زنگ های دادگاه و دادخواهی برای که بصدا در می آیند؟

 

احمد رشیدی :

در مصاحبه ی هفته اخیر آقای ایرج مصداقی، ایشان ضمن بررسی موشکافانه ی موضوعات اصلی جنبش دادخواهی مردم میهنمان، ضمن پرداختن به ادعاهای واهی چپ ستیزی و…به تشریح دقیقتر موضوع کودک سربازان پرداخت، و برای من نیز مانند بسیاری از شنوندگان در این رابطه سوالات مختلفی پیش آمد.
 
ابتدا برایم عجیب بود، که مدعیان چپ ستیزی و خودی ناخودی کردن های اخیر، با چه معیارهای دوگانه ی حقوق بشری و یا شاید ضد امپریالیستی، بسادگی از کنار جنایت کودک سربازان می گذرند، و یا شاید اینرا نیز تئوری توطئهٔ ای بر علیه خود یا دوستان چپ انقلابی تحلیل و قلمداد می کنند، که بر خلاف یقه درانی های همیشگی برای کودکان فلسطینی!، براحتی از نقض آشکار حقوق بشر در رابطه با این کودکان ایرانی شرمگینانه با سکوت می گذرند و … 
 
و از طرفی در ابتدا بظاهر غیر قابل فهم می نمود، که حضرات بنا به سابقه ی امر در موارد مشابه دادگاه محمد رجوی و…با چه انگیزه ای به شکایت از خبرنگار آلمانی به اتهام مصاحبه با امین گل مریمی اقدام کرده اند؟.
 
آیا در این حضرات با ادعای داشتن ارتشی از وکلا در خارج کشور، در کنار ارتش یکان‌های شورشی داخل کشور، یعنی دیگر یک عقل سالم نیز یافت نمی شود، که به حضرات پر ادعای سابقه ی چند دهه دیپلماسی انقلابی! در اروپا و آمریکا، به ایشان یادآوری کند، که در پرونده ای به این روشنی، و با دهها شاهد موجود، و سازمان های آلمانی ذیربط و آن هم بر علیه ژورنالیست یک نشریه ی قوی آلمانی، هیچ شانسی جز تحمل یک شکست خفت بار که نصیب شان شد، وجود ندارد، که اینطور گز نکرده در آبی نپرند که از قدشان بلندتر است و…
 
 همچنانکه آقای ایرج مصداقی بدرستی از خط کش سنجش در رابطه با دادگاه حمید نوری، و تبعات گسترده ی دادخواهی برآمده از آن توضیح می دهد، در نگاهی دوباره به این موضوع، این نکات برایم روشن گردید، که با شما دوستان عزیز و دلدادگان جنبش دادخواهی به اشتراک می گذارم.
 
واقعیت این است که هر کسی با تشکیلات این حضرات، کار کرده و آشنایی داشته باشد، می داند که آنها در بسیاری از مواردی که از شروع دستگیری حمید نوری و زنده شدن مجدد امام زمان در غیبت شان، تا دریافت و رونمائی از نوار گفتگوی مقیسه و جانیان، تا فراخوان برای به صلابه کشیدن شاکی اصلی و بانی دادگاه حمید نوری، آنهم نه در کمپ حضرات، بلکه در پایتخت دمکراتیک سوئد، همچنانکه موارد پیش از این‌ها مانند نامه نوشتن به رفسنجانی، و متعاقباً به شورای نگهبان رژیم آدمکشان اسلامی و عبور از مرز سرخ های اعلام شده ی رسمی خودشان برای ایرانیان خارج کشور و …اگر چه هر کدام مانند یک خودزنی و عملیات انتحاری بوده اند، اما باید توجه داشت که اولین مخاطب اصلی تمامی این دست و پا زدن های مأیوسانه اساسأ نفرات حاضر یا سابق تشکیلات خودشان بوده و هستند!.
 
طبعاً همیشه آواز دهل شنیدن از دور خوش است، و برای کسانی که با صد خرمن ادعای در اروپا و آمریکا حاضر نبوده اند که حتی یک ماه را در این تشکیلات حضرات و در کنار کسانی که سنگ آنها را با مزد با بی مزد بر سینه زده با همچنان می زنند سپری کنند، فهم این موضوع دشوار باشد، اما کسانی که مانند نگارنده از نزدیک شاهد رفتار و وضعیت واقعی آنها بوده ایم، این موضوع بسیار روشن است، که آنها حتی با فهم و فرض شکست قطعی در این پرونده، باز هم به این کار اقدام می کردند!.
 
در واقع این نشان می دهد که موضوع کودک سربازان و پیآمد های جدی حقوقی این جنایت، تا چه اندازه تمامیت دستگاه تشکیلات آنها، و حتی مزدبگیران ایشان را به لرزه انداخته است، که برای نشان دادن اینکه این موضوع خط قرمز ماست، حاضرند ریسک یک شکست از پیش تعیین شده را نیز بپذیرند!.
 
از طرفی علیرغم اینکه به سنت معمولشان تلاش کرده و می کنند، که با لودگی و کودکان چهل ساله نامیدن دادخواهان مذکور، این موضوع جدی مطرح شده در کنار دادخواهی حمید نوری را مانند طرح اطلاعاتی دستگیری نوری و…لوث کنند، اما رهبری و تمامی مسولین سیاسی حضرات و مزدبگیران آنها، خوب خوب می دانند، که در صورت به جریان افتادن این پرونده، و سر باز کردن زخم های عمیق این کودک سربازان و…چه عواقب وخیم حقوقی – قضایی برای آنها دارد، و دقیقاً برای پیشدستی و ترساندن این کودک سربازان، در تلاش مذبوحانه ای می خواهند این پیام را برسانند، که در این رابطه ما از هیچ اقدامی فروگذار نخواهیم کرد.
 
اما تنها اشتباه محاسبه ی رهبری این جریان و مسولین سیاسی وابسته به آنها و مزدبگیران نزدیکشان، این است که پس از دادگاه حمید نوری، جنبش دادخواهی از یک نقطه عطف بازگشت ناپذیر عبور کرده است، و دادخواهی کودک سربازان نیز یکی از نتایج همین سحر است!، پس باش تا صبح دولت تان بدمد!.
 
 

استکهلم Januari 5