![](http://mihantv.com/wp-content/uploads/2015/05/bahram-rahmani.jpg)
بهرام رحمانی :
تصفیه کبیر» نامی است که به تصفیه خونین حزب کمونیست شوروی و سرکوب سیاسی و دستگیریهای وسیع در اتحاد شوروی در اواخر دهه ۱۹۳۰ میلادی اطلاق میشود.
در دوره حاکمیت استالین و قبل از آن از یک طرف طبقه کارگر روسیه آسیبهای زیادی دید چرا که کارگران مجبور بودند تا ۱۶ ساعت کار کنند و هر جا هم اعتراضی کردند قتلعام شدند. برای مثال کشتار ملوانان انقلابی کرونشتاد.
«گلیا» دختری هفت ساله بود که به استالین دسته گل هدیه کرد او در آن روز گفت: «خوشبختترین دختر جهان است.» «صدها هزار عکس من و استالین چاپ و در سراسر شوروی توزیع شد.» اما چند سال بعد پدرش را اعدام و مادرش را در بیمارستان روانی از بین بردند و…
استالین از تاریخ ۳ آوریل ۱۹۲۲ تا ۵ مارس ۱۹۵۳ رهبر حزب کمونیست شوروی بود و تا آخر عمرش جامعه بزرگ شوروی را در زیر پنجه آهنین خود نگه داشت!
اقدامات استالین و یا کسانی مانند او و حامیان دیروزی و امروزیش ربطی به افکار پویا و بالنده و رهاییبخش کارل مارکس، این بنیانگذار سوسیالیسم علمی ندارد. بنابراین راه رهایی بشر از تبعیض و نابرابری و این همه سرکوب و سانسور سیستم سرمایهداری به ویژه استثمار انسان از انسان، صد البته با اتکا به نظریههای مارکس، از جمله نقد و افشای استالینیسم میگذرد.
متاسفانه امروز نه تنها در درون احزاب و سازمانهای سیاسی، بلکه در نهادهای دموکراتیک فرهنگی و اجتماعی نیز به راحتی آب خوردن به همدیگر و یا منتقدان و مخالفان و یا رفقای دیروزی خود اتهامهای واهی و سخیف زده میشود. بدتر آن جاست که در این حرکتها حتی افراد بیگناهی هم قربانی میشوند که از پشت پرده کشمکشهای درون آن جریان و افراد خبری ندارند. اینها حتی به اهداف و منشور و برنامههای خود نیز توجهی ندارند و آن را مانند شیئی میبینند که صرفا برای تماشا و تزئین در ویترین خود قرار دادهاند.
بحث من در اینجا متوجه گرایشات راست نیست چرا که کسب و کار دایمی جریانات راست سرکوب و تهدید و تهمت و افتراست بنابراین طرف سخن من روی کسانی و جریاناتی است که خود را چپ میدانند اما شیوههای استالینی را با هدف سرکوب و مرعوب کردن منتقدان و مخالفان خود به کار میگیرند و او را مانند «بت» میپرستند. هر کس به او انتقاد کرده باشد باید مورد لعن و نفرین بخشی از چپ استالینیست قرار گیرد.
بیگمان یک طرفه قاضی رفتن و نتیجه را مسرور و مغرور دیدن جهتگیری بسیار خطرناکی است که جامعه را در معرض آسیبهای اجتماعی نه تنها دولتی، بلکه غیردولتی نیز قرار میدهد.