![](http://mihantv.com/wp-content/uploads/2018/04/nosrat-vahedi.jpg)
ن. واحدی :
دو اتفاق، یکی حمله موشکی- پهبادی (Drones) جمهوری اسلامی به واحد “آماده سازی نفت خام برای صدور” درعربستان سعودی و دیگری اعلام موجودیت گروهکی به نام شورای مدیریت گذار درلندن همراه با ندانمکاریهای اپوزیسیون نشانهای از یک گیجی سیاسی دارد.
آخر دولت و مردمی که پس از چهل سال تجربه و شکست هنوز هم به معنی سیاست در زندگی روزانه واقف نیست ولی مدام از سیاست سخن به میان میآورد بدون شک تصمیمات و اندیشه هایش جز بیاثری و پوچی چیز دیگری به بار نمیآورد.
بیاثری تصمیم حمله به عربستان سعودی و پوچی اعلامیه “شورای مدیریت گذار” مثال بارزی از ناآگاهی به واژه سیاست است. به ویژه که سیاست در نوشتن و گفتن معنی پیدا نمیکند. بلکه مردم میبایستی آن را لمس کنند. اگر چنین نباشد جامعه به دوگروه سیاسی و غیر سیاسی تقسیم خواهد شد که فاجعهبار است.
اعلامیه “شورای مدیریت گذر” خشک وتهی است، زیرا خواستها و شعارهایش نه تنها دراین چهل سال مدام از سوی گروههای مختلف اپوزیسیون بینتیجه به کار برده شده و به این شکل بیاعتبار گردیده است، بلکه اینها خواستهای جوانان معترض و مبارز داخل کشورهم نیستند.
کسانی که مدیریت گذر را به عهده میگیرند لازم است بگویند گذر به کجا؟ با کدام راهکار؟ تازه هر راهکار خودش اقتضائی، چندگونه اى با احتمال برابر، است.
به علاوه مسئله مردم که پادشاهی و یا جمهوری نیست! مسئله مردم که رهبرِ موروثی و یا غیر موروثی نیست! مسئله مردم انتخابات آزاد و سه قوِّه سیاسی مجزا از هم نیز نیست که امروز قوّه چهارم یعنی رسانههای گروهی هم به آن اضافه شده است ! همین طورمسئله مردم با مطالباتی که مورد به مورد ذکر میشوند و شورای مدیریت گذر میخواهد آنها را نهادینه کند نمیتواند حلّ بشود. بعلاوه مدیریت (مهار) گذر در جامعه ی امرژنس ایران (با ترکیبهای مختلف محتمل ) ناممکن است.
طرحهای ارائه شده از سوی “شورای مدیریت گذر” ودیگران نشان میدهند که غالب فعالین سیاسی ایران توانا به ارائه اندیشهای انتزاعی، آبستراکت، نیستند که خودش بتواند یک یک این مطالبات را برآورده سازد. اگر خوب نگاه شود این موارد ذکر شده جمعأ تقلیدی از نظامهای سیاسی کشورهای غربی است که سرهم کردن آنها تنها یک نشخوار است.
ازاین رو مادامی که معنی دستگاه سیاسی و مکانیسم آن، یعنی سیاست، معلوم نشود هرگز نمیتوان طرح پویائی را ارائه داد تا با آن و با مردم (نه با افراد و گروهکها) راه نجات مملکت از ورطه نابودی پیدا شود.
جوانان مبارز ایرانی
سیستم سیاسی و مکانیسم آن (سیاست) تنها دستگاهی است که فونکسیون (کارمایه) ویژه ى آن تصمیمگیری برای کلّ جامعه و اجرای آن است. این تصمیم همیشه برآمده از گفتوشنود است(حتی در قدیم هم این گونه بوده است). اما این گفتوشنود امروزه شبکهوار صورت میگیرد (هرسخنی میتواند درمذاکرات روزانه مردم با وزنهای در تصمیم دولت وارد شود). پس به این شکل هر گفته و نوشتهای در جامعه سیاسی میشود.
با این همه فونکسیون ویژه دستگاه سیاسی برخلاف دیروز نظم جامعه و حفظ آن و یا رفاه جامعه نیست. اینها همه الزامات اجرای یک تصمیم هستند. همان طور که اجرای یک تصمیم نیاز به قدرتی انحصاری دارد. ولی این قدرت انحصاری میبایستی با کلیدی دوسویه مقید شود تا خودسرانه عمل نکند.
معذالک هرتصمیمی خودش یک راهکار است. خصوصیتی که نه تنها تابع شرایط زمان و مکان است بلکه به دلیل اقتضائی بودنش میتواند مورد پرسش قرار بگیرد و تشنجات، مخالفتها و درگیریهائی را بیآفریند.
این دشواری به ویژه هنگامی حاّد میشود که تصمیمات دولت ابزاری بشود. یعنی برای حفظ منافع افراد خودی یا بیگانه، حفظ نظام سیاسی و یا حفظ رهبرِ مملکت صورت گرفته باشد. درچنین موردی نظام کشور، نظامی استبدادی و رهبری دیکتاتور است.
برای رفع این گرفتاری بایستی روش تصمیمگیری را دگرگون ساخت. این نواندیشی پایه ایجاد نظام مردمسالار است. آنچه که نظام قدیم سیاسی و با آن مکانیسم آن را دگرگون میکند.
یعنی این دگرگونی می گوید: گرچه نظام سیاسی تنها نظام اجتماعی تصمیم گیرنده برای کلّ جامعه است، اما تصمیمات سیاسی میبایستی :
– همه را مکّلف به خود بکند (جمعی بودن)
– خردگرا، به سود مردم و دارایِ اعتبار قانونی باشد
در جمله همه را مکّلف به خود بکند سه مطلب مهّم نهفته است:
- مکلّف ساختن همه، یعنی مردم آن را قبول دارند (تصمیم عینیت دارد). به این شکل این تصمیم خودش یک فرض برای تصمیمات بعدی میشود (منطق). پس درمردمسالاری کلاسهى تصمیمات به راستی کلاسه اعمال مورد قبول مردم است
- مکلّف شدن مردم می بایستی شکل مؤثری در اجرای آن نیز داشته باشد(برخلاف استبداد). این تأثیر غیروابسته به کار تصمیم گیری است. معذالک این تصمیمات حالت سیاسی مملکت را عوض نمیکند
- امر مکلّف ساختن همه، در رابطه با سیستم سیاسی است. یعنی تصمیمات سیاسی شامل رهبر کشور و اربابان سیاست نیز میشود که جزو عناصر سیستم هستند.
به این شکل میتواند خواست چند صد ساله ایرانیان، یعنی عدالت و “خودسازی سرنوشت ” را برآورده سازد.
ملاحظه میشود جمهوری اسلامی هر تصمیمی را که میگیرد فقط تصمیمی ابزاری است. این دایره باطل تصمیمگیری بایستی به وسیله جوانان مبارز شکسته شود. به علاوه مردم لازم است بر هر اندیشه ى دیگری غیر از اندیشهیِ سیاسی مدرن مهر باطل بزنند.
اپوزیسون بیرون از مملکت لازم است بداند مردم کشور در باره شصت یا هفتاد سالگان کنونی (انقلابیون دیروز) چه میاندیشند و چه میگویند تا دیگر کسی از آنها هوس کسب اقتدار نکند.
26 سپتامبر 2019 مونیخ