روحانی راه‌های مقابله با بحران آب را نمی‌داند؟

بنقل از خودنویس :

ایران ما، سرنوشتی مشابه سوریه خواهد داشت اگر به موقع به داد سرزمین‌مان نرسیم

رئیس اسبق مرکز تحقیقات استراتژیک، و دبیر شورای‌عالی امنیت ملی به مدت ۱۶ سال، حداقل می‌داند که اهمیت استراتژیک آب چقدر است و چه راه‌کارهایی برای مدیریت منابع آب وجود دارد.

بخش تحلیل آبانگان: بررسی میزان کاهش منابع آب‌های زیرزمینی نشان می‌دهد که در طول نیم قرن اخیر، بیش از ۸۰٪ ذخیره آبی آبخوان‌های کشور، بر باد رفته است. استخراج بیش از حد، به معنای کشیدن آب زیرزمینی از چاه‌های عمیق و نیمه عمیق به مقداری بیشتر از آبی که جایگزین می‌شده، باعث تبدیل بخش‌های زیادی از کشور، از جمله دشت‌های سر سبز، به بیابان‌های لم‌یزرع و خشک شده است.

احداث سدهای متعدد بر سرمنشا  بسیاری از رودخانه‌های ایران در مناطق کوهستانی، بخش‌های دیگر این راه‌های انتقال آب را خشک کرده و نهایتاً، حجم زیادی از فضای خالی ذرات دشت‌ها که منتظر رسیدن آب بوده، از این مایه‌ی حیات، محروم شده است. سدهای وزارت نیرو و مدیریت نامناسب، حق‌آبه‌ی بسیاری از تالاب‌ها و دریاچه‌ها را خورده و باعث بروز بحران در مناطق پایین‌دست سدها شده‌ است.

امروز، بخشی از بحران گرد و غبار خوزستان، به خاطر مهار غیر منطقی رودخانه کرخه است، که باعث شده تالاب بزرگی، رو به خشکی رود و رسوبات دانه‌ریز، با وزش اندکی باد، به هوا برخیزد و ریه‌های مردمان اهواز را پر کند.

امروز، مدیریت نا مناسب آب در اطراف دریاچه ارومیه و ساخت‌ سدهای بزرگ و کوچک، ساخت بزرگراه و هزار و یک آسیب دیگر باعث شده بخش بزرگی از مساحت دریاچه، از آب خالی باشد و اگر به موقع به داد آن نرسند، میلیون‌ها نفر قربانی دستکاری بشر در محیط زیست این حوزه خواهند شد. نمک آلوده وقتی به ریه قربانیان فرو رود، اثری غیر قابل جبران خواهد داشت. هزاران هزار قربانی خشک شدن دریاچه آرال می‌توانند گواهی دهند که «با نمک شدن» با مرگی تدریجی و دردناک و غم‌ناک همراه بوده است.

دیروز، گزارش‌های مختلفی از بی‌سابقه بودن گرم شدن و خشکسالی در مناطق مدیترانه‌ای منتشر شد. خواندن گزارش روزنامه گاردین در باره گرم شدن زمین و خشکسالی سوریه را پیشنهاد می‌کنیم. رسانه‌های دیگر نیز بر اساس گزارش ناسا این مطلب را گسترش داده‌اند.مردم سوریه، به‌طور مشخص از ۲۰۰۶ تا کنون، آثار منفی خشکسالی و نبود آب را با پوست و گوشت خود لمس کرده‌اند. مردمان عراق بیش از آنکه قربانی خشونت‌های قبیله‌ای مذهبی باشند، از بی‌آبی رنج برده‌اند. اما همه این خشکسالی و گرما عامل بی‌آبی نبوده است! فقدان مدیریت منابع آب و نداشتن برنامه طولانی مدت برای ذخیره آب و افزایش میزان ذخیره‌های آب زیرزمینی و کشت بیش از حد مقبول در دوره‌های کم‌آبی به خاطر سود بیشتر، سبب شد آینده هزاران سوری و عراقی با مرگ گره بخورد.

راه چاره چیست؟

مهم‌ترین مساله، پذیرش واقعیت است که در طول این همه سال، بخش بزرگی از دستگاه‌های اجرایی، پیمان‌کاران، کشاورزان، مصرف کنندگان، دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی، آموزش و پرورش و … بد عمل کرده‌اند. برای اصلاح، باید وجود اشتباه را پذیرفت و به آن اعتراف کرد و مسوولیت به گردن گرفت.

بدانیم که ایرانیان باستان با آبیاری کاریزی، منابع ذخیره شده آب در زیر زمین، که از هزاران سال پیش باقی مانده را به دست نسل‌های امروزی رسانده‌اند، اما نسل‌های ما، این منابع را از نسل‌های بعدی دزدیده‌اند.

بدانیم که از ۳۷ سال پیش، بوده‌اند خادمانی که این روند نابودی تدریجی را به دولت‌مردان تذکر داده‌اند ولی مجموعه دولت و قدرت و ثروت، آنها را به حاشیه رانده‌اند.

بدانیم که اهمیت یک کار، به بزرگی پروژه و بودجه آن نیست! به اثری است که برای آیندگان می‌گذارد.

– باید پذیرفت که در جاهایی که برای سدسازی مناسب نبوده، نباید سدی ساخته می‌شد.

– باید پذیرفت که راه‌های انتقال آب، همیشه مناسب نبوده است و بخش بزرگی از آب، تبخیر شده و از بین رفته است.

– باید پذیرفت نگاه حاکم بر دستگاه‌های اجرایی، «توسعه پایدار» را تا کنون به اندازه لازم، پاس نداشته است.

– باید پذیرفت که فرهنگ «خودکفایی کشاورزی به هر قیمتی» اشتباه بوده است.

– باید پذیرفت که بخش عمده‌ای از چاه‌های حفر شده در ۳۷ سال گذشته، و برداشت بیش از حد آب با پمپ‌های برقی و دیزلی، اشتباهی بسیار بزرگ بوده است.

– باید پذیرفت که دولت، در آموزش و ترویج روش‌های ذخیره‌سازی آب و مهار سیلاب و توسعه سیستم‌های سطوح آبگیر باران، کوتاهی کرده است.

– باید پذیرفت که جامعه روشن‌فکری ایران، به خاطر کوتاهی اندیشه‌ورزان و نادانی نسبی‌شان، وارد مباحث مهم و قابل لمس که با زندگی شهروندان ارتباطی تنگاتنگ دارد، نشده است و نیاز زیادی به افزایش سواد مدعیان روشنفکری داریم و خواهیم داشت.

– باید پذیرفت که بخش بزرگی از جامعه روزنامه‌نگاری ایران، سواد حداقلی برای درک مساله، ندارد و برخی از اهالی رسانه به خاطر منافع مشترک مادی با وزارت نیرو و جهاد سازندگی و … و مشاوران و پیمان‌کاران، در انعکاس واقعیت‌ها در ۳۷ سال گذشته، کوتاهی کرده‌اند.

– باید پذیرفت که سودآور بودن پروژه‌های بزرگ سدسازی و انتقال آب برای عده‌ای محدود، مانع توجه به پروژه‌هایی کوچک اما نجات‌بخش منابع آب‌ زیرزمینی بوده است.

– باید پذیرفت…

بعد از آنکه کوتاهی‌های‌مان را شناختیم، باید بدانیم که نباید تحت تاثیر پروژه‌هایی قرار بگیریم که دهان پرکن هستند، اما برای آینده سرزمین ایران، خطرناک‌اند.

ببینیم که دولت‌ها چه اشتباهاتی مرتکب شده‌اند، تکرارشان نکنیم!

روحانی، رئیس اسبق مرکز تحقیقات استراتژیک، و دبیر شورای‌عالی امنیت ملی به مدت ۱۶ سال، حداقل می‌داند که اهمیت استراتژیک آب چقدر است و چه راه‌کارهایی برای مدیریت منابع آب وجود دارد.

زمان، از دست می‌رود و اگر فقط خوشحال باشیم که مسوول اجرایی مملکت، سالی یک‌بار پیام می‌دهد و طبق معمول چند نفری را بزرگ می‌دارند تا سالی دیگر، خودمان را فریفته‌ایم.

بدانیم که مساحتی فراتر از ۱۴ میلیون هکتار از سرزمین عزیزمان، امکان ذخیره‌سازی سیلاب‌ها را در خود دارد. در مخروط‌های افکنه و در دل رسوبات دانه درشت شیب دشت‌هایی که هنوز نشست نکرده‌اند.

بدانیم که می‌توان با گسترش فضاهای سبز و استفاده مدبرانه از سیلاب‌ها، هم ذخیره آب‌های زیرزمینی را افزایش خواهیم داد و هم از میزان تبخیر سالیانه خواهیم کاست.

مسوول باشیم، و مسوولیت بطلبیم. ایران ما عزیزتر از آنی است که قربانی خطاهای نسل ما شود.

ایران ما، سرنوشتی مشابه سوریه خواهد داشت اگر به موقع به داد سرزمین‌مان نرسیم.