دو اسکار ، دو نماینده و دو نکته‎

کتایون کسرایی :

پند عاشقان بشنو وز در طرب بازآ     کاین همه نمی ارزد شغل عالم فانی
زاهد پشیمان را ذوق باده در جان است    عاقلا مکن کاری کآورد پشیمانی… (حافظ )
اعطای جایزه ی اسکار به اصغر فرهادی را به همه ی دوستداران او و سینمایش تبریک می گویم. در جایگاهی نیستم که درباره ی ارزش سینمایی فیلمهای او نظر بدهم.چنین قصدی هم ندارم.اما می خواهم درباره ی رفتار او و ترانه علیدوستی در حاشیه ی مراسم اسکار دو نکته را توضیح دهم .
یکم  :
اصغر فرهادی و عوامل اصلی فیلمش – ترانه علیدوستی – در اعتراض به یک تصمیم سیاسی و – به زعم خود – دفاع از حقوق هموطنان خویش ، در لفافه وبا انتخاب معنادار نمایندگان خود در اسکار ، به ترامپ و دولتش پیامی سیاسی ، طعنه آمیز و نه فرهنگی داد. از این گذشته ، رفتار او و ترانه علیدوستی را- در نرفتن به مراسم و همدردی با هموطنان – نمایشی در همراهی با بوق های تبلیغی جمهوری اسلامی می دانم و فکر می کنم فرهادی و علیدوستی و …
درد وطن و دغدغه ی بی احترامی به هموطن و همدردی با هموطنان شان را – که بخاطر دستور ترامپ به مضیقه افتادند – ندارند که اگر چنین درد و دغدغه یی به این مسایل داشتند ، به اعتراض یک جمله درباره ی هزاران هموطنی می  گفتند که به علت عقاید و باورهایشان ، از رفت و آمد به سرزمین مادری و خانه ی پدری محرومند.
فرهادی و … آن طور که ادعا دارند به خاطر حقوق بشر و …  با نرفتن به مراسم اسکار ، به تصمیم دولت ترامپ اعتراض کردند. آن ها به زشتی کار حکومت ترامپ معترض شدند اما در برابرظلم آشکار جمهوری اسلامی به هزاران ایرانی ساکت بودند و هستند. و از کنار زشتی کار دولت آمریکا گذشتند این حق آنان است که نسبت به تصمیم دولت آمریکا و یا هر چیز دیگر ، اعتراض کنند اما حق ندارند این نوع تصمیمات و کارهای خود را تحت عناوینی چون حقوق بشر به مردم قالب کنند.چون اگر واقعا هدف حقوق بشر بود باید اول معترض جمهوری اسلامی می شدند.
دوم  :
فرهادی با انتخاب دو نماینده ی خود در اسکار، در واقع سعی کرد پیامی سیاسی به دولت ترامپ بدهد – تحریم مراسم سینمایی در واکنش به تصمیمی سیاسی – و طعنه یی جانانه به دولت او بزند.اما به نظر من ، او می توانست با انتخابی بهتر ، به جای دولت آمریکا ، به هموطنان خود در دو سوی مرز پیام دهد.
به نظر من به جای انوشه انصاری و فیروز نادری ، حق شهره آغداشلو و بهروز وثوقی بود که به عنوان نمایندگان فرهادی به اسکار بروند که یکی با حضور در هالیوود ، نماینده ی ایرانیان مهاجری بود که خود را با جامعه آمریکا وفق دادند و در زمینه ی موضوع جایزه -سینما – به مدارج عالی دست یافتند و آن دیگری با انتخاب غربتی خود ساخته نماینده ی خیل ایرانیانی ست که به سبب نوع باورها و ارزش هایشان از سوی جمهوری اسلامی از وطن خویش طرد شده اند و حتی حق مسافرت به وطن خویش ندارند.
فرهادی با این کارش هم پیامی به ایرانیان داخل و خارج کشور می داد که بین ما هیچ جدایی و گسستی نیست و هم پیامی به ترامپ و دولتش می داد که ملت ایران یک تن واحد است که با حکومت جمهوری اسلامی تفاوت دارد ؛ نشان به آن نشانی که نمایندگان ما – نسل جدید مردم وسینمای ایران – در اسکار کسانی هستند که در ایران نیستند و در آمریکا مهاجرند اما در ذهن و قلب ما وجود دارند. گرچه حکومت اجازه ی ورودشان به ایران را نمی دهد اما ما هموطنانمان در آن سوی آب را فراموش نکرده ایم.جایزه ی ما را به آنها بدهید که ستاره های درخشان خاطرات کودکی ما بوده اند
اگر فرهادی چنین می کرد در واقع هم ادای دین نسل جدید به نسل قدیم بود و هم پیام مهر و یگانگی ایرانیان داخل و خارج کشور بود و هم جهانیان می فهمیدند نمایندگان ایران در اسکار ستاره های سابق سینمای ایرانند به زمان کودکی برنده ی جایزه و تاکیدی بود برسابقه ی دیرین سینما در ایران.
اما فرهادی این کار را نکرد و ترجیح داد با انتخاب دو ایرانی که ربطی به سینما نداشتند هم به ترامپ چیزی را یادآوری کند هم در داخل درشت نشنود برای همین کسانی را انتخاب کرد که هیچ زاویه ی آشکاری با جمهوری اسلامی نداشته باشند.
امروزه روز انبوه خبرنگاران خارجی و خیل ستایشگران فرنگی که به موفقیت فرهادی می پردازند و از او و ایران می نویسند احتمالا نمی دانند که ایرانیها ضرب المثلی دارند که می گوید  ”  آدم یه سوزن به خودش میزنه یه جوال دوز به دیگران  “.

آنها نمی دانند فرهادی بی آنکه حتی در حد یک جمله ، “سوزنی ” به خود بزند ، ” جوال دوز ” نرفتن به مراسم اسکار را به  ” دیگران ”  زد…
 و این ، منصفانه نیست …