مهدی اصلانی :
بیتردید هم نسلان من مسابقهی تاریخیی جورج فورمن و محمدعلی در کینشازا زئیر در اکتبر ۱۹۷۴ از خاطر نبردهاند. مسابقهای با ۶۰ هزار تماشاچی و میلیونها بینندهی تلویزیونی که نبرد غولها و «غرش جنگل» نام گرفت.
فورمن در اوج بود. با بازوانی که به تایر کامیون پهلو میزد و ضربات مهلک مرگآفرین! فورمن هر حریفی را در کوتاهترین زمان بیمارستانی میکرد. محمد علی که محبوب بیشترینهی جهانیان (به شمول ایرانیها) بود ۷ راند در گوشهی رینگ کتک خورد و با هر ضربهی جورج فورمن انگار ما خودمان کتک میخوریم. در راند هفتم رقص پروانه آغازیدن گرفت و نیش زنبور جورج فورمن نفسبریده را چونان بال کفتر با کف رینگ یکی کرد. این قصه زانرو نقل کردم تا به عملکرد دادستانهای پروندهی نوری برسم.
بسیارانی با ذهنیت نابلدِ غیرحقوقی در مواردی از پرسش نکردن دادستانها خشمگین شدند.
«چرا اینها دهن نوری را صاف نمیکنند»
کسانی حتا جلوتر رفته با تئوریی توطئه و ذهنیت توطئهبین معاملهی پشت پرده و آزادی نوری در این توطئه کشف کردند.
کریستینا و مارتینا و تیم دادستانی نماد رقص پروانه و نیش زنبور بودند.
که رقصی چنان میانهی میدانم آرزوست