سایت‌های مجاهدین خلق، مملو از نشیمنگاه سعید بهبهانی

بهروز ریحانی :

داشتم دنبال یک لغت شسته و رفته که مورد اعتراض نویسندگان و تحلیلگران سایت‌های مجاهدین قرار نگیرد می‌گشتم که خوشبختانه مؤدبانه‌ترین لغت را یافتم.  دژخیمی از سلاله‌ی خمینی، خامنه‌ای، رئیسی و … به نام حمید نوری (عباسی) را در کشور سوئد گیر انداخته‌اند و در حال محاکمه‌اش هستند. به استناد گزارشات ایرج مصداقی و شهودش و همچنین مجاهدین خلق و شاهدین‌شان، این قاتل نقش مهمی در کشتار و نسل کشی سال ۶۷ داشته است. کشتاری که ۹۰ درصد اعدامی‌های آن هواداران مجاهدین بودند. حداقل تا دو روز اول محاکمه این دژخیم تمامی سایت‌ها، تلویزیون‌ و رادیو‌های فارسی زبان از خارج کشور گزارشات مختلفی را از شروع و روند این دادگاه گزارش کرده‌اند. ایرانیان در سراسر جهان هزاران خبر و گزارش از طریق شبکه‌های اجتماعی – مجازی رد و بدل کرده‌اند تا این که یک حادثه و اتفاق، اسمش را هرچی می‌خواهید بگذارید، افتاد.

صاحب یک تلویزیون اینترنتی به نام سعید بهبهانی از کنار هواداران مجاهدین که در مقابل دادگاه تجمع کرده‌ بودند،‌ می‌گذرد، این که بین هواداران مجاهدین و سعید بهبهانی چه بگومگو‌هایی رد و بدل شده را دقیقاً گزارش کرده‌اند که البته مسئله این نوشته نمی‌باشد. اما زبانم لال، در آن بگو مگو و درگیری، ناگهان سعید بهبهانی شلوارش را پایین می‌کشد و نشیمنگاه مبارک را بین‌المللی و جهانی می‌کند و با این عمل زشت و غیر ژورنالیستی کار را به جاهای باریک می‌کشاند. وامصیتاً ! یک قلم در دو سه روز سایت‌های مجاهدین، همبستگی ملی، ایران افشاگر و … ده‌ها تحلیل و نوشته به رشته تحریر درآورده و پشت سر هم چاپ می‌کنند. کماکان این نهضت منکراتی ادامه دارد و چه بسا با حمله و هجوم‌هایی که مجاهدین به نشیمنگاه سعید بهبهانی تاکنون کرده‌اند، از دادستان دادگاه حمید نوری بخواهد این را هم وارد کیفرخواست بکند. همانگونه که  قبلاً  درخواست محاکمه ایرج مصداقی درکنار حمید نوری را مطرح کرده بودند،‌ این بار درخواست محاکمه بهبهانی را نیز همراه با نوری مطرح کنند. سنگ مفت، گنجشک مفت. خود بهبهانی اگر می‌دانست که این عملش چقدر راهگشا می‌باشد و چه گره‌هایی از مجاهدین می‌گشاید چه بسا سال‌ها قبل به آن مبادرت می‌کرد. تاکنون تعداد مقالات و نوشته‌‌ها و تحلیل‌هایی که در سایت‌های مجاهدین در مورد این نشیمنگاه درج شده، از روند اخبار دادگاه دژخیم حمید نوری پیشی گرفته است. از قرار معلوم برای مجاهدین مسئله نشیمنگاه بهبهانی مهمتر از محاکمه حمید نوری است.  البته فکر نکنید که مجاهدین ناآگاهانه و ندانسته رگباری از مقالات و نوشته‌های نشیمنگاهی را در سایت‌هایشان انتشار می‌دهند. با شناختی که از آن‌ها در دست است از قضا کاملاً آگاهانه و با «حسن نیت» نشیمنگاه را چسبیده و حمید نوری را رها کرده‌اند. از برکات نشیمنگاه برای مجاهدین یکی این است که آن‌ها می‌کوشند به زعم خود شاکی خصوصی و اصلی پرونده حمید نوری که ایرج مصداقی می‌باشد را بی‌اعتبار و کم‌رنگ کنند. ا

اولین اطلاعیه شورای ملی مقاومت در مورد دستگیری دژخیم حمید نوری را یادمان نرفته که او را تا حد آبدارچی زندان گوهردشت تنزل داده بودند. الغرض این روزها بعد از جهانی و آنتنی‌شدن نشیمنگاه یک صاحب و مجری تلویزیون، سایت‌های مجاهدین مملو از لعن و نفرین به لمپن و لمپنزیم می‌باشد. سریالی می‌نویسند و می‌گویند و در شبکه‌های مجازی پخش و نشر می‌کنند. این قضیه من را یاد یک  داستان حقیقی و واقعی انداخت که با مرور آن درک  و شناخت جدید و تازه‌ای ازمعنا و مفهوم لمپن و لمپنزم پیدا می‌کنم.

چند سال پیش، جناب مسعود رجوی ، رهبر مجاهدین خلق و مسئول شورای ملی مقاومت، در یکی از نشست‌های مجاهدین قسمت‌هایی از اعترافات و گزارش‌های خصوصی و تشکیلاتی یکی از اعضای به گفته مجاهدین،‌ اخراجی و جدا شده‌شان را مطرح کرد. بخش‌هایی از صحبت‌های مسعورد رجوی به همراه گزارش‌های این فرد در سایت‌های مجاهدین منتشر شد و به اطلاع عموم رسانده شد. چاپ و علنی کردند. این شخص مترجم ارشد عربی این سازمان «ق- ح» بود. به گفته رجوی، نوشته‌ها و گزارشات این شخص که تمامی آن‌ها نزد مجاهدین می‌باشد، دچار انحرافات شدید جنسی بود، بقیه داستان را اول از زبان مسعود رجوی بشنوید. البته با کمال معذرت از آوردن این نقل‌قول‌ها چرا که بعضی قسمت‌های آن دارای محتویات لمپنی ،‌ وقیح و زشت است.

مسعود رجوی گفت: علت اخراج! [منظور ق- ح] شکایت کارگران عراقی در اشرف از نامبرده به دلیل منکرات مستمر از جنس خودفروشی به آن‌ها بوده است  که خیلی آبروریزی بود. بقیه‌اش را از بس که متعفن و مهوع است نمی‌گویم.

البته بقیه‌اش را که رجوی از گفتنش اکراه دارد به عهده سایت‌ها و نشریات مجاهدین گذاشت و به آن‌ها دستور داد تا گزارشات و اعترافات به قول رجوی «متعفن و مهوع» را چاپ و در معرض دید عموم بگذارند. برای این که مفهوم لمپن و لمپنیزم را بهتر بفهمید به گزارشات و اعترافات این شخص که مجاهدین آن را چاپ کردند توجه کنید:

«در نوجوانی که نزد آخوندها درس می‌خواندم توسط یکی از آن‌ها مورد تجاوز جنسی قرار گرفتم و این تا چند سال ادامه داشت. ولی در مدرسه بعضی بچه‌ها که با آخوندها حشر و نشر داشتند و از این موضوع مطلع بودند از این جهت مرا تحقیر می‌کردند و نزدیکان همان کار را با من می‌کردند. شنیده بودم که با هرکسی که در بچگی چنین بکنند تا آخر عمرش این انحراف را خواهد داشت. با خود می‌گفتم که این همه نرینه وحشی  می‌گویند کجای من است؟ من که بیشترین لذت جنسی را از مفعول بودن حس می‌کنم نه فاعل بودن و این احساس مادینگی زن بودن است و من درصد مادینگی‌ام زیاد است. بعضی وقت‌ها موهای اندک پاهایم و تمام بدنم حتی سینه‌هایم را نیز که مانند زنان می‌باشد را می‌زدم. موقع خوابیدن لخت می‌خوابیدم یا موقع لباس پوشیدن در آسایشگاه به بچه‌های(یعنی مردان) پیرامون خودم نشان بدهم و از این خودنمایی لذت می‌بردم».

جناب رجوی و گردانندگان سایت‌های مجاهدین، مسئولین سیاسی مجاهدین، چاپ و نشر اعترافات و گزارشات خصوصی این شخص (ق – ح) در کشورهای آزاد و دمکراتیک جرم محسوب می‌شود. حتی در دادگاه‌های محاکمات سران جنایتکار نازی در نورنبرگ با وجود فساد گسترده‌‌ی بعضی از آنان،‌ مسائل خصوصی و جنسی شان را افشا نکردند. بعد شما دم از لمپن و لمپنزیم می‌زنید. صرف آوردن این اعترافات (که معلوم نیست در چه شرایطی گرفته شده ) از طرف شما در سایت‌ها و نشریات‌تان عملی به غایت زشت، کریه و وقیحانه است. بنابر این اگر لالایی لمپن و لمپنزیم بلدید اول برای خودتان بخوانید. پیشنهاد می‌کنم یک بار دیگر تمام آن اعترافات و گفته های مسعود رجوی را در سایت‌ها و شبکه‌های مجازی- اجتماعی تان پخش کنید تا قلمزنان بفهمند لمپن و لمپنزیم کیست و چیست.