![](http://mihantv.com/wp-content/uploads/2020/05/Salehinia-Saeed.jpg)
سعید صالحی نیا :
مقدمه:
جشن مردم امریکا بخاطر سقوط ترامپ در خیابانها اغاز شده. احتمالا روزهای اتی هم ادامه خواهد داشت.ترامپ از مردم امریکا شکست خورد.مردمی که مصمم شدند این زباله سیاسی که سمبل نژاد پرستی و شارلاتانیزم سمبل قدرت سیاسی و اقتصادی در امریکاست به زیر بکشند.
میلیونها میلیون جوان و فعال سیاسی از جنبش های اعتراضی امریکا در ساختن این واقعه مهم قرن شریک شدند.
سقوط ترامپ پیروزی بایدن نیست. انتخابات امریکا امسال نزدیک به 150 میلیون شرکت کننده داشت و این رقم در تاریخ امریکا بی سابقه است.حتی حامیان بایدن هم این واقعه را نمی توانستند پیش بینی کنند.
بحران سراسری سرمایه داری و نبرد جناح های حکومتی عامل ورود مردم بعنوان نیروی سوم به صحنه شد و یکبار دیگر مردم مهر خود را به وقایع سیاسی زدند. این در حالیست که بخاطر بی لیاقتی ترامپ و همراهانش امار ابتلا به بیماری کووید در امریکا به تقریبا ده میلیون نفر رسیده و مرگ بخاطر کورونا به نزدیک به 250 هزار نفر مردم امریکا در شرایطی سقوط ترامپ را جشن می گیرند که فقط در ماه اخیر نزدیک به 108 هزار نفر به کورونا مبتلا شده اند و موج سوم ابتلا به کرونا زمستان سیاهی را پیش بینی می کند.
ترامپ بطور رسمی شکست خود را نپذیرفته و قول داده به دادگاه شکایت کند.اما نزدیکترین همراهانش هم در حزب جمهوریخواه و مدیای دست راستی فاکس دیگر او را باور ندارند و سیل تبریکها به بایدن از همه جا نشان می دهد که شکست ترامپ امری قطعی است.
در این مقاله من به عواقب سقوط ترامپ می پردازم. فکر می کنم این دوره انتقال دو ماهه تا انتقال رسمی قدرت ترامپ و یارانش روزهای بسیار بدی را خواهند دید.ادمی مثل ترامپ که بلد نیست شکست بخورد ذلتی بزرگ را تحمل خواهد کرد.اما هدف من در این مقاله بیشتر اشاره به تبعات سقوط ترامپ است در امریکا و معادله قدرت در سطح دنیا و این مقاله را مکمل مقالات اخیرم(*) می دانم و از خواننده دعوت می کنم به انها مراجغه کند:
(1)توازن قدرت در حزب دموکرات و شکست ترامپ :
در مقالاتی که طی سال گذشته در حاشیه مبارزات انتخاباتی امریکا نوشتم توضیح دادم که گرایش چپی در حزب دموکرات رشد کرده که نماینده اولش برنی سندرز بود و هست و ادمهای جوانی مثل خانم کورتز که اینها در دور مقدماتی به شدت با بایدن مرزبندی داشتند و هنوز هم دارند. این گرایش چپ اهدافی که سوسیال دموکراسی نیم بند است را نمایندگی می کند و حمایت توده ای وسیعی در پائین جامعه دارد.
این گرایش سوسیال دموکرات را بایدن و باند راست حزب دموکرات توسط یک شبه کودتا مرخص کرد و یکشبه بایدن را گذاشتند وسط .نشان دادند ترسشان از سوسیال دموکراسی در امریکا بیشتر از ترسشان از ترامپ است.بایدن و کامیلا هریس که الان معاون رئیس جمهور بایدن است با برنی سندرز مرز کشیدند و با اجتماعی شدن بیمه درمانی و اموزش رایگان تا پایان کالج مخالفت کردند .
از دید من شکست ترامپ و روی کار امدن بایدن پایان قطب بندی طبقاتی جامعه نیست هر چند بایدن از همین حالا تلاش دارد به امریکا قول دهد که تضادها را “جوش خواهد داد”!
(2)تلاش بایدن برای پیوند زدن دوباره حزب جمهوریخواه و دموکرات رویای راست در امریکا !
همانطور که گفتم اولین هدف بایدن تجدید اتحاد درون حکومت از هم گسیخته امریکا خواهد بود.دو جناح حزب دموکرات و جمهوریخواه به شدت از هم حدا شده اند و این خطر بزرگی برای کلیت حکومت است.لذا ماموریت بایدن جوش دادن این دو خواهر خواهد بود. حکومت امریکا بطور سنتی بر اساس همکاری دائم این دو سر گندیده استوار بوده.
اگر دخالت مردم قطع شود و بایدن بتواند مردم را به خانه بفرستد این هدف بایدن و شرکا عملی خواهد شد.لذا مهمترین وظیفه جنبش اعتراضی امریکا تداوم فشار بر بایدن است و اعلام خواستهای مطالباتی بصورت سازمان یافته.
بایدن به علاوه تلاش خواهد کرد ترامپ را از زیر فشار بیرون بکشد. همین الان هم دیگر نام ترامپ را نمی اورد چون می داند ادامه فشار بر ترامپ به معنی تعمیق تحولات سیاسی به نفع چپ جامعه خواهد بود چرا که ترامپ سمبل کلیت فساد حکومت امریکاست.
بایدن همان را می خواهد با ترامپ بکند که حکومت المان بعد سقوط هیتلر با حامیان هیتلر! انها را ببخشد و به انها اجازه دهد که در “ساختن المان جدید” شریک شوند.همانطور که می دانیم صدها هزار جانی در المان به همین صورت به زندگی ننگین خود در المان ادامه دادند.
در مقالات قبلی توضیح دادم که ترامپ را باید بخاطر موارد متعددی به دادگاه کشید. منجمله کلاهبرداری اقتصادی منجمله شراکتش در فحشای کودکان منجمله تلاشش برای کمک به سازماندهی نژاد پرستی در امریکا منجمله به تلاشش برای فرار از پرداخت مالیات .
فراری دادن ترامپ یکی از اهداف اولیه بایدن و شرکا خواهد بود.
رویای بایدن و شرکا اینست که دو حزب دموکرات و جمهوریخواه کرسی های سنا و کنگره را مثل قبل محل تجارت منافع خود کنند که مفهوم واقعی نظام دموکراسی است.
(3)تلاش بایدن برای خواباندن جنبش های اعتراضی امریکا
در حال حاضر جنبشهای اعتراضی متعددی در خیابان هستند.منجمله جنبش حمایت از سیاهان جنبش برنی سندرز جنبش برابری زن و مرد جنبش بالا بردن پایه حقوق جنبش دفاع از محیط زیست و جنبش جوانان برای اموزش و بهداشت مجانی است. این جنبشها بخش مهمی از نیروئی بوده اند که ترامپ را شکست داد. هدف مهم بایدن و شرکا خواباندن این جنبشهای اعتراضی خواهد بود.
بایدن به نمایندگی از کلیت حکومت امریکا می خواهد اعلام کند که “صدای اعتراض مردم را شنیده” و با وعده انها را به خانه بفرستد.این یک هدف مهم اوست.
او تلاش خواهد کرد تا این جنبشها را در حزب دموکرات کانالیزه کند همانطور که اوباما هم این تلاش را کرد.اگر بایدن بتواند به این هدف برسد ، جوش دادن دو حزب دموکرات و جمهوریخواه ساده تر خواهد شد.
گرایشات راستی هم در این جنبشها هست که از درون این هدف بایدن را تسهیل می کند.مهم اینست که نیروهای وسیغ اجتماعی این جنبشها بتوانند بلاخره از چنبره حزب دموکرات بیرون بزنند و برنامه مدونی برای تشکیل حزب مستقل مردم را ارائه دهند.این مهمترین قدم برای چرخاندن انقلابی سیاست در امریکاست.
(4)مظالبات رادیکالیزه شده مردم امریکا در دوران ترامپ در مقابل کلیت نظام امریکا :
در شرایط بحران درمان ناپذیر نظام سرمایه داری در سطح جهان و خصوصا در امریکا زندگی به شکل قدیم در امریکا بشدت مختل شده.دیگر طبقه حاکمه نمی تواند دزدیهایش را با مردم شریک شود و لایه میانی طبقه کارگر را شریک دزدیها نگه دارد.
در طی 20 سال گذشته سقوط سطح زندگی مردم مزد بگیر بسیار چشمگیر است. لذا جنبشهای اعتراضی موجود طبیعتا از درون این بحران بیرون امده اند.
مطالبات رادیکالیزه جنبشهای اعتراضی موجود را دیگر طبقات حاکمه به شیوه گذشته نمی توانند پاسخ دهند. نظام حمایت دولتی به شیوه سوسیال دموکراسی حداقلی است که می تواند برخی از نیازهای جامعه را پاسخ بگوید در حالیکه انتی کمونیزم سنتی درون حکومت امریکا مانع بزرگی برای چرخش سیاسی اقتصادی امریکاست.
سرمایه از امریکا در حال گریز است و ترامپ و شرکا همانقدر ناتوان بودند در بازگرداندن سرمایه که اوباما و شرکا.
برگشت بایدن به قدرت راه حل نیست.نظام امریکا نمی تواند به شیوه قدیم حکومت کند.این تناقضی است لاینحل و لذا بی پاسخی بایدن و شرکا مسلم خواهد بود. قطب بندی طبقاتی در امریکا در دوران ترامپ را نمی توان برگرداند و خاموش کرد.این قطب بندی وسیعتر از دعواهای حکومتی رشد کرده.
(5) بایدن و ادعای “دموکراسی امریکائی”:
بایدن و شرکا اعلام می کنند که هدفشان برگرداندن دموکراسی امریکائی است.دموکراسی بطور کلی و نوع امریکائیش خصوصا نظام حاکمیت طبقات بالای جامعه بر سرنوشت مردم بوده و خواهد بود. بایدن و شرکا ادعا می کنند که ترامپ ضد دموکراسی امریکائی بود! در حالیکه ترامپ فقط یک محصول گندیده نظامی گندیده بوده و نه بیش!
دموکراسی امریکائی به بن بست رسیده از این رو که ساختار اقتصادیش دچار بن بست است.چرخش سرمایه در امریکا انجام نمی شود و نیروی کار ارزان سرمایه داری در بیرون امریکاست و مردم امریکا بردگانی هستند با حقوق پائین که مجبورند در حرفه های پائین تر خدماتی که قابل انتقال به بیرون سازمان یابند.
بحران کورونا بر سقوط سرمایه داری ابعاد جدیدی افزوده.با بیرون کردن نیروی کار از محل کار سرمایه داری سغی خواهد کرد فشار بیشتری بر نیروی کار امریکا وارد کند و سطح حقوقها را پائین تر بکشد. این تنها راهی است که سنتا سرمایه داری را بطور مقطعی از بحرانها بیرون اورده .مشکل این نظام اینست که این افزایش فشار بر طبقه کارگر را در دوران اینترنت و رشد جنبشهای اعتراضی نمی تواند براحتی انجام دهد.اینست مشکل ماهوی نظام دموکراسی در امریکا.
بواقع نظام دموکراسی امریکائی هم مجبور است به طبقه کارگر فشار بیشتر وارد کند و هم باید پز ازادیخواهی را ادامه دهد.ترامپ تلاش داشت این پز را بگذارد کنار! اما بایدن محبور است دوباره ماسک لیبرالیزم بزند و لذا تناقض های عملی نظام سرمایه داری بیشتر خواهد شد.
(6)بایدن و معضل بین المللی سقوط امریکا در صحنه جهانی :
همانطور که در مقالات قبلی گفتم(*) ترامپ انزوای حکومت امریکا در صحنه جهانی را تسریع کرد. نظام امریکا در همه ابعاد در حال شکست است منجمله نقشش در عرصه نظامی سیاسی و اقتصادی در جهان.
ترامپ این انزوا را با بیرون امدن از تعهدات بین المللی امریکا تسریع کرد.
بایدن تلاش خواهد کرد امریکا را به نقشه جهان برگرداند.سیاست او سیاست نئوکان و نئولیبرال است و هدفش این خواهد بود که با برگشت به “رهبری نظام سرمایه داری ” در مقابل قطبهای روسیه و چین بلوک تشکیل دهد.همانکاری که روئسای قبلی امریکا چه اوباما چه بوش دنبال می کردند.
مهم اینست که بساری از فضاهای خالی ناشی از غیبت امریکا پر شده اند و بنا به دلایل زیادی برگشت امریکا به مقام قبلیش بسیار مشکل!
اتحادیه اروپا از سوئی قطب بندی جدیدی تشکیل داده و تمایل و منافع چندانی به برگشت به زیر سایه امریکا ندارد.امریکا در دوران جدیدی قرار گرفته و نمی تواند دینامیزم گذشته را ادامه دهد.نقش جدید امریکا روشن نیست.اما هر چه هست دیگر دوران قبل ترامپ قابل بازسازی نیست.
(7) افق امریکائی دیگر :
همانطور که قبلا در مقالات قبلی اشاره داشتم تنها راه حل امریکا برای مردم امریکا اجتماعی شدن و افزایش مشارکت مردم و قطغ دست سرمایه دارانست.حکومت امریکا با دو سر جمهوریخواه و دموکرات از ساختن امریکائی جدید ناتوانند و تلاششان برای بازگردادن امریکا اینبار به دوران قبل ترامپ به جائی نخواهد رسید.
بایدن از دید من به نسل اخر سیاستمدارانی تعلق دارد که بخواهند چرخهای تاریخ امریکا را کند کنند و انرا به گذشته برگردانند. نسلهای جدیدی در راهند .ادمهائی مثل خانم کورتز در نیویورک و هزاران هزار فعال جوان و پر انرژی که دنیا را از زاویه قدرت سرمایه نمی بینند. این نسلها الان در سیاست نمایندگی نمی شوند و محق هستند برای ساختن امریکائی جدید مبارزه کنند.
دوران حکومت بایدن دوران ارامی نخواهد بود.دورانی متلاطم و متناقض.درگیری طبقاتی تعمیق خواهد شد.سرنگون کردن ترامپ توسط مردم امریکا واقعه تاریخی مهمی بود اما این واقغه فقط سر اغاز تاریخ دیگریست!
بایدن ها هم رفتنی هستند.جنبش اعتراضی موجود باید به سطح بالاتری رشد کند تا تکلیف امریکا را روشن کند.تحزب مردم امریکا و طبقه کارگر امریکا باید شکل بگیرد و الترناتیو واقعی سیاسی خود را ارائه دهد .امریکائی نو در گروی این تلاشهاست.
منابع بیشتر(*)
(1)شکست ترامپ در انتخاب ریاست جمهوری امریکا چه تعاقبی دارد؟
http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=81851#more-81851