دکتر محمود مسائلی :
پرسش: چگونه می توان “دادخواهی های” مربوط به نقض فاحش حقوق بشر را به طریقی موثر نزد نهادهای ذیصلاح سازمان ملل متحد عملیاتی ساخت؟
بخش اول: پیش زمینه تاریخی
این روزها به دلیل نقض فاحش و آشکار حقوق و ازادی های اساسی مردم، کارزار “نه به جمهوری اسلامی” و نیز “دادخواهی”[1] فضای عمومی ایران و نیز ایرانیان خارج کشور را در بر گرفته است. در حقیقت، نا امیدی از هرنوع گشایش در درون ساختار تمامیت خواه و جزمی گرای آیینی حاکم بر کشور و ایجاد فضای باز از طریق اصلاحات از درون، عرصه را بر مردم تنگ کرده است. استبداد سیاسی، تصلب آیینی، عقب ماندگی فکری، و حکمرانی بدترین ها[2] ، چهار ستون نظام سیاسی اسلام شریعت مدارانه ای را بنیاد نهاده است که نه تنها همه کشور را به انحطاط کشانده، بلکه معضلات پیچیده ای را هم در منطقه و شاید در هر کجای جهان باعث شده است. در نتیجه کوچکترین فضایی برای احترام به حقوق و ازادی های اساسی مردم باقی نمانده است. در این شرایط وخیمی که در پیش روی میهن و مردم قرار گرفته است، طبیعتاً فریاد “دادخواهی” مردم ستم دیده هر روز بلند تر می شود. هدف این نوشتار این است که توضیح دهد چه فرآیند هایی را برای موثرتر ساختن صدای دادخواهی حاصل از نقض حقوق بشر در نزد مجامع بین المللی وجود دارند. برای دستیابی به این اهداف، در ابتدا پاره ای از تعاریف توضیح داده میشوند.
دادخواهی ها ریشه های عمیقی در تاریخ دارند. افلاطون در دفاعیه سقراط شاید یکی از اولین نمونه های دادخواهی را در دفاعیه استاد خود در برابر اتهام بی خدایی و گمراه ساختن فکر جوانان به نمایش می گذارد. رهبران اشرافی جامعه در حال گذار آنزمان بجای اندیشه کردن صحیح برا ی برون بردن جامعه از بحران ناشی از بی کفایتی و بی عدالتی خویش، سعی می کردند با متهم ساختن دیگران به دشمنی با نظام، خود را از سقوط نجات دهند. سقراط با تلاش برای جلوگیری از تباهی روزافزون که توسط وعاظ چیره دست آنزمان همواره توجیه می شد، سعی می کرد اندیشه های جوانان را در جهت صحیح رهنمون سازد. سقراط محاکمه و به مرگ محکوم شد.