ایرج مصداقی :
کادرهای این واحد را عمدتاً نیروهای جوان و فاقد تجربه تشکیل داده بودند. هدایت و فرماندهی آنها با کسانی بود که قبل از انقلاب تجربه فعالیت های مخفی و برخورد با ساواک را داشتند. در سالهای ۵۹ و ۶۰ تعدادی از دانشجویان پیرو خط امام و اعضای انجمنهای اسلامی نیز به این واحد پیوستند و در فاصله کوتاهی از جزوات ساواک، دانش اطلاعاتی و امنیتی آموختند و با سرکوب مخالفان تجربهی لازم را کسب کرده و تشکیلات گسترده ای را راه اندازی کردند.
واحد اطلاعات سپاه در واقع نقش اداره سوم ساواک را در نظام نوپا به عهده گرفت. پس از آن که لاجوردی به دادستانی انقلاب اسلامی مرکز گمارده شد، این دادستانی نیز بخشی از وظایف اداره سوم ساواک را عهدهدار گردید و به رقیب اطلاعات سپاه تبدیل شد. این واحد در سالهای اولیه دههی ۶۰، بخش ۲۰۹ اوین و از سال ۱۳۵۹ کمیته مشترک را اداره میکرد و نقش مهمی در سرکوب فرقان، مجاهدین، پیکار و حزب توده ایران داشت. ساختار تشکیلاتهای سیاسی در ایران توسط این واحد شناسایی و متلاشی شد.
یکی از «سربازان گمنام امام زمان»، عضو واحد اطلاعات سپاه در دههی ۶۰ میگوید:
«اصلاً نوع کار لاجوردی با کار تشکیلاتی سپاه متفاوت بود و اساساً بضاعت و امکاناتی که در واحد اطلاعاتی سپاه بود، در دادستانی وجود نداشت. قدرت دادستانی حکمی بود که صادر میکرد، زندانی بود که در اختیارش بود و عملیات و بازجویی بود و اساساً نگاه اطلاعاتی درازمدت در واحد اطلاعات سپاه بود که از قبل تعقیب و مراقبت و کار میکردند. چنانچه چیزی میگویند فکر میکنم از این زاویه است.»[۵]
مهمترین بخش اطلاعات سپاه در سالهای ۶۰ تا ۶۳ بخش التقاط آن بود که توسط «حبیب» اداره میشد. و از بخشهای بازجویی، بررسی، اقدام (عملیات، تعقیب و مراقبت، شنود، تحقیق)، دستگیری، زندان و بازداشتگاه تشکیل شده بود.
در پاییز ۱۳۶۰ «حاجرضا» معاون اطلاعات غلامعلی پیچک فرمانده عملیات سپاه غرب به تهران فراخوانده شد و از سوی «حبیب» مسئول بخش التقاط واحد اطلاعات سپاه به فرماندهی عملیات شهری گمارده شد. پس از کشته شدن پیچک، بسیاری از نیروهای وی که از سپاه تهران مأمور خدمت در غرب کشور شده بودند بازگشتند و تشکیلات عملیات شهری شاخه التقاط را ساماندهی کردند که ضربات سنگینی به مجاهدین و چریکشهری وارد کردند.
گروگانهای آمریکایی در اختیار اطلاعات سپاه و ۲۰۹
پس از شکست عملیات امریکا در طبس، دانشجویان خط امام که به مدت شش ماه مقاومت گستردهای برای عدم تحویل گروگانها به دولت موقت و شورای انقلاب داشتند با همکاری اطلاعات سپاه به مسئولیت محسن رضایی تصمیم گرفتند که گروگانها را در چند دسته به شهرهای مختلف اعزام کنند. دلیل این تصمیم عدم تجمع گروگانها برای شکست هر گونه عملیات رهایی بود. مشهد، ساری، رشت، یزد، اصفهان، شیراز و چند شهر دیگر مقصد گروههایی از دانشجویان پیرو خط امام و گروگانها بود که مخفیانه با لباسهای مبدل به این شهرها سفر میکردند.
در اواسط تابستان ۵۹ فرار ناموفق یکی از گروگانها و سخت شدن نگهداری از گروگانها سبب شد تا شورای مرکزی دانشجویان در توافقی با سپاه پاسداران گروگانها را در اختیار دولت رجایی قرار دهد. بدین ترتیب گروگانها به ۲۰۹ اوین و زندان کمیته مشترک (توحید) که توسط اطلاعات سپاه اداره میشد، منتقل شدند.
گذاشتن مواد منفجره در ساک حجاج
زریباف در سال ۱۳۳۱ در اصفهان به دنیا آمد. وی در سال ۱۳۵۳ از طریق علیرضا الفت با مجاهدین آشنا شد. او از دانشجویان رشتهی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف بود که به عنوان یکی از دانشجویان پیرو خط امام در روز ۱۳ آبان ۱۳۵۸ وارد سفارت آمریکا شده و در آنجا ماندگار شد. وی مسئولیت برگزاری کنفرانس نهضتهای آزادیبخشی را که دانشجویان در تهران برپا کردند به عهده داشت. وی به کمک رضا سیفاللهی که یکی از رهبران دانشجویان پیرو خط امام که در واحد اطلاعات سپاه پاسداران مشغول بود، به این نهاد راه یافت. زریباف در واحد اطلاعات سپاه به ردههای بالایی رسید. وی در وقایع سال ۶۰ در آزاد کردن کادرهای بالای سازمان نقش آفرینی میکرد. مسئول عملیات وقت واحد اطلاعات سپاه دربارهی زریباف میگوید:
«همین امروز که دارم دربارهی عباس زریباف حرف میزنم، باورم نمیشود او چنین موجودی بود و چنین سرنوشتی پیدا کرد. اصلاً در ذهنم نمیگنجید عباس منافق باشد. او بسیار موجه و شدیداً علیه منافقین فعال بود. البته ما این گونه میپنداشتیم. عباس طی مدتی که با ما کار میکرد، توانسته بود عناصر دیگری را هم نفوذ دهد که بعد از فرار او، آنها را دستگیر کردیم. عباس زریباف از مسئولان برجسته بخش شنود زنده تلفنی واحد اطلاعات سپاه پاسداران بود که وظیفهی اصلی آن شناسایی خانههای تیمی تروریستهای منافق بود تا به واحد عملیات اعلام کند و آنها به آنجا حمله کنند. همهی ما در حیرت و عصبانیت بودیم. درست چند دقیقه قبل از این که ما برسیم، منافقین خانهی تیمیای را که شناسایی کرده بودیم، تخلیه کرده و گریخته بودند.
مانده بودیم که آنها از کجا به این سرعت از حرکت ما مطلع میشوند. اصلاً در مخمان نمیٰرفت که یکی از همکاران خودمان به آنها اطلاع میدهد. بعد از این که عباس فرار کرد، به خارج از کشور رفت و به منافقین پیوست، در بازجویی از دوستان او متوجه شدیم، عباس وقتی متوجه میشده که ما خانهی تیمیای را شناسایی کردهایم، سریع با آنها تماس میگرفته و حرکت ما را اطلاع میداده، آنها هم سریع خانه را خالی میکردند.».
همچنین یکی از اعضای بخش التقاط واحد اطلاعات سپاه دربارهی اقدامات رزیباف میگوید:
«موقعی که بنیصدر مخفی شد، اطلاعات سپاه نقطه به نقطهی محل اختفای او را درمیآورد. زریباف این اطلاعات نقطه به نقطه از موقعیت بنیصدر را به سازمان میداد. بنا بود بنیصدر دستگیر شود و اطلاعاتش در دست بود. یکی از کارهای زریباف این بود که نگذاشت بنیصدر در زمان مخفی شدنش دستگیر شود. در همین فاصله مشکوکیتی نسبت به زریباف ایجاد شده بود.»
زریباف در تابستان سال ۱۳۶۰ در جریان حمله به مقر مرکزی واحد اطلاعات سپاه پاسداران نقش مهمی ایفا کرد. در واقع شناسایی اطلاعاتی عملیات حمله به این مقر از طریق زریباف به به مجاهدین داده شد و واحدهای عملیاتی این سازمان در این عملیات با شلیک آرپیجی به اتاق فرماندهی واحد اطلاعات سپاه، قصد انهدام مهمترین سازمان اطلاعاتی وقت کشور را داشتند.
الماس عوضیار متولد ۱۳۳۷ یکی از نفوذیهای سازمان مجاهدین خلق بود که موفق شده بود در واحد اطلاعات سپاه پاسداران نفوذ کند و حتی تا مسئول ستاد خبری تهران رشد کند.
مسئول بخش التقاط واحد اطلاعات سپاه دربارهی سابقهی الماس عوضیار میگوید:
«الماس قبل از انقلاب سابقهی جنبش مسلمانان مبارز[وابسته به حبیبالله پیمان] را داشت و در اوایل جزو بچههای امنیتی بود. در ساختمانی زندگی میکرد که دو نفر از جنبشیها کنارش بودند و آنها با سازمان ارتباط داشتند. اطلاعاتی که در سپاه کسب میکرد از طریق آن جنبشیها به سازمان میرسید. آنها روی او کار و جذبش کرده بودند….
با آغاز فاز نظامی مجاهدین، از آنجا که اخبار ضربات سپاه به خانههای تیمی سازمان از مسیر ستاد خبری میگذشت، وظیفهی مهم عوضیار اطلاع دادن به مجاهدین برای تخلیه کردن خانهها بود. لذا تعدادی از ضربات سپاه پیش از عملیاتی شدن لو میرفت و به اصطلاح میسوخت. پس از دستگیری الماس عوضیار وی به حدود ۵۰ مورد برای تخلیهی خانههای تیمی اعتراف کرد. این کار با تهیهی کپی از گزارشهای خانههای تیمی و تحویل به مجاهدین صورت میگرفت. در همین دوره اقدام دیگری که از سوی الماس عوضیار صورت گرفت، تهیهی نقشه و کروکی از ساختمان سپاه تهران بود.
سرانجام نیروهای واحد اطلاعات سپاه پاسداران در نیمه شب ۵ مهر ماه ۱۳۶۰، الماس عوضیار را دستگیر کردند… یکی از مجاهدین که از نهاد اطلاعات سازمان بود، دستگیر شد و اعتراف کرد الماس نفوذی مجاهدین است. بچهها رفتند و الماس را آوردند و بازجوییاش را شروع کردند، ولی چیزی نمیگفت. از آن طرف بچههای منطقهی ۱۰ فشار آوردند که او را اشتباهی گرفتهاید و محال است او نفوذی باشد. لطف خدا بود که در آخرین لحظاتی که نزدیک بود آزادش کنند، الماس برید و همه چیز را گفت.»
محمدحسین نجات یکی از مسئولان وقت حفاظت اطلاعات سپاه در مورد چگونگی لو رفتن او میگوید:
«از منافقین یک نفر به نام هادی طباطبایی بود که مسئول نفوذ مجاهدین خلق در سپاه بود. بعد از این که دستگیر شد، به واسطهی او شاید حدود ۱۵ – ۱۰ نفر از افراد نفوذی منافقین در سپاه تهران دستگیر شدند. از جملهی آنها فردی بود [الماس عوضیار] که ایشان مسئول ستاد خبری تهران بود و دستگیر شد.»
حسین رنجبران محافظ ویژهی محسن رضایی نیز یکی دیگر از نفوذیهای مجاهدین بود. کشمیری و قدیری هم به اطلاعات سپاه رفتوآمد میکردند. کلیه نفوذیهای مجاهدین در سپاه پس از لو رفتن، دستگیر و اعدام شدند.
اطلاعات سپاه و تشکیل وزارت اطلاعات
تا سال ۱۳۶۲ جمهوری اسلامی دارای ارگان های امنیتی متعدد و پراکندهای بود که کار منسجم اطلاعاتی را سخت میکرد. سعید حجاریان برای متمرکز کردن فعالیت اطلاعاتی و امنیتی، مقدمات و طرح تفضیلی تشکیل وزارت اطلاعات را تهیه و در اختیار مجلس گذاشت. این طرح در سال ١٣۶٣ از تصویب مجلس گذشت و وزارت اطلاعات و امنیت در همان سال تشکیل شد. با تشکیل وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه موظف شد کلیه امکانات و اسناد و مراکز خود را تحویل این وزارتخانه دهد و در امور اطلاعاتی با این وزارتخانه هماهنگ باشد.
پخش فیلم اطلاعات سپاه علیه تیم مذاکرات هستهای در مجلس
۱۱ شهریور ۱۳۹۷
با این حال اطلاعات سپاه که در واقع ستون فقرات وزارت اطلاعات قرار بود باشد به سادگی تن به این امر نمیداد.
ناننری شهری در این رابطه میگوید:
پس از حضور زیبایینژاد در این ارگان، اگرچه مرکز اصلی حفاظت اطلاعات سپاه در تهران است اما در اکثر استانهای کشور حفاظت اطلاعات تشکیل شد و گسترش پیدا کرد. در اواخر سال ۱۳۶۲ قانون وزارت اطلاعات تشکیل شد، در قانون وزارت اطلاعات، حفاظت اطلاعات سپاه تبدیل به یک سازمان شد، یعنی نیروهای مسلح، حفاظت اطلاعاتشان تبدیل شد به یک سازمان و از زیر نظر اطلاعات خارج شد.
به این ترتیب سازمان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران در سال ۱۳۶۳ تأسیس شد و ریاست آن به علی سعیدی [۸] یکی از دانش آموختگان مدرسه حقانی رسید. وی تا سال ۱۳۷۲ ریاست این نهاد را به عهده داشت و سپس جای خود را به سردار مرتضی رضایی داد که در سال ۵۹ با حکم بنیصدر فرمانده سپاه بود و پس از برکناری بنیصدر وی نیز مجبور به استعفا شد.
سردار مرتضی رضایی[۹] از سال ۱۳۷۲ تا اردیبهشت ۱۳۸۵ ریاست حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران را به عهده داشت بعد از آن که غلامحسین رمضانی به این سمت برگزیده شد رضایی نیز جانشین فرمانده سپاه پاسداران شد.
غلامحسین رمضانی از اردیبهشت ۱۳۸۵ تا اسفند ۱۳۸۷ ریاست حفاظت اطلاعات سپاه را به عهده داشت و جای خود را به سردار محمد کاظمی داد.
از آبان ۱۳۸۸ تا فروردین ۱۳۹۰ وی دوباره ریاست حفاظت اطلاعات و امنیت سپاه را که تبدیل به «سازمان» شده بود به عهده گرفت.
از آبان ۱۳۹۰ تاکنون دوباره سردار محمدکاظمی ریاست این «سازمان» را به عهده دارد.
سازمان حفاظت اطلاعات سپاه، بر خلاف سازمان اطلاعات سپاه صرفاً به موضوعات مربوط به داخل سپاه از جمله مقابله با جاسوسی در داخل سپاه، جلوگیری از ورود و نفوذ جریانهای غیرخودی و نیروهای مخالف با خط مشی سپاه و جلوگیری از نشت اطلاعات محرمانه به خارج از سپاه میپردازد. نظارت سیاسی – امنیتی بر فرماندهان و پرسنل سپاه نیز به عهده حفاظت اطلاعات است. علاوه بر سپاه پاسداران، دفتر عمومی حفاظت اطلاعات فرماندهی کل قوا و دفتر نمایندگی ولی فقیه نیز بر کار این سازمان نظارت دارند.
سازمان حفاظت و امنیت سپاه
سازمان حفاظت و امنیت سپاه، که بعضاً تحت عنوان «سپاه حفاظت» هم از آن نام برده میشود در سال ۱۳۸۷ از ادغام سه یگان سپاه تشکیل شد. تا سال ۱۳۸۷ سه یگان سپاه حفاظت انصار المهدی (ویژه حفاظت از مجلس، شورای نگهبان، نهاد ریاست جمهوری، کابینه، مجمع تشخیص مصلحت، قوه قضائیه، رئیس جمهور، وزیران ارشد وقت و سابق، فرماندهان ارشد سپاه، رئیس مجلس شورای اسلامی، نمایندگان ارشد مجلس، رئیس قوه قضاییه، تمامی مقامات کشوری و لشگری … در سال ۱۳۶۰ تشکیل شد)، سپاه حفاظت ولی امر (ویژه حفاظت از بیت رهبری و رهبر در سال ۱۳۶۵ تأسیس شد)، سپاه حفاظت هواپیمایی (ویژه امنیت زمینی در فرودگاههای کشور و مقابله با هواپیماربایی و اقدامات خرابکارانه در هواپیماها در سال ۱۳۶۳ تشکیل شد) زیر نظر نیروی مقاومت بودند و از لحاظ سازمانی تمامی معاونتهای زیرمجموعه آنها زیر نظر معاونتهای مرتبط در نیروی مقاومت بودند. پیش از ادغام نیروی مقاومت در نیروی زمینی سپاه، سردار نجات که فرماندهی سپاه حفاظت ولی امر را بر عهده داشت، مأموریت یافت تا سازمانی در سپاه به وجود آورد به نام سازمان حفاظت تا این سه یگان زیر نظر آن سازمان مشغول به فعالیت شوند.
اطلاعات سپاه رسول دانیالزاده را از آلمان به امارات کشاند و سپس او را بازداشت کرد
۲۲ آبان ۱۳۹۸
فرمانده سپاه حفاظت، سرتیپ علی اصغر گرجیزاده است که با حفظ سمت، از مهرماه ۱۳۹۳ جانشین محمدجواد خوشنواز در فرماندهی سپاه حفاظت انصار المهدی شد و از آن تاریخ هر دو سمت را به عهده دارد. جانشین فرمانده حفاظت سپاه، با سرتیپ دوم پاسدار محمدحسن کاظمی است.