سوء تفاهم درباره اصلاح طلب ها

سيروس محسن وند :

بعد از شورشهاى هشتادوهشت بين مردم ايران و جمهورى اسلامى حالت نه جنگ و نه صلح برقرار است. بدون آنكه توجيه خوبى براى آن ارائه شده باشد.
بنظر ميرسد سوء تفاهم كشف نشده اى درباره ى اصلاحات و اصلاح طلبها وجود دارد كه اگر اين سوء تفاهم را آشكار كنيم شايد به توجيهى براى اين وضعيت آچمز كه مدتهاست بين جمهورى اسلامى و مردم ايران برقرار است برسيم و ازين طريق، لگد نهايى را بر پيكر پوسيده و فاسد جمهورى اسلامى بكوبيم.
اين سوء تفاهم مربوط ميشود به برداشت مردم از اصلاح طلبان و برداشت اپوزيسيون از اصلاح طلبان.
سالهاست كه اپوزيسيون فرياد ميكشد كه بدون برانداختن نظام و بدون تغيير قانون اساسى نميتوان اميد به دمكراسى و حقوق شهروندى داشت. با اينحال مردم ايران به دفعات، اين فرياد را ناشنيده گرفته و به پاى صندوق هاى راى رفته و به جمهورى اسلامى مشروعيتى را كه شايسته ى آن نيست بخشيده اند.
سوء تفاهم اينجاست كه اپوزيسيون بسوى يك قانون اساسى كه پيشرو و مدرن است خيز برداشته درصورتيكه مردم راضى هستند كه همان قانون اساسىِ موجود مراعات بشود.
اپوزيسيون و مردم درباره دو چيز متفاوت صحبت ميكنند و حرف يكديگر را نميفهمند. مردم راضى هستند كه وضع كمى بهتر بشود. مردم اميد دارند كه وضع كمى بهتر بشود. بايد به مردم نشان داد كه اين اميد، واهى است.
قانون شكنى هاى جمهورى اسلامى از طريق فتوا، حكم حكومتى و اختراعاتى چون سازشكار و فتنه گر و حصر خانگى و نفوذى واستفاده از خشونت عريان، باعث شده كه خيلى از مردم موقتاً به اجراى همان قانون اساسى موجود راضى باشند. درواقع، آنچه كه اصلاح طلبان به مردم وعده ميدهند و مردم را اميدوار نگه داشته اينستكه وعده ميدهند كه قانون اساسى موجود اجرا شود كه درآنصورت براى مردم پيشرفت بسيار قابل ملاحظه اى خواهد بود.
اينست ماهيت ادعاى اصلاح طلب ها. اكثريت مردم، با اين اميد بارها و بارها به پاى صندوق راى رفته اند ولى انگار كه اپوزيسيون هنوز اين را كشف نكرده.
مردمى كه در تنگنا قرار گرفته اند به تغييرى نسبى راضى هستند ولى اپوزيسيون اين را نميفهمد و ميخواهد مردم را به مقابله با نظام و تغييرى اساسى وادار كند كه البته مردم اينكار را نخواهند كرد مگرآنكه از همه چيز نا اميد شوند.
اگر به اين نكته واقف شويم و بر آن تمركز كنيم، آنگاه به نتيجه اى خواهيم رسيد كه ميتواند مردم را به حركت بياورد. اين نتيجه عبارت است از اين واقعيت تلخ كه حتى اجراى قانون اساسى موجود با ماهيت جمهورى اسلامى در تناقض است و جمهورى اسلامى هرگز نميتواند حتى به مراعات قانون اساسى متحجر و ستمگرى بپردازد كه با هزار حيله به مردم تحميل كرده.
جمهورى اسلامى ناچار است براى بقا، قانون اساسى را بطور مدام زير پا بگذارد ولى اصلاح طلب ها به مردم وعده ى اجراى قانون اساسى را ميدهند كه البته دروغ است.
بعد از سال هشتادوهشت براى اصلاح طلب ها مسلم شده كه حتى اين قانون اساسى ظالمانه را نميتوان به اجرا گذاشت چراكه منجر به سقوط نظام ميشود ولى اين اميد واهى را در دل مردم زنده نگه داشته اند و مردم نيز با اميد به تغييرى نسبى به پاى صندوق هاى راى ميروند.
اگر اين واقعيت را كشف و براى مردم تبيين كنيم آنگاه پته ى اصلاح طلبان بر آب ميريزد و اميد مردم بدرستى از جمهورى اسلامى نا اميد ميشود.
بايد اين دروغ را براى مردم آشكار كرد.
هيچ اميدى به بهبود اوضاع در چارچوب قانون اساسى نيست. حتى بهبود نسبى.
اين واقعيت را همه ى سران نظام، چه اصولگرا و چه اصلاح طلب دريافته اند. هيچ اميدى به بهبود نيست چراكه اگر دست به تركيب اين نظام زده شود، فرو ميريزد.
در چارچوب نظام موجود و قانون اساسى موجود، هيچ راهى براى نظام وجود ندارد مگر بدتر و بدتر شدن تا جايى كه به هرج و مرج برسد. اصلاح طلبان هم نميتوانند كارى بكنند و خودشان هم اين را ميدانند. فقط دارند عمر خود را كش ميدهند. خودشان هم ميدانند كه سقوط خواهند كرد.
هرچقدر مردم و اپوزيسيون بيشتر صبر كنند اوضاع بدتر خواهد شد. جايى براى صبر كردن نيست.