ذهن و روح خاکستری ایرانی آتش زیر خاکستر شدند

 

اکبر دهقانی ناژوانی :

برای اینکه جنگ تحمیلی فعلی اسرائیل به ایران را بهتر بفهمیم. لازم است که با هم به ریشه های خودسانسوری و خاکستری بودن ذهن و روح بپردازیم.
بر اثر رشد و تکامل تاريخی، موجودات زنده نه فقط در اندازه های مختلف رشد کرده و نسل به نسل عوض می شوند، بلکه پس از میلیون‌ها سال رشد و تکامل گونه های قبلی منقرض می شوند و جای خود را به گونه های جدید می دهند که ادامه همان تکامل قبلی است، مثلا گیاهان اولیه و حیوانات اولیه از جمله دیناسورها (دینوزوآریاها) خیلی بزرگ و قوی بوده اند. همه منقرض شده اند. جای خود را به گیاهان و جانوران امروزی داده اند. انسانهای اولیه هم منقرض و جای خود را به انسانهای امروزی داده اند.
اما انقراض کوچکتر هم وجود دارد و می تواند ایدئولوژی ها را هم در بر بگیرد.
انسانها ، موجودات گیاهی و جانوری، اجتماع و محیط زیست تابع کره زمین و قانون فیزیک هستند. ما همگی در رابطه با هم رشد و تکامل داریم و روی رشد و تکامل همدیگر تاثیر متقابل می گذاریم.
اگر ما انسانها در برخورد با واقعیات درونی خود و در برخورد با واقعیات بیرونی خود، یعنی واقعیات اجتماعی و محیط زیست نتوانیم برخورد عقلی و احساسی درستی داشته باشیم، تکامل تاريخی کره زمین را زیر پا گذاشته و به بن بست بر می خوریم، به عبارتی دیگر در جایی در برخورد با واقعیات که باید عقلی برخورد کنیم، اشتباهی احساسی برخورد می کنیم. در جای دیگر که برخورد با واقعیات باید احساسی باشد اشتباها عقلی برخورد می کنیم. در جاهای دیگر نیز که باید از هر دو در اندازه های مختلف درست و بجا و به موقع استفاده کنیم حد و اندازه آنها را نمی دانیم. ما در تمام این موارد واقعیات درونی خود و واقعیات بیرون از خود، یعنی اجتماعی و محیط زیست را خراب و آنها هم تاثیرات نادرستی روی رشد ما گذاشته و همدیگر را خراب می کنیم. این خرابی ها روی هم جمع شده و از درون ذهن، روح، احساس، عقل و جسم ما را بیمار و به مرور بر تضاد ما با خود و با دیگران و در تضاد با اجتماع و محیط زیست می افزایند. این تضادها پیشرفت و تکامل ما را ترمز زده و به عقب می برند. بر اثر این بیماری های ذهنی و روحی، ما گرفتار انزوا، توهم، خیالپردازی، انحطاط فکری، باورهای غلط، سطحی نگری، تضاد فکری و روحی، بی اعتمادی، بی عقلی، بی احساسی، خشونت و بدفهمی ها می شویم. در زمانهای مختلف این خرابی ها رشد کرده و کم کم روی هم جمع شده و در درجات مختلف ذهن و روح ما را مسخ، خاکستری و خودسانسور می کنند. از دل رشد انسان در این لجن های ذهنی و روحی ایدئولوژی های مذهبی، ناسیونالیستی، قومگرایی و این اواخر کمونیستی افراطی بیرون آمدند. این ایدئولوژی ها، چون با فرد و افراد، اجتماع و محیط زیست رشد و روی رشد هم تاثیر داشته و دارند، مدام بر مسخ، خودسانسور و خاکستری ما می افزایند. 
قانون فیزیک حاکم بر کره زمین و حاکم بر انسانها بر روی این عادت‌ها و اعتقادات ایدئولوژی های راکد به مرور خط بطلان انقراضی کشید،‌ چون این ایدئولوژی ها از تکامل کره زمین و تکامل قانون فیزیک و از تکامل بشر بر روی کره زمین عقب افتاده اند و هنوز در قرون وسطی چند هزار ساله پیش به سر می برند، پس طبق قانون فیزیک حاکم بر کره زمین منقرض هستند.
پس بنابراین چند میلیون سال طول می کشد که تا رشد و تکامل گونه های گیاهی، جانوری و انسانی کُند، راکد و منقرض شوند و جای خود را به گونه های جدید بدهند. اما با دو تا چند هزار سال انسانها منقرض نمی شوند، بلکه فقط افکار و عقاید لجن ایدئولوژیکی، بخصوص مذهبی به رکود، مسخ و انقراض کشیده می شوند. چرا؟، چون در طی چند هزار سال در نبود علم، ما در رابطه با هم و در برخورد با واقعیات از عقل و احساس خود درست استفاده نکردیم و عقب افتادیم. اما تکامل نسلهای امروزی و علم امروز این را بر نمی تابند.

ما ایرانی ها در شرایط فعلی در کجای تکامل قرار داریم؟

ما ایرانی ها تمام این خاکستری های ذهنی، روحی، عقلی، احساسی که به این ایدئولوژی ها آغشته شده اند را در این چند هزار و چند قرنه داشته ایم. 
اما در اواخر رژیم شاه خراب ترش کردیم. چرا؟ چون در این چند دهه آخری علم‌ در سراسر جهان حرف اول را زده و می زند. تا اواسط رژیم شاه کم و بیش با علم آشنا شدیم. اما ارتجاعیون داخلی و خارجی از رشد علمی جوانان ترسیدند.
در اواخر رژیم شاه ارتجاع مذهبی و غیره مذهبی داخلی و ارتجاع جهانی، بخصوص انگلیس و اسرائیل رشد علمی نوجوانان و جوانان را خراب و از آن انقلاب۵۷ بیرون کشیدند. 
بعد از انقلاب در زمان جمهوری اسلامی این ایدئولوژی ها، بخصوص مذهبی افراطی با ما مردم ایران بیشتر در تضاد و جنگ بودند و ما را بیشتر مسخ، خودسانسور و خاکستری کردند. عقل سلیم، احساس سالم و علم جوانان برای چند دهه رشد نکرد.
سرانجام قانون فیزیک و کره زمین به نسلهای بعد از انقلاب یکی پس از دیگری گفتند که عزیزان ایرانی ما، ما شما را نسل به نسل جدید و نو آور بار می آوریم. افکار، اعتقادات ایدئولوژی ها، بخصوص مذهبی افراطی، کهنه و راکد و در حال انقراض هستند. مگر ندیدید که آخر رژیم شاه و بعد از انقلاب ۵۷ با شما چه کردند؟ آیا شما نسلهای جدید مردم ایران هم می خواهید با این ایدئولوژی های افراطی، بخصوص مذهبی منقرض شوید؟ نسلهای جدید گفتند نه نمی خواهیم. مادرمان کره زمین گفت؛ اگر نمی خواهید که نابود شوید باید ذهن، روح، عقل، احساس و جسم خودتان را از این ایدئولوژی های در حال انقراض بزدایید. 

نوجوانان و جوانان پرسیدند چگونه؟

مادرمان کره زمین گفت؛ ایدئولوژی های افراطی، بخصوص مذهب افرلطی اصلاح ناپذیر، رفتنی و از انقراض سر در می آورند. دوم شما باید ذهن و روح خاکستری خود را از این ایدئولوژی های خاکستری بزدایید و این کار ساده ای نیست. سوم باید جای خالی ذهن و روح خودتان را با آگاهی، منطق و علم درست پر کنید تا ذهن، روح، عقل، احساس و جسم شما درست رشد کنند.
نوجوانان و جوانان می گویند؛ ما در این چند دهه تجارب و شناختهای مخرب همراه با محرومیت و شکست‌ها داشته ایم. این تجارب و شناختهای مخرب و تلخ ذهن و روح خاکستری ما را مثل خوره می خورند و به ما مدام غُر می زنند.
مادرمان کره زمین می گوید؛ عزیزانم! این تجارب و شناختهای تلخ شما هم پیش من مادرتان از شما مردم و از جمهوری اسلامی شکایت کرده اند که چرا آنها ما را مخرب بار آورده اند. عزیزانم تمام این فلاکت‌ ها به برکت ایدئولوژی ها، بخصوص مذهب افراطی است. من و قانون فیزیک ذهن و روح شما را نسل به نسل رشد و تکامل می بخشم تا بتوانید با این دنیای خاکستری چندین قرن به ارث برده از مذهب و چند دهه جمهوری اسلامی بجنگید. من به جمهوری اسلامی و ارتجاع جهانی، بخصوص صهیونیسم اجازه نمی دهم که نسل شما و تمدن چند هزار ساله شما را به انقراض بکشانند. 
من مادرتان به این تجارب و شناختها که ذهن و روح شما را می خورند گفتم که جمهوری اسلامی، شما تجارب و شناختها و همچنین مردم و جوانان را در لجن مذهبی غرق کردند، چون اولا خودشان کهنه و راکد هستند و نمی تواند خودشان و مذهب خودشان را اصلاح کند. دوم از علم، عقل سلیم و احساس سالم می ترسند. سوم از نوجوانان و جوانان می ترسند که نو آورند. شما تجارب تلخ و شناختهای تلخ که مدام ذهن و روح این نوجوانان و جوانان و افراد میان سال را مثل خوره می خورید. به آنها کمتر غر بزنید و آنها را نترسانید و از آنها بخواهید که همدیگر را نترسانند و از شما تجارب تلخ و شناختهای تلخ که از آخر زمان شاه و بخصوص زمان آخوندیسم به دست آورده اند درس بگیرند. 

تجارب و شناختهای تلخ فرد و افراد:

ما تجارب و شناختهای تلخ پیام مادرمان زمین را گرفتیم. به شما نوجوان و جوانان و افراد میان سال می گوییم که اولا نترسید و همدیگر را نترسانید! دوما اگر نمی خواهید که ما ذهن و روح و جسم شما را بخوریم، شما در جمعهای خود و در همکاری ها با هم مشورت و از ما تجارب و شناختهای تلخ چند دهه خودتان استفاده کنید. ما تجارب و شناختهای تلخ این چند دهه با وجودی که ذهن و روح و جسم شما را مثل خوره می خوریم، ولی می توانیم شما را سر بزنگاه ها، بر سر مشکلات جزئی، سخت و خیلی سخت کمک کنیم. ما شما را به موقع در حرف و عمل شیر فهم می کنیم که عزیز جون دوباره داری یک اشتباه خرکی دیگری می کنی. از یک سوراخ چند بار می خواهی گزيده شوی؟ شما اگر برخورد عقلی، احساسی و علمی درستی با واقعیات اجتماعی و محیط زیست داشته باشید کم کم ذهن و روح خودتان را از این ایدئولوژی های مخرب پاک می کنید. با برخورد درست علمی و منطقی این محیط های خراب چند سده و چندین دهه را درست تر می سازید. این محیط ها که رشد درست تری بکنند کم کم روی رشد ذهنی، روحی، عقلی، احساسی و جسمی شما تاثیرات درست تری می گذارند. با پاک تر شدن ذهن و روح و جسم شما از ایدئولوژی های خاکستری، ما تجارب و شناختهای تلخ هم اصلاح می شویم و دیگر ذهن و روح شما را مثل خوره نمی خوریم و با هم آشتی می کنیم. شما ما را می سازید و ما هم ذهن و روح شما را، چون ما همگی از هم هستیم و تابع اجتماع، محیط زیست، قانون فیزیک زمین هستیم. تا زمانی که کره زمین مادرمان و قانون فیزیک آن انقراض ما را اعلان نکرده اند ما در رابطه با هم و در رابطه با واقعیات اجتماع و محیط زیست باید رشد و روی رشد و تکامل همدیگر تاثیر بگذاریم. اگر دخالتهای عقلی، احساسی و علمی ما درست و بجا باشند ما درست رشد و آثار درست آنها را در ذهن، روح و جسم خودمان تجربه می کتیم، یعنی به بیماری های ذهنی، روحی و جسمی گرفتار نمی شویم. متقابلا آثار ملموس تر آنها را در اجتماع، محیط زیست، سیاست، اقتصاد، صنعت، فرهنگ، حقوق و قانون، علوم طبیعی و اجتماعی( جامعه شناسی و روانشناسی) و مراکز اداری و آموزشی خواهیم دید.

ذهن و روح خاکستری مردم دو دهه بعد از انقلاب ۵۷ :

ما ایرانی ها، بخصوص نسل جدید حدودا دو دهه بعد از انقلاب پیام مادرمان زمین و پیام این تجارب و شناختهای تلخ زمان شاه و بخصوص زمان آخوندیسم را کم کم گرفتیم. هر آنچه آنها به ما می گفتند را کم و بیش با تمام سختی ها، محرومیتها و با تمام ضرر های جانی و مالی سعی کردیم در حرف و عمل پیاده کنیم. اما دنیای خاکستری مذهب زده حاکم بر ذهن، روح و جسم ما نمی خواست بیرون برود و از فقر، بی سوادی ما کمک گرفت تا با هر نوع سالم سازی ذهن و روح توسط ما بجنگد. از طرفی دیگر آخوندها و مذهب افراطی آنها اصلاح ناپذیر و برای اینکه تا حدودی انقراض مذهبی خود را به عقب بیندازند، به مردم و نسل جدید ضربه جانی و مالی زده که تا ذهن، روح، عقل، احساس و جسم مردم نیز مذهبی، خاکستری، خودسانسور، منزوی و راکد باقی بمانند تا مردم نتوانند از زیر سلطه مذهبی عقب مانده آخوندیسم خودشان را بیرون بکشند. 
اما به یاری مادرمان کره زمین و تجارب و شناختهای تلخ نسلهای جدید بعد از انقلاب، جنگ مردم با آخوند و مذهب افراطی شدت گرفت. مردم با عقب‌ماندگی مذهبی، خاکستری و خودسانسوری چند قرنه و چند دهه بعد از انقلاب مبارزه کرده و آنها را از ذهن و روح خود تا حدود زیادی پاک سازی کردند. دختران، زنان، پسران و مردان با کمک هم در کف خیابان با حجاب اجباری و هر نوع حجاب اجباری دیگر مذهبی مبارزه کردند. ذهن و روح خود را از این حجابهای تو در توی خاکستری مرگ اندود تا حدود زیادی پاک کردند. مردم بخصوص در جنبش انقلابی مهسا پی بردند که به ایدئولوژی های ناسيوناليستی، قومگرایی و کمونیستی هم نباید اعتماد کرد، چون اولا بعضی از آنها به این ور و آن ور وصل و آتش بیار معرکه هستند. دوما بعضی ها وابسته نیستند، ولی هنوز گرفتار ایدئولوژی ها و ذهن و روح آنها هم خاکستری و حرفی برای گفتن ندارتد، پس مردم، بخصوص بعد از جنبش انقلابی مهسا روی آنها دیگر حساب باز نمی کنند. مردم بیشتر به خودشان متکی و کمتر خودسانسور و خاکستری هستند. مردم به دنیای واقعی بیشتر آشنا و از تجارب و شناختهای تلخ این چند دهه خود بیشتر استفاده کردند. آنها پی بردند که گفتن اینکه مسئولان به داد ما برسید. یا یک اختلاس کم بشه، مشکل ما حل می شه برای آخوند جماعت اصلاح ناپذیر معنی ندارند. در عوض فقط اختلاس، دزدی، غارت و کشتار را می فهمد. الآن مردم فهمیده اند که عزیز جون ول معطلی دیگر خبری از آب، نان، کار، درآمد، سرپناه، آرامش نیست و مشکلات سیاسی، اقتصادی، ابرتورم، مشکلات اجتماعی، فرهنگی و از همه بدتر گرسنگی و قحطی در خانه همه را زده و می زنند. این دیگر جایی برای خودسانسوری و خاکستری بودن باقی نمی گذارد. خاکستری ذهن و روح کم کم جای خود را به آتش زیر خاکستر می دهد و باید آن را به آتشفشان جنبشی و شورشی در کف خیابان تبدیل کرد برای سرنگونی رژیم.
آتش زیر خاکستر ما سر از جهان در آورده:
تمام موارد بالا نشان می دهند که در قرن بیست و یکم هنوز ما با ایدئولوژی ها جنگ داریم. یک سر این جنگها در ذهن و روح خودمان، سر دوم آن در جنگ ما با ایدئولوژی مذهبی و آخوندیسم است. سر سوم این جنگهای ما با ارتجاع جهانی سرمایه داری، بخصوص ارتجاع صهیونیسم ،آمریکا، روسیه و اوکراين است.
مادرمان زمین و قانون فیزیک بیکار ننشسته اند. بر علیه ارتجاع جهانی می جنگند. آنها از فرزندان جهانی خود از جمله ما ایرانی ها دفاع می کنند و به نسلهای جدید دنیای ذهنی و روحی پر انرژی تر و رشد یابنده تر می بخشند که تا چیزهای نو یاد گرفته و از چیزهای کهنه فاصله بگیرند. 
ارتجاع جهانی به ایدئولوژی های مذهبی، ناسیونالیستی، قومگرایی، کمونیستی و سرمایه داری افراطی گرفتار هستند. آنها انحصارگرا و در تضاد و دشمنی با ذهن، روح و جسم نو آور این نسلهای جدید در سراسر جهان از جمله مردم ایران، اسرائیل، غزه، منطقه خاورمیانه، روسیه و اوکراين هستند و با این نسلهای جدید می جنگند تا مردم ایران، اسرائیل، فلسطین، منطقه خاورمیانه، اوکراين و روسیه تلفات داده و ضعیف شوند و از علم، عقل سلیم و احساس سالم عقب نشینی کنند. درسی هم برای مردم جهان باشد و از آنها زهر چشم بگیرند. اما این ایدئولوژی های افراطی راکد در سراسر جهان از پس مردم، جوانان، علم، عقل سلیم و احساس سالم بر نمی آیند و در حال انقراض هستند. 
به همین خاطر ايدئولوژی های جمهوری اسلامی و صهیونیسم افراطی اسرائیل بیشتر از ایدئولوژی های دیگر کهنه و راکد و به فرمان مادرمان کره زمین مُهر انقراض بر آنها خورد. به نوعی دیگر این انقراض ایدئولوژیکی را هم ما در جنگ روسیه و اوکراین می بینیم.
مثلا نتانیاهو و حماس در بن بست ایدئولوژیکی صهیونیسم و اسلام قرار گرفتند و برای باقیماندن خود جنگ ۷ اکتبر راه انداختند. در جنگ نتانیاهو و حماس فلسطینیان جانی و مالی قربانی شدند. مردم اسرائیل هم ضرر کردند. اما این جنگ نه فقط ایدئولوژی اسلام و صهیونیسم را نجات نداد، بلکه مردم فلسطین بیشتر ضد نتایاهو و حماس و تا حدودی هم از اسلام فاصله گرفتند. مردم اسرائیل هم از صهیونیسم، نتانیاهو و حماس بیشتر بری شدند. حماسی ها در انزوا و نتانیاهو و دار و دسته صهیونیستی در بن بست بیشتر فرو و افراطی تر و با مردم خودش و مردم‌ فلسطین در جنگ و در حال رفتن است. 
متقابلا جمهوری اسلامی به فرمان اربابانش، بخصوص اسرائیل چند دهه آتش بیار معرکه در ایران و منطقه بوده. رژیم آخوندی پس از چند دهه جنگ با مردم ایران و منطقه به بن بست رسیده و با مردم ایران و با مردم منطقه خاورمیانه دارای مشکلات خیلی زیاد و در جنگ با مردم ایران در حال رفتن است.

جنگ فعلی اسرائیل با ایران

مادرمان کره زمین ایدئولوژیهای صهیونیستی و شیعه آخوندیسم را خیلی افراطی دید و جواز انقراض آنها را صادر کرد. به همین خاطر نتانیاهو و جمهوری اسلامی به سیم آخر زده و گفتند که جنگهای آنها در منطقه کافی نبوده و باید جنگهای ایدئولوژی چند دهه خودشان را امروزه بیشتر به هم گره بزنند که تا در این جنگها اولا مردم ایران، اسرائیل و منطقه بخصوص نوجوانان و جوانان نوگرا که مخالف ايدئولوژی های افراطی آنها هستند تلفات جانی و مالی بیشتری داده و ضعیف تر شوند. دوم در جنگهای اسرائیل و ایران هر کشوری که مردمش بیشتر جانی و مالی قربانی بدهد کشور طرف مقابل و ایدئولوژی اش با تمام تلفات سنگین پیروز میدان خواهد بود. غافل از اینکه سر دیگر این جنگ در منطقه خاورمیانه و در سراسر جهان و همه جا را به هم می ریزد. این یعنی ایدئولوژی اسلامی آخوندی و ایدئولوژی صهیونیستی قربانی کردن جانی و مالی مردم ایران، اسرائیل، خاورمیانه و جهان برایشان اهمیت ندارد. برای آنها مهم این است که مردم ایران و مردم اسرائیل و منطقه تلفات جانی و مالی بیشتری بدهند و ضعیف تر و فقیر تر و اصلا سراغ عقل سلیم و احساس سالم و علم را نگیرند تا ایدئولوژی صهیونیستی و شیعه آخوندیسم با تمام فلاکتهایشان پا برجا بمانند. به جهنم که این جنگ به جهان هم کشیده شود. در این جنگها تلفات جانی و مالی برای مردم ایران، اسرائیل و منطقه خاورمیانه بالا است. اما سر نوشت این ایدئولوژی ها هم در اندازه های مختلف در این جنگها تعیین تکلیف خواهد شد. چرا؟، چون چند دهه اینها با خودشان و با مردم جنگ داشته و ضعیف شده اند. مردم ایران، اسرائیل و منطقه بر این ایدئولوژی های جنگ طلب پیروز می شوند، چون اولا این ایدئولوژیها وازده، راکد و ضعیف می باشند. دوم جنگ آنها با یک نفر، دو نفر نیست، بلگه جنگ آنها با جامعه و یا جوامع است. سوم در اندازه های مختلف عقل سلیم، احساس سالم و علم در سراسر جهان حرف اول را می زنند و جنگ با آنها، یعنی جنگ با کره زمین و قانون فیزیک. این یعنی تکامل تاريخی زمین به فرمان قانون فیزیک مدام نو می شوند و نمی توان با این قانون در افتاد. مادرمان کره زمین سرنوشت صهیونیسم و جمهوری اسلامی را به سرنوشت هیتلر گره زد. اگر دونالد ترامپ هم خودش را بیشتر از این وارد جنگ آنها بکند بازنده و در مجلس آمریکا استیضاح و بر کنار خواهد شد، چون این جنگ به منطقه و جهان وصل و می تواند برای همه خطرناک باشد.

شناختها و تجارب تلخ به ما می گویند که چه باید بکنیم؟

شناختها و تجارب تلخ در ذهن و روح ما با میانجیگری مادرمان کره زمین و قانون فیزیک با ما بیشتر آشتی کرده و به ما می گویند که ۱) خبر خوش، مادرمان کره زمین و قانون فیزیک ایدئولوژی های افراطی را منقرض و رفتنی اعلام کردند. ۲) جنگ اسرائیل و جمهوری اسلامی و ارتجاع جهانی جنگ مردم ایران، اسرائیل و منطقه نیست. مردم این کشورها، بخصوص مردم ایران باید هوای هم را داشته و همدیگر را آگاه کرده تا به دام جنگهای آنها نیفتند. در جنگ آنها اگر مردم مشارکت بکنند، یعنی جنگ داخلی و تلفات سنگین جانی و مالی برای مردم دارد. این آن چیزی است که ایدئولوژی ها، نتانیاهو و جمهوری اسلامی می خواهند. ۳) در ایران ما مردم از جمهوری اسلامی و دار و دسته آنها باید بیشتر فاصله بگیریم و در تضاهرات و تجمعات آنها شرکت نکنیم.۴) مردم ایران باید گرایشهای جنبشی و شورشی راه در ذهن و روح خود داشته باشند و نسبت به هم جنبشی برخورد بکنند، یعنی هوای هم را داشته، به هم حساب شده آگاهی بدهند و با هم متحد و در هر سطحی می توانند به هم کمک و همکاری بکنند. اما با رژیم آخوندی حساب شده شورشی برخورد کنند. ۵) مردم ایران بخصوص یک درصدی های مردمی از همین حالا با اطمینان کامل به هم در هر سطحی که می توانند با هم کار تشکیلاتی مردمی بکنند. برای هم مشخص بکنند که در چه سطحهایی می توانند با امنیت کامل همکاری کنند. ۶) نیروهای مردمی باید در نظر بگیرند که جمهوری اسلامی، رژیم صهیونیستی، انگلیسی، روس‌ها و غیر در ایران شبکه های مختلف مخفی دارند. این شبکه ها جدا جدا هستند و اگر لازم شد این شبکه های مخوف با هم همکاری هم می کنند تا جنگ داخلی راه بیندازند. مردم و نیروهای مردمی در ایران باید تا آن حدی که می توانند این شبکه های مخوف را شناسایی کنند. اگر ما مردم و نیروهای مردمی آنها را شناسایی نکنیم، فردا که ما مردم تظاهرات جنبشی و شورشی راه می اندازیم ، چون آگاهی درستی نداریم. این عدم آگاهی ما از وضع خود و عدم آگاهی از وضعیت دشمن باعث می شود که نفوزی های جمهوری اسلامی، صهیونیستی، انگلیسی و روسی بهتر و بیشتر در صفوف ما رخته کنند و خاصیت جنبشی حرکت مردم در کف خیابان را از آن گرفته تا فقط گرایش های شورشی در حرکت مردم مفهوم پیدا کنند، یعنی حرکات تهاجمی احساسی غیر قابل کنترل. اگر نفوزی ها باز هم اوضاع را خیلی بیشتر به نفع خرابکاری های خودشان ببینند با کشتار مردم شورشی در کف خیابان آنها را تحریک و یک جنگ داخلی به مردم شورشی تحمیل می کنند. ۷) پس بنابراین شرط پیروزی ما در کف خیابان و همچنین در اجتماع این است که ما مردم با خودمان و در رابطه با هم جنبشی برخورد و با گرایش های جنبشی نسبت به هم تعامل، اتحاد و هوای هم را داشته باشیم. به هم آگاهی حساب شده و درست بدهیم تا دشمن و عوامل نفوزی آنها را شناخته و آنها را رسوا کنیم. آن وقت می توانیم در کف خیابان با خودمان حساب شده جنبشی و با دشمن آخوندی و نفوزی هایش حساب شده شورشی برخورد کتیم. ۸) طبیعی است که در شورشها، تظاهرات و در تجمعات هر چه تعداد ما بیشتر باشد خیلی بهتر است، مثلا از صدهزار نفر به بالا و یا میلیونی کف خیابان را پر کردن خیلی خوب و جمعیت زیاد ما دشمن را آچمز و کیش و مات می کند و رژیم منفور به دست خود مردم سرنگون می شود و برای مردم تلفات جانی و مالی کمتری دارد. ۹) اگر تظاهرات شبکه ای محله محور شکل گرفت و امکان گسترش افراد زیاد نبود. به صورت شبکه های پراکنده به تمام محلات و خیابان ها سر بزنیم تا هم مردم بیشتری ما را ببینند و هم برای مزدوران رژیم آخوندی سخت باشد که به همه ما دسترسی داشته باشد. مدام باید جای استقرار خودمان را عوض کنیم که کمتر شناسایی شویم. همان وضعیتی که در جنبش انقلابی مهسا و در مبارزه حجاب اجباری اتفاق افتاد و رژیم را آچمز کرد. ۱۰) منتظر آمریکا، اسرائیل و کشورهای دیگر نشستن تا آنها با جنگ و کودتا برای ما رژیم را سرنگون کنند این خیلی برای مردم ایران بد و نه فقط برای مردم تلفات جانی و مالی سنگینی دارد، بلکه ایران را تجزیه و خمینی های دیگری را با کت و شلوار و کروات زده به عنوان منجی عالم به مردم و مناطق تجزیه شده قالب می کنند. ۱۱) متأسفانه جنگ تحمیلی اسرائیل به ایران تلفات سنگین دارد. اما با تمام تلخ بودنش مردم را بیشتر از گذشته آگاه کرد. بعضی ها که می خواستند به شکمشان صابون آزادی و دموکراسی سفارش شده غربی بمالند. این جنگ تا حدودی بیشتر ذهن و روح خاکستری آنها را آگاه کرد که منتظر خارجی ها نباشند. خودشان سرنوشت خودشان را در دست بگیرند. ۱۲) در چنین شرایط بحرانی باید یک درصدی های مردمی و آنهایی که آماده قیام هستند با عده ای که هنوز نشسته و استخاره می کنند و منتظرند که چه می شود مشورت کنند. مشورت در باره بی نانی، بی آبی، بیکاری، بی خانمانی ،فقر، قحطی و جنگ خودسانسوری و خاکستری سرش نمی شود. در این بی نانی، بی آبی…. مردم ایران دیگر خاکستری نیستند، بلکه آتش زیر خاکستر هستند. ۱۳) در این بحران اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و جنگ تمام عیار که جمهوری اسلامی و اربابانش، بخصوص اسرائیل به ما تحمیل کرده اند ما تجارب و شناختهای تلخ آبدیده تر و با ذهن و روح شما قاطع تر و منطقی تر و عریان تر حرف می زنیم، یعنی در این مراحل بحرانی نه ما می توانیم سر خودمان و سر شما کلا بگذاریم و نه شما مردم سر خود و سر ما کلاه می گذارید، پس ما با شما مردم بیشتر آشتی و با کمک همدیگر ذهن و روح را از خاکستری بودن می زداییم و با هم آتش زیر خاکستر شده و در هر شرایط سخت، بخصوص در کف خیابان و اجتماع حرف و عمل بیشتری برای گفتن و اجرا داریم. از آتش زیر خاکستر خود آتشفشان می سازیم. ما تجارب و شناختهای تلخ در این شرایط سخت به شما می گوییم که منتظر هیچ کس نباشید و با هم متحد و به پا خیزید. تلفات جانی و مالی دارد؟ بله. اما تلفات آن به مراتب کمتر از جنگ داخلی و جنگی که به ما تحمیل کرده و می کنند و همچنین کمتر از کشتار گرسنگی، بی آبی، بی نانی و قحطی است. ۱۴) مردم ایران وعده و وعید نتانیاهو و دار و دسته صهیونیستی آن را شنیدند که گفت مردم شورش کنید! حرفی که او زد به این معنی است که شما مردم شورش کنید تا ما با عوامل نفوزی خود آن را به جنگ داخلی تبدیل کنیم. به حرفهای او و جمهوری اسلامی به هیچ وجه اطمینان نکرده و به آنها عمل نکنید. خودتان باید در داخل ایران با هم مشورت و با هم تصمیم درست گرفته و با هم حساب شده و با اطمینان و امنیت کامل عمل بکنید. ۱۵) شما کاوه آهنگران مردم ایران زیاد روی اپوزیسونهای ایرانی حساب باز نکنید. خودتان در داخل ایران اپوزیسیون و رهبران همدیگر هستید و باید با تمام خرابی و ویرانی های فردی و جمعی حساب شده بجنگید و با منطق ، علم، عقل سلیم و احساس سالم خود و با همفکری و همکاری با هم در هر حدی که می توانید برای مشکلات راه حل پیدا کنید و آنها را رهبری و حل کنید.
۱۶) مادرمان کره زمین به ما می گوید؛ من مادرتان کره زمین با تجارب و شناختهای تلخ شما این وضعیت‌های پر تلاطم و پر فراز و نشیب را خوب می شناسیم، چون همه اینها را در سراسر جهان تجربه کرده ایم و مطمئن هستیم که دیکتاتور ها از مردم شکست می خورند و مردم‌ نهایتا پیروز میدان هستند. شما عزیزانم در ایران، در اسرائیل و در منطقه خاورمیانه و در اوکراين و روسیه بر ارتجاع جهانی، بخصوص ارتجاع مذهبی افراطی شیعه و صهیونیسم افراطی و اربابانشان، بخصوص رژیم صهیونیستی پیروز خواهید شد. بجنبید و تا دیر نشده حرکت کنید! من مادرتان کره زمین و قانون فیزیک و این تجارب و شناختهای تلخ که شما به دست آورده اید شما را یاری می دهیم تا پیروز شوید.
۱۷) یک درصدی های مردمی در داخل ایران آماده باشند برای انسجام، اتحاد و حرکت برای هدف درست مردمی. کسانی که که شناختهای مبارزاتی و تشکیلاتی داشته اند و دارند مردم را تشویق کنند برای تشکلهای هسته ای دو نفره و چند نفره. مردم در هر سطحی که می توانند باید کار تشکیلاتی بکنند. امروزه بدون نظم و کار تشکیلاتی نمی توان زندگی کرد، مثلا تقسیم کار در خانه بین افراد خانواده تا فعالیت‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نمونه های مختلف کار تشکیلاتی هستند. ۱۸) با همدیگر و با رعایت امنیت خودمان و دیگران در هر سطحی با هم‌ مشورت و از علم و آگاهی ها و تجارب و شناختهای هر چند تلخ همدیگر یاد بگیریم که کجاها عقلی و کجاها احساسی و کجاها از هر دو به جا و به موقع در برخورد با واقعیات اجتماعی و محیط زیست استفاده کنیم. ۱۹) همین کارها را باید مردم اسرائیل، منطقه خاورمیانه، روسیه، اوکراين و مردم جهان در برابر رژیم‌های خودکامه خود انجام دهند. ۲۰) اپوزیسیونهای ایرانی باید از اوجالان درس بگیرند و قبل از انقراض تشکیلات خود از تشکلهای هسته ای برای نجات تشکیلات خود استفاده کنند تا عقب افتادگی آنها از مردم کمتر شود.
موفق و پیروز باشید. پاینده و جاوید ایران عزیز ما