نیک آهنگ کوثر :
بخش تحلیل خودنویس: کابوس حمله به سفارتخانهها و گروگانگیری، همیشه بر دولت ایران سایه افکنده است. بعد از انقلاب، دانشجویان پیرو خط امام، امکان لازم برای سقوط دولت موقت را فراهم کردند و بعدها یا به مقامهای بالای حکومتی رسیدند، یا یک به یک حذف شدند.
این بار نیز، حمله «گروهی خودسر» به سفارت عربستان سعودی در تهران، پس از انتشار بیانیه تهدید آمیز سپاه و اعتراضهای بالاترین مقامهای نظام، فضا را به سمتی برد که مهارش از عهده روحانی و ظریف خارج بود. حتی عذرخواهی نماینده ایران در سازمان ملل و اشتباه خواندن این حرکت از سوی فرمانده لشگر محمد رسولالله کفایت نکرد. رابطه عربستان و چند متحدش در منطقه با جمهوری اسلامی قطع شد.
دولت روحانی با واکنش دیرهنگام خود به حمله کنندگان، نشان داد که از پس حفظ امنیت سفارت خانهها بر نمیآید. وقتی سخنگوی نیروی انتظامی از ضعف پلیس در برخورد با «بعضی» معترضان میگوید واضافه میکند که توان کتک زدن همه را ندارد، یعنی عدهای روئینتن به سفارت عربستان حمله کردهاند.
وقتی رابطه سیاسی میان ایران و عربستان قطع میشود و وزیر خارجه و رئیس جمهوری ایران توان مدیریت خود را از دست میدهند، واقعیتی دردناک عیان میشود؛ دولت تنها دلال معاملات حکومتی است و عملا قدرتی ندارد.
نیروهای خودسر، درست چند ماه مانده به انتخابات، فضا را متشنج کردهاند. سپاه با آزمایش موشکی خود، به کشورهایی که میخواهند تحریمها را بردارند، به زبان زور سخن میگوید. به زبانی که حتی ایالات متحده در میماند که تحریم جدیدی اعمال کند یا نه؟
سپاهیان مستقر در خلیج فارس، راکتهای خود را به سمت ناو آمریکایی پرتاب میکنند. آیا دستور شلیک راکت هشدار دهنده از دفتر روحانی آمده؟ مسلماَ نه.
بخشی از سپاه و گروهی از مخالفان مسلح روحانی، نشان دادهاند که از بازی روحانی برای به دست آوردن مجلس بعدی، آگاهند و در عین حال میدانند چگونه مسیر را سنگلاخی کنند.
دولت عربستان هم که از اول مخالف توافق هستهای بود و به دنبال زدن ضربهای به جمهوری اسلامی، با اعدام شیخ نمر، اول فضا را ملتهب کرد تا دلواپسان اندکی بیش از پیش، دلواپستر شوند و کاری بکنند که کردند.
اما سوال بزرگ اینجا است:
مگر دولت روحانی احتمال بروز چنین حوادثی را نمیداد؟ اگر میداد، پس نیروهای محافظ سفارت عربستان کجا بودند و اگر نمیداد، پس وظیفه وزارت اطلاعات و نیروهای اطلاعاتی ناجا چه بوده است؟
دولت روحانی تلاش کرده در میادین بینالمللی کوتاه بیاید تا جمهوری اسلامی ضربات کمتری متحمل شود، اما باید دید این تلاشها کفایت میکند یا نه؟
از سوی دیگر، گروههایی که به نتیجه توافق هستهای، بدون در نظر گرفتن واقعیتهای داخل کشور بیش از حد و متوهمانه امیدوار بودند، خواهند دید که بازی شطرنج سیاسی در ایران، دوبعدی نیست.
و از همه مهمتر، واکنش دیرهنگام دولت به حمله خودسرها وبه آتش کشیدن و اشغال سفارت سعودی و کنسولگری عربستان در مشهد، و خط و نشان کشیدنهای اولیه سپاه که مداخلهگرانه به نظر میآمد، اهمیت اعدام شیخ نمر را به شدت کاسته است. عربستان حالا طلبکارانه رابطهاش با تهران را قطع میکند و کسی به راحتی نمیتواند سنگی را که دیوانگان درون چاه انداختهاند را بیابد.
سوالی که نمیتوان به راحتی به آن جواب داد، این است: توافق هستهای، منطقه را امنتر کرد یا نا امن؟