دو فوتبالیست سابق پرسپولیس صلابه کشان رجوی علیه دادخواهان دادگاه نوری و بچه ها کمپ اشرف

 

سیامک نادری :

همچنانکه علی پروین بازیکن پیشین پرسپولیس چهار دهه به خدمت جنایتکاران رژیم جمهوری اسلامی در آمده است در سوی دیگر دو بازیکن پیشین پرسپولیس بهرام مودت و اصغر ادیبی نیز بخدمت فرقه مخوف مجاهدین و مسعود رجوی در آمده اند و هر یک به نوعی( بهرام مودت) به صلابه کشی دادخواهان دادگاه  حمید نوری و اصغر ادیبی به  کسب و کار ناشریف صلابه کشی کودکان کمپ اشرف پرداخته اند. کودکانی که از قضا این دو تن بخوبی واقف هستند که سالیان بدون برخورداری از پدر و مادر چه شرایط هولناکی را سپری کرده اند و هنوز چون پلنگی تنها زخمهای بی التیام تن و روح و روانشان را می لیسند. در حالیکه نه تنها این کودکان اعضا ی مجاهدین، بلکه مسعود رجوی حتی فرزند خود محمد رجوی را به دلیل اینکه حاضر نگشت تسلیم باج خواهی رجوی شود به بی شرافت تن دهد و آقای ایرج مصداقی را به وزارت اطلاعات منتسب سازد به دادگاه کشید و حتی به او تهمت وزارت اطلاعاتی بودن زدند. اگر چه پیروز این دادگاه در نروژ کسی نبود جز محمد رجوی ایستادن بر سر وجدان و شرافت و انسانی. اما این دوسرخپوش سابق اینک قبای خونین جلادان صلابه کش در  حمایت از جنایت و تبهکاریهای فرقه مجاهدین را بدوش انداخته و با جعل و دروغ منویات مسعود رجوی رهبر عقیدتی فرقه مجاهدین را پیش می برند. 

در جریان دادگاه بین المللی حمید نوری در استکهلم در روز ۲۳ اوت ۲۰۲۱ توطئه فرقه مجاهدین با تهییج و گسیل نیرو از اروپا و با نمایش ویدئویی از فرودگاه در فیسبوک توسط بهرام مودت و…) مبنی بر اینکه« می رویم جلو دادگاه تا ایرج مصداقی و سایر مزدوران( شاکیان) را به صلابه بکشیم» برملا شد. بلافاصله این خبر و ویدئو به وکلا و دادستان ارسال شد و مرزها کنترل و دو نفر مزبور دستگیر و زندانی شده و در بازجویی پلیس در برابر قانون و عدالت قرار گرفتند از علت ارسال  چنین تهدید تروریستی گفتند « شوخی کرده ایم»( غلط کرده ایم). ناگزیر پلیس سوئد ایرج مصداقی را تحت حفاظت قرار داده و با خودرو و اسکورت پلیس به دادگاه برده و به خانه شان باز می گردانده میشد. این درگیری در روز اعلام حکم دادگاه بدوی و استیناف نیز ادامه داشت…

پس از نوشته رذیلانه بهرام رحمانی در باره مستند بچه های کمپ اشرف و منتسب کردن آنها به وزارت اطلاعات؟ ، اینک اصغر ادیبی هم به  یاری کردن در جنایت رجوی شتافت که از قضا خود نیز در آن مشارکت دارد.

اصغرادیبی: نوجوانان ورزشکار، جوانان مجاهد و مبارز

۲۷ بهمن ۱۴۰۲

https://www.hambastegimeli.com/111635_%D8%A7%D8%B5%D8%BA%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%A8%DB%8C–%D9%86%D9%88%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86-%D9%88%D8%B1%D8%B2%D8%B4%D9%83%D8%A7%D8%B1–%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87

مقاله اصغر ادیبی از چند وجه حائز اهمیت است و در این نوشته به ۱۰ مورد از آن می پردازم و سپس با ارائه مقاله اش به نقد آن می پردازم:

۱- اعتراف به «کودک سرباز» در تشکیلات فرقه مجاهدین و ارتش آزادیبخش  در عراق می تواند بعنوان سند در دادگاه  کودک سربازان  کمپ اشرف مورد استفاده قرار گیرد.

۲- اعتراف به حضور مسعود رجوی در کال کنفرانس کودک سرباز امیر یغمایی در سال ۱۳۷۶و مخالفت تصنعی و نمایشی رجوی با این امر و  بنا به ضرب المثلی « با دست پس میزنه با پا پیش میكشه » از بابت اینکه سن امیر یغمایی کم است(۱۴ سال) اگر چه این سخن رجوی نمایشی در نزد اعضای شورا بود که در اروپا میزیستند نه درعراق، بدین وسیله رجوی  می خواست  در حضور اعضای شورا اعمال تبهکارانه خود را نزد آنان توجیه کند. زیرا اصلی ترین فرد تصمیم گیرنده در تشکیلات مجاهدین مسعود رجوی است و از قضا خود وی و سپس همسرش مریم رجوی در پی چنین  پروژه ای برای جذب نیرو بودند همچنانکه یک سال بعد نه تنها امیر یغمایی بلکه بسیاری از کودکانی که زیر سن قانونی و حتی کسانی که ۱۵ سال داشتند به شیوه های مختلف حتی وعده دیدار با والدین یا سفر سیاحتی کوتاه مدت سر از  عراق در آورده  و مشغول آموزش های نظامی شدند این کودکان حق خروج از تشکیلات مجاهدین را نداشتند تا اینکه در سال ۱۳۸۲ صدام سرنگون شد و برای اولین بار در قرارگاه اشرف و کنترل بی چون و چرای آن زیر سایه دولت صدام ،«فرمان» از دست رهبری مجاهدین خارج شد و تابعی از تحولات بین المللی گشت.  «کودکان سرباز» تنها به فرزندان اعضا مجاهدین خلاصه نمیشود

 اساسا جذب نیرو به شیوه آدم ربایی ازکشورهای همسایه ایران  با وعده پول و کسب و کار، کیس پناهندگی اروپا، زن و خوشگذرانی و… از سال ۱۳۷۶ اصلی ترین پروژه فرقه مجاهدین در عراق بود.

همچنین افرادی از مرز ایران بسوی عراق می گریختند و یا دستگیر می شدند عراق یک گزینه در مقابل آنها قرار میداد رفتن و پیوستن به مجاهدین خلق در« قرار گاه اشرف»، و البته در این میان کودکان سرباز نیز بودند که حتی در سن ۱۴ سالگی از سوی اطلاعات عراق به مجاهدین خلق تحویل داده شدند. در این مورد می توانم ادعای خود را در برابر رسانه ها  و یک  دادگاه صالحه در اروپا ارائه داده و شاهدین را معرفی کنم. بسیاری از افرادی که با آدم ربایی با قرارگاه اشرف کشانده شدند در مخالفت به این فریبکاری فرقه مجاهدین زندانی و شکنجه شده و یا دست به خودکشی زدند و یا حتی نمونه ای بود که پس از سرنگونی صدام با استفاده از سلاح تعدادی از اعضا و کادر های مجاهدین را کشت و خود نیز کشته شد.

پدیده مافیایی قاچاق انسان توسط مریم ومسعود رجوی اسامی ۳۵۰تن افراد قاچاق شده– همراه با۱۵۰عکسhttps://haghighatemana.com/%D9%BE%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D9%85%D8%A7%D9%81%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%82%D8%A7%DA%86%D8%A7%D9%82-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7-%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D9%88%D9%85/

فرستادن کودک سربازان به عملیات داخل کشور از سال ۱۳۷۷ به بعد

یکی از این کودکان سرباز که در زیر سن ۱۸ سالگی برای عملیات داخل کشور اعزام شد و پس از عملیات موفق به اشرف بازگشت. داستان عملیات او را فرمانده دسته  این کودک سرباز در سال۸ –۱۳۷۷ بنام نژاد علینژاد به من گفته شد. هر دو این افراد پس از سرنگونی صدام از تشکیلات مجاهدین جداشدند. 

۳-  مقاله  اصغر ادیبی نشان  از بهم ریختگی در سطوح بالای مسئولان تشکیلات فرقه مجاهدین را بازتاب میدهند، زیرا انتشار چنین مقاله ای توسط اصغر ادیبی که تاریخ  وقایع کودک سربازان و نشست و کال کنفرانس مسعود رجوی با اعضای شورا و… سال۶۷ قید شده است نشانگر آن است که مسئولین تشکیلات فرقه مجاهدین چنان در بحرانها غرق آب شده اند که حتی زمانی برای بازبینی نوشته پر از خطای سیاسی، حقوقی و حتی بازبینی تاریخ ها غلط از وقایع در نوشته  اصغر ادیبی را نداشتند.

(توضیح اینکه پس از روشنگری ویدئویی آقای اسماعیل وفا یغمایی با عنوان« » سایت های زنجیره ای فرقه مجاهدین از جمله همبستگی ملی تاریخ قید شده اصغر ادیبی را از سال۶۷ به سال ۷۶ تغییر دادند.)

سند (اسکرین شات) مقاله اصغر ادیبی در سایت همبستگی ملی که پس از روشنگری اسماعیل وفا یغمایی در باره دروغهای  اصغرادیبی در نقل وقایع که سال۶۷ را قید کرده بود ذیلاً آورده میشود: 

نقل وقایع که سال۶۷ را قید کرده بود ذیلاً آورده میشود: 

 

 گفتاری در باره مقاله اصغر ادیبی در همبستگی ملی در باره فیلم کودک سربازان. اسماعیل وفا یغمائی

۴- مقاله اصغر ادیبی بعنوان یکی از اعضای «شورای ملی مقاومت» و اعتراف به حضور در کال کنفرانسی با حضور مسعود رجوی و مطرح شدن اعزام کودکان سرباز به عراق می تواند علیه مسعود رجوی و شخص ایشان و فرقه مجاهدین در دادگاه صالحه  مورد استناد قرار بگیرد.

۵- نوشته اصغر ادیبی در ستایش وحمایت از کودک سربازانی که حاضرند به عراق رفته و جانشان را فدا کنند( شهادت طلبی در نزد گروه های اسلام گرا و از جمله فرقه مجاهدین و بکارگیری  کودکان) یک سند در تشویق و مشارکت در بکارگیری کودکان سرباز است و می تواند در صورت برگزاری یک دادگاه علیه نامبرده بکار گرفته شود.

همچنانکه ایرمگارد اف درسن ۱۸-۱۹ سالگی  که تنها به اتهام منشی تایپیست اردوگاه کاراجباری نازی در سن ۹۶ سالگی بازداشت و محاکمه شد… ماموران به سرعت دریافتند که متهم با یک تاکسی خانه سالمندان را ترک کرده و دست به فرار زده است…

«کمیته بین‌المللی آشویتس» فرار متهم را محکوم کرد و گفت این اقدام نشان می‌دهد که “متهم به دولت قانون‌مدار احترام نمی‌گذارد و برای بازماندگان و خانواده قربانیان نیز احترامی قائل نیست.»

دویچه وله: منشی ۹۶ ساله فراری اردوگاه مرگ نازیبازداشت شد

https://www.dw.com/fa-ir/%D9%85%D9%86%D8%B4%DB%8C-%DB%B9%DB%B6-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%88%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%85%D8%B1%DA%AF-%D9%86%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D9%87%D8%A7-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D8%B4%D8%AF/a-59368583

خطاب به جنایتکاران و کسانی که هر گونه  همدستی و مشارکت در این اعمال تبهکارانه و جنایت داشتند و از جمله بهرام رحمانی و اصغر ادیبی قاطعانه می گویم:

حتی اگر روزی شما نیز به خانه سالمندان بروید… از محاکمه گریزی ندارید. حتی درصورتیکه بمیرید! باز هم نام شما را بعنوان مشارکت در جنایت  در تاریخ ثبت خواهیم کرد.

۶- عکس اصغر ادیبی همراه با بهرام مودت در حضور کودکان سرباز در عراق – قرارگاه اشرف یکی از اسنادی است که این افراد نه تنها در جریان اعزام و تشویق آن مشارکت داشتند بلکه حتی پس از اعزام کودکان سرباز از اروپا و امریکا به عراق و قرارگاه اشرف نیز بعنوان یکی از عوامل  پروپاگاندا و تشویق کودکان سرباز در عرصه نظامی شرکت داشتند و با حضورشان در عراق و میان آنان به کودک سربازی مشروعیت می بخشیدند.  

 

اصغر ادیبی و بهرام مودت در میان کودکان سرباز در قرارگاه اشرف

باید توجه داشت که این کودکان سرباز با شرایط هولناکی از آموزش های نظامی و تکاوری مواجه بودند. همچنانکه عبدالوهاب فرجی نژاد «افشین» تحت نام گذرنامه ای «علی مستشاری» در آلبانی یکی از فرمانده هان نظامی مجاهدین بود که به کودکان سرباز آموزش نظامی میداد.

 

عکس عبدالوهاب فرجی نژاد «افشین» تحت نام جعلی و گذرنامه ای «علی مستشاری» مربی آموزش نظامی به کودکان سرباز در عراق

کشتن اسیران توسط افشین در عملیات «فروغ جاویدان» در مرداد سال۱۳۶۷

جمال عظیمی‌عضو پیشین و زندانی سیاسی دهه ۶۰ درباره اعدام اسرا توسط عبدالوهاب فرجی می‌گفت: «در مورد فروغ جاویدان وقتی از عملیات برگشتم طبق فضای معمول که هر کسی از عملیات برگشته بود تعریف می‌کرد یکی از بچه‌ها که جزو محور و تیپ اینها بودند تعریف می‌کرد با افشین رفتیم یک پادگانی را گرفتیم با فرماندهی و تاکتیک‌هایی که او به خرج داد محاصره و غافلگیر کردیم و رفتیم تو و چهل نفر را اسیر کردیم و افشین همه را گذاشت کنار دیوار و با دوشکا و بی کی سی همه را به قتل رساندیم. من خودم در این صحنه نبودم ولی این را شنیدم چون افشین جزو محور ما نبود. محور ما جهانگیر (پروز کریمیان) بود محمود ائمی (محسن عباسی) و کاک حسام (حسین شهیدزاده) مسئولین محور ما بودند. این را من شنیدم که در «فروغ جاویدان» چنین جنایتی کرده است.‌»

یک نمونه از آموزش روحیه نظامی گری و جنایت پیشگی به کودکان سرباز

امین گل مریمی یکی از کودکان سرباز پس از کشته شدن عبدالوهاب فرجی نژاد «افشین» در تماسی که با وی داشتم گفت:« در همان ۱۵ سالگی من را نشانده بودند پشت سلاح تیربار بی کی سی در بالای ضلع قرارگاه علوی، در سه ماه ابتدای ورود به اشرف افشین سعی داشت روحیه «نظامی گری» در روح و روان ما جا بیندازد

حشمت محمدی یکی از فرمانده دسته های یگان( گردان) افشین بود یکباره صدای جیغی آمد و ما تازه وارد بودیم نمی دانستیم که موضوع چیست و بعد دویدم بسوی کیوسک نگهبانی و دیدم حشمت پایش را گذاشته روی سر «توله» سگ و سر او را «تق» له کرده است، من شوکه شدم گفتم چرا اینکار را می کنی؟ و داد و بیداد[کردم]، چرا به سگ آسیب می رسانی؟ چون ما از بچگی [ در خارج از کشور]، با سگ بزرگ شده بودیم. بعد افشین آمد تو( داخل) و همچین[ چنان] برخوردی با من کرد که من «جام» کردم. ما بچه بودیم دیگه، افشین گفت:« بنشین سر جات والا پرتت می کنم، [ افشین]یک آدم آشغالی بود واقعاً…»

«علی مستشاری»، عبدالوهاب فرجی (افشین) شمشیر دو لبه‌ی رجوی؛ پرسش‌ها و ابهامات

https://kayhan.london/1402/04/09/323781
– اتهام زنی و دروغ بافی اخلاقی در باره آقای اسماعیل وفا یغمایی از اعضای پیشین فرقه مجاهدین و شورای ملی مقاومت مبنی بر اینکه وی بدلیل خلاص شدن از دست پسرش( امیر یغمایی) می خواست به مسائل شخصی خود بپردازد. این نوع تهمت زنی های جنسی یکی از اصلی ترین شیوه ها در کنار منتسب کردن جداشدگان از تشکیلات رژیم و به وزارت اطلاعات است. اینکه تعدادی از جداشدگان از فرقه مجاهدین بطور اخص پس از سرنگونی صدام در سال ۱۳۸۲ و از جمله بیشتر کسانی که بواسطه فریبکاری و آدم ربایی به قرارگاه مجاهدین کشاند ه شده بودند به سوی رژیم رفتند با اسم و مشخصات می توان از آنها اسم برد و این حقیقت دارد. اما منتسب کردن جداشدگانی که از قضا اکنون در صفوف مبارزه علیه جمهوری اسلامی هستند و حتی از شاکیان دادگاه نوری بودند منتسب کردن آنها به وزرات اطلاعات یک علت بیشتر ندارد.

رجوی در نشست های عمومی بارها می گفت:« یک بریده ( جداشده از تشکیلات) برای ما از هزار پاسدار بدتر است، زیرا یک بریده در تشکیلات و مناسبات مجاهدین بوده و اطلاعات ما را دارد و می رود افشاگری میکند، یک پاسدار هرچند هم جنایتکار باشد به اندازه یک جداشده برای ما خطر ناک نیست.» به عبارتی اصل حرف رجوی این است که اطلاعات درون تشکیلات ما را دارد ( جنایت، فساد، زندان و شکنجه ها ، خودکشی و سربه نیست کردن اعضا و کودکان سرباز و آدم ربایی و همکاری با صدام و بعدها رقص رهایی و جراحی رحم زنان و…)

پاسخ به مهدوی آزاد در انکار رابطه جنسی مسعود رجوی با زنان

 

چرا جداشدگان از تشکیلات به گفته رجوی از ۱۰۰۰ پاسدار برای رجوی خطرناک تر هستند؟

  قسمتی از کتاب حقیقت مانا که در سال ۱۳۹۵ در آلبانی نوشته شده اما هنوز فرصتی جهت تکمیل و ویراستاری و انتشار آنرا نیافته ام:

«  رجوی و سازمان مجاهدین برای پنهان نگه داشتن حقایق، آگاهانه این نظر را تبلیغ می کند که نوشته های مخالفین و منتقدین سازمان وشورا دررسانه های رژیم استفاده می شود و چنین کاری بنفع رژیم  تمام می شود؟!. تا با این توجیح سخیف ازبرملا شدن حقایق جلوگیری کنند. باید گفت: مگر رجوی و سازمان گفته ها و نوشته های عناصرو مسئولان رژیم جمهوری اسلامی را درسایت ها و رسانه ها ی خودشان برعلیه رژیم بکارنمی گیرد؟. آیا می توان استدلال کرد وگفت: مقامات رژیم با سازمان همسو و هم جبهه و مزدور رجوی هستند؟!. آیا جنتی و احمد خاتمی و شریعتمداری …نقش ستون پنجم دشمن رژیم (رجوی) را بازی می کنند؟!. این استدلالهای ساده سازانه و خرمردرندیها رذیلانه، جهت پوشاندن همه فجایعی ست که رجوی مسبّب آن بوده است. صورت مسئله، اساساً مرزبندی با رژیم نیست!. اگربحث چنین است، باید در محتوای عملکردها ی سیاسی، تشکیلاتی، خطی و ایدئولوژیک به آن پایبند باشیم و شانه به شانه ارتجاع نسائیم،  والّا چنین توجیه وتفسیری تبدیل میشود به ادامه همان فجایع و ایزگم کنی که تا بحال توسط رجوی انجام شده است. پوشاندن و ماستمالی کردن خیانت ها، بزرگترین ضربه ای است که به مبارزه و مردم زده است. راستی چه چیزی برای پنهان کردن از مردم داریم؟ پنهان کردن ولاپوشانی حقایق تحت عنوان سوءاستفاده رژيم، همان خط وخطوطی است که رجوی توسط بسیاری ازافراد( ولو افراد صادق وناآگاه، و یا افرادی که این استدلال را برای توجیه سکوت خود پیشه کرده اند! و یا بدتر از همه کسانی که از جنایت رجوی آگاهند اما منافع آنها در حمایت از رجوی خلاصه میشود)اشاعه می دهد. زیرا هرگونه زبان بازکردن و بیان حقایق، بلافاصله با تهمت وسیل لجن پراکنی واتهامات از سوی رجوی وآتش به اختیارپیروان رهبری عقیدتی مواجه میشود. روشی که تاکنون بوده، هست وخواهد بود!. زیرا اصلی ترین حربهٔ رجوی برای گریزاز پاسخ به چنین جنایاتی، اینست که همه را به رژیم منسوب کند، کما اینکه درتشکیلات صریحاً برای ارعاب اعضا می گویند که:« رژیم مالی تان می کنیم!.» این قوی ترین صدا خفه کنی است که رجوی توانسته است تاکنون بکار بگیرد، و تا حدودی هم در میان هواداران خود موفق هم بوده است.»

۸- اصغر ادیبی و هم چنین بهرام مودت و سایر این دست وابستگان و «حقوق بگیران» شورای ملی مقاومت از رجوی برای شفاف سازی در میان افکار عمومی می بایست بتوانند از هزینه هایی که بصورت ماهیانه از فرقه مجاهدین دریافت می کنند اطلاع رسانی کنند. همچنانکه مسعود رجوی پس از جدا شدن افرادی از شورای ملی مقاومت، لیستی از حقوق و هزینه های مالی دریافت شده توسط آنها بین ۱۵۰۰ تا۲۵۰۰ یورو در ماه را انتشار داد.

مسعود رجوی در قبال این دست افراد شورا و از جمله پرویز خزائی در نشست بیش از ۳۰۰۰ نفری اعضا در عراق  می گفت:« اگر حقوق ماهیانه همین پرویز خزایی را دیر پرداخت کنیم می آید و در مقابل پایگاه اورسورواز( پاریس) برعلیه ما تحصن میکند. ما چنین کسانی داریم؟!»

رجوی روی سن قرارگاه اشرف در کنار مریم رجوی در مذمّت  اعضای شورای ملی مقاومت و حتی نام بردن از  منوچهر هزارخانی دستش را داخل جیب شلوارش می کرد و با نگاهی طعنه آمیز که فرومایگی این گونه افراد شورا را نمایش میداد گفت:« ما برای همه اعضای شورا داریم از جیب مان می پردازیم » و سپس استری جیب اش را بیرون آورد و برای جلب نظر اعضا با تحقیر گفت:« من از هزینه غذای شما ( اعضای مجاهدین) می زنم و به اینها میدهم.»

۹- در باره  ادعای کال کنفرانس سال ۷۶ بعنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق باید گفت:« اساساً چنین انتخاباتی واقعیت نداشت و همه اعضا و از جمله نگارنده در اشرف بودیم در سال ۷۶به همه ابلاغ شد که مهوش سپهری( نسرین) مسئول اول سازمان انتخاب شد. اولین انتخابات نمایشی مسئول اول مجاهدین خلق دو سال پس از سرنگونی صدام که مسئولیت حفاظت اشرف تحت اختیار نیروهای نظامی امریکا بود  در سال ۱۳۸۴ برگزار شد و برای دو دوره دیگر بدون برگزاری انتخابات  صدیقه حسینی تمدید شد و این تمدید دو دوره دیگر بدون اطلاع اعضا  در باره زهره اخیانی نیز تکرار شد اگر انتخابات رژیم در سال۱۴۰۲ در خراسان با یک کاندید( ابراهیم رئیسی) نامش را می توان انتخابات گذاشت باز هم نمی توان انتخابات رژیم را با مجاهدین خلق مقایسه کرد زیرا مسعود رجوی در حضور بیش از ۳۰۰۰ تن از اعضا  گفته بود:« مسئول اول مجاهدین که انتخاب می شود از دوسال قبل بصورت آزمایشی در این موضع کار می کند و آزمایش صلاحیت خود را پس میدهد»( یعنی مسئول اول را من انتخاب میکنم و زیر نظر دارم) .

شاهدین آلوده و توزرد مثل تجربه دادگاه حمید نوری

۱۰-  اصغر ادیبی در پایان می نویسد:«  برای حضور در هر جلسه و کنفرانسی که شما برای عرصه فیلم سراپا دروغ خود برپا می‌کنید برای بیان حقایق با سند و مدرک می‌باشد آماده است»

– اگر فرقه مجاهدین آمادگی پاسخگویی به عملکرد خود را داشت هرگز رهبر آن بمدت ۲۰ سال در غیبت بسر نمی برد و پیش از آن نیز از حضور در برابر رسانه نمی گریخت  و حداقل بصورت مخفی هم که شده یکبار بعنوان مسئول شورای ملی مقاومت یک کال کنفرانس در حد چت کردن( مشابه آنچه در تشکیلات مجاهدین انجام میداد) با اعضای شورا برگزار میکرد؟

-اصغر ادیبی که «دست پیش را می گیرد که پس نرود» و من هر چقدر می خواهم محترمانه بنویسم اما باز به خودم میگویم سیامک! خودت را سانسور نکن! حقیقت را به زبان لُری بنویس که اصغر ادیبی بفهمد که  ادعای حضور در هر جلسه و کنفرانس او  فقط  « نشسته پارس کردن» است، و این هدف اصلی نوشته ای است  که به او محول کرده اند. همین اصغر ادیبی که هیچ سنخیتی با ادب و نزاکت ندارد اما برغم اجابت خواسته فرقه مجاهدین، بی گدار به آب نزده است و خواستار شرکت در هر «دادگاهی» نشده است زیرا بخوبی میداند که دادگاه کودکان سرباز در هامبورگ با پیروزی قاطع علیه رجوی همراه بود.   

– با توجه به اینکه اصغرادیبی از فرقه مجاهدین و رجوی هزینه ماهیانه و پول دریافت می کند تجربه شهادت چنین افراد آلوده ای در یک دادگاه صالحه و بین المللی از جمله دادگاه حمیدنوری پیش روی آنها است:

«  روز ۹ اکتبر۲۰۲۳  در دادگاه تجدید نظر دادستان پرونده خانم مارتینا ویسلند شاهد وکلای حمید نوری( ادوارد تولدو) را به سیخ کشید دادستان با ارائه اسناد و شواهد مشخص کرد ادوارد تولدو مشاور حقوقی خانواده حمید نوری بوده و از رژیم جمهوری اسلامی پول دریافت میکرد، توماس بودستروم  وکیل حمید نوری با ارائه شاهدی که تو زرد از آب درآمد و همه چیز روی سر او خراب شد و با گذاشتن دست روی سرش نشان میداد که چقدر هاج و واج مانده بود ویک فضاحت برای رژیم و وکیل نوری و حمید نوری رقم خورد.»

تا مردم و افکار عمومی شاهد باشند که «قرمز پوش سابق» چگونه با سوء استفاده از ورزش به همدستی در جنایت ادامه میدهد. باید دانست که بسا بزرگتر از اصغر ادیبی و بهرام مودت ، علی پروین  با ۴ دهه  حمایت از رژیم جنایتکار جمهوری اسلام چه لکه ننگی برنام خود گذاشت.

– بهتراست اصغر ادیبی فردی را برای دفاع از عملکرد فرقه مجاهدین معرفی کند که تسلط کافی برای دفاع از جنایت خود داشته باشد پیشنهاد می کنم مهدی ابریشم چی و یا حداقل ابوالقاسم رضایی( حبیب) دبیر شورا  که دو تن از زندانبانان و شکنجه گران شورای ملی مقاومت هستند برای پاسخگویی در برابر رسانه ها یا هر کنفرانس حضور یابند و نگارنده( سیامک نادری) بصورت مستند و با اسناد و مدراک و شاهدین استقبال میکنم برای حضور در برابر رسانه ها و همچنین حضور در هر دادگاه اروپایی که هیچ شباهتی با  محاکمات و دادگاه های رجوی در قرارگاه اشرف ندارد.

۱۴۲ بازجو، شکنجه گر و زندانبان در شورای ملی مقاومت

همچنانکه از ۱۳ جولای ۲۰۲۱ تاکنون که  از ارائه گزارش تحلیلی – تحقیقی فوق می گذرد باید توضیح دهم که محمد اقبال از اعضای مجاهدین و عضو شورای ملی مقاومت  که نام وی در این لیست آمده است در روزهای پایانی تحقیقات۴ ماهه در این باره، توانستم به اطلاعاتی توسط یک شاهد دست یابم که او را بعنوان زندانبان خودش معرفی کرد و معرفی این فرد که یکی از فحاش ترین عناصر مجاهدین بود برای من یک پیروزی بزرگ بود.

فرار و غیبت شاهد ماله کش پیشین که زندانبان و شکنجه گر از آب درآمد

 پس از ارائه گزارش فوق، اکنون مدت بیش از دو سال است که محمد اقبال نه تنها در جلسات شواری ملی مقاومت شرکت نمی کند؟ بلکه حتی در تظاهرات یا میز کتاب فرقه مجاهدین نیز حضور ندارد؟ و مثل رهبر عقیدتی اش در «غیبت» بسر بردن  را پیشه کرده است. اگر چه مضمون و هدف  این گزارش ها در گام نخست روشنگری وتنویرافکار عمومی است اما در گام بعدی یقین کنید که هر فرد، گروه و سازمانی که دست در فساد و جنایت، زندان و شکنجه، خودکشی ها و سربه نیست کردن اعضا و  آدم ربایی و کودک سرباز و تشکیل حرامسرا ( پلی گامی)و جراحی رحم زنان و… داشته است می بایست در برابر قانون و عدالت قرار بگیرند.

موارد

در پایان متن  نوشته های اصغر ادیبی را بصورت می آورم و پاسخ های کوتاه خود در هر مورد را داخل کروشه می گذارم:

اصغرادیبی: نوجوانان ورزشکار، جوانان مجاهد و مبارز

 ۲۷ بهمن ۱۴۰۲

«اخیرا فیلمی بنام کودکان کمپ اشرف در فستیوالی در یوتوبوری نمایش داده شده که موضوع آن برایم بسیار آشناست. موضوع  به زندگی تعدادی از کودکان بر می‌گردد که در کودکی در زمان جنگ امریکا و عراق درسال ۱۳۶۹در کنار خانواده‌هایشان که در عراق درصفوف ارتش آزادیبخش برعلیه رژیم آخوندی می‌جنگیدند، زندگی میکردند، خانواده‌هایشان و سازمان مجاهدین با توجه به جنگ کویت، برای نجات آنها از بمباران های شدید، آنها را به آمریکا واروپا فرستادند.»

[ شکست کامل فرقه مجاهدین در دادگاه کودک سرباز در هامبورگ)

شکست کامل سازمان مجاهدین در دعوای حقوقی کودک سربازان و شکایت بر علیه مجله “سایت” در آلمان

«با مقداری پرس و جو متوجه شدم که این فیلم بر اساس گفته های تعداد بسیار قلیلی از این کودکان سابق تهیه شده که مدتهای مدیدی است طبق یک ماموریت مشخص به لجن پراکنی علیه مجاهدین مشغولند. با اینکه خود فیلم از حدود هزار کودک صحبت می‌کند که در آن سالها به خارج منتقل شده اند اما به جز چهار نفر، از بقیه آنها، مخصوصاً کسانی که در مبارزه برعلیه دیکتاتوری آخوندی فعال هستند ،دراین فیلم اثر و خبری نیست.»

[مثل خمینی که کتاب آیات شیطان سلمان رشدی را نخوانده بود و حکم قتل او را صادر کرد]

«من با بسیاری از این کودکان آن زمان ! آشنایی داشتم و به عنوان مربی ورزش با آنها کار کرده ام، چه زمانی که هنوز مجاهدین به عراق نرفته بودند و  این بچه ها در فرانسه بودند و چه بعد از آنکه آنها از عراق به کشورهای اروپایی آورده شدند،  با توجه به استعداد ورزشی که در بعضی از این کودکان مشاهده می‌کردم بسیار مایل بودم که با توجه به امکاناتی که در اروپا وجود دارد آنها در سطح جدی تری به ورزش بپردازند و موفقیت کسب کنند. اما آنها علیرغم نوجوانی، با استدلالهای محکم می‌گفتند که ما از کسب موفقیت در ورزش و ورزشکار حرفه‌ای شدن بدمان نمی‌آید اما با توجه به آنچه در کشورمان می‌گذرد هدف بزرگتری داریم  که آزادی ایران از استیلای آخوندهای جنایتکار است. این استدلال آزادیخواهانه آنها مرا هم تحت تاثیر قرار می‌داد و به آن به دیده احترام می‌نگریستم و بعدا هم ثابت شد که آنها بخاطر سن کم و عدم بینش این تصمیم را نگرفته بودند. پایداری و استقامت آنها در طول زمان و گذشتن از همه چیزهایی که برای یک نوجوان بسیار وسوسه انگیز است و پذیرفتن اینکه جانشان را دراین راه فدا کنند، عمق آگاهی و انتخاب آنها را نشان می‌داد. اگر بخواهم از تک تک نمونه ها بنویسم مثنوی هفتاد من کاغذ می‌شود. از این رو به اسم بردن از چند تن از شهیدان مانند حنیف امامی و سیاوش نظام الملکی و رحمان منانی و صبا هفت برادران اکتفا می‌کنم.»

[ اسامی نوشته شده کودکان سربازی که کشته شدند اعتراف به کودک سرباز و اعتراف به فدا کردن جان( شهادت طلبی) و هر 4 تن نامبرده در عراق که زیر سن 18 سال به عراق رفتند کشته شدند.

اصغر ادیبی دروغ می گوید تعداد کشته شدگان کودک سربازان از سال ۱۳۸۸ به بعد بیش از این ۴ تن است از جمله : آسیه رخشانی- سعید اخوان- امیر نظری- زهیر ذاکری- فائزه رجبی و… ]

«من درجریان بمبارانهای سنگین عراق این امکان را هم داشتم که بعضی از این کودکان را به اروپا بیاورم. درک آن شرایط که والدین این کودکان که جگر گوشگان خود را برای حفظ جانشان به اروپا می فرستادند، در توان فهم افرادی که تنها به منفعت‌های مادی و ظاهری می اندیشند نیست.»

 [ اصغر ادیبی جهت شفاف سازی می تواند هزینه ماهیانه که از سوی فرقه مجاهدین دریافت می کند را ارائه کند.]

«تصور کنید اگر حتی یکی از این کودکان آنروز در قرارگاههای مجاهدین کشته می‌شد، همین دوستداران کودکان آنروزی چه قشقرقی به راه می‌انداختند

بگذریم، من ۱۰ -۱۲ سال بعد شاهد یک صحنه دیگر هم بودم که بسیاری از این بچه ها که حالا بزرگ شده بودند می خواستند نزد والدین شان برگردند و مبارزه کنند.

میخواهم به یک نمونه از این موارد که من شاهد زنده آن هستم، اشاره کنم. من شاهد گفتگوی اسماعیل یغمایی پدر امیر یغمایی با آقای مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت در انتهای جلسه انتخاب مسئول اول مجاهدین در شهریور ۱۳۷۶ بودم. »

[انتخاب مسئول اول مجاهدین اساسا انتخابی نبود بلکه توسط  مسعود و مریم رجوی تصویب و به اطلاع اعضا رسانده میشد]

« آن زمان ما اعضای شورا در فرانسه بودیم و در یک کال کنفرانس با مجاهدین در قرارگاه بدیع و قرارگاههای دیگر در عراق در ارتباط بودیم و صحبت می‌کردیم. کال کنفرانس همزمان با اعضا و هواداران مجاهدین در چندین کشور دیگر  در جریان بود.

موضوع صحبت اسماعیل یغمایی که آن زمان عضو شورا بود با آقای رجوی همان موضوعی است که حالا به محور لجن پراکنی‌علیه مجاهدین تبدیل شده و در همین فیلم هم نقش محوری دارد.

اسماعیل یغمایی با استفاده از فرصت تماس با آقای رجوی در انتهای همان جلسه که بسیاری می شنیدند گفت امیر میخواهد به عراق نزد مجاهدین و پیش مادرش که آنجاست بیاید. در مورد دیدار خانوادگی که هیچگاه مشکلی نبود و یغمایی میتوانست هر زمان که برای جلسه شورا به بغداد می‌رفتیم پسرش را با خودش ببرد یا جداگانه بفرستد. »

[اصغر ادیبی با دروغ و سفسطه می گوید امیر برای دیدار خانواگی به اشرف رفته بود.]

«اما در مورد پیوستن به مجاهدین و ارتش آزادیبخش، مسئول شورا به یغمایی گفت پسر تو هنوز به سن قانونی نرسیده است و بهتر است همان جا پیش خودت در پاریس باشد. اما یغمایی با اصرار خواهان قبول کردن امیر بود و استدلال میکرد از کی برای مبارزه سن تعیین شده است؟ با این حال آقای رجوی قبول نکرد. تا اینکه شنیدم یکسال بعد یغمایی دوباره فشار آورده و درخواست مکتوب هم داده و سرانجام پسرش به نزد مجاهدین و مادرش در عراق رفته است.  در این زمان برخی بچه های دیگر که والدینشان در آنجا بودند به عراق رفته بودند.»

 [اصغر ادیبی اعتراف می کند که رجوی گفته هنوزبه سن قانونی نرسیده و اما یکسال بعد در پانزده سالگی نزد مجاهدین آمده است یعنی به هر حال رجوی این کودک سرباز را پذیرفت.

اگر امیر عقلش نمی رسید رجوی که حقوق خوانده بود و باید عقلش می رسید که کودک سربازی جرم محسوب میشود؟]

«البته بعدها فهمیدم که در پشت آن اصرارهای یغمایی برای اعزام پسر به عراق خلاصی از  دست فرزندی بود که اکنون موی دماغ پدر برای ”آزاد زیستن“ شده بود. گفتنی در این زمینه زیاد است که از آن در می‌گذرم»

[تهمت زنی های جنسی یکی از اصلی ترین شیوه ها در کنار منتسب کردن به جداشدگان به وزارت اطاعات است. همچنین ضرب المثلی ست که می گویند:« کافر همه را به کیش خود می پندار و به کیش رهبری عقیدتی اش]

پاسخ به مهدوی آزاد در انکار رابطه جنسی مسعود رجوی با زنان

«اما واقعیت اینکه امیر یغمایی بهنگامی که زیر 15 سال قرار داشت اساسا جدا از محل اقامت پدرش در فرانسه زندگی میکرد و  امیر در سوئد بود؟. بنا بر این امیر یغمایی مانعی برای زندگی شخصی پدرش نبود که این شخص شخیص در اینگونه موارد بخواهد بزرگواری کند که « گفتنی در این زمینه زیاد است که از آن در می‌گذرم»

اما سخنی با تهیه کنندگان این فیلم. شما ۴ نفر  را برای اثبات لاطائلات خود انتخاب کرده‌اید و هر چه را که در نیت پلید خود داشته‌اید به تصویر کشیده‌اید. این فقط نشان میدهد که هدف نه به تصویر کشیدن حقیقت بلکه یک هدف از پیش دیکته شده سیاسی بوده است. آخر کدام فیلم مستند براساس اظهارات کمتر از نیم درصد شاهدان و سوژه ها تهیه میشود! و حتی وقتی برخی دیگر از همان کودکان پیشین در جلسات مبتذل نمایشی شما حاضر می‌شوند از بیان حقایق توسط آنها جلوگیری می‌شود! البته حقایق آنچنان نیرومند است که توطئه های شما را نقش برآب خواهد کرد و علیرغم دستمزدهای کلانی که برای پخش این دروغهای مسلم گرفته‌اید نتیجه‌ایی جز روسیاهی برای شما باقی نخواهد ماند.

[ یکی از این چهار کودک سابق در اشرف عاطفه سبدانی است که در سپتامبر سال گذاشت کتاب خود« دستهایم در دست خودم» را به زبان سوئدی انتشار داد و مصاحبه  خانم فرح شیلاندری با عاطفه سبدانی در سه گزارش انتشار یافت. جهت دست یابی به این  سه گزارش می توان به سایت حقیقت مانا رجوع کرد.

نگارنده این مطالب به همراه شاگردان دلاور خود که اکنون تبدیل به سردارانی برای آزادی میهن دربند هستند، برای حضور در هر جلسه و کنفرانسی که شما برای عرصه فیلم سراپا دروغ خود برپا می‌کنید برای بیان حقایق با سند و مدرک می‌باشد آماده است : تنها به یک شرط که مانند فستیوال یوتوبوری به گونة رژیم آخوندی جلوی اظهار نظر آزاد ما را نگیرید. در هر صورت مطمئن باشید شما را برای کتمان حقایق و وارونه جلوه دادن آن رسوا خواهیم کرد.»

 [طبل توخالی اصغر ادیبی و اعلام آمادگی برای حضور در هرجلسه و کنفرانسی بیشتر یک لاف است اساسا پاشنه آشیل سیستم ها توتا لیتر اطلاع رسانی است و فقط یک نکته در پارگراف لاف پایانی اصغر ادیبی وجود دارد که نباید از قلم انداخت، اصغر ادیبی در کنار  اعلام آمادگی برای هر جلسه و کنفرانسی، آگاهانه سخنی از آمادگی برای حضور در یک دادگاه سخن نمی گوید زیرا تجربه دو دادگاه کودکان سرباز در هامبورگ و دادگاه محمد رجوی در  نروژ را دارد که بخوبی واقف هستند که تنها در رسانه های زنجیره ای فرقه مجاهدین می توانند هر لاف وگزافی ببافند اما:

پیش قاضی و معلق بازی؟]

 به طبع دست اندرکاران مستند « بچه های کمپ اشرف» اعم از کارگردان، تهیه کننده، بازیگران ( کودکان سابق اشرف) چنین حقی بر آنها محفوظ است که اینگونه افراد ماله کش و مدافع جنایت علیه کودکان و منتسب کردن خود به وزارت اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی را به دادگاه بکشند. همچنانکه دادگاه کودکان سرباز در ایالت هامبوگ( آلمان) به سود کودکان سرباز رای داد و فرقه مجاهدین که خود شاکی دادگاه بودد شکست سختی را پذیرا شد.
لازم به توضیح است که نگارنده و بخشی از سایر جداشدگان از فرقه مجاهدین بعنوان شاهدین زنده و با اسناد مدارک در این دادگاه به حمایت از دست اندرکاران مستند بچه های اشرف حضور خواهند یافت.

منبع سایت حقیقت مانا