلفی در پیش روی خود دارد و آسیبپذیر است.
به خصوص در اهداف و آرای مختلف همه گروههای سلطنتطلب، تنها رضا پهلوی رهبر آنهاست و نفر دومی وجود ندارد. همچنین غیر از احیای سلطنت پادشاهی، گرایش دیگری نیز در بین آنها وجود ندارد.
به نظر من، با توجه به دادههای بالا، بیش از این هرگونه مماشات و چشمپوشی بر رفتارهای این گروه پرخاشگر و ویرانگر سلطنتطلب جایز نیست و بهغایت غلط و نادرست و خطای بزرگ سیاسی است. باید چنین گروهها و افراد را صریحا بایکوت سیاسی و افشا و طرد کرد تا آنها نتوانند در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی، وقایع هولناک و سیاه دوران رضا شاه علیه انقلاب مشروطیت، دوران محمدرضا شاه در کودتای خونین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دولت مصدق، و در جمهوری اسلامی علیه انقلابیون مخالف این حکومت، تکرار کنند. باید به این نیروهای مخرب با صدای گفت که در جنبش انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، هیچ جایی ندارند
سلطنتطلبان را بایکوت سیاسی کنید!
سایت آزادی بیان
https://www.azadi-b.com/?p=36604
« امروز به سادگی درمییابیم که امروز این جنبشهای اجتماعی از احزاب و سازمانهای سیاسی رهنمود نمیگیرند بلکه آنها به معنای واقعی قادرند به احزاب و سازمانها رهنمود دهند. اما بزرگترین رهنمود و توصیه این جنبشها به سازمانها و احزاب سیاسی اپوزیسیون از چپ تا راست این است که لطفا اختلافات و انشعابات درون سازمانی خود را به جنبشهای اجتماعی داخل ایران دخالت ندهید و حد و مرز خود را بشناسید. اما متاسفانه کو گوش شنوا.»
سخنرانی رضا پهلوی؛ حرفهای تکراری اما با برنامه جدید رهبرتراشی؟
بهرام رحمانی خرداد ۲۸, ۱۴۰۱
https://www.tribunezamaneh.com/archives/312832
۷- کودکان مجاهدین
«سازمان مجاهدین خلق ایران همانند سایر نیروهای اپوزیسیون در اقلیم کردستان عراق، بهدلیل اینکه کودکان در میان جنگ و موشکپراکنی و اعمال تروریستی جمهوری اسلامی، آسیب نبینند با هزینه و زحمت بسیار از عراق به اروپا فرستاده شدند. چنین تلاشهایی در حالی صورت میگیرد که جمهوری اسلامی متهم است از جمله در جنگ ایران و عراق از کودکان و با متلاشی کردن جان آنها، هزاران کودک را برای خنثی کردن میدانهای مین استفاده کرده است. حکومتی که هزاران کودک را در زندانهای اعدام کرده است؛ حکومتی که در خیابانهای کودکان را کشته است و… هماکنون میلیونها کودک کار در ایران وجود دارد و هیچ دادرسی ندارند. در حالی که بازنشستگان ایران از جمله شعار میدهند: «اگر یک اختلاس کم بشه مشکل ما کم میشه». چرا کسانی که به سرنوشت کودکان «بچههای کمپ اشرف»، اینقدر دل میسوزانند و حساس هستند درباره کودککشی و کودکآزاری جمهوری اسلامی و کودکان کار ایران فیلم نمیسازند و مطلب نمینویسند؟! »
بهرام رحمانی همچنان با مادرانی که از درون تشکیلات فرقه مجاهدین برعلیه فرزندان خود مقاله می نویسند می گوید:
«در اینجا فیلمها و سریالهایی که بر علیه سازمان مجاهدین خلق ایران ساخته بهنظرم به نفع این سازمان تمام شده است و نه به ضرر آن. چرا که دستکم بخش آگاه و نیروی جوان جامعه بهخوبی میداند که جمهوری اسلامی ایران یکی از جانیترین و دروغترین و شیادترین و دزدترین حکومتهای جهان است و کسی به گفتهها و ادعاهای آن باور ندارد. بهعلاوه مادر و یا پدری که احیاناً علیه فرزند خود که عضو فلان سازمان اپوزیسیون است حرف میزند و مخالفت میکند اولاً در یک جامعه خفقانآور چنین موضعی را میگیرد تا دچار مشکل نشود. دوما، چه در حکومت پهلوی و چه در جمهوری اسلامی کم نیستند فرزندانی که بر علیه والدین خود شوریدهاند.»
فیلم «بچههای اشرف»، فیلم «سرهنگ ثریا» و ارتباط آنها با جمهوری اسلامی بهرام رحمانی سایت مجاهدین خلق ۱۵–۱۱–۱۴۰۲–
۸- حجاب و روسری مجاهدین
« هنگامی که خمینی فرمان داد به زور حجاب سر زنان کنند تقریبا ۵۰ سال پیشتر رضا خان میرپنج دسترو داده بود به طور پلیس حجاب از سر طنان بردارند. …
اکنون آقای اعتمادی قصد دارد به همان شیوه رضا خان و خمینی، حجاب از سر خانم مریم رجوی و سایر زنان عضو سازمان مجاهدین خلق ایران برداشته شود.»
«آیا آقای ناصر اعتمادی که در پاریس زندگی میکند و یکی از دستاندرکاران رادیوی دولتی فرانسه است همایشها و تظاهراتهای سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت را ندیده است که زنان با حجاب و بیحجاب در یک صف و در کنار هم علیه جمهوری اسلامی قرار میگیرند؟ آیا ناصر اعتمادی خبر ندارد که سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به رهبری آقای مهدی سامع و خانم زینت میرهاشمی از چهرههای سرشناس شورای ملی مقاومت و اتفاقا خود را کمونیست میدانند؟ در صفوف شورای ملی مقاومت، صدها نفر عضویت دارند که مذهبی نیستند.»
ناصر اعتمادی: سازمان مجاهدین و فدائیان، حجاب، مبارزه مسلحانه و…! بهرام رحمانی ۱۳دی۱۴۰۲ – سایت آزدای بیان https://www.azadi-b.com/?p=40560
نتیجه گیری:
اینگونه مدعی چپ را چه م می توان نامید؟
همچنانکه پاسخ من مستند و با اتکا به نوشته های پیشین و جدید بهرام رحمانی در باره فرقه مجاهدین است این تغییر مواضع تمام عیار و ۱۸۰ درجه ای را بی آنکه خود بخواهم نتیجه گیری و قضاوت کنم قسمتی از نوشته بهرام رحمانی به خانم کرباسی در ۲ اسفند ۱۳۹۹ را بکار می برم:
برتولت برشت در کتاب زندگی گالیله میگوید:
آنکه حقیقت را نمیداند نادان است،
آنکه حقیقت را میداند ولی انکار میکند تبهکار است.
بنابر این باید به بهرام رحمانی گفت بجای حمله به مستند بچه های کمپ اشرف باید نوشته های خود را آیینه پیش روی خود قرار داد. « آینه چون نقش تو بنمود راست/ خودشکن، آیینهشکستن خطاست»
به طبع دست اندرگاران مستند « بچه های کمپ اشرف» اعم از کارگردان، تهیه کننده، بازیگران ( کودکان سابق اشرف) چنین حقی بر آنها محفوظ است که اینگونه افراد ماله کش و مدافع جنایت علیه کودکان و منتسب کردن خود به وزارت اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی را به دادگاه بکشند. همچنانکه دادگاه کودکان سرباز در ایالت هامبوگ( آلمان) به سود کودکان سرباز رای داد و فرقه مجاهدین که خود شاکی دادگاه بودد شکست سختی را پذیرا شد.
لازم به توضیح است که نگارنده و بخشی از سایر جداشدگان از فرقه مجاهدین بعنوان شاهدین زنده و با اسناد مدارک در این دادگاه به حمایت از دست اندرکاران مستند بچه های اشرف حضور خواهند یافت.
ضمیمه:
حکم دادگاه هامبورگ در مورد گزارش مجله “سایت” و موضوع کودک سربازان در سازمان مجاهدین خلق
18 بهمن 1400
http://www.hanifhidarnejad.com/Hidarnejad/index.php?option=com_content&task=view&id=11991&Itemid=242