موسی حاتمیان :
در سالروز انقلاب مشروطه، همواره به این فکر می کنم، که تهران دوباره فتح می شود، و نسل میهن پرستان از تکرار این حتمیت تاریخی خسته نمی شود! همچنانکه رهبر تاریخی این نسل در پیام امروزشان به همین مناسبت تأکید کرده اند:
انقلاب مشروطه گامی بلند در مسیر بیداری ایرانیان، ساخت دولت مدرن، استقرار حاکمیت قانون، پاسخگوسازی حاکمان، و قدرتبخشی به شهروندان با دستیابی به حقوق و آزادیهای بنیادینشان بود.
پیشرفت و تعمیق مشروطیت در ایران و دیگر کشورها، امری تدریجی و دارای فراز و فرود بوده است. در ایران، در انتهای دوران قاجار، نظام مشروطه دچار فترتی عمیق، و کشور گرفتار بحرانها و تهدیدهای وجودی بود. در چنان فضایی، نخبگان عصر که بسیاریشان از پیشگامان و قهرمانان انقلاب مشروطه بودند، برای نجات ایران و احیای مشروطه و خواستههای مترقی آن، در کنار سردار سپه ایستادند و سلسله پهلوی را در چارچوب قانون اساسی مشروطه تاسیس کردند.
تثبیت دولت ملی، برقراری ثبات و امنیت، و ایجاد نهادهای مدرن در دوران رضاشاه، و توسعه اقتصادی و صنعتی، و گستراندن آزادیهای اجتماعی در عصر محمدرضاشاه همگی در راستای تحقق خواستههای مهم انقلاب مشروطه بودند. آن مسیر اگر با فاجعه۵۷ متوقف نمیشد، ایران را که از نخستین حکومتهای قانون در آسیا بود، امروز به یکی از پیشرفتهترین دموکراسیهای آسیایی بدل میساخت.
با وجود این ناکامی، تاریخ انقلاب مشروطه، فراز و فرودهای آن، و دستاوردها و شکستهای آن، همچنان الهامبخش و راهنمای ما در مسیر مبارزه با جمهوری اسلامی و بازگرداندن قطار ایران به ریل ترقی و تمدن است.
از مهمترین درسهای انقلاب مشروطه برای امروز ما این است که حتی در دشوارترین لحظات، همچون دوره استبداد صغیر که از سوی استبدادطلبان و مشروعهخواهان بر مشروطهخواهان تحمیل شده بود، باور داشته باشیم که پایداری بر مسیر درست و پشتکار در مبارزه، زمینهساز پیروزی نهایی است.
بزرگداشت واقعی انقلاب مشروطه در زمانه ما، تلاش دوچندان برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی به عنوان یک رژیم غیرقانونی و ضدایرانی، و استقرار دگربارهٔ دولت ملی است. ایرانیان حق دارند و باید بتوانند همچون یک ملت متمدن و مدرن، در انتخاباتی آزاد و منصفانه، شکل نظام سیاسی مورد نظرشان، قانون اساسی کشور، و دولت و پارلمان خود را برگزینند. برای تحقق این مهم، دوستداران ایران باید همچون انقلابیون آزادیخواه مشروطه، متحد و همدل به نبرد با استبدادطلبان مشروعهخواه بپردازند. اگر چنین کنند، پیروزی حتمی و نزدیک است.
پاینده ایران
رضا پهلوی
نگاهی به مشروطه آن روز از دریچه امروز
در یکصد و پانزدهمین سالگرد مشروطه، و نیم قرن پس از آن بهمن سیاه پنجاه و هفت مشروعه خواهان، اکنون روشنتر از گذشته می توان دید، که نبرد هواداران مشروطه خواهی با مشروعه خواهی، در درازنای قرن اخیر تاکنون همواره در جریان بوده و ادامه داشته است.
اکنون وقتی به پایان مشروطه و دوران پسا سردار سپهی به روشنی می نگریم، در ورای پروپاگاندای خامنهای و معتادان به گفتمان پنجاه و هفتی، مانند نسل جوان کنونی و اکثریت مردم ایران می بینیم، که رضا شاه کبیر بمثابه روشنفکرترین فرزند خلف مشروطه، آن انقلاب ناکام را برای مردم ایران کامیاب کرد! و بی حکمت نیست که جوانان، کارگران، بازنشستگان و دیگر اقشار ایران، پس از طی طریق پر هزینه ای، سالهاست که با فریاد «ما اشتباه کردیم که انقلاب کردیم» ، در تمامی میادین شعار می دهند «رضا شاه روحت شاد»! همچنانکه شهبانوی ایرانیان، پس از آنکه اکثریت مردم، شاهنشاه روحت شاد گفتند، در پیامی که هفته گذشته به هم میهنمان تأکید کردند:
«از همه هم میهنان عزیزی که در سراسر جهان و بویژه هم میهنمان داخل ایران که به یاد شاهنشاه فقید مراسمی برگذار می کنند و از شما هم میهنان عزیزی که در آرامگاه موقت ایشان حضور دارید، از سوی خانواده و خودم صمیمانه سپاسگزاری می کنم.
زنده یاد محمد رضا شاه پهلوی ما را خیلی زود ترک کردند و اندوهی عظیم بر دل ما نهادند. ولی بعضی وقت ها فکر می کنم خداوند او را دوست می داشت و نخواست که او ببیند مملکتی را که با تمام وجود دوست داشت وخدمات ارزنده ای که به هم میهنان کرد و کشور در تمام زمینه ها پیشرفت بسیاری کرده بود به چه روزی گرفتار شده.
باعث دلگرمیست که با وجود سال ها دشمنی از طرف گروه هایی در داخل وخارج خیلی ها فریاد می زنند «شاهنشاه روحت شاد».
باعث افتخار است که می بینم با تمام فشارها، دستگیری ها، شکنجه کردن ها مردم ایران به ویژه زنان وجوانان تا آنجا که می توانند با این حکومت بیدادگر و زورگو مبارزه می کنند.
همیشه می گویم از دانه هایی که با اعتقاد وعشق کاشته می شوند درختانی بارور سربر خواهند کشید.
با امید پیروزی نور بر تاریکی و آزادی ایران زمین.»
بله، این نبرد بی امان میهنی از ستارخان، زینب پاشا، باقر خان، انجمن های غیبی و نسوان، تا آیلار حقی و آیسان معدن پسند تبریزی، و از بی بی مریم بختیاری تا پویا بختیاری و نوید افکاری، از پهلوانان آبان تا نیکا شاه کرمی، مجید رضا رهنورد، مهسا موگویی، خدانور لجه ای، سارینا اسماعیل زاده، سارینا ساعدی، پدرام نوش و حمید رضا روحی، مهسا امینی، فریدون احمدی و هزاران پهلوان ایرانی، از چهار سوی این میهن خونبار و در بلوغی شکوهمند، در همان امتداد مشروطه خواهی با هواداران مشروعه خواهی ضد ایران و ایرانی ادامه دارد.
از پیش و پس از آن بهمن سیاه پنجاه و هفت، که تمامی فرزندان عقیدتی چپ و مذهبی شیخ فضلالله نوری، با آموختن سوسیالیسم از مولا علی، تا «راه طی شده» مهندس مهدی، برای استقبال از خمینی، فرش سرخ جنگ مسلحانه سیاهکلی، یا بی تعارف تروریسم اسلامی – مارکسیستی پهن کردند، تا همچنانکه پیامبر پرولتاریایشان می خواست، با شعارهای پرطمطراق زحمتکشان… جمهوری های گیلان، مهاباد و آذربایجان را از ایران جدا کرده و به اقمار شوروی سابق الحاق، و ایران در آشوب را همیشه در مشت خود داشته باشند، به آشوب های هفت تیر کشی احمقانه ای کشیدند، که کمانه نارنجک ها و تیر هایشان، نه تنها بر جان بیش از ششصد قربانی سینما رکس آبادان، بلکه از فردای به قدرت رسیدن خمینی، و شروع خونخواهی فضل الله نوری، بر قلب میهن پرستان ایرانی از پشت بام مدرسه رفاه، و سپس هزاران زندانی سیاسی هوادار همان گمگشتگان بی هویت ایرانی نشست!
این نبرد البته هنوز هم ادامه دارد، از رجوی تا نگهدارو خلجی، از ملی مذهبی، نواندیش دینی و چپ و نقادان به قرآن، تا مسیح پیامبر اصلاحطلبان و تجزیه طلبان، و خلاصه تمامی نوادگان اصیل شیخ فضلالله نوری، از شعار مرگ بر شاه، درود بر خمینی، در بلوغ معکوس خودشان به شعار مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه نه رهبر رسیده اند، و چون ولی نعمت تمامی ایشان مشاهده کرده که این خیل راهیان نور به جایی نرسیده اند، هفته گذشته و ساعاتی پیش از سقط شدن قهرمان این جماعت چفیه ای، که معلوم نبود بر جسدش نماز میّت می خواند یا نماز وحشت، اما تمامی شعارهای یکساله اخیر این دلدادگان به «سلام فرمانده» را بدون لکنت زبان این خودخواندگان اپوزیسیونی، به زبان فصیح به مردم ایران و جهان اعلام کرد، که هنوز از روح زنده رضا شاه کبیر در وحشت هستند، و نه تنها توان رشد یا حفظ دستاوردهای تاریخی محمدرضا شاه پهلوی را نداشته اند، بلکه تمامی آنها را یا بر باد طوفان های الاقصای آغاز تاکنون حکومت اسلامی داده اند، و یا نابود کرده اند…
پیام سالگرد مشروطه
یک سال پس از تکرار آبان خونین و آخرین نبرد قهرمانان میهنمان برای فتح مجدد تهران، اکنون همزمان با بالا گرفتن بحران جنگ افروزی حکومت اسلامی اشغالگران، در امتداد قتل عام هفتم اکتبر یهودیان، که خامنهای جنایتکار بر پیشانی و بازوان آنها بوسه زد، اگر چه دقیقاً مشخص نیست، که با تحریک آشکار و نهان فرزند خلف لنین و استالین در کاخ کرملین، امشب یا شب های بعد، خامنهای را در بازی رولت روسی به آخرین قمار بزرگ خود وادار و وارد خواهند کرد، و هنوز مشخص نشده که پس از دفن کردن جنازه رهبر تروریست ها، مشعل، خلیل یا حمدان، مشعل تروریسم نیابتی خامنهای را در دست خواهند گرفت، و در صورت حمله بزرگ و «همه با هم» به دستور خامنهای، پیآمد های احتمالی آن تا کجا پیش خواهد رفت… اما به نظر من تا آنجا که به شناخت خامنهای و اوجب واجبات ولایت فقیه برمی گردد، قطعاً اسماعیل سنی سر بریده شده در خانه شیعی ابراهیم، به اندازه قاسم سلیمانی دارای قدر و منزلت تاکتیکی و استراتژیک نبوده و نیست! و بنا به همان اصل خمینی که حفظ نظام از اوجب واجبات و حتی بالاتر از حفظ جان امام زمان است، همگان شاهد نمایش روحوضی انتقام سخت سلیمانی، با موشک پرانی از پیش اعلام شده به عین الاسد بودیم، و همچنانکه دیشب نیز حسن نصرالله پس از یقه درانی های دیروزش نقش پیش پرده فیلم خونخواهی خامنهای را بازی کرد، از پنجاه راکت و موشک پرتاب شده از جنوب لبنان به شمال اسرائیل، بیست عدد توسط پدافند اسرائیلی رهگیری و منهدم شدند، و مابقی همه بطرف بیابان ها هدف گیری شده بودند، و در مناطق خارج محدوده سقوط کردند! بنابراین امشب یا شب های دیگر، خامنهای باز هم مانند خونخواهی سلیمانی موش خواهد زایید، و البته مانند رجوی مارش پیروزی هم به همراه حلوا و شله زرد اربعین بخش خواهند کرد.
اما تا آنجا که به ملت ایران برمی گردد، ما نبایستی منتظر نجات دهنده از آسمان اروپا و آمریکا باشیم، زیرا یکبار ارمغان آنها از ماه را به تلخی جام شوکران نوشیده و مرگ هزاران فریدون و گردآفرید و آریو برزن و یوتاب را به تماشا نشسته ایم، بنابراین اکنون که رهبر تاریخی خویش را بازیافته ایم، و زنان و مردان زندانی از درون سیاهچال ضحاک شعار می دهند، و شما و همه ما را به میدان فرا می خواهند، درنگ جایز نیست، برخیزیم و برای فتح مجدد تهران به میدان بیاییم، تا فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم! ما پیروز می شویم!