سخنی کوتاه در جواب اباطیل زیباکلام و امثالهم

 

عبدالستار دوشوکی :

صادق زیباکلام که در اردیبهشت ۱۳۹۷ با افتخار گفته بود “خیلی آشکار و صریح می‌گویم که اگر این نظام در معرض سقوط قرار بگیرد- منظورم از این نظام، همین مجلس شورای اسلامی، همین مقام معظم رهبری، همین شورای نگهبان، همین روزنامه کیهان و مابقی است- اگر من ببینم همین نظام در شرف سقوط است اسلحه دست می‌گیرم و از نظام دفاع می‌کنم”. لذا تعجب آور نیست که مرخصی موقت وی از زندان قریب به یک سال طول کشیده است. وی روز گذشته در توییتر (X) با نوعی حسرت و حسادت از جنس آخوندی از سفر جاری ترامپ به کشورهای جنوبی خلیج فارس انتقاد کرده و نوشته ” آباد کردن بیابان بدون پیشرفت دموکراسی وحقوق بشر تکرار تراژدی محمدرضا شاه پهلوی است و بدون زره ای انتقاد از گروه تروریستی حماس که در مرحله اول آغازگر و بانی فاجعه انسانی غزه بوده و است و هنوز هم به حقانیت جهاد خود علیه اسرائیل با هزینه کردن جان دهها هزار فلسطینی بیگناه ادامه می دهد, از ترامپ پرسیده است: “هزاران کودک فلسطینی به واسطه گرسنگی  با مرگ روبرو هستند. تکلیف حقوق آنها چه میشود؟” سوالی که باید در ابتدا از گروه تروریستی حماس پرسیده شود. اگرچه به باور من تراژدی انسانی غزه هولناک است و باید متوقف شود. اما نباید فراموش کرد که گروه مزدور و نیابتی ـ تروریستی حماس آن را به دستور جمهوری اسلامی آغاز کرد.

زیباکلام در اوایل دهه پنجاه در پلی تکنیک ‌هادرزفیلد (شهر کوچکی در جنوب غربی شهر لیدز) و سپس در شهر برادفورد (معروف به پاکستان ء انگلستان و در ده کیلومتری غرب لیدز) تحصیل می کرد. مناطقی در شمال انگلستان که به دلیل توسعه سریع صنعتی هزاران کارگر از شبه قاره هند وارد کرده بودند. حدود یک دهه بعد (یعنی اوایل دهه ۶۰) بنده در لیدز (بزرگترین شهر آن منطقه) مشغول تحصیل شدم. اما برای من حیرت آور و باورنکردنی بود که آن زمان بسیاری از مردم که در آپارتمان های دولتی زندگی می کردند, در آپارتمان خود “توالت” نداشتند و بیرون آپارتمان از توالت مشترک استفاده می کردند و نسبتا فقیر بودند. می دانم در سال 2025 باور کردن آن مشکل است, زیرا اکنون اینگونه نیست؛ اما آن زمان چنین بود و بعنوان دانشجوی پزشکی آن را به چشم خود دیده بودم. اما چشم های امثال زیباکلام کور بود؛ و متاسفانه کورتر هم شده است.

قریب به نیم قرن بعد از فاجعه ۵۷ هنوز هم ادعای حقوق بشری جیمی کارتر را تکرار می کند تا دیگران همان اشتباه هولناکی تاریخی را در نابودی کشورشان انجام دهند که قشر به اصطلاح تحصیل کرده چپ و راست ما با تبعیت از آخوند کردند. حال بگذریم از اینکه نیم قرن پیش در اکثر دنیا (و تا به امروز همه منطقه خاورمیانه) دموکراسی وجود نداشت و پیشرفت هایی که در اکثریت کشورهای دنیا صورت گرفته در طی نیم قرن گذشته بوده. از منظر دموکراسی در همین انگلستان که خود را مهد و گهواره دموکراسی پارلمانی می خواند, در سال 2025 دموکراسی به معنای واقعی کلمه وجود ندارد. نیمی از قانون گذاران (مجلس اعیان یا لُردها) منتخب مردم نیستند. پادشاه انگلستان بالاتر از قانون است. نمونه اش چند هفته پیش بود که حتی شاهزاده هاری پسر پادشاه بریتانیا علیه “خانواده سلطنتی” در دادگاه عالی شکست خورد و دادگاه پذیرفت که مسئله تامین امنیت جزوه اختیارات و امتیازات فراقانونی و ویژه سلطنتی (Royal Prerogative) است و دادگاه از منظر قانونی حق دخالت ندارد و هیچ کس حق ندارد آن را به چالش بکشد. یعنی اگر با شاه بریتانیا (حتی پدرت باشد) در افتادی ور افتادی.

حتی در آمریکا که در آن زمان کارتر اصرار داشت شاه کنار برود تا بقول او “حکومت دموکراتیک آخوندی” به قدرت برسد نیز بعد از پنجاه سال از نظر دموکراسی و فقر سوالات فراوانی مطرح است. اولین باری که به آمریکا رفتم ۳۵ سال پیش بود. در نیویورک به محله هارلم رفتم و فقر شدید را در آنجا مشاهده کردم. در آخرین سفر تعطیلاتی چند سال پیش به آمریکا در لس آنجلس با خودرو مشخصا به دو محله رفتیم. اول بورلی هیلز (Beverly Hills) و سپس اسکیدرو (Skid Row) که هزاران نفر هم اکنون در فقر مطلق در پیاده رو خیابانهای قسمت شرقی مرکز “شهر فرشته ها” زندگی می کنند. فاصله بین این دو منطقه از زمین تا آسمان است. اگرچه با خودرو شاید کمتر از ده کیلومتر بود. لذا در آمریکای امروزی هم فقر مطلقی وجود دارد که من آن را حتی ۵۰ سال پیش در بلوچستان هم ندیده بودم.

در مقیاس جهانی با معیارهای امروزه, بعد از ۵۰ سال, حتی در مهد دموکراسی پارلمانی برای فرزند شاه بریتانیا دموکراسی وجود ندارد. در آمریکا امروزی هنوز هم میلیونها فقیر وجود دارند. کشورهایی مثل چین و ویتنام و دهها کشور دیگر که ۵۰ سال پیش فقیرتر از ایران و با حکومت های غیردموکراتیک بودند, امروزه در عرض نیم قرن, قرنها از ایران جلوتر رفته اند؟ قبل از انقلاب خوب بخاطر دارم جاشوها و ملوانان سواحل خلیج فارس و دریای مکران در بنادر بلوچستان فقط با شناسنامه ایرانی به امارات می رفتند. یعنی برای ایرانی گذرنامه لازم نبود ـ چه برسد به ویزا که این روزها حسرتی شده است دست نیافتنی برای خیلی ها. براستی چرا چنین شد؟ چرا؟ چون سفله های ابله و منفعت پرستی مثل زیباکلام ندارند که هنوز هم در غار تاریک ۵۷ گیر کرده اند و اصرار دارند دیگر کشورها هم مثل ایران دست به خودکشی جمعی بزنند (این مقاله را حتما بخوانید تا منظور مرا دریابید (٢٢ بهمن، سالگرد خودکشی دست جمعی یا انقلاب رهایی؟). چقدر انسان باید نادان و سفله پرور باشد که از دیگران نیز بخواهد مثل خودشان “خودکشی” کنند

عبدالستار دوشوکی

مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن

پی نوشت: یکی از دلایل اصلی نوشتن این مقاله عکس العمل هزاران ایران در زیر پُست توییتری زیباکلام بود (بیش از ۳۰۰ هزار بیننده داشته) که نشان می دهد چه آتشفشان عظیمی از خشم و نفرت و انزجار در بین مردم علیه آن دسته از ۵۷ و ۵۷تی ها وجود دارد که هنوز هم بدون زره ای تاسف و ندامت فکر می کنند شَق ‌ّ القَمَر کرده اند. در این مورد زیاد نوشته ام. رجوع شود به مقاله پنج سال پیش بنام ” انقلاب بیست و دو بهمن: انفجار نور یا انتحار کور” و مقاله ۱۲ سال پیش بنام “چرا روشنفکران نسل انقلاب بايد از ملت عذرخواهی کنند“. اما امثال زیباکلام ها بجای بدهکار بودن یک عذرخواهی هنوز هم جاهلانه طلبکارند.